-
صحبت های دوستان در ارتباط با ماهنامه بهشت پنهان
پنجشنبه 14 آبانماه سال 1388 18:11
دوری زمان انتشار و کهنگی خبر در ماهنامه نوع کاغذ مورد استفاده در نشریه (کاغذ سفید چشم را در هنگام مطالعه اذیت می کند) توجه به شم روزنامه نگاری عدم توجه به آگهی به جهت دوری زمان انتشار و مسائل دیگر اسم نشریه و لوگو و موارد دیگر صحبت های دکتر مدرس زاده بود که با مهربانی مرا در محل کارشان به حضور پذیرفتند و در ارتباط با...
-
وظایف حقیر در مقابل ایشان
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 00:29
و ایشان دوشنبه ۱۱/۸/۸۸ ساعت ۹ صبح در زایشگاه شهید رجایی شهرستان آران و بیدگل قدم رنجه کرده و پا به دنیای خاکی گذاشتند. البته در حال حاضر بیشتر وقت خودشان را به خواب و تغذیه اختصاص داده اند ولی به نظر نمی رسد که همیشه اینگونه باشد. شاید کارکردن و مطالعه کردن و سفر کردن و ایستادن و افتادن و راه رفتن و شکست خوردن و پیروز...
-
راز گل سرخ
جمعه 8 آبانماه سال 1388 12:54
در طول سالیان دراز چیزی به دست نیاورده ام که قابل عرضه باشد اما به نکته ای پی برده ام کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم
-
جمع شدن قابلیت های برای رفع نیازها
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388 20:38
این هفته به من خیلی سخت گذشت. تصمیم ندارم جزئیات و علل آن را بگویم. از خوبی ها بگوییم و بنویسیم به مراتب بهتر است تا از اشکال ها و ایراد ها دائم در حال تاسف خوردن بودم. یکی از مشکل های نهادینه شده در وجود تک تک ماها کمبود های شخصیتی است. شاید به همین خاطر بود که رشته های دانشگاهی را زیاد کردند و با خود گفتند به هر...
-
نسیم بهشت
دوشنبه 4 آبانماه سال 1388 23:33
کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت من و شراب فرح بخش و یار حور سرشت گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت چمن حکایت اردیبهشت می گوید نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت به می عمارت دل کن که این جهان خراب بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت وفا مجوی زدشمن که پرتوی ندهد چو شمع صومعه افروزی از...
-
به بهانه «تنها قلب مطبوعاتی و تپنده شهر کاشان»
شنبه 2 آبانماه سال 1388 15:56
جوان کویر تمام هم و غم خود را پی گیری یک نماینده مستقل برای آران و بیدگل گذاشته است و چنان احساسی مطلب می نویسد و می گوید که گویا تمام وظیفه مطبوعاتی است و تنها مشکل انسان هایش در شهرستان آران و بیدگل همین سرپرستی همشهری هم یک سایت مجلل درست کرده و تبلیغنامه هایش را در آن قرار داده است و نام ویژه نامه هایش را مزین...
-
عشق ۱۷ ماهه
جمعه 1 آبانماه سال 1388 22:28
تا یادم می آید به تعداد موهای سرم عاشق شده ام و به تعداد چندین برابر آن زجر کشیده ام و تا جان کندن و مردن پیش رفته ام ولی از معشوق دست نکشیده ام. بعضی وقتها از دست خودم ناراحت می شوم و با خودم می گویم این هم، موجود است که خدا آفریده و باز خودم را با موضوعاتی غیر از خودم مشغول می کنم تا خودم را فراموش کنم. امروز جلسه...
-
آقای مهدی گرگ پور
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 21:54
تعریف آقای مهدی گرگ پور را زیاد شنیده ام. ولی ایشان را هنوز از نزدیک ندیده ام. از طریق وبلاگشان ارتباطی گرفتم و امیدوارم دیدار حضوری نیز حاصل شود. سوال و جوابی که در وبلاگشان با ایشان داشته ام در این پست تقدیم می کنم. نظر من سلام فکر می کنم در متن شما خیلی کلی گویی شده است. خصوصاَ در ارتباط با انتخاب یکی از مدیران...
-
گاه کم و گاه زیاد
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 07:40
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست زندگی عادی و معمولی روزمره آن قدر جذابیت برایم ایجاد نمی کند که از آن لذت ببرم لذت که هیچ گاهی احساس خوبی هم ندارم. از این که باید شب ها بخوابیم و صبح بیدار شویم و صبحانه بخوریم و به دنبال کار برویم و تایپ بکنیم و... همینطور تا شب و تکراری دیگر آنچه به...
-
درد عشق
شنبه 25 مهرماه سال 1388 23:40
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم درد و درمان و زجر و راحت به میزان پی در پی شدن کلمات و به همین نسبت زمانی در زندگی ام جریان داشته است. دیرزمانی است که اینگونه بودن با من همراه بوده و به نوعی از آن لذت برده ام می دانسته ام توام با درد و زجر است ولی باز به سوی آن رفته ام و با جان و دل من از ادب...
-
ساعتی با برادر
جمعه 24 مهرماه سال 1388 23:54
امروز بچه های صفحه آرایی شروع به کار کردند. مطالبی که آماده بود تحویل دادم و باز هم مانند دیروز حرف و ناراحتی هایشان را شنیدم و چاره ای جز سکوت ندیدم فرصتی فراهم آمد تا با داداش دز مسیر برگشت از برزک به کاشان صحبت کنیم. نظر ایشان را از مسائل روز پرسیدم و جوابشون را شنیدم. به نظر من با توجه به حضوری دائمی علیرضا در...
-
فالگوش در فرهنگ و ارشاد
جمعه 24 مهرماه سال 1388 23:39
پنج شنبه فرصتی شد به خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران واقع در میدان بسیج بروم. هرچند محل دوری برای این مجموعه در نظر گرفته شده است ولی ارزش رفتنش را داشت خصوص که فرصتی فراهم شد تا با آقای جلالی به صحبت بنشینیم. چند موضوع صحبت شد خانه مطبوعات و شورای اطلاع رسانی و همچنین بهشت پنهان و البته قرار شد در آینده ای نزدیک بیشتر...
-
نجوای پاییز
چهارشنبه 22 مهرماه سال 1388 09:46
حضور خلوت انس است و دوستان جمع اند و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید همایش نجوای پاییز و نشریه دانشجویی گفتمان زحمت باارزشی است که به همت خانم اعظم بیدگلی زاده و دوستان ایشان در دانشگاه پیام نور آران و بیدگل صورت گرفته است. خدمت همه عزیزان خسته نباشید عرض می کنم و امیدوارم این گونه کارها ادامه داشته باشد. در دعوتنامه...
-
کنفرانس با حضور ولف گانگ
سهشنبه 21 مهرماه سال 1388 22:58
صبح به کنفرانس مگاالکترونیک که در دانشگاه کاشان برگزار شد رفتم. این کنفرانس کار مشترکی از فنی و حرفه ای کاشان و مرکز رشد دانشگاه کاشان بود. و بعد در این ارتباط با آقای علوانی مدیر مرکز و آقای نجفی کارشناس مرکز صحبتی داشتم. در این کنفرانس آقای ولف گانگ المانی از شرکت فستو صحبت می کرد و آقای توحید ترجمه صحبت های ایشان...
-
فرمانداری خبرگزاری نجوای پاییز و بزرگداشت حافظ
سهشنبه 21 مهرماه سال 1388 00:35
روز پرکاری بود. صبح با کارشناس انتخابات و شوراهای فرمانداری کاشان آقای قاسمی نیاسر دیدار داشتم. ایشان کمک کردند تا گزارشی در ارتباط با شوراها آماده کنم. متاسف می شوم که ساختار به این خوبی برای شوراهای اسلامی شهر و روستا و شوراهای فرادستی تعریف شده است و از آن استفاده ای نمی شود. ویا این که جایگاه آن نهادینه نشده است و...
-
گشتی در باغ بهشت
دوشنبه 20 مهرماه سال 1388 00:45
دیشب سیستمی که با آن به اینترنت ارتباط داشتم مشکل پیدا کرد و وقتی از من گرفت تا به حالت اول برگشت. دیروز فرصتی شد تا به آقای حاج حسن خاکباز مراجعه کنم. ایشان از سال ۱۳۵۹ که به جبهه اعزام می شوند جبهه و اسارت باعث می شود که سال ۱۳۶۹ به خانه بازگردند. آشنایی من با ایشان در دانشگاه کاشان اتفاق افتاد. آقای خاکباز مسئولیت...
-
تور ادبی تهران
شنبه 18 مهرماه سال 1388 00:03
امروز به همراه دوستان مسافرتی به تهران داشتیم. و از چند مکان دیدن کردیم. آقای حیدرعلی عنایتی بیدگلی آقای علی مصلحی آقای سبزواری آقای مسعود فرزانگان و آقای فریدون کدخدایی و آقای ابوالفضل جهان مهین و آقای مقداد راحتی و آقای عباس غمخوار و آقای محمد علوی و آقای سید احسان مرکبی و آقای عباس رسول زاده و آقای علیرضا توحیدی و...
-
سخته ولی لازمه
جمعه 17 مهرماه سال 1388 22:52
گفتم تو چگونه ای کمی تامل کرد و با مقدمه ای که به وجود آمده بود، گفت: می دونی؛ من عاشق پیشه ام خیلی ازش خوشم اومد که راحت حرف دلش را می زنه مهرش به دلم نشسته قول همکاری هم داد و اگه می پرسید من چگونه ام چه جوابی می دادم شاید می گفتم می خواهم برای یه مدت تو لاک خودم برم. یه جورایی یه خواب زمستانی را شروع کنم و احساساتم...
-
رایزنی ها و جلسه هفتگی نشریه
جمعه 17 مهرماه سال 1388 00:44
امروز صبح برای تهیه گزارش در ارتباط با شورا به فرمانداری مراجعه کردم. بیش از یکماه است که تلاش کرده ام تا با آقای قاسمی نیاسر کارشناس شوراهای فرمانداری ارتباط برقرار کنم تا این که امروز ایشان قول همکاری داد. و قرار شده شنبه برای دریافت و صحبت در این ارتباط به ایشان مراجعه کنم. در ارتباط با نان در حال تهیه گزارشی هستم...
-
آقا ماشاءالله خاکسار سرپرست روزنامه کار و کارگر در کاشان
پنجشنبه 16 مهرماه سال 1388 00:17
گزارشی که در ارتباط با خانه مطبوعات کاشان در شماره ۱۶ ماهنامه بهشت پنهان کار کرده بودم باعث بازخورد هایی از سوی دوستان شد. ابوالفضل نوحی در وبلاگ خبرنگار مطالبی را در ادامه و تکمیل موضوع آورد و همچنین آقای ماشاءالله خاکسار در صحبتی که چند روز پیش عنوان کرد نشان از ناگفته های بیشتر از گزارش فوق الذکر داشت. از این رو...
-
احساسی برگرفته از عشق
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388 19:10
و باز شروع به فکر می کنم نمی دانم لازم به برائت جستن است و یا افتخار کردن بر این حجم از حرف، کار، ارتباط، دوستی، زجر و زندگی و تلاش وایت بردی را در نظر بگیرید که روی آن شکل های مختلف گاهی زیبا و گاه زشت کشیده شده است. نوشته ها و خطوط درهم و برهم هم قسمتی از این دست پخت پنج ساله و دوماهه است. در جای جایش احساس جاری است...
-
قدمی بردارم هرچند کوچک
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388 00:13
یک تاخیر طولانی داشته ام که یکی از علت های آن نقل مکان از برزک به کاشان بود. وقت زیادی از من اواخر شهریور و اوایل مهرماه به اسباب کشی اختصاص پیدا کرد. سکونت من بدون یک کار مشخص در برزک پنج سال و دو ماه به طول کشید. و فواید بسیاری برای خودم داشت. قصد دارم به مرور نتایج آن را روی وبلاگ منتشر کنم. از این زاویه به خودم می...
-
تا زمانی که توانایی کسب درآمد را داشته باشید...
شنبه 21 شهریورماه سال 1388 17:54
این چند روز با توصیه دوستان سعی کرده ام مطالعاتم را بیشتر کنم. بسته به نیاز و حال و هوای خودم برای شروع، پی دی اف کتاب قورباغه را قورت بده از اینترنت پیدا کردم و مطالعه کرده و خلاصه ای از آن را نیز در وبلاگ برزک همیشه آباد آوردم. در قسمتی از این کتاب می خوانیم: ...ممکن است همه دار و ندارتان را از دست بدهید: خانه،...
-
گذر زمان و خوشه چینی من
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1388 13:35
تابستان ۵ سال پیش محل سکونت را از کاشان به برزک انتقال دادم تمام فکرم را یک نظریه به خود اختصاص داده بود در کنار هم قرار گرفتن توانایی های گوناگون بر اساس منفعت های جمعی می تواند به معجزه بیانجامد. تمام وقت خود را به عملی شدن آن اختصاص دادم. تاسیس یک شرکت تعاونی تلاش برای بروز و ظهور این فکر شد. و حال خوشه ای از تجربه...
-
مطبوعات مغرورانه نگاه می کند
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1388 15:17
جشنواره مطبوعات، صنعت رنگ، جامعه «چرخ پنجم»(1) یا «رکن چهارم» دو اصطلاح متفاوتی که برای مطبوعات به کار می رود. رکن چهارم مطبوعات را در ردیف سه قوه دیگر اداره کشور می داند و «چرخ پنجم» حکایت از زاپاس بودن و خارج از بازی بودن دارد. با توجه به اهمیت موضوع همراه با همکاران در چهارمین جشنواره استانی مطبوعات که در تاریخ 15...
-
قاف مثل قندان
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 22:07
در این پست مطلب نقد نشریه بهشت پنهان از آقای عنایتی را آورده بودم که با تذکر برادرم آن را به وبلاگ برزک همیشه آباد انتقال دادم. با عذرخواهی و تشکر
-
بر لب خنده و چشم گریان
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1388 13:35
این روزها وقتی مسائل کشور را در سایت ها می خوانم از شبکه ها می بینم و می شنوم و در اوضاع و احوال اجتماعی فعلی زندگی می کنم، تنها با لب می خندم و با چشم گریه و حرفی برای گفتن ندارم
-
تاریخ مصرفی برای عقاید
چهارشنبه 14 مردادماه سال 1388 17:54
چند سال پیش با برادر بزرگترم راجع به موضوعی به اختلاف رسیدیم. من برای خودم اصلی داشتم و او به شدت با آن مخالف بود. بر اساس این اصل خودساخته برای عقاید خود تاریخ مصرف مشخص می کردم. بعنوان مثال عقیده ای مطرح می کردم و به شدت از آن دفاع می کردم و در پایان داخل پرانتز می گفتم تاریخ اعتبار آن پنج روز است. برادر از سر...
-
اشکال کجاست
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 15:29
من به توطئه دشمن در امور مملکت اعتقاد نداشته ام و همیشه از آن به عنوان توهم توطئه نام برده ام ولی این روزها به شک افتاده ام. بسیار ناراحت و متاسفم و فکر می کنم دشمن هوشمند خارجی به اضافه دوستان نادان داخلی کاری کرده اند که شناسایی دوست و دشمن سخت شود. و مردم دو دسته شوند و نگاهشان به مسائل «نسبی» شود. به این صورت که...
-
ایشان شخص مهمی است
سهشنبه 9 تیرماه سال 1388 16:16
این روزها به هر وبلاگی سرمی زنم نامی از روسای دولت در زمانهای مختلف و توضیح و تفسیر از آن می شنوم. بعضی وبلاگ ها با پیشوندهای محترم و شجاع و ... و بعضی دیگر با فوحش و ناسزا و استفاده از جملات نثر و نظم از ایشان یاد می کنند. یکی از جملاتی که زیاد دیده می شود و نویسندگان شاید زحمت تایپ آن را نیز بر خود هموار نمی سازند...