گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

مشکلات ، فرصت ها و تصمیم گیری های نو در بهار 95 برای پروژه دیوار چینی بیداک

مشکلات ، فرصت ها و تصمیم گیری های نو در بهار 95 برای پروژه دیوار چینی بیداک

دیشب 29 فروردین ماه 95 به اتفاق کشاورزان بیداک و ریزآب و تعدادی از عزیزان محله باغستان وکارگاه در مسجد خاتم النبیین جمع شدیم تا مسائل پروژه ساماندهی رودخانه برزک را بررسی نموده و راه حلی برای مشکلات آن پیدا کنیم.
سی ، سی و پنج نفری آمده بودند. همه صحبت کردند. دغدغه های مطرح شد. یکی گفت مهم ترین کار صاف کردن بدهی های تلنبار شده قبلی است. دیگری گفت راست باغ ما را درست نکرده اند . تا سیل بیاید زمین و کارگاه و باغ ما را آب می برد.
کشاورز عزیز دیگری گفت بهتر بود به جای این کار، اون بالادست ها سیل بند درست می کردید. اصلن نیازی به این کارها نبود.
عزیز دیگری گفت شما که پول نداشتید چرا دست به این کار زدید.
همشهری عزیز دیگری گفت ؛ راه ما را بند آورده اید.  نمی توانیم در محل رفت و آمد کنیم. اول کاری که باید انجام بدهید باز کردن راه است.
یکی گفت بهترین کار این است که همه ی ما با هم برویم فرمانداری و مشکلاتمان را به فرماندار بگوییم تا چاره ای کند.
دیگری گفت همیشه کارهای ما بر عکس است. الان که آب داریم کار نمی کنیم. یک ماه دیگه که آب نباشد و زمین هایمان تشنه باشند؛ به کشاورز التماس خواهیم کرد که آب بدهد.
***
فکرها که روی هم جمع شد و مشکلات یکی یکی بیان شد تکلیف خیلی از چیزها مشخص شد. به این نتیجه رسیدیم که سه مشکل اصلی داریم.
مشکل اول؛ ناتمام ماندن قسمت هایی از دیوارچینی است که به واسطه سرد شدن هوا در پائیز سال گذشته و مشکلات دیگر رها شده است. خیلی نیست ولی مالکان زمین های مجاور آن می گویند به این واسطه سیل احتمالی به طرف آنها سرازیر می شود.
مشکل دوم؛  ناهموار شدن راه رفت و آمد به واسطه اجرای پروژه است.
مشکل سوم انباشت بدهی و دیون پروژه و اعتبار مورد نیاز برای ادامه کار است.
***
سه مشکل اصلی این ها بود. کارهای خوب و ظرفیت های ایجاد شده هم در کنار این مشکلات مطرح شد.
اول؛ این که 40 درصد پروژه انجام شده است.
دوم؛ در حالی که کشور و اعتبارات دولتی در پروژه ها به واسطه تحریم ها با رکود مواجه بوده است این پروژه به خوبی پیش رفته است.
سوم ؛ پروژه به واسطه پیگیری های انجام شده بعنوان یک پروژه شاخص و شناخته شده در سطح شهرستان و استان مطرح گردیده و این هم یک سرمایه ای است که می توانیم از آن به شایستگی بهره برداری کنیم.
چهارم ؛ اجرای پروژه و پیگیری اعتبارات در استان و مرکز منطبق بر کار کارشناسی و فرآیند های قانونی است که نشان می دهد کارها بر اساس حساب و کتاب پیش رفته است.
پنجم؛ ردیف های اعتباری مشخص و قابل توجهی در شهرستان، استان و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به این کار اختصاص داده شده است ولی تا تخصیص همچنان نیازمند پیگیری است.
ششم؛ این پروژه فارغ از مشکلات موجود و احتمالی که بر آن مترتب است تبلور عینی یک کار گروهی و مشارکت جمعی است. از مردم محلی ، کشاورزان منطقه و هیئت امنا گرفته که محور کار بوده اند تا مسئولین شهر و شهرستان و استان. زحمت پیگیری ها به دوش عزیزانی بوده و می باشد که با استان و تهران ارتباط های خوبی داشته و کارها را پیگیری کرده اند. با حمایت ها و راهنمایی های آنان است که فرآیندها به خوبی پیش رفته است و انشاءالله به مرور از برکات آن استفاده خواهیم کرد.
***
بعد از شور و مشورت مصوب شد؛
به یاری خداوند متعال و کمک هیئت امنا و مردم در فرصت 20 تا 25 روز آینده قسمت های باقی مانده پروژه به سرانجام برسد. برای پرداخت بدهی ها با همراهی همه عزیزان از طریق شهرستان و استان و تهران پیگیری شود. تا رسیدن پول های دولتی از طریق جمع آوری کمک های مردمی کار پروژه ادامه پیدا کند. دیوارهای باقیمانده تکمیل شود و راه ایجاد شده نیز اصلاح گردد.

جلسه تکریم و معارفه فرمانده پایگاه امام حسن عسکری علیه السلام برگزار شد

جلسه تکریم و معارفه فرمانده پایگاه امام حسن عسکری علیه السلام برگزار شد

جلسه تکریم و معارفه فرمانده پایگاه امام حسن عسکری (ع) فرمانداری کاشان با حضور سرپرست و معاونین فرمانداری ، جانشین فرمانده ناحیه مقاومت سپاه ، فرمانده بسیج حوزه ادارات ناحیه مقاومت بسیج ، کارکنان فرمانداری کاشان و رئیس و کارکنان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و  اعضای بسیج این پایگاه در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد. در این جلسه از خدمات احمدرضا طحانی قدردانی و علی عباس سلیمانی مقدم بعنوان فرمانده پایگاه منصوب شد.

سرپرست فرمانداری کاشان در این جلسه گفت: بررسی ابتکارات حضرت امام در طراحی و تأسیس نهادهای انقلابی در ظرف زمانی خود ضروری و با اهمیت است و نشان از بینش و تدبیر امام خمینی (ره) برای پاسداری از ارزش ها و اهداف انقلاب دارد.

دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: نامگذاری روز قدس، دستور تأسیس جهاد سازندگی و نهضت سوادآموز و بسیاری دیگر از این موارد هر کدام در فضای و شرایط زمانی خود نشان دهند اهمیت موضوعات حوزه مورد نظر دارد که یکی از برجسته ترین آنها فرمان امام برای تشکیل بسیج است.

وی تأکید کرد: بسیج تنیده شده در تار و پود جامعه است. سازمان و نهادی است که همه اقشار جامعه را در بر گرفته و رشد و بالندگی بسیج در طول دوران انقلاب به گونه ای بوده است که مایه افتخار برای کشور و انقلاب می باشد. حضرت امام به خوبی در توصیه ها و سخنرانی های خود ویژگی ها و خصوصیات بسیج را ذکر نموده که می توان بر اساس آن نقشه راه این نهاد انقلابی را ترسیم نمود. یکی از مهم ترین ویژگی های بسیج ، حضور موثر و فعالانه در میدان و عرصه مسائل اجتماعی است.

سرپرست فرمانداری کاشان با بیان این که انقلابی بودن یکی از مهم ترین ویژگی های بسیج است تأکید کرد: مقام معظم رهبری انقلابی بودن را برنامه داشتن در حوزه ی مسئولیت برشمرده اند.  بر این اساس با برنامه ریزی جایگاه بسیج حفظ شده و می توانیم شایسته تر از گذشته در مأموریت ها و رسالت های تعریف شده موفق عمل نماییم و ضروری است حرکت ها بر اساس منویات حضرت امام و مقام معظم رهبری تنظیم گردد تا دشمنان فرصت سوء استفاده پیدا نکنند.

در بخش دیگر این مراسم جانشین فرمانده ناحیه مقاومت بسیج کاشان گفت: بسیج بیش از آن که یک سازمان با مشخصه های خاص باشد یک فرهنگ است. هدف این فرهنگ در وهله اول حراست از اصل نظام و دستاوردهای نظام است . بسیج فراتر از ابعاد نظامی است اگرچه یکی از مهم ترین دستاوردهای بسیج در طول انقلاب دفاع مقدس است.

سرهنگ علیرضا شبانی زاده افزود: اساس بسیج بر آگاهی است. آگاهی که بر اساس آن تحلیل درستی از شرایط داشته باشیم و اقدامات خود را بر اساس آن استوار نماییم.

وی تأکید کرد: پایگاه بسیج امام حسن عسکری (ع) فرمانداری کاشان بعنوان محور پایگاههای بسیج ادارات می تواند نقش مهمی در استفاده از ظرفیت های موجود در راستای اهداف بسیج ایفا نماید.

در این جلسه احمدرضا طحانی گزارشی از اقدامات انجام شده ارائه داد و همچنین علی عباس سلیمانی مقدم نیز بعنوان فرمانده پایگاه ابراز امیدواری کرد بتواند با استفاده مجموعه ی ظرفیت های این عرصه بدون در نظر گرفتن گرایش های سیاسی قدم های موثری در جهت اهداف بسیج بردارد.

دعوتنامه بیداک و ریزآب

مالکان و همشهریان محترم منطقه دم قاشون و قاسوره برزک

با سلام و احترام

همانگونه که مستحضرید بیش از دو سال پیش با هم جمع شدیم تا فکری برای مشکلات منطقه دم قاشون و قاسوره کنیم. «احداث راه مناسب»، تامین شبکه های «آب شرب»، «برق» ، «گاز» و ایمن سازی منازل ، کارگاههای گلابگیری و باغات و مزارع درخواست هایی بود که مطرح شد. در جلسات متعددی که برگزار کردیم و فکرهایمان را روی هم گذاشتیم به این نتیجه رسیدیم که قدم اول برای هر اقدام «دیوارچینی و ساماندهی رودخانه» است ولی این کار نیازمند بودجه و اعتبار است و دولت هم با توجه به تنگناهای مالی ، بودجه لازم برای این کار ندارد. از اینرو با هم تصمیم گرفتیم که با خودیاری محلی این کار را شروع کنیم و همچنین برای گرفتن بودجه و اعتبارات دولتی استانی و ملی  تلاش نموده و پیگیری کنیم. به امید و لطف خدا شروع کردیم و حجم عظیمی از پروژه «ساماندهی» انجام شد تا این که پاییز سال 94 و با سرد شدن هوا دیوار چینی در حالی که به انتها نرسیده بود متوقف شد. کار پروژه با زحمت و مرارت بسیار به اینجا رسیده است ، زحمت زیادی برای مردم ایجاد نموده و هیئت امنا اعتبار و آبرو گذاشته است و خود را زیر بار قرض و بدهی مصالح فروش، سنگ چین ، سنگ بیار و سیمان فروش و ماسه فروش قرار داده است ولی همه این کارها برای آن است تا دم قاشون و قاسوره آباد تر شود و رنگ و لعابی دیگر بگیرد، ایمن شود و راهی مناسب احداث گردد. البته شورای اسلامی شهرو شهرداری برزک نیز تلاش کرده اند تا نظر مسئولین را به دست بیاورند تا اعتبارات استانی و ملی نیز به این کار اختصاص دهند که مکاتبات و مصوبات آن موجود است ولی همه می دانیم  که یک دست صدا ندارد. وقتی همه در کنار هم باشیم می توانیم مشکلات را یکی یکی حل کنیم و وقتی باهم باشیم فشار سختی ها و مشکلات به چندنفر نمی آید.

اکنون از حضرتعالی دعوت می کنیم قدم روی چشم ما گذاشته و در جلسه ای که به منظور گزارش دهی اقدامات انجام گرفته برگزار می گردد شرکت فرمایید. همه ی ما یقین داریم مشارکت در رفع مشکلات شهر و آبادی با کمک همدیگر معامله ای پرسود است که نه تنها خود و فرزندانمان از برکات آن بهره مند می گردیم همچنین باقیات و صالحات است که در کارنامه اعمال ما ثبت و محفوظ خواهد ماند. انشاءالله

شورای اسلامی شهر برزک

هیئت امنا منطقه دم قاشون و قاسوره برزک

زمان و مکان جلسه:

 یک شنبه 29 فروردین ماه 1394 ساعت 20 مسجد خاتم الانبیا محله باغستان برزک

تشکیل دبیرخانه سازمان های مردم نهاد ضروری است

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان:

تشکیل دبیرخانه سازمان های مردم نهاد ضروری است

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان گفت: تشکیل دبیرخانه سازمان های مردم نهاد با ساختار و شرح وظایف مشخص و برای ایجاد هماهنگی بین فعالیت های انجام شده ، تقویت اقدامات مطلوب  ، جلوگیری از موازی کاری و ارزیابی و نظارت بر عملکرد سازمان های مردم نهاد ضروری است.

به گزارش روابط عمومی فرمانداری کاشان عباسعلی قپانی پور در جلسه ای که با حضور مسئولین سازمان های مردم نهاد شهرستان در فرمانداری کاشان تشکیل شد با بیان این مطلب افزود: ساختار سازمان های مردم نهاد، مردمی و برگرفته از ظرفیت های اجتماعی است. غیرانتفاعی و غیر سیاسی است که بخشی از مسئولیت های دولت در حوزه اجتماعی را برعهده گرفته و با استفاده از قابلیت های مردمی در جهت رفع مشکلات آن حوزه اقدام نمایند. از اینرو ضروری است تا اقدامات انجام گرفته مجموعه ی سازمان های مردم نهاد با هم افزایی و پرهیز از موازی کاری و با چشم انداز مشخص سیاستگذاری و هدایت گردد که تشکیل دبیرخانه در این راستا می باشد.

وی تأکید کرد: اقدامات انجام شده سازمان های مردم نهاد مصداق شعار سال است که توسط مقام معظم رهبری با عنوان «اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل» نامگذاری و ابلاغ گردیده است.

قپانی پور اظهار داشت: ضروری است برنامه ریزی های سازمان های مردم نهاد برای رفع مشکلات مردم در حوزه های مرتبط به صورت اصولی و تخصصی و متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی منطقه و شهرستان تعریف و عملیاتی گردد. از اینرو پیشنهاد می شود که مسئولین سازمان های مردم نهاد ارتباط خود را با نخبگان و صاحب نظران به خصوص در حوزه های دانشگاهی تقویت نموده تا از ظرفیت های موجود برای آموزش، توانمندسازی و ارتقاء کیفی مجموعه استفاده و بهره برداری نمایند.

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان تأکید کرد: برقراری توازن در رشد متناسب خیریه ها و سازمان ها مردم نهاد شهرستان یکی از مهم ترین دغدغه های فرمانداری کاشان است. در صورتی این موضوع محقق می گردد که نیازهای های مردم و منطقه در حوزه ی سازمان های مردم نهاد به خوبی احصا گردد و اولویت ها مشخص شود و آنگاه ظرفیت های مردمی متناسب با نیازها و اولویت ها سازماندهی گردد. این کار بر عهده دبیرخانه سازمان های مردم نهاد است تا با کمک صاحب نظران و فرهیختگان جامعه نقشه راه مناسب تعریف و سیاستگذارها  را بر اساس آن استوار نماید.

وی یادآور شد: دولت برای تسهیل خدمات رسانی بهتر به مردم و تقویت جایگاه سازمان های مردم نهاد از واگذاری طرح ها و پروژه های اجرایی به سازمان های مردم نهاد در قالب برون سپاری حمایت می کند. از اینرو چنانچه مسئولین سازمان های مردم نهاد در حوزه فعالیت خود این توانمندی را کسب کنند که بخشی از خدماتی را که سازمان های دولتی ارائه می دهند به عهده گرفته و به صورت مطلوب خدمات رسانی نمایند ؛ فرمانداری آمادگی دارد تا موضوع را با بررسی نموده و ساز و کار تحقق آن را فراهم سازد.

شایان ذکر است در این جلسه مسئولین سازمان های مردم نهاد به بیان دغدغه ها، مشکلات و نیازهای خود در این زمینه پرداختند. همچنین آقای خسرو اعتماد بعنوان نماینده سازمان های مردم نهاد تأکید کرد: در صورتی که ساختار و شرح وظایف نماینده سازمان های مردم نهاد به خوبی مشخص و تشریح گردد می توان اقدامات را به نحو شایسته ای در جهت ارتقاء خدمات رسانی سازمان های مردم نهاد به مردم و منطقه در حوزه های مختلف مدیریت نمود. وی ابراز امیدواری کرد تا با تشکیل و تقویت دبیرخانه مرکزی سازمان های مردم نهاد بتوانیم مشکلات موجود را مرتفع نموده و قدم های موثری در تحقق و رسیدن به جایگاه واقعی سازمان های مردم نهاد برداریم.

کاشان رتبه نخست متوسط عملکرد باغات گل محمدی در کشور

معاون مدیرکل دفتر امور گلخانه وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرد:

کاشان رتبه نخست متوسط عملکرد باغات گل محمدی در کشور

معاون مدیر کل دفتر امور گلخانه ، گیاهان دارویی و قارچ معاونت امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی در جلسه هم اندیشی مقدمات برگزاری همایش اسانس ایران که اریبهشت ماه سال جاری در کاشان برگزار می گردد اظهار داشت: کاشان از نظر سطح زیر کشت گل محمدی رتبه سوم کشور را دارد. استان فارس مقام اول و کرمان مقام دوم را به خود اختصاص داده است . این تفاوت به خاطر آن است که کشت های کاشان در حوزه گل محمدی آبی و کشت این محصول در استان های فارس و کرمان به صورت کشت دیم می باشد. با این وجود کاشان جایگاه نخست متوسط عملکرد گل محمدی در واحد سطح را از آن خود نموده است.

 به گزارش روابط عمومی در این جلسه که با حضور سرپرست فرمانداری ، مسئولین و فعالین حوزه گل و گلاب شهرستان کاشان در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد خانم مهندس میترا مجدزاده افزود: رصد و بررسی گیاهان دارویی به خصوص گل محمدی در دستور کار این حوزه قرار گرفته است. خردادماه 1392 سند ملی گیاهان دارویی و طب سنتی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. این سند دولت را مکلف به حمایت اعم از تولید، پرورش ، صادرات گیاهان دارویی نموده است.

وی افزود: سیاستگذاری و حمایت از کشت داروهای دارویی در حوزه فعالیت های این معاونت می باشد. در سند چشم انداز 1404 ، پانصد هزار هکتار از اراضی کشور برای کشت گیاهان دارویی در نظر گرفته شده است. بر اساس برنامه ریزی و استعلام از استان ها شرایط اقلیمی کشور مورد بررسی قرار گرفته و در این راستا کشت گیاهان دارویی بر اساس آبی و دیمی طبقه بندی شده است که می توان کشت 50 هزار هکتار گل محمد آبی و 100 هزار هکتار مابقی گیاهان دارویی را از اهداف چشم انداز ذکر نمود.

مجدزاده تأکید کرد: در حوزه کشت های دیمی 70 هزار هکتار برای کل گیاهان دارویی پیش بینی شده است که گل محمدی را نیز شامل می گردد. همچنین در این چشم انداز 70 هزار هکتار برای کشت زعفران مورد توجه قرار گرفته و مابقی تا سقف مورد نظر به سایر گیاهان دارویی از جمله عناب و زرشک تعلق گرفته است. بر اساس چشم انداز سند ملی 1404 کلیه موارد فوق با محوریت بخش خصوصی می باشد.

معاون مدیر کل دفتر امور گلخانه ، گیاهان دارویی و قارچ معاونت امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی  افزود: ایران در صادرات گل محمد، گلبرگ و گلاب مقام اول دنیا را از آن خود نموده است. ولی در بحث صادرات اسانس رتبه اول متعلق به ایران نمی باشد که این موضوع مورد توجه سازمان تجارت جهانی قرار گرفته است. این بدان معنی است بر اساس چشم انداز 2050 این سازمان ارزش تجارت اسانس باید به 5 تریلیون دلار در دنیا برسد. بنابراین با توجه به سیاستگزاری های کلان دنیا و منافع و ارزش افزوده اسانس بحث توجه به اسانس ، تولید و صادرات آن جزء اولویت های وزارت جهاد کشاورزی می باشد.

برند ملی و جهانی گل و گلاب کاشان

سرپرست فرمانداری کاشان در جلسه هم اندیشی برگزاری همایش اسانس ایران :

برند ملی و جهانی گل و گلاب کاشان

فرصتی برای تأمین منافع مردم منطقه است

سرپرست فرمانداری ویژه شهرستان کاشان در جلسه هم اندیشی مقدمات برگزاری همایش اسانس ایران که اریبهشت ماه سال جاری در کاشان برگزار می شود اظهار داشت: با توجه به این که برند ملی و جهانی کاشان در زمینه گل و گلاب مورد توجه قرار گرفته است ضروری است از بستر فراهم شده برای تأمین منافع مردم ، تولید کنندگان ، کشاورزان و سرمایه گذاران این حوزه استفاده نماییم.

به گزارش روابط عمومی در این جلسه که با حضور خانم مهندس مجدزاده معاون مدیرکل دفتر امور گلخانه، گیان دارویی و قارچ معاونت امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی و مسئولین و فعالین حوزه گل و گلاب شهرستان کاشان در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: نقش دولت در حوزه گل و گلاب سیاستگزاری، جهت دهی و حمایت است و دولت همه نوع همکاری و همراهی در این حوزه انجام می دهد تا بخش خصوصی مسیر اصلی خود را پیدا نموده تا پیشرو در این صنعت باشد.

وی تأکید کرد: مهم ترین معضل در این حوزه خام فروشی گل و گلاب است که با توجه به ارزش افزوده در حوزه محصولات جانبی ضروری که مورد توجه بیشتر قرار گرفته و سمت و سوی تولیدات را در این راستا هدایت نماییم.

دکتر مومنیان افزود: همان گونه که تولیدکنندگان خوبی هستیم باید عرضه کنندگان شایسته ای نیز باشیم و این مستلزم توجه بیشتر صاحبان این حوزه به موضوع بازرگانی محصولات و فراهم کردن ساز و کار مناسب برای صادرات محصول به دیگر کشورهای دنیا می باشد.

مومنیان اظهار داشت: تحقق موارد بیان شده در بخش خصوصی متجلی می گردد که برگزای جلسات متعدد ، مذاکرت و تحقیقات علمی و تجربی با صاحبان صنایع، سرمایه گذاران و تولیدکنندگان به این بخش جان تازه ای داده و آن را حفظ می نماید . از اینرو برگزاری همایش اسانس ایران که در اریبهشت ماه سال جاری در کاشان برگزار می گردد در این راستا با اهمیت است.

از توسعه صنایع جانبی گل و گلاب حمایت می کنیم

سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم آغاز برداشت گل محمدی از مزارع شهرستان کاشان:

 از توسعه صنایع جانبی گل و گلاب حمایت می کنیم

سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم برداشت گل محمدی که در مزارع بخش مرکزی شهرستان کاشان و با حضور جمعی از مردم و مسئولین برگزار شد اظهار داشت: با توجه به چشم انداز و سند ملی کشور در حوزه گیاهان دارویی و اقلیم آب و هوایی شهرستان و مباحث اقتصادی ، ضروری است تا سرمایه گذاری ها در حوزه کشاورزی با دقت و تدبیر بیشتر انجام گیرد.

دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: سطح زیر کشت گل محمد در شهرستان کاشان 2 هزار و صد هکتار می باشد که از این طریق برای 13 هزار و 500 خانوار اشتغال فصلی ایجاد نموده است و درآمد حاصل تولید گل محمدی بالغ بر 560 میلیارد ریال می باشد.

وی افزود: درآمد حاصل از فروش گلاب در سال گذشته برای گلابگیران و تولید کنندگان در شهرستان کاشان به بیش از 1600 میلیارد ریال رسیده است.

سرپرست فرمانداری کاشان با بیان این که رویکرد شهرستان در حوزه گل و گلاب بر اساس چشم انداز توسعه ، توجه به تولیدات اسانس می باشد یادآور شد: در سال گذشته 162 کیلو اسانس گل محمدی و 250 تن گلاب ناب به کشورهای اتحادیه اروپا صادر شده است که کل این میزان متعلق به شهرستان کاشان می باشد.

وی تأکید کرد: در چشم انداز 2050 سازمان تجارت جهانی، ارزش تجارت اسانس 5 تریلیون دلار پیش بینی شده است باید تلاش کنیم که ازخام فروشی جلوگیری نموده و سرمایه گذاری خود را در حوزه تولید اسانس و سایر مشتقات این محصول با ارزش هدایت نماییم.

دکتر مومنیان تأکید کرد: بیشتر منافع در حوزه گل و گلاب در مشتقات این محصول نهفته است.  از اینرو فرمانداری کاشان از توسعه صنایع جانبی صنعت گل و گلاب از جمله صنایع غذایی، دارویی ، بهداشتی و آرایشی حمایت می نماید.

شایان ذکر است برداشت گل محمدی در کاشان از اواسط فروردین از بخش مرکزی آغاز و تا پایان خردادماه در بخش قمصر ، نیاسر و برزک ادامه خواهد داشت.

آفت «درگوشی» و آسیب شناسی گفتگو در شبکه های اجتماعی

می ترسیم حرف بزنیم

آفت «درگوشی» و آسیب شناسی گفتگو در شبکه های اجتماعی

از دیروز تا حالا که بحث «هولوکاست» در گروه مطرح شد، دوستان زیادی در خصوصی آمدند و در موافقت و مخالفت حرف های جالبی را مطرح کردند ولی چرا خصوصی؟ آیا می ترسیم حرف بزنیم؟ این گروه بیش از صد عضو دارد. مطمئن هستم خیلی از عزیزان مباحث را دنبال می کنند. وقتی موضوعی مطرح می شود اگر هر کسی یه چیزی بگوید حتی یک کلمه ای ، کلی در پخته تر شدن مطلب کمک می کند. روز جمعه است. خدا پدر سازندگان «برچسب ها » های تلگرام را بیامرزد. به جای بیان نظرات «برچسب» یا همان استیکر فرنگی ها را می چسبانیم. خیلی خواسته باشیم نظرمان را بگوییم یک «شست» نشان می دهیم که روبه بالا گرفته شده است یا شست و اشاره که گرد شده است و رو به دیگران نشانه رفته ایم.

یکی آمده می گوید؛ «شما هم حرف نزن» اینها را نمی شناسی. وقتی کم بیاورند، فوری به شما «برچسب» می زنند. می گویند بی دین هستی. ضد ولایت فقیه هستی . انگلیسی هستی، اسرائیلی هستی. با آمریکا رابطه داری و از زندگی ورت می آورند. از کار بیکارت می کنند. کاری می کنند که از زندگی ات سیر بشوی. در پاسخ آدم هایی که اینجوری فکر می کنند باید بگویم؛ اولاً فکر نمی کنم اینجوری ها باشد. بالاخره ما مسلمان هستیم و به یه چیزهایی اعتقاد داریم. «آبرو» ، «اعتبار» و «روزی» چیزهایی است که خدا به آدم می دهد. شما نظر خودت را بگو و نگرانی از این چیزها نداشته باش.

دوست دیگری می گوید اینها که فلانی «کپی ، پیس» کرده است تحقیق جانبدارانه است. باشد. بالاخره تحقیق یک پله از حرف های خودمانی و من درآوردی بهتر است. شما هم برو از اون طرفی تحقیق کن. ولی بررسی و جستجو کن. عزیزانی که بحث را دنبال می کنند صاحب فکر و شعور هستند و خودشان به نتیجه لازم خواهند رسید. البته بد نیست که تحقیقات گسترده ای که در اینترنت هست مطالعه کنیم و چکیده آن را در گروه منتشر کنیم. ملت کم حوصله شده اند و البته فونت بعضی از گوشی ها هم خیلی ریز است. پدر چشم در می آید تا مطلبی را از اول تا آخر بخوانیم. چشم من که لوچ شده از بس این فونت های ریز را دنبال کرده ام.

عزیز دیگری می گوید این حرف ها چه ربطی به برزک دارد. اصلاً مگر اولویت جامعه ما این چیزها هست. مردم نان شب ندارند بخورند. فقر و فحشا بیداد می کند. بعضی ها هم از کول اختلاس بالا می روند. بعضی ها هم نان این چیزها را می خورند. این وسط  شما از چیزی حرف می زنید که تلفظ اسم آن هم سخت است «هولوکاست».

این هم نظر قابل تأملی است. بحث اولویت سنجی بحث مهمی است. من در کارهای خودم سعی می کنم رعایت کنم. اولویت نخست من – اگر قابل خدمت باشم- مباحث برزک است. البته این بدان معنی نیست که همه مباحث را در گروه مطرح کنم. سعی می کنم در عمل پیگیری کنم. جایی هم که نیاز شد و پرسشی مطرح شد پاسخگو هستم. یه وقت هایی مسائلی دیگری مطرح می شود. اگر در حوزه تخصصی اینجانب است که نظر می دهم ولی بیشتر سعی کرده ام تا به ساختار درست گفت و گو  فارغ از ماهیت آن تأکید کنم . در هر صورت اگر اولویت ها مشخص شود بخش عمده ای از مشکلات ما و مردم بهتر حل خواهد شد.

دوست دیگری آمده در خصوصی  می گوید وقتی «فلانی» تئوریسین فلان جریان است که می دانیم آدم کم اطلاعی است اگر ما هم وارد بحث شویم سطح خودمان را پایین آورده ایم. موافق این نظر نیستم. خوب، شما چه کار به شخص و شخصیت و سواد و سابقه ی افراد داری. هرکس نظراتی دارد. فرض کنید از جایی کپی می کند یا از گروهی تغذیه می شود. شما هم نظر خودت را بگو و نتیجه را به جمع واگذار کن.

یکی هم می گفت؛ بعضی عزیزان می ترسند حرف بزنند و نتوانند منظورشان را آن طوری که دلشان می خواهد بیان کنند. می خواهند بگویند و پرهیز می کنند. خوب اینجا هم که کرسی استادی فلان دانشگاه یا همایش بین المللی نیست. خودمانی هستیم. چهار تا کلمه نظرمان را می گوییم. آسمان که زمین نخواهد آمد.  برادران گروه هم قول می دهند بی احترامی نکنند و کسی را هم از نان و آب و زندگی نیندازند.

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

آسیب شناسی استفاده ابزاری از دین و مذهب در گفتگوهای کاربران  شبکه های اجتماعی

هیچ کس از دین و ایمان گریزان نیست. فطرت انسان خداجوی است. به خصوص در جامعه ایرانی غالباً همه مسلمان هستیم. شیعه دوازده امامی و اهل نماز و روزه. به حلال و حرام خدا پای بند هستیم و اگر جایی هم از دستمان بر بیاید به ضعیف و بیچاره کمک می کنیم. سالی حداقل یکی دو دفعه پابوس امام رضا می رویم. امامزاده «سراج الدین موسی بن جعفر علیه السلام » و «سلطان علی بن امام محمد باقر علیه السلام» و «آقا علی عباس» که نزدیک خودمان است.  آرزوی رفتن به کربلا و نجف و سوریه را در دل داریم. دلمان می خواهد به عراق برویم نه برای گردش و سیاحت. بلکه برای زیارت و عرض ادب و ارادت. عربستان هر کاری بکند و هرچه به روزمان بیاورد؛ جرثقیل روی ما خراب کند ، راه ببندد تا در ازدحام و شلوغی خفه شویم، یا حیا را کنار زده و مستقیم تکه پاره مان کند باز عشق طواف خانه ی خدا چیزی نیست که از وجودمان بیرون برود. عشق به پیامبر و ائمه توی وجودمان است. با فرهنگ ما عجین شده است. اگر توی بیابان برهوت رهایمان کنند بازم روبه خانه خدا می رویم به ائمه اطهار التماس می کنیم. اولین چیزی که در تنگناها و مشکلات و سختی ها به زبانمان جاری می شود «یا حضرت عباس» است . از بچگی وقتی خواستیم از جا بلند شویم دستمان را گرفتند و گفتند بگو «یا علی» اگر خدای ناکرده خودمان یا عزیزی در خانواده گرفتار درد و مریضی شد اولین چیزی که به ذهنمان می رسد «پنجره فولاد امام رضا علیه السلام » است.  

من خیلی تو دنیا نگشته ام و بد و خوب روزگار را نچشیده ام. ولی حداقل از دور و اطراف ، شهر و محله و شهرستان بی خبر نیستم. همه کسانی را که می شناسم از اون به قول معرف غرب زده ها تا اونهایی که کاتولیک تر از پاپ هستند توی این حال و هوا سیر می کنند. خدا و پیغمر و ائمه را می پرستند و ته وجودشان به مقدسات اعتقاد دارند ولی چگونه است تا صحبتی می شود و می خواهیم حرف خودمان را کرسی بنشانیم به دین و ایمان مردم متوسل می شویم. رفیق مان را مرتد می کنیم. فلان استاد دانشگاه را که حرفی زده است؛ بی سواد و بی دین خطاب می کنیم. همشهری خودمان را بی بصیرت و ضدولایت خطاب می کنیم و دایره خودی را به خودمان و پسرعمه و اون مسئولی که با ما سلام علیک دارد و فلان رئیس اداره که فوری جواب ما را می دهد خلاصه می کنیم.  اگر جایی قافیه بر ما تنگ شد راحت ترین راه زدن همین انگ ها و برچسب ها و تهمت هاست تا جان به سلامت به در کنیم و فرصت نفس کشیدن را از دیگران زایل نماییم. شوخی هم نیست. صحبت دین و ایمان است. صحبت مرگ و زندگی است. «آهای دزد دزد» که بلند شد تا بیایی ثابت کنی که دزد کس دیگر است سرت بالای دار رفته است. پس باید هیچ نگویی تا جان خود را در بلبشوی بازار بی خردی و بی بصیرتی به سلامت به در کنی.

روزی هزار دفعه خدا رو شکر می کنیم که در جامعه ای زندگی می کنیم که اسلامی است. رهبر دارد. ولایت فقیه دارد و ولی فقیه عمود خیمه نظام است. شیعه هستیم و اگرچه کوله بار خوبی هایمان خالی و پرونده بدی همایمان پر است با این وجود به شفاعت امامان در آن دنیا دل خوش کرده ایم ولی فراموش نکنیم بعضی وقت ها دین و ایمان ابزاری برای افرادی می شود که هیچ اعتقادی به این مسائل ندارند. استفاده ابزاری نه تنها در حوزه دین و ایمان دیده می شود ، جبهه و جنگ هم خیلی ها را بی بهره نگذاشته است. «خاوری» یادمان نرود. رئیس اسبق بانک ملی را می گویم. او که در بالاترین رده های مدیریتی همواره «چفیه» به گردن داشت ولی این جور که می گویند مبالغ هنگفتی بالا کشید و الان در کانادا با خانه 4 میلیاردی اش خوش می گذراند. البته من علم غیب ندارم. چیزی است که از رسانه های رسمی کشور به بیرون درز کرده است.

دقت کرده اید بعضی ها اعتقادی به حلال و حرام خدا ندارند و توی همین شهر خودمان ضربه های جبران ناپذیری به صنعت گلابگیری زده اند. الان تقریباً تمام کشور زمزمه های آن رسیده است که «گلاب» دیگر «گلاب» نیست ، آب است به اضافه چیزی به نام «اسانس» و خدا کند که اسانس خوراکی باشد. حداقل سلامت مردم را مخدوش نکند. حالا در همین زمینه دقت کنید. بعضی از همین آدم ها کمک های قابل توجهی به امور مذهبی می کنند. به جلسات نذر و چیزهایی از این دست. نمی خواهم خیلی وارد جزئیات شوم. همه ی ما کم و بیش از این چیزها با خبر هستیم. گفتن بیشتر هم تف سربالاست و هم بهانه دادن به دست آدم هایی که دنبال بهانه می گردند. می خواهم بگویم این هم نمونه ایی دیگر از استفاده ابزاری از اعتقادات دینی و مذهبی برای لاپوشانی جرم و گناه خودمان است.

هرطرف که نگاه کنید از این استفاده های ابزاری دیده می شود. فلانی می خواهد با خرید و فروش زمین به منافع کلانی دست پیدا کند. چیزی که این روزها به آن «زمین خواری» اطلاق می شود. برای مخفی کردن این عمل از ساختن «مسجد» وسط اون زمین شروع می کند. همه جا هم می گوید «ریا نشود ، باید مسجد بسازیم تا مکانی برای عبادت بندگان خدا فراهم گردد». جانماز و تسبیح هم که به راه است. «والضالین» را هم چنان می کشد که فکر کنی سال ها با عرب ها مشحور و دمخور بوده است.

شنیده اید می گویند فلانی چقدر جانماز آب می کشد. خوب «جانماز» پاک و مقدس است. بستر عبادت است ولی زیاده روی در بیان و تظاهر به عبادت، مصداق همین جانماز آب کشیدن است. اگر قبلاً برای این کار نیاز بود طرف خود را به زحمت انداخته و به شست و شو مبادرت ورزد این روزها و به برکت شبکه های اجتماعی با دوتا دستور این کار محقق می شود. «کپی و پیس» دعا و راز و نیاز را در شبکه ها دست به دست می کند. الان توی هر خانه قرآن و مفاتیح و کتب دعا هست و کسانی هم که اهل عبادت هستند ترجیح می دهند بعد از نمازهای یومیه یا شبی نیمه شبی ، وقتی حالی دست داد قرآن بخوانند و با دعا و مناجات صفایی بکنند. شاید «کپی پیس» کردن دعا و آیات در شبکه های اجتماعی که ملزومات دنیای استکباری است را بتوان مصداق این «جانماز آب کشیدن» ها دانست.

حالا از همین ها که جانماز آب می کشند بخواه حمد و سوره بخوانند. بگو اصول دین چندتاست؟ فروع دین را بگویند؟ نماز آیادت و سجد سهو را بگویند؟ شک دارم که درست بگویند.  ولی حرف زدن آسان است. همه ی ما صاحب نظر شده ایم. در حوزه های اجتماعی، دینی ، مذهبی ، اقتصادی ، عمرانی و فرهنگی و هزار جای دیگر اظهار نظر نموده و قلمفرسایی می کنیم و حرفمان را هم نعوذبالله وحی مطلق می دانیم. کسی هم اگر بگوید بالای چشمان زیبای ما دوتا ابروی کمانی سایه کرده است به تریج عبایمان بر می خورد.

همه ی اینها را که گفتم نعنای روی آش بهره برداری های مذهبی در جناح بازی های سیاسی است. چیزی که سابقه ی تاریخی دارد. از حسنک وزیر گرفته تا امروز که مثل آب خوردن شخصیت ها موجه نظام را در مسلخ برچست زنی قربانی می کنیم. هرجا بخواهیم در دعواهای سیاسی حریف را از میدان بیرون کنیم بهترین انگ ها؛ برچسب های مذهبی است. طرف «بی دین است». «نماز نمی خواند». با ولایت فقیه زاویه دارد. خدا عاقبت همه ی ما را به خیر کند. البته ناگفته نگذارم خوشبختانه همه ی اینها که ذکر شد در شهر و آبادی ما وجود ندارد ولی باید مواظبت کنیم که گرفتار نشویم.

«اعتماد عمومی» مهم ترین عامل در مشارکت مردم

«اعتماد عمومی» مهم ترین عامل در مشارکت مردم
«شناسایی و بررسی پارامترهای موثر بر افزایش مشارکت مردم در طرح های ضروری منطقه – مطالعه موردی پروژه ساماندهی رودخانه برزک» بعنوان موضوع پروژه در نظر گرفته شد. هنوز موضوع برایم گنگ است. نیازمند مطالعه بیشتر است. مقاله های مختلف در این خصوص را جستجو نموده و آن را می خوانم. به نظر پارامتری هایی که می تواند مورد توجه قرار گیرد عبارت است از ؛ اعتماد عمومی ، تحصیلات ذینفعان ، درآمد ذینفان  ، آگاهی عمومی ، درخواست عمومی ، اولویت سنجی  ، اعتبار مجری ، نیازسنجی از پارامترهایی است که می توان به آن پرداخت.
مقاله « اعتماد عمومی پیوند بین شهروندان و دولت» نظرم را جلب می کند. نویسندگان : حدیث عالی، نازنین خرمالی، خدیجه نظری، دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت دولتی و بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علی آباد کتول هستند که زحمت این مقاله را کشیده اند. خبری از پرسشنامه و آمار و ارقام نیست. مطالب توصیفی است. از منابع و مراجع مختلفی استفاده شده است و تعاریف مختلف در این خصوص بیان گردیده است.
در این مقاله و در تعریف اعتماد آمده است؛ همین که در کنار هم زندگی می کنیم، به یکدیگر احترام گذاشته و شاید رفتاری خیرخواهانه یا حداقل غیر بدخواهانه به یکدیگر داریم ناشی از اعتماد سطحی بین ما می باشد ولی اگر قرار باشد با هم کاری بکنیم ؛ مثلاً به دنبال یک ارتباط فایلی باشیم، با هم به یک کار شراکتی یا اقتصادی بیندیشیم و یا بعنوان یک مسئول یک پروژه عمرانی در یک شهر و روستا را پیگیری نماییم مستلزم لایه های عمیق تر از اعتماد می باشد.
مثال های مشخص و زنده در این ارتباط «طرح 400 هکتاری نابر» ، «طرح منطقه حفاظت شده برزک» ، «طرح ساماندهی رودخانه برزک» ، «دریافت عوارض گلابگیری توسط شهرداری برزک از گلابگیران» و طرح «راه اندازی صنایع بسته بندی تولیدات کشاورزی» و موارد دیگری از این دست می باشد.
در طرح مکانیزه و کشاورزی 400 هکتاری کوثر برزک به کشاورزان گفته شد؛ زمین ، تسهیلات و وام بلاعوض به آنان پرداخت می گردد تا با استفاده از آب های زمستانی که به ظاهر هرز می رود بخشی از منطقه حاشیه ای برزک را تملک نموده و در آن کشاورزی نموده و از عواید آن استفاده نمایند. با این وجود کشاورزان در ابتدای کار تن به همکاری ندادند. استدلال آنان این بود که دولت به این واسطه تملک آب را از دست کشاورزان خارج خواهد نمود یا کشاورزی سنتی آنان فدای کشاورزی مکانیزه مورد نظر دولت خواهد شد. این نشان می دهد اعتماد عمومی مردم به جهاد کشاورزی بعنوان یک سازمان دولتی در حدی نیست که از آن تبعیت نمایند اگرچه همه نوع امکانات و تسهیلاتی را در اختیار کشاورزان قرار می دهد. جهاد کشاورزی با تلاش و پیگیری توانست اعتماد عمومی را جلب نموده و طرح را با همکاری کشاورزان اجرا کند ولی طرح بعد از چند سال با مشکلات فنی به خصوص در تأمین آب و شبکه های آبیاری قطره ای و مواردی دیگر مواجه گردید که همه اینها صدمه ای به اعتماد عمومی است.
مورد بعدی اجرای طرح «منطقه حفاظت شده برزک ، کامو و قمصر» است که با حرف و حدیث های زیادی در شهر برزک مواجه گردید. سازمان حفاظت از محیط زیست در سفرهای استانی رئیس جمهور در دولت نهم و دهم این منطقه را که شکار ممنوع  بود  بر اساس مصوبه شورای عالی محیط زیست ( کمیسیون زیربنائی دولت) به «منطقه حفاظت شده» ارتقاء داد. وسعت این منطقه ۵۹,۹۶۶ هکتار است که تابع قوانین و مقرارت مشخص در حفظ گونه های گیاهی و جانوری می باشد. کلیه فرآیند کارشناسی و قانونی این طرح تا تصویب نهایی به صورت مستقل در سازمان حفاظت از محیط زیست پیگیری شد و زمانی که مأموران برای حفاظت از گونه های گیاهی و جانوری به منطقه وارد شدند در ابتدا مورد استقبال مردم محلی قرار گرفتند ولی زمانی که سخت گیری ها در عبور و مرور و حفاظت از گونه های شدت گرفت ؛ شایعاتی توسط افرادی که منافع آنان به خطر افتاده بود در بین مردم مطرح گردید شایعاتی مبنی بر وارد کردن حیوانات وحشی به منطقه و تصرف ملک های مردم در منطقه حفاظت شده توسط دولت که باعث شد تا مردم نسبت به این طرح واکنش نشان داده و خواستار لغو آن شوند. چالش های پیش آمده باعث شد هزینه های مادی و معنوی بر شهر برزک تحمیل گردد و قطعاً اعتماد عمومی مخدوش نماید. اگرچه به لحاظ کارشناسی اشکالاتی بر این مطرح متصور است ولی نحوه ی مواجه سازمان حفاظت از محیط زیست و مردم کلیه اقدامات را از مسیر طبیعی خود خارج نمود و یک موضوع زیست محیطی را به یک چالش اجتماعی تبدیل نمود.
عمده فعالیت شهر برزک کشاورزی و گلابگیری ، صنایع دستی و مواردی از این دست است. شهرداری تازه تأسیس برزک علی القاعده باید بتواند هزینه های خود را طریق درآمدها محلی تأمین نماید. عوارض های گلابگیری یکی از این راههای درآمدی است که با بررسی آمار و ارقام در امور مالی شهرداری در سال های 90 و 91 و 92 رقمی کمتر از 5 میلیون تومان از این طریق دریافت شده است. این در حالی است که بیش از 75 کارگاه سنتی گلابگیری با بیش از 500 دیگ سنتی گلابیگری تنها در شهر برزک به این حرفه اشتغال دارند. اگر از هر کارگاه گلابگیری فقط سالانه 100 هزارتومان عوارض پرداخت شده بود رقمی بیش از 7 میلیون تومان به دست می آمد. در گفت و گوی حضوری با تعدادی از صاحبان کارگاههای گلابگیری بی اعتمادی بر عملکرد شهرداری نشانه می رود. «شهرداری چه کاری انجام می دهد که عوارض پرداخت کنیم؟»
شورای اسلامی شهر برزک در حاشیه سفر معاون مناطق محروم ریاست جمهوری به شهرستان کاشان و شهر برزک از وی درخواست کرد تا تسهیلاتی برای رونق گرفتن کسب و کار در شهر برزک در نظر گرفته شود. این پیشنهاد مورد توجه قرار گرفته و فرآیند قانونی و کارشناسی آن از طریق کمیسیون های مربوطه با محوریت فرمانداری کاشان پیگیری شد. بعد از طی کردن فرآیند و اخذ مجوزهای لازم مقرر گردید که تسهیلات لازم برای احداث کارخانه ای بسته بندی در شهر برزک پرداخت گردد. «افتتاح حساب توسط اعضا» بعنوان مهم ترین شرایط اخذ این تسهیلات در نظر گرفته شد. ولی در مواجه با اعضا دغدغه هایی مطرح گردید که قابل تأمل است؛ آیا می توان بر اساس یک کار گروهی کسب و کار موفقی راه اندازی گردد؟ آیا دولت برای پرداخت این تسهیلات اهدافی دیگر نیز مدنظر قرار دارد ؟ آیا کسب و کاری که از طریق این تسهیلات راه اندازی گردد به سود خواهد رسید؟ اگرچه راه اندازی هر کاری نیازمند دقت وتوجه کافی و لازم است ولی شاید بتوان گفت دغدغه هایی این چنینی در ضعف اعتماد عمومی بین مردم و سازمان های دولتی داشته و نشان می دهد تجربه های ناموفق گذشته بنیان هر اقدامی را سست و لرزان نموده است.
«ساماندهی رودخانه برزک» را شاید بتوان تنها پروژه ای دانست که بر بستری از ضعیف ترین وجه اعتماد عمومی بنیان نهاد شده است. با این وجود از صفر تا صد آن توسط مردم در حال انجام می باشد. فرآیند زمانی این پروژه از شکل گیری فکر و اندیشه تا مرحله اجرا بیش از 2 سال طول کشید و برگزاری جلسات بسیاری را با حضور نزدیک مردم و نمایندگان آنان در قالب هیئت امنا در کارنامه خود دارد. اگر مشارکت مردم در پروژه ها را به معنی مشارکت در تأمین بخش قابل توجهی از هزینه ها و یا مواردی بدانیم که مستلزم هزینه های مادی و معنوی قابل توجهی باشد، شاید نتوان این پروژه را به طور کامل در این طیف طبقه بندی نمود ولی اگر در شهری که با هر حرکت ، طرح و پروژه ای به دید ابهام و شک و تردید نگریسته می شود انجام آن با محوریت مردم در قالب هیئت امنا یکی از موفق ترین پروژه های نه تنها در سطح شهرستان و استان بلکه در سطح کشور است. این امر نشان دهنده آن است که «اعتماد عمومی» تنها پارامتر موثر در مشارکت های مردم در طرح ها و پروژه ها نمی باشد و دیگر عوامل نیز در خصوص دخیل می باشند. جایی که این وجه از لوازم مشارکت ضعیف گردد دیگر عوامل به یاری آید و کار را به سرانجام رساند. با این وجود ضروری است که قبل از انجام هر کاری وضعیت اعتماد عمومی را از طریق عناصر آن بررسی نموده و متناسب با آن دیگر شاخص ها را مدنظر قرار دهیم.
نمی دانم آزمون یا پرسشنامه ای که بتوان اعتماد عمومی را نمره گذاری نمود تدوین گردیده است یا خیر و چنانچه باشد از کجا می توان تهیه نمود. در هر صورت درمقاله مذکور به عناصری اشاره شده است که پازل اعتماد عمومی بین مردم و دولت را تشکیل می دهد. در بخش دیگر این مقاله آمده است ؛ «اعتماد مجموعه اعتقادات فرد به ویژگی های طرف مقابل مثل وفای به عهد،  صلاحیت تخصصی،  خیرخواهی،  پیش بینی پذیری و تمایل فرد به احساس وابستگی به اوست. (خداپرست مشهدی،1390: 3)
همچنین اعتماد را می توان داشتن حسن ظن در روابط اجتماعی دانست که دارای دو طرف اعتماد کننده و اعتمادشونده (فرد یا گروه) است و آسان کننده روابط اجتماعی بوده، امکان سود یا زیان را در خود نهفته دارد. از این رو عناصر اعتماد به شرح زیر است:
ویژگی روابط اجتماعی،  وابستگی امور به آینده و فاصله بین انتظارها و اعمال فرد ،  عدم قطعیت ،  ریسک ،  حسن ظن به افراد دیگر ،  سود و زیان ،  ایجاد انتظارهای متقابل ،  نسبیت در تعریف اعتماد به خاطر وابسته بودن تعریف اعتماد به موقعیت ها و مکان های مختلف (بختیاری ،1389: 68)»
بررسی ادبیات موجود در زمینه اعتماد و اعتماد عمومی نشان دهنده نبود یک تعریف مورد اجماع از معنای این واژه است. با این حال در تعاریفی که از اعتماد ارائه شده است آن را عموماً انتظار رفتارهای صادقانه و فاقد منفعت جویی از دیگران می دانند(دانایی فرد، 1382) بر همین اساس اعتماد عمومی نیز باور مردم نسبت به رفتارها و اقدامات خاصی است که انتظار دارند از دولت ببینند(لومن[11] ، 1979) وقتی اعتماد عمومی مطرح می شود مردم انتظار دارند مقامات و سازمانهای دولتی با اقدامات خود در تعامل با آنها که در این تعامل نوعی عدم اطمینان و عدم شناخت از نحوه انجام امور در سازمان های دولتی وجود دارد، به انتظارات آنها پاسخ داده شود. به عبارت دیگر اعتماد عمومی، یعنی انتظار مردم از دریافت مثبت به خواسته های آنان از طریق متولیان امور عمومی(الوانی و دانایی فرد، 1380) اعتماد عمومی ماهیتی جامعه شناختی دارد و می توان آن را در عرصه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه رصد کرد. ( نیه[12]  و وزلیکو [13] ، 1997) اعتماد عمومی حاصل باور افراد به توانایی های آنان در اثرگذاری بر فراگرد توسعه سیاسی و تصور آنان از مراتب پاسخ گویی وحساب پس دهی دولت اشاره دارد. (بلانگر[14] و  نادیو [15] ، 2005)

عشق و نفرت در برشی از تاریخ ایران

عشق و نفرت در برشی از تاریخ ایران
نگاهی به جلد دوم کلیدر دولت آبادی
ردپایی از صوقی در جلد دوم کلید به چشم نمی خورد ولی همواره دل نگران اویی. بی پناه و درمانده به چادر کلمیشی ها پناه آورده ولی گل محمد از ترس خبط انجام داده محل به او نمی گذارد و می خواهد تا به جای دیگر برود. این که خوب است. زمانی که در شب تاریک و جنگ تن به تن کشته ای دادند و کشته ای گرفتند صوقی به دنبالشان راه افتاد و فرار کرد. آنجا در این فکر بودند که با تیری خلاصش کنند تا چنانچه گیر افتاد نشانی از آنها ندهد. ولی صوقی با وجودی که دختری ضعیف و نحیف است این کار نمی کند که هیچ، خبر به کلمیشی ها آورد که ماجرایشان از جای دیگر لو رفته است.
آنجا که نادعلی با قاتل پدر همسفر می شود گل محمد را به فکر صوقی می اندازد: «گل محمد پشیمان از تندخویی خود، می اندیشید ای کاش آن شبی که صوقی به چادرها پناه آورده بود، نگاهش می داشت. ای کاش به نرمی با او سخن می گفت، جای و پناهش می داد. دخترک پریشان! به یقین او آمده بود که میان محل، زیر بال بلقیس بماند. او می خواسته همدم و همنفس خویشان و کسان مدیار باشد. او، آن کبوتر صحرایی، آهوی جفت گم کرده به زیر خیمه ی کلمیشی پناه آورده بود؛ اما کسی او را به خود وانگرفت. میدانی برایش نگشود، آغوش به رویش باز نکرد و به لبخندی دلش به جا نیاورد. رویش را سوزاندند. جبین بر او بستند. دست بر سینه ، واپسش زدند. راندندش. و این نه نیکمردی و مردمی ست. چنین کرداری ننگ ایل نشین ایرانی ست.»
جلد دوم «کلیدر» نیز به پایان رسید. زمستان شروع کردم و بهار به انتها رسید. هر وقت حس و حالی بود صفحاتی از آن را خواندم و لذت بردم. بلقیس همچنان سنگ صبور خانواده است آن هم در شرایطی که مرض به گله ی خانواده کلمیشی ها زده و بیچاره اشان کرده است. بیگ محمد خود را به هیزم کشی با شترهای اربابی به قافله ای می سپارد تا نان بی خورشت خود را تأمین کند و از این بابت خوشحال است؛  «شادیِ نرمی زیر پوست بیگ محمد می مُخید. روزنی به رهایی. بیگ محمد از خود پنهان نمی داشت که شاد است. قدم ها را محکم تر بر می داشت و پا به پای سگش روبه چادرها می رفت.»
خان عمو بهتر می بیند به راهزنی شکم خود سیر کند و پیران کلمیشی خود را سرگرم جمع و جور کردن گله ای می کنند که درد و مرض چون گرگ گرسنه آن را تکه و پاره نموده است. مارال و گل محمد که عشق پنهانی درونشان را به آتش کشیده و گرسنگی و ناداری عرصه را بر آنان تنگ نموده است به وصلتی تن می دهند تا در سایه محرمیت زیر آسمان خشک زمستان هیزم جمع کنند و سرمای سوزان را به هر دربه دری به بهار وصل نمایند تا خدا چاره ای سازد. و از این اتفاق تنها زیور است که می بیند و آب می شود و دم بر نمی آورد.
ماه درویش که درالتهاب عشق و عاشقی و دزدانه در نیمه شبی دست شیرو را گرفت و از آبادی رفت اکنون در غم نان و تأمین یار به فلاکت و بدبختی گرفتار آمده است « نگاه ماه درویش – نمی دانم چرا به حسرت – بر چهره ی شیرو ماند. حسرت گلی که بر باد می شود؟ جانی که تاراج می شود؟ زنی که در هم می شکند؟ نمی دانم! نمی دانم! اما آدمیزاد، درد و دریغ را پیش از این که از راه برسد، بو می کشد. چه رسد به این که درد و دریغ در خانه اش جا خوش کرده باشد. خانه ی کوچک ماه درویش. زندگانی کوچک جفتی غریب. دو کبوتر.
به چشم ماه درویش، این زن همان شیرو نبود. بود؟ هموکه غم در چهره اش دوام نمی آورد؟ که افسردگی را خوار می شمرد؟ همان تیغ برهنه؟ این زن، آیا همان شیرو بود؟ همو بود که چنین خُرد و شکسته شده بود؟
چه زود! چه زود شیرو! کجا شد آن جسارت عشق؟! سر انگشتهایت ساییده شده اند و چشم هایت به این خو کرده اند که فقط به یک نقطه نگاه کنند. به یک نخ. به دست هایت و به کارد و شانه ی قالیبافی. از یاد برده ای، از یاد رفته است عشق! قامت ات کشیده تر و باریک تر شده. لبهایت تر و تازگی خود را باخته است. سرخی گونه هایت شیرو! گونه هایت از زیر پوست بدر جسته اند و آرامشی عذاب آور در رفتارت ، در کردارت یافت شده است. آرام می روی. آرام می نشینی. آرام سخن می گویی و این آرامش تو نهفته در غمی است خاموش. بر زبان نمی آوری شیرو، بر زبان نمی آوری. خود، چنین خواسته ای؛ پندار تو را می خوانم. اما تو چنین نخواسته بوده ای. چنین شده است. چنین شده. اما تو، آن شیرو دیگر نیستی. زنی خوار شده، به خفت افتاده.
آهوی مست جلگه های ماروس، تو نیستی. بزی شکسته شاخ هستی علف ناچریده ، پای بسته . پای شکسته . عمر در سردابی بی آفتاب می گذرانی، یار من . دم بر نمی آوری. لب نمی جنبانی و خم بر ابرو نمی آوری. شادابی شیروی من کجا شد، شیرو؟»
و در این وانفسای فقر، دزدی، غارت و قتل «شیدا» پسر ارباب است که این سوک و آن سوک پنهان می شود تا به شیرو دست درازی کند. و قدیر – دوست شیدا – پدر افلیج خود را در خانه و آغشته به نجاست رها می کند تا با زن دایی خود درآمیزد؛ « دیوانگی، دمی در گریبان انسان چنگ می اندازد. شوق جوانسری و خواهش تن، تاب از تو می ستاند و در آن به معصومی بدل می شوی که چشمانت باز است و جایی را نمی توانی ببینی. دیگری قلاده ای را که به گردنت انداخته، می کشاند. به خود می کشاندت. در آن دم، در نهایت گناه، توبره ای به بی گناهی هستی. ردایی سپید بر تن داری ، اما چشمان و لبان و دستانت از خواهش تن پر شده است. میل، تمام تو را در قبضه ی خود گرفته است. دندان هایت طلب طعمه دارند. نفست بوی عشق می دهد. داغی ؛ نه، خودِ آتشی! شعله ای افروخته در یخزار. بر هر چه پندار، نظر می بندی . می ایستی.
پس درهم آمیختند. دو شعله. همبویی و همبوسی وهماغوشی. دمی دیگر، همتن شدند. گم در بخار و گرمای خود. آغشته به هم. عرق کرده، خشکیده دهان و عطشناک. عشق دزدانه. پرشتاب، آمیخته به آتش هراس. سرکشیدن قدحی یخاب در قعر آفتاب. تاختن نریان. برآمدن جرقه ای. گم شدن جرقه ای. غریوی در بیابانی خاموش. عشق دزدانه. جانخنده ای در بستر سردِ اندوه. شتاب و گریز. تشنه ای که تنها یک بار، و هر بار چون آخرین بار بر چشمه ای گذری کند. سیر نوشی. اما چشمه ی تن و جان زن، تمامی کی دارد؟ بوسه. یک بار دیگر. باز هم. بلعیدن عطر نفس. مالش پوزه در شیب شکاف سینه ها، نرمی بازوها، بناگوش و میان موها، بوییدن . باز هم. غلتیدن برهم، در هم. به دندان جویدن سر شانه ها. درد خند. شو قناله. کوتاه . کوتاه. خنده های ندانستن. خروش های فرو خورده، بسته. سرانجام به زیر ران کشیدن. آغشته شدن. از هم و در هم شدن. گم شدن. گم در گم. اوج دیوانگی دیوانگان. شکستن. نیست شدن. نابود شدن. برهم یله. بی خودی. پشیمانی. تمام!»
آن هنگام که در زیبایی نثر دولت آبادی در وصف گل و بلبل محو می شوی با بازخوانی برشی از واقعیت های تاریخ که ناشی از جهل و فقر و ناآگاهی مردمان این مرز و بوم است بر خود می لرزی، بر خود می پیچی و از جا به در می روی. بیم و امید ، عشق و نفرت در جای جای داستان جاری است و خواننده را با خود از تاریخی دور و پرهراس به آینده ای نزدیک و پرامید رهنمون شده و وعده می دهد.

مطالعه برای تحقیق «نقش آگاهی در مشارکت مردم»

مطالعه برای تحقیق «نقش آگاهی در مشارکت مردم»

امروز مقاله «نقش مشارکت اجتماعی و اقتصادی روستاییان در طرح های عمران روستایی – مطالعه موردی : دهستان نساء» را از اینترنت گرفته و مطالعه کردم. برایم جالب بود. دکتر غلامحسین شیخ حسنی – استادیار گروه جغرافیای انسانی دانشگاه شهید بهشتی – و فهیمه مهمان دوست – کارشناس ارشد برنامه ریزی روستایی – زحمت آن را کشیده اند.

حرف اصلی تحقیق و پژوهش این است؛ آگاهی از اهمیت مشارکت و همچنین میزان مشارکت اهالی روستای «نساء» از اهالی روستای «ولایتمرد» بیشتر بوده و بر همین مبنا رشد، توسعه و پیشرفت طرح های عمرانی روستای «نساء» از روستای «ولایتمرد» پیشی گرفته است.

به نظر می رسد سنجش «آگاهی» و «میزان توسعه و پیشرفت» مقایسه ای دو روستا از طریق «پرسشنامه» به دست آمده است. محقق در چکیده این تحقیق می گوید: از این دو روستا تعداد 90 نفر از سرپرستان خانوارها با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران (52 نفر از روستای ولایتمرد و 38 نفر از روستای نساء) به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب گردیدند و به پرسشنامه پژوهش پاسخ گفتند.

آیا پرسشنامه ها از استانداردهای لازم برای تعیین موضوع مورد نظر برخوردار است یا خیر ؛ همچنان برای من نامشخص است و برای رسیدن به پاسخ بیشتر بررسی کنم ولی یقین دارم بررسی میزان مشارکت مردم در طرح های مختلف مستلزم پارامتری متعدد و مختلفی است. چیزی که محقق در قسمت دیگری از این تحقیق به آن اشاره کرده است: «البته عوامل زیادی در مشارکت روستاییان تاثیر گذار است که بررسی کامل آن از حوصله تحقیق حاضر خارج است. اما با توجه به بررسی و تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه ، عوامل مهمی از قبیل میزان درآمد اهالی روستا و همچنین سطح تحصیلات در تفاوت میزان مشارکت در میان دو روستای مورد مطالعه موثر بوده اند.»

اطلاعات به دست آمده از مقاله فوق به من کمک کرد تا موضوع مورد نظرم را بهتر درک کنم. پروژه ای شاخص با عنوان «ساماندهی رودخانه برزک» در حوزه مدیریت بحران شهرستان کاشان با مشارکت اهالی در حال انجام است. نقش مردم و به خصوص هیئت امنا در پیشرفت آن حائز اهمیت است. تا جایی که شرکت آب منطقه ای استان آن را به عنوان پروژه شاخص در حوزه رودخانه ای کشور برشمرده است. مشابه این پروژه در دیگر مناطق شهرستان با برخوردهای متفاوتی از طرف مردم مواجه گردیده است. به نظر می رسد می توان با استفاده از پرسشنامه مناسب دلایل این تفاوت را بررسی نموده و مبنای اقدام لازم برای دیگر مناطق  قرار داد.

فاکتورهای قابل بررسی در راستای آگاهی عمومی و میزان مشارکت مردم در طرح ها، متعدد و مختلف است؛ «تحصیلات ذینفعان»، «میزان درآمد» ، «سن و جنس»، «اعتماد عمومی به دولت، شورا، دهیاری و شهرداری ها و مردم تحت قالب هیئت امنا بعنوان اجرا کننده طرح ها»، «سابقه ذهنی مردم از دیگر پروژه های عمرانی اجرای شده در منطقه»، «میزان آگاهی مردم از ضرورت اجرای طرح»، «نقش مردم در پیشنهاد طرح» و «تناسب طرح با نیازهای ضروری مردم»  بخشی از مواردی هستند که روی هم رفته می توانند میزان مشارکت و همراهی مردم را در طرح های عمرانی تعیین کنند و البته می توان احتمال داد که نتایج تحقیقات در نقاط مختلف شهرستان متفاوت باشد. آیا پرسشنامه محک قابل اطمینانی برای تعیین موارد مطرح شده است ؟ پرسشنامه ها در این خصوص از پیش تعریف شده و استاندارد می باشد؟ پرسشنامه های امکان درجه بندی نیز به محقق می دهد یا صرفاً مقایسه ای است؟

گزارشی از دیدار نوروزی نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل

عشق باید خدایی باشد

گزارشی از دیدار نوروزی نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل

دیدار نوروزی به این زیبایی ندیده بودم. مدیران آمدند و رفتند. فرصت کوتاه دیدار، بارها و بارها دفتر نماینده پر و خالی شد. التهاب عشق در فشار دست ها و دیده بوسی لب ها جان گرفت و در فضایی صمیمی بال و پر گستراند. گویی خیل مشتاق آمده اند تا بر ضریح مهربانی طواف قدردانی به جای آورند. زمزمه احترام در نگاه ساکت حاضران فضا را در هم می پیچید و ترنم بهاری را در برهه ای از تاریخ سرد و بی روح کاشان جاری می ساخت . عباسعلی منصوری با خضوع ، ادب و احترام همیشگی در ورودی دفترش خوش آمد می گفت و برای همگان آرزوی بهترین ها می کرد.

منصوری چهار سال نمایندگی مردم را در عهده داشت. در این فرصتِ کوتاه به همگان ادب و احترام کرد و مردم را در مهمانسرای خوشرویی به ضیافت مهربانی دعوت نمود. آمدنش نیز چنین بود. نه حقه ای سوار کرد و نه تبلیغات انتخاباتی اش را مهندسی نمود. نه برای کسی پرونده سازی کرد و نه با مکر و حیله رقبا را از میدان به در نمود. نه خود را وام دار گروه و جناح سیاسی نمود و نه بر عواطف مذهبی مردم سوار شد. نه خود را بر جایگاههای مقدس تحمیل نمود و نه از سازمان و نهاد و اداره ای یاری گرفت. منصوری صاف و ساده بعد از یک جهاد سی ساله در ارتش جمهوری اسلامی و پس از گرفتن حکم بازنشستگی، وارد گود رقابت های انتخاباتی شد و با وجود رقبای قدر قدرت؛ جوانمردانه بازی کرد و پیروز میدان شد و با خیالی راحت در پیشگاه وجدان و انصاف پا به مجلس گذاشت و شبانه روز برای مردم دوید و خدمت نمود.

می گویند منصوری فقط سنگ آران و بیدگل را به سینه زد. چنین باشد یا نباشد چیزی است که باید در کارنامه منصوری دید و منصفانه قضاوت نمود. فرض کنید چنین باشد. مردانی از کاشان در دوره های متوالی پیش از این مسئولیت نمایندگی را به عهده گرفته و شاید به تقویت کاشان همت نموده اند و به طرف کاشان غش کرده اند. یک دوره هم بگذاریم آران و بیدگلی ها جبران مافات کنند. آسمان که زمین نمی آید. آران و بیدگل هم آبادتر شود و توسعه پیدا کند، افتخار کاشان است. مگر نه این است که می خواهیم استان شویم. استان شدن در گرو این است که به همه ی شهرستان های دور و اطراف پر و بال داده و بها دهیم.

برای بعضی چیزها نمی توان با عدد و رقم چرتکه انداخت. عشق ، مهربانی، مرام، مردانگی از این دست چیزهاست. قانون بردار نیست و قابل محاسبه نمی باشد. مردم ایران قانع ، نجیب و با گذشت هستند. چیز زیادی از مسئولین نمی خواهند. تنگناهای اقتصادی دولت را می بینند و می توانند مشکلات معیشتی و بیکاری و چیزهایی از این دست را تحمل کنند ولی چیزهایی دیگری وجود دارد که برایشان با اهمیت است. بازی جوانمردانه را درک می کنند. صداقت را می فهمند. احترام را می شناسند از اینرو یقین دارم مسیر نگاه تک تک مردم کاشان و آران و بیدگل در نمایندگی مردم برای مجلس شورای اسلامی به منصوری می رسد اگرچه توفیق خدمت در دوره بعدی فراهم نگردید.

منصوری اگر از ولایت گفت؛ امتحان داده ی ولایتمداری در میدان مبارزه با دشمن بود. اگر از انقلاب گفت، فرزند انقلاب بود. اگر از جبهه و جنگ و شهادت گفت؛ در دوران مبارزه جان خود را کف دست گذاشته و برای این آب و خاک مبارزه کرده بود. اگر از خدمت به مردم گفت، دوره های خدمت را یکی پس از دیگر در عمل طی کرده تا به اینجا رسیده بود. منصوری اگر از «ولایت»، «انقلاب» ، «جبهه و جنگ و شهادت» می گفت شایسته ی او بود. چرا که «ارزش ها» از جانفشانی او و همرزمانش معنی می گرفت و هیچگاه ارزش ها ابزاری برای طی مسیر کردن او نشد و اینگونه بود که عشق او که عشق الهی است در جان و دل مردم جا گرفت و برای همیشه محفوظ خواهد ماند. نوروز بر همه ی آزادمردان مبارک باد.

نقد حرفه ای ؛ اصلاح امور یا تضعیف سازمان ها

نقد حرفه ای ؛ اصلاح امور یا تضعیف سازمان ها

دوست عزیزی در واکنش به یادداشت «صدا و سیما دست به دامان تلگرام شد» ؛  عملکرد صدا و سیما جمهوری اسلامی را یک به یک برشمرده و گفته است: «کمتر سازمان و دستگاهی در ایران چنین تکثر و تنوعی را در مأموریت ها و وظایف خود شاهد است» و از بسیاری از جهات قدرتمند ترین رسانه و نهاد آموزشی – فرهنگی در ایران به شما می رود و در ادامه گریزی به شبکه های مخرب ماهواره ای زده و یادآور شده است این شبکه ها جذابیت های خود را به واسطه شوهای جنسی، رقص و آواز و برنامه های غیراخلاقی کسب کرده اند. نویسنده در ادامه به مطالب متنوع دیگری در زمینه های مختلف پرداخته است.

این که «صدا و سیما» چون «درویشان» همه چیزی به «کشکول» خود دارد بحثی نیست؛ به گفته دوست عزیز – نقل به مضمون - متولی شرکت های فیلم سازی است، روزنامه منتشر می کند، جشنواره برگزاری می کند، کتاب چاپ می کند، سروش دارد، آموزش می دهد، دانشگاه دارد و شاید تا چند سال دیگر هم به کار واردات و صادرات بزند. خوب است و نکو است و هر کدام در جای خود قابل بحث و نقد است و البته بررسی همه اینها در یک یادداشت و مقاله نمی گنجد. با این وجود در یادداشت مذکور تنها یک وجه صدا و سیما بررسی شده است؛ «روابط عمومی صدا و سیما برای اطلاع رسانی در روزهای تعطیل نوروز از تلگرام مدد گرفته است». صدا و سیمایی که خودش به تنهایی بنگاه عظیم و بی رقیب اطلاع رسانی است متوسل به شبکه های اجتماعی شده است. همین و بس.

نویسنده از جایگاه یک «خبرنگار» وضعیت اطلاع رسانی صدا و سیما در روزهای تعطیل نوروزی را بررسی کرده است و شاید دوستان از زوایای دیگر به موضوع نگاه کنند. یکی از جایگاه «سیاست» و دیگری از جایگاه «معماری» ، «بازار» ، «ساخت و ساز»، «خرید و فروش» و... قطعاً هر دیدگاهی در جایگاه خود قابل نقد ، بررسی و احترام است. ولی توجه داشته باشیم، این که تا حرفی زده شود آن را بعنوان تضعیف سازمان های زحمتکش قلمداد کنیم کمی دور از انصاف است و باید گفت به برکت تعدد شبکه های اطلاع رسانی ، تاریخ مصرف این حرف ها گذشته است. همه باید خودمان را برای نقد شدن  آماده کنیم و البته تحمل ها را نیز افزایش دهیم.

یادداشت این دوست عزیز و مطالب دیگر دوستان در کانالی با نام «نقد و نظر» بازنشر گردیده است. دوستانی که تمایل دارند می توانند از طریق لینک زیر به این کانال محلق شوند. باعث خوشحالی و افتخار خواهد بود که با مطالب خوبشان در کامل تر شدن موضوع مشارکت نمایند.

لینک کانال نقد و نظر:

https://telegram.me/rafieebarzoki

وقتی صدا و سیما دست به دامان تلگرام می شود

تقدیم به یک دوست

وقتی صدا و سیما دست به دامان تلگرام می شود

دیشب برای اولین بار دلم به حال صدا و سیما سوخت. حرف درآورده بودند که رئیس رسانه ملی قهر کرده و سر کار نمی آید. روابط عمومی تکذیبیه صادر کرد و کارکنان ساعی و پرتلاش این رسانه در شبکه های تلگرام دست به دست هم دادند تا تکذیبیه را به اطلاع مردم برسانند و بگویند؛ اینطورها هم که می گویند نیست. کم مانده بود متوسل به قسم و آیات شوند که جناب سرافراز در محل کارشان حاضر است. این نشان به آن نشان که دور روز مانده به تحویل سال با فلان خبرگزاری مصاحبه کرده است و روز سال تحویل در محل کارش حاضر شده است. یکی هم نشانی دقیق تری داد و گفت؛ «خودم با چشم های خودم دیدم وقتی می خواستم به طبقه چهارم ساختمان شیشه ای صدا و سیما بروم جناب رئیس به من لبخند زد و حتی سلام علیک و عید نورزی کردیم و دیده بوسی برقرار بود و قس علی هذا.»

آخر یک نفر نیست به این آدم های بلانسبت شما، بیکار و بی عار و حرف مفت دربیار بگوید چرا روز تعطیل شایعه درست می کنند. وقتی همه ی روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها و نمی دانم هر رسانه موثر و اثرگذار تعطیل است ؛ وقت حرف مفت زدن است؟ باز خدا را شکر که چیزی به نام «تلگرام» درست شده است و دولت هم علی رغم همه فشارها دست فیلتر را بیخ گلویش فشار نداده است.حالا اگر تلگرام نبود، چگونه می توانستیم تکذبیه روابط عمومی صدا و سیما را به اطلاع مردم برسانیم؟ 

البته پیش خودمان بماند، وقتی روسای خودی سازمان ها و ادارات و متولیان امور در تنگنای شایعه و حرف مفت و از این چیزها گیر می کنند علی القاعده دست به دامن صدا و سیما می شوند که موضوع را رفع و رجوع کند و بعضی وقت هم ماست مالی کند ولی این که صدا و سیما از «تلگرام» استمداد می طلبد تا شائبه ها را از دامان رئیس این رسانه ملی پاک کند خود قصه ی پرغصه ی دیگری است که باید در کلیدواژه های «دشمن» ، «آمریکا» ، «صهیونیزم» ، «امپریالیزم» ، «بودجه» و تنگنای بودجه جستجو کنیم.

البته کمی منصف باشیم. همه ی تقصیرها مال دشمن نیست. خودمان هم گیر و گورهایی داریم. یکی به من بگوید چرا از هرکس می پرسیم چه شبکه ای را نگاه می کند انگشت ها به سمت شبکه جاسوسی «بی بی سی» اشاره می شود که هفت ساعت برنامه در شبانه روزی بیشتر ندارد ولی وقتی می گوییم «صدا و سیمای ملی» مثل این که نعوذبالله کفر گفته ایم! همه جور انگ و تهمت و تمسخر و توهین طراحی می شود تا تولید ملی را به حاشیه براند. البته خدا را شکر روابط عمومی صدا و سیما اطمینان داده است بعد از تعطیلات نوروز به محض این که قوه قضائیه و دادگاه و دادستانی شروع به کار کنند افراد مغرض را معرفی نموده و پیگیری های لازم را انجام خواهد داد تا دیگر کسی هوس نکند شایعه درست کند و بلانسبت شما حرف مفت دربیاورد.

 صدا و سیما این همه هزینه کرده است. این همه شبکه درونی و بیرونی ، آموزشی و خبری و فرهنگی و مذهبی ، فیلم و تفریح و کودک و نوجوان درست کرده است که عزیزان همه را ول کنند و به شبکه های خارجی پناه ببرند. آخر خدا رو خوش می آید؟ اصلاً مگر پول علف خرس است که صدا و سیما این همه هزینه کند و ما نگاه نکنیم تا جایی که عوامل زحمتکش رسانه ملی مجبور شوند برای اطلاع رسانی یک تکذیبیه به تلگرام متوسل شوند.

برای من کمتر فرصتی پیش می آید تا شبکه های رسانی ملی را نگاه کنم ولی از همه عزیزان درخواست می کنم در سال 95 برای یک بار تصمیم جدی بگیریم محض رضای خدا شبکه ها صدا و سیما را نگاه کنیم. اگرچه قبول داریم خیلی از تولیدات از لحاظ کیفی در سطح پایینی قرار دارد ولی بالاخره پول بیت المال هزینه شده است و حیف است که بیننده نداشته باشد و سزاوار نیست روز به روز از تعداد بیننده های صدا و سیما کم شود. دوستان ساعی و زحمتکش ما در صدا و سیما هم قول می دهند از لحاظ کیفی فکر به حال این اوضاع نابسامان کنند. انشاءالله

از نور واهمه دارند و به آسمان سنگ می اندازند

از نور واهمه دارند و به آسمان سنگ می اندازند

شبکه های اجتماعی فرصتی برای گفتگو است ولی افرادی که از نور می ترسند ، همواره هراس دارند تنویر افکار عمومی وضعیت شکننده و لرزان آنان را با مشکل مواجه سازد. از اینرو بی وقفه تلاش می کنند تا با ایجاد فضای تهدید و ارعاب فضای گفتگو را تنگ تر و تنگ تر نموده و صدای منتقد را خاموش کنند.

به محض آن که نفسی هرچند خفیف در شبکه های اجتماعی می پیچد ، مواردی از تبصره و ماده قانونی یادآوری شده و خط و نشان های ناملموس کشیده می شود.

ورود به زندگی شخصی افراد و تجسس نقاط ضعف و کمبود در حیطه کار و پست و مسئولیت منتقدان، حیله ی دیگری برای کنترل و تحت فشار قرار دادن نامحسوس کسانی  است که حرفی برای گفتن دارند.

اگر به خوبی در موضع گیری این افراد دقت کنیم در می یابیم که از طرح موضوع به شدت واهمه داشته و به جای بحث راجع به اصل و اساس مطالب منتشر شده تلاش می کنند حاشیه های آن را پررنگ نموده و هزینه های مادی و معنوی گوینده مطلب را افزایش دهند تا دیگر کسی هوس نکند حرف بزند و کلمه ای به زبان آورد.

البته ناگفته پیداست اظهار نظر در خصوص مسائل مختلف جامعه شرایط حرفه ای و خاص خود را طلب می کند. گفته های نامعتبر، گمانه زنی ، توهین ، هتک حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی و مطالب غیر مستند از منابع غیرموثق را نمی توان در جایگاه اظهار نظر کارشناسی در فضای گفتگو تلقی نمود و از آن دفاع کرد.

نویسنده حرفه ای تلاش می کند تا مطالب مستند از شخصیت های حقیقی و معتبر و همچنین نظرات مردم را بر اساس یک روال منطقی در کنار هم قرار داده و نظرات موافق و مخالف را احصا نموده و نتیجه گیری را به مخاطب خود واگذار نماید.

کاری که در مطلب <واکنش ها به ادعای منصوری> انجام شد تلاش شده است در این راستا باشد.

نویسنده در هیچ جای مطلب از اظهار نظر شخصی بهره نبرده است. تنها نظرات نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی را از یک سو مطرح نموده و واکنش ها نسبت به آن را برشمرده است.

این که ادعاهای مطرح شده درست است یا خیر متوجه کسی است که آن را مطرح نموده است و نمی توان به واسطه نقل قول، شخص نویسنده را مواخذه نمود. پیام واضح و مشخص مطلب آن است که ادعایی از سوی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی مطرح شده که حقی از مردم کاشان و آران و بیدگل ضایع شده است و به همین جهت گریه و ناراحتی افرادی را باعث گردیده است.

این ادعا درست یا نادرست با واکنش هایی مواجه گردیده است. بعنوان مثال در یک مطلب سراسر توهین وی را با خواننده ترک مقایسه نموده و گفته اند مگر تو ابراهیم تاتلیسی که پای ترانه هایت گریه کنند.

شوربختانه باید گفت برخی افراد در شبکه های مجازی در قامت نویسنده و صاحب نظر عرض اندام می کنند که به محض باز کردن دهان چیزی جز تهدید و توهین شنیده نمی شود. در هر صورت این را می توان حداقل کارکرد  شبکه های اجتماعی دانست که به این واسطه ماهیت واقعی افراد را از پشت قاب به ظاهر موجه آنان آشکار و عیان می سازد.

امید دارم که کاربران محترم به حداقل های شبکه های مجازی بسنده ننموده و با طرح مباحث مهم اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی در یک فضای آزاد و به دور از خط و نشان کشیدن های امنیتی فرصتی فراهم آورند تا فرهنگ گفتگو کارشناسانه و عالمانه در بطن جامعه نهادینه گردد. انشاءالله

نگاهی به نقش «رها» در فیلم «کیمیا»


نگاهی به نقش «رها» در فیلم «کیمیا»

برخوردهای دوگانه صدا و سیما با حجاب


شب عید که خانم «گلوریا هاردی» را در برنامه نوروزی سیما دیدم؛ نفسم بند آمد. «گلوریا» به همراه شوهر ایرانی اش به برنامه نوروزی دعوت شده بود. همانطور که خودش صادقانه گفت، دو رگه است. پدر فرانسوی و مادر ایرانی. و البته اینها مسائل شخصی است و خیلی به من ربطی ندارد. آنچه باعث آشفتگی من شد «زلف» گلوریا بود که در سریال کیمیا و در نقش اثرگذار «رها» آن طرف مرز «پریشان» بود و این طرف مرز با حجاب کامل چند روزی مهمان خانه های ما شد.

این که یک خانم ایرانی می تواند آزاد و رها و با موهای آراسته در کنار بازیگران مرد ایرانی نقش آفرینی کند و آب از آب تکان نخورد موضوعی نیست که به راحتی از کنار آن بگذریم. بالاخره باید تکلیفمان را حداقل با خودمان مشخص کنیم. «حجاب» همواره به عنوان یک اصل و اساس برگرفته از آموزه های دینی مورد توجه مردم و مسئولین بوده است و رفتارها و برخوردهای دوگانه با این اصل مشخص و غیرقابل تفسیر مردم را سردرگم نموده و می تواند در بلند مدت آثار مخربی بر اعتقادات مردم داشته باشد.

مردم می پرسند آیا حجاب موضوعی جغرافیایی است؟ یعنی در چاردیواری کشور جمهوری اسلامی ایران موضوعیت پیدا می کند و الزامی است ولی وقتی از مرزهای جغرافیای خارج شدیم می توانیم روسری را برداشته و به آن توجه نکنیم؟ مثلاً تهیه کنندگان فیلم برای قسمت هایی که نیاز به صحنه هایی از زنان بی حجاب دارند به کشورهای خارجی مثل هند ، تاجیکستان و روسیه و فرانسه رفته و آزادانه قسمت های مورد نظر خود را فیلمبرداری نمایند و قسمت های باحجاب را در کشور دنبال نمایند. نکته جالب توجه آن است که همین فیلم ها و سریال ها به عنوان یک اثر ارزشی و فرهنگی از سیما به عنوان رسانه ملی پخش شده و در اختیار مردم قرار می گیرد.

مردم می پرسند آیا حجاب موضوعی سیاسی است؟ اگر چند تار مو خانمی که در خط و ربط مشخصی قرارندارد دیده شود ؛ بی حجابی است و دنیا به آخر رسیده است ولی اگر کاری به این حرف ها نداشته باشد و سیاسی فکر نکند و موضع گیری ننماید می تواند خارج از مرزهای جغرافیایی با گیسوان آراسته در کارهای سینمایی ظاهر شده و هنرنمایی کند.  

الحمدالله اصول برگرفته از دین و آموزه های دینی در باورها و اعتقادات مردم ریشه دوانده و نهادینه شده است و به راحتی قابل تغییر و دست اندازی مغرضان و ناآگاهان نمی باشد ، با این وجود شایسته است دقت کنیم تا اعتقادات مذهبی جامعه با پرهیز از هرگونه رفتار دوگانه، خطی و سیاسی پاک و پاکیزه باقی بماند. انشاءالله

واکنش ها به ادعای منصوری

واکنش ها به ادعای منصوری

تهدید ، توهین و ارعاب یا پاسخگویی منطقی و مستدل همراه با ادب و احترام

نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل درمصاحبه اخیر خود گفته  است؛ «در سال 94 حقی از مردم کاشان و آران و بیدگل ضایع شد» و آن را بعنوان تلخ ترین خاطره خود از سال 94 ذکر نموده است. تلخی که در در کنار شیرینی برجام قابل هضم است. منصوری می گوید: «شاهد گریه ها و غم های زیادی بودم... مردم همیشه نسبت به مظلوم حساسیت نشان می دهند و این را – باز ماندن از رقابت های انتخاباتی - ظلم در حق مردم می دانم.... ما انقلاب کردیم جمهوری اسلامی را به وجود آوردیم تا ظلم از بین برود ولی جوانان ظلم آشکاری را مشاهده کردند. ماها که در سیاست هستیم می توانیم هضم کنیم ولی برای جوانان خیلی سخت است»

خوشمان بیاید یا نیاید این ادعایی است که از طرف شخصیتی معتبر مطرح می شود. فردی که چهارسال نمایندگی مردم کاشان و آران و بیدگل را عهده دار بوده و همچنان این امانت را تا خردادماه 95 عهده دار است. شخصیتی که عضویت و مسئولیت کمیسیون های مهم سیاسی ، اجتماعی و امنیتی کشور را در برهه های مختلف بر دوش گرفته و همچنان مورد وثوق بسیاری از مردم منطقه است.

منصوری می گوید هرگونه تخلفی از وی سراغ دارند به صورت علنی برای مردم اطلاع رسانی کنند و هواداران منصوری معتقدند اگر مجوز حضور در رقابت های انتخاباتی به آنان داده می شد – حتی در شب انتخابات و بدون حضور تبلیغاتی درمهلت قانونی -  نه تنها برنده انتخابات بودند بلکه 120 هزار رأی مردم شهرستان های کاشان و آران و بیدگل در سبد آنان ریخته می شد. همه ی اینها مباحثی است که در بین بخش عمده ای از مردم وجود دارد و  نباید با پاک کردن صورت مسئله تصور کنیم از اذهان عمومی نیز فراموش می گردد و چنانچه به صورت شفاف پاسخی قابل قبولی برای مردم ارائه نشود همچنان بعنوان نقطه ای تاریک در انتخابات کاشان و آران و بیدگل خواهد ماند.

واکنش های مخالفان منصوری نیز جالب توجه است. یکی از هواداران ساداتی و منتقد منصوری می گوید: «مگر جنابعالی ابراهیم تاتلیسی که برات گریه کنند؟! یا مگر مردم کاشان و آران و بیدگل اینقدر اشکشان دم مشکشان است که مثل مردم ترکیه پای ترانه های ابراهیم تاتلیس گریه کنند؟!» و در پایان یادداشت خود می گوید: «آقای منصوری بیدار شو. الان در اسفند 94 هستیم. چهار سال از آن تاریخ گذشته، مردم آران و بیدگل 4 پیراهن بیشتر پاره کرده اند، مردم کاشان این بار حساب شده تر رأی دادند، چرا نمی خواهی از این کما خارج شوی؟!»

هوادار دیگری ساداتی و منتقد منصوری می گوید: «آقای ... دیگه حال همه رو بهم زدی بسکه این حرف های مفت این آقا را هی تکرار می کنی بسه دیگه»

انتخابات کاشان بدون حضور کاندیدای مدعی برگزار شد و به همت شورای اصول گرایی، شاهین اقبال بر دوش منتخب جوان و گمنام نشست و پرسش های اساسی در ذهن مردم بر جای گذاشت. با در نظر گرفتن شرایط موجود می توان با موج تهدید، ارعاب، توهین منتقدان را مجبور به سکوت نموده و بخواهیم ؛ نگویند، ننویسند و نپرسند آنچه دغدغه ذهنی اکثریتی از آنان است یا با ادب و احترام و پاسخ های منطقی و مستدل و محکمه پسند موجبات اقناع عمومی را فراهم سازیم.

تلخ و شیرین انتخابات کاشان

تلخ و شیرین انتخابات کاشان

«شیرینی» آن هم نزدیک عید بهترین تجویز برای شیرین کردن «کام» اعضای گروه است. گروه «پرسش از عملکرد مسئولین». خرید شیرینی برای گروه ، کاری کم هزینه و پسندیده است. به خصوص وقتی صحبت برنده های بازی فوتبال و والیبال و نمی دانم شاید بازی انتخابات در میان باشد. بالاخره بازی برد و باخت دارد. بازنده و برنده دارد و طبق قانون و قاعده، همه باید تابع نظر داور باشیم و برای برنده، شیرینی توزیع کنیم. البته  بعضی وقت ها بازی و رقابت به خودی خود کام ها را شیرین می کند و برخی اوقات چاره ای نیست جز این که به جعبه شیرینی اکتفا کنیم.

طبق قانون افرادی برای برای بازی ثبت نام می کنند. صلاحیت آنان در هیئت اجرایی و نظارت و شورای نگهبان بررسی و به مردم اعلام می گردد. کاندیدا در مهلت قانونی تبلیغات می کنند. مردم روز رأی گیری به صندوق های آراء مراجعه نموده و بعد از آن برنده ی بازی مشخص می شود.

همه ی ما تابع قانون هستیم ولی باور داریم که بعضی چیزها به جای این که از مغز دستور بگیرد تابع قلب است. مثل کام آدم ها. شیرینی یا تلخی «کام» بیشتر تابع احساس آدم هاست. باید به خودی خود شیرین شود و البته همانطور که گفتم اگر خواسته باشیم زورکی شیرینش کنیم باید به جعبه شیرینی متوسل شویم که آن هم بالاخره برای خودش راه چاره ای است.

عضو اثرگذار به بازی نمی رسد. به اعتقاد خودش آن هم از تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی مدعی است «اگر آمده بود، برنده بازی انتخابات کاشان بود». ادعای کمی نیست. همچنین می گوید: «برای من پرونده سازی کرده اند». تأکید می کنم؛ من نمی گویم. خودش می گوید. من با سطح گسترده ای از مردم ارتباط ندارم ولی« این برنده مدعی» در بین دوستان دور و اطراف از محبوبیت ویژه ای برخوردار است. می گویند: «اگرچه کاری نکرده است ولی با اخلاق است». خودش می گوید «اگر گناهی کرده ام علناً به مردم بگویید». ولی هنوز چیزی اعلام نشده است.  و تا زمانی که علل این جاگذاشته شدن از صحنه بازی اعلام نشود باید به جعبه شیرینی متوسل شد و قیافه آدم های حق به جانب نگیریم.

برای دیگر رقیب انتخاباتی هم آشی پخته می شود که روی آن یک وجب روغن است. علی القاعده هر کاندیدا باید برنامه های خودش را تبلیغ کند. ولی تیم رسانه ای و موفق «برنده قانونی بازی انتخابات» هم زحمت کاندیدای خود را کشید و هم رقیب را. نقاط قوت کاندیدا خودی و نقاط ضعف رقیب به صورت حرفه ای اطلاع رسانی شد. برخی معتقدند این اقدام مصداق تخریب رقیب است ولی خودشان می گویند برای روشنگری کرده اند.

موضوع بعدی که در مرور پیام های امروز گروه بیشتر به چشم می آید؛ دم زدن بی امان از قانون و رأی اکثریت و از این چیزها است. قانون مثل ناهار و شام نیست که یکی گوشت لوبیا و قورمه سبزی و کشک بادمجان بخواهد و دیگری جوجه و برگ و از این چیزها. قانون سلیقه من و تو نیست که یک جا باشد یک جا نباشد . مثلاً قانون در تهران بد است و در کاشان خوب است . برای من و تو باشد برای دیگران نباشد . برای موضوع مورد علاقه من باشد برای موضوع مورد علاقه دیگران نباشد. قانون همه جا قانون است. سلیقه بردار نیست.

 مثلاً جایگاه شوراهایی که در انتخابات های مختلف وارد می شوند و نماینده معرفی می کنند، آیا قانونی است؟ آیا هزینه کردن از جایگاه نماینده ولی فقیه و امام جمعه برای انتخابات قانونی است؟ آیا اعضای شورای اسلامی شهر و روستا می توانند در انتخابات موضع گیری نمایند؟ آیا قول و وعده و وعید از طرف شهرداری مثل آسفالت کردن برای یک تبلیغات یک کاندیدا قانونی است؟ و خیلی چیزهای دیگر که تصمیم ندارم در این مجال به آن بپردازم.

بعضی وقت ها اختلاف ناچیز در یک بازی برابر، کام همه را شیرین می کند و گاهی وقت ها اختلاف زیاد در یک بازی که حواشی زیادی بر آن متصور است نمی تواند شیرین کننده کام ها باشد. البته اعتراف می کنم طبق قانون باید کام ما شیرین باشد ولی چکار کنیم که هر چه دهانمان را مزه مزه می کنیم شیرینی حس نمی شود.

جزئیات بودجه شورای اسلامی برزک


جزئیات بودجه شورای اسلامی برزک
بعد از گذشت 14 سال از شروع به کار شورای اسلامی شهر برزک برای نخستین بار دفترچه بودجه شورای اسلامی تدوین شد.

برزک شهر شده است. شورای اسلامی تشکیل گردیده و شهرداری تأسیس شده است ولی همچنان با اصول اولیه و مکانیزم های اداری شهر و شهرداری بیگانه است. دفترچه بودجه جزء اقدامات اولیه شورا محسوب می گردد ولی خرج و مخارج بی تفاوت به دفترچه بودجه هزینه می گردیده است.

زمانی که خزانه داری شورا را به عهده گرفتم ، یک دسته چک تحویل گردید که اسناد پرداختی فقط ته برگ چک های آن بود. از این رو تصمیم گرفتم با استفاده از قالب های ارائه شده از طرف استانداری و اسناد بالادستی و بودجه مصوب دفترچه بودجه را از یک دو سال گذشته تا سال جاری تدوین نمایم.

با کمک همکاران شورا و امور مالی شهرداری و بر اساس اسنادی که به صورت پراکنده در حساب های شهرداری برای شورا منظور شده بود به یک جمع بندی نسبی و نهایی رسیدیم. بر این اسال طبق دفترجه بودجه شهرداری برای بودجه شورا در سال 92 مبلغ 10 میلیون تومان مصوب شده بود که همان عدد بعنوان نقطه شروع بودجه شورا در نظر گرفته شد.

بر اساس بخشنامه 89482/42/20 مورخ 26/9/92 اعتبار شوراهای اسلامی طبق قانون و قاعده مشخص محاسبه و در اختیار شورا قرار می گیرد. طبق این قانون حداکثر میزان اعتبارات برآورد برای هزینه های شورای اسلامی شهرها برای سال 1392 می بایست برابر درصد تعیین شده از کل بودجه مصوب به استثنای «کمک ها، اعتبارات موضوع تبصره 3 ماده 41 قانون مالیات بر ارزش افزوده (حقوق گمرکی) ، وام اعطایی سازمان شهرداری ها ، کمک و اوراق مشارکت» با توجه به جمعیت شهر طبق جدول تعریف شده می باشد که در خصوص برزک برای شهرهای با جمعیت تا 10 هزار نفر معادل 4 درصد بودجه شهرداری محاسبه می گردد.

با این وجود از مبلغ 10 میلیون در نظر گرفته شده برای بودجه شورا تنها مبلغ 2 میلیون تومان برای کمک به موسسات فرهنگی، 500 هزار تومان اطلاع رسانی و 5 میلیون تومان برای هزینه های جاری مأموریت های شورا برای پیگیری امور پرداخت گردیده است.

با وجودی که ریالی برای حق الزحمه اعضا شورا پرداخت نگردیده است ولی با مراجعه به اتفاقات سال 92 می بینیم هجمه های بسیاری برای اعضا شورا طراحی شد که از اعتبارات شورا برای دریافت حقوق برداشت می نمایند. در حالی که طبق قانون اعضای شورا می توانند به طور متوسط در شهرهایی مانند برزک مبلغ 750 هزارتومان ماهانه دریافت نمایند.

اعضا شورا طی سه سال گذشته نه تنها مبلغی به عنوان حقوق دریافت نداشته - که البته به نظر من حق الزحمه برای افرادی که تلاش می کنند ضروری است – با این وجود افرادی که تلاش هایی کرده ، هزینه پیگیری امور به صورت شخصی پرداخت شده است. فردی که پا به شورا می گذارد و همه ی تبعات آن را به جان می خرد ؛ به دنبال تأمین مالی نیست و اهداف و دغدغه های اجتماعی و خیرخواهانه دارد ولی نباید از خدمتگزارن بی مزد انتظار دور از ذهنی در ارتقاء خدمت رسانی داشته باشیم. هرچند تنگناهای مالی ممکن است اعضا را به تأمین مالی از راههای غیرمتعارف سوق داده و زمینه مشکلات مالی در شورا و شهرداری را فراهم نماید که الحمدالله این مسائل در برزک دیده نمی شود.

در سال 93 بودجه شورا به مبلغ 30 میلیون تومان مصوب گردیده است که از این مبلغ 17 میلیون تومان در ردیف های کمک به امور فرهنگی، ورزشی ، اطلاع رسانی ، هزینه های جاری مأموریت برای پیگیری امور شورا در طول یک سال پرداخت گردیده که ریز آن در دفتر بودجه برای اطلاع عموم شهروندان منتشر می گردد.

اگرچه بودجه 94 شورای اسلامی برزک را مبلغ 40 میلیون تومان مصوب شده است ولی تا کنون حدود 5 میلیون تومان پرداخت گردیده است که بسیاری از هزینه های پیگیری اعم از کرایه و کمک های فرهنگی و ورزشی به صورت شخصی توسط برخی از اعضا هزینه گردیده است.

مردم از اعضای شورا توقع دارند که مسائل و مشکلات شهری را پیگیری نموده و برای مردم وقت صرف نمایند در صورتی که فرهنگ تأمین مالی اعضا در بین برخی از مردم، اعضای شورا و به خصوص کارکنان شهرداری برزک نهادینه نگردیده است. این موضوع باعث می شود این مسائل دستاویز افرادی معدود و مغرض قرار گرفته و با کوچک ترین پرداخت حتی به منظور تأمین هزینه های انجام گرفته ، اعضای شورا مورد هجمه قرار گرفته و از اینرو اعضا را در موضع انفعال قرار داده و انگیزه کار و تلاش را برای خدمت به مردم از خدمتگزاران سلب می نمایند.

برزک شهر شده است. نیازمند کار کارشناسی ، توجه به فرآیندهای قانونی ، پیگیری بر مدار راههای تعریف شده و سهل الوصول می باشد و نباید انتظار داشته باشیم بر اساس روال روزمره گره ای از مشکلات مردم و منطقه باز گردد که اگر چنین بود اکنون مدعی نبودیم که برزک محروم ترین نقطه شهرستان کاشان است.

مهم ترین راه برون رفت برزک از مشکلات روزافزون ورود افراد فرهیخته ، دلسوز و کارآشنا و با تجربه به حوزه تصمیم گیری می باشد.  البته قطعاً کارهای عمومی و اجتماعی با مشکلات بسیاری نیز مواجه است و افرادی معدود و مغرض و البته ناآگاه به این فشارها دامن می زنند ولی انفعال نخبگان فشارها و مشکلات را تشدید می نماید. از اینرو شایسته است همه کسانی که نسبت به برزک دلسوز می باشند در قالب های تعریف شده نسبت به شهر آباء و اجدادی خود ورود پیدا نموده و شرایط را برای ترقی و پیشرفت مهیا نمایند تا آیندگان از تلاش های ما بهره مند گردند.

تجربه ای که در انتخابات 94 به کار آمد

تجربه ای که در انتخابات 94 به کار آمد

انتخابات سالم یا غیر سالم؛ مگر می شود در انتخابات تقلب کرد؟ چگونه است همواره مجریان انتخابات در دوره های مختلف تأکید می کنند «انتخابات سالم برگزار شد». مگر تقلب یا انتخابات غیر سالم هم داریم؟ همه آنهایی که دستی بر کار انتخابات دارند می دانند امکان تقلب وجود ندارد. کاربران شعب اخذ رأی ، بازرسین، نمایندگان فرماندار، نمایندگان هیئت نظارت به صورت جداگانه و از کانال های مختلف و نگرش های متفاوت انتخاب شده، دوره های آموزشی لازم را طی نموده و روز انتخابات در یک شعبه در کنار هم جمع می شوند تا رأی مردم را اخذ کنند. در این شرایط هرگونه شائبه ی تقلب در انتخابات برطرف می گردد. ولیکن نکته ای را فراموش نکنیم ؛ سلامت یا عدم سلامت انتخابات مثل امنیت و احساس امنیت است. همانگونه که همواره تأکید کرده اند که احساس امنیت از امنیت مهم تر است در مباحث انتخابات نیز ضروری است تا عوامل برگزار کننده انتخابات به گونه ای رفتار کنند – تأکید می کنم ، رفتار کنند - که شهروندان احساس کنند انتخابات از هر گونه جهت گیری برگزارکنندگان مبری است و این مهم، با حرف و خطابه و سخنرانی محقق نمی گردد.

وزارت کشور در انتخابات اخیر به گونه ای عمل کرد که مخالف و موافق ، دوست و رقیب ، برنده و بازنده به اقناع رسید که انتخابات سالم برگزار شد. نیاز نیست کسی بگوید یا نگوید. وزیر و وکیل بگویند یا نگویند؛ که انتخابات سالم برگزار شد. خودمان با خودمان به این نتیجه رسیدیم که انتخابات خوبی برگزار شد. تک تک شهروندان چنانچه گذارشان به ستادهای برگزاری انتخابات در سراسر کشور می افتاد تنها چیزی که به چشم آمد تلاش طاقت فرسا برای برگزاری باشکوه انتخابات بود و ذره ای سوگیری و طرفداری دیده نشد.

پدیده هایی در جامعه اتفاق می افتد که نتیجه اعمال و رفتار خودمان است. اگر نیفتد، باید تعجب کرد. در مسائل جامعه شناختی و اجتماعی؛ کنش و واکنش ، عمل و عکس العمل و چیزهایی از این دست دستوری و یک دفعه ای و غیرقابل پیش بینی نیست. زاییده ی رفتار متولیان امور است که در بستر زمان ریشه دوانده و در یک حادثه اجتماعی بروز می کند. در برخورد با این گونه مقولات اجتماعی دو راه پیش رو داریم. می توانیم صورت مسئله را پاک نموده و موافقان و مخالفان در رسانه ها، محافل جمعی و شبکه های اجتماعی برای همدیگر رجز خوانی نموده و خط و نشان بکشند و یا راه دیگر آن است که به آسیب شناسی موضوع پرداخته، نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با در نظر گرفتن خدا و پیغمیر و در ذیل آن رضایت مردم و شهروندان و به دور از هرگونه حب و بغض، تعصب بی جا و افراط و تفریط نقایص را برطرف نماییم که اگر نکنیم در پدیده ای مهیب تر گرفتار خواهیم شد.

نگارنده در مقام و جایگاه آن نیست که توصیه یا راه مشخص و مستقل را برای جامعه تجویز کند. از باب تجزیه و تحلیل همه راهها و عواقب و نتایج آن را ذکر نموده و معایب و محاسن آن یادآوری می نمایم. خواننده فرهیخته و دانشمندی که این وجیزه حقیر را قابل خواندن دانسته به هر جمع بندی برسد محترم و با ارزش است.

اتفاقات انتخابات 88 از این مقوله است. اتفاقاتی که  مباحث آن در سطح مردم تمام شده است ولی همچنان در بین مسئولین و کاربران شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و موافقان و مخالفان برای همدیگر خط و نشان می کشند. انتخاباتی برگزار شد. بخشی از مردم در خصوص سلامت انتخابات به اقناع نرسیدند و مسائل و مشکلاتی پیش آمد که به گفته ی مقام معظم رهبری باعث ضرر و زیان بسیاری برای کشور در سطح ملی و بین المللی شد که قطعاً همین گونه است. اگرچه انتظار می رفت تا شخصیت های موثر در این جریان – موافق و مخالف – کمک کنند تا انتظارات مردم به مرز تعادل رسیده و چالش ها و تنش های اجتماعی فروکش کند ولیکن نشانه رفتن همه مشکلات پیش آمده به سمت چندنفر خاص– از دو طیف مقصر در حوادث پیش آمده - نیز خارج از انصاف و ساده انگارانه است.

با مرور رفتار برگزار کنندگان انتخابات در چند سال منتهی به روز برگزاری انتخابات 88 به خصوص چندماه پیش از آن تا شب انتخابات؛ بستر نامناسبی فراهم شد تا با کم بصیرتی افرادی معدود – از دو طرف ماجرا – آتشی در کشور شعله ور شود که همچنان آسیب های آن منافع ملی مردم و کشور را تحت شعاع قرار داده است. این مهم ترین تفاوت و نقطه تمایز برگزاری انتخابات در سال 88 با انتخابات 94 می باشد که شایسته است مورد توجه متولیان امر قرار گیرد. چیزی که در زبان عامه بعنوان تقلب تلقی می گردد ولی در علم سیاست و حکومت داری چیزی جز بی توجهی به اقناع عمومی نیست که الحمدالله در انتخابات 94 مورد توجه جدی برگزار کنندگان انتخابات قرار گرفت.

تجربه انتخابات 88 آن بود که سلامت انتخابات در گرو اقناع عمومی است. بی توجهی به آن کشور را با مشکلات عدیده ای مواجه می نماید که جبران آن از توان حاکمان و مردم خارج است. این تجربه در انتخابات 94 به کار گرفته شد و اقناع عمومی باعث شد که مخالفان نیز نجیبانه نتیجه را پذیرفته و به اراده مردم سر تعظیم فرود آورده و نانجیبانه برخورد ننمایند. قطعاً انتخابات 94 نیز در سطح محلی و ملی حاوی تجارب ارزشمندی است. اختیار با ماست. می شود بی توجه به پیام های مردم در چرخه معیوب آزمون و خطا منافع مردم را قربانی سطحی نگری خود نماییم و یا این که  با تجزیه و تحلیل منصفانه نتایج انتخابات و توجه به پیام های نهان و آشکار آن، در راه  شکوه و عظمت بیش از پیش ملت و کشور کوشش نماییم. انشاءالله