گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

پیام سرپرست فرمانداری کاشان به مناسبت هفته دفاع مقدس


دفاع مقدس؛ مکتب ماندگار ایثار و شهادت است

دفاع مقدس مردم ایران مکتب ماندگار ایثار و شهادت است که ریشه در آموزه های دینی داشته و با فرهنگ غنی ما عجین است. شهیدان ، ایثاگران و جانبازان ؛ آموزگاران این مکتب هستند که با جان خود درس از خودگذشتگی را بر صفحه پرافتخار تاریخ ایران اسلامی ماندگار نموده و واژه ها را در قاموس ایستادگی جانی تازه بخشیدند.

هفته دفاع مقدس ، هفته ای در گذر ایام نیست. واژه ای در تنگنای زمان نیست. مجموعه کاملی از برجسته ترین دروس انسانی است که با دل سپردن به آن می توان فارغ بال در راه پرفراز و نشیب دنیای امروز گام برداشت و با سلامت به منزل مقصود رسید.

کاشان با تقدیم بیش از ۱۷۰۰ شهید و ۳۷۰۰ جانباز و ۱۹۰ آزاده ؛ پیشرو در مکتب آزادگی است و نشان از آن دارد که مردم خوب منطقه با جانفشانی های خود،  افتخاری برای دارالمومنین کاشان می باشند.اکنون جامعه بیش از هر روز نیازمند درس های برگرفته از دفاع مقدس است تا از این رهگذر برای تعالی و پیشرفت کشور، شهر و منطقه باسرعت بالاتری محقق شود.

فرا رسیدن هفته دفاع مقدس را که مجموعه ای از برجسته ترین افتخار مردم این مرز و بوم است به عموم ایثارگران و حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس و همه ی هم میهنان و به ویژه همشهریان گرانقدار تبریک عرض می نمایم و امید دارم با بهره گرفتن از  دروس این دانشگاه عظیم انسان ساز بتوانیم برای خدمت بیشتر به مردم عزیز قدم  های خوب و موثر و روزافزون برداریم.

سیلک نماد مدنیت بر پایه دانش است

سرپرست فرمانداری کاشان:

سیلک نماد مدنیت بر پایه دانش است


سیلک نماد مدنیت بر پایه دانش است و فعالیت های سازمان های مردم نهاد برای معرفی آن و کم کردن آسیب ها، در صورتی می تواند مفید باشد که  مبتنی بر آگاهی، همه جانبه نگری، در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و با اشراف بر اطلاعات کامل، دقیق و جامع الاطراف باشد.


سرپرست فرمانداری کاشان در خصوص مباحث مطرح شده این روزها پیرامون سیلک با بیان این مطلب گفت: کاشان بیش از هر زمان دیگر نیازمند حضور هوشمندانه سازمان های مردم نهاد است. سازمان های مردم نهاد نماد مشارکت مردم در مسائلی است که شهر منطقه و زندگی آنان را تحت تأثیر قرار می دهد و رویکرد دولت تدبیر و امید هم در این راستا است.


دکتر حمید رضا مومنیان تصریح کرد: در حال حاضر بیش از 60 سازمان مردم نهاد در حوزه‌های مختلف در کاشان مجوز فعالیت دارند. البته اثرگذاری مردم در حوزه‌های مختلف اجتماعی سابقه تاریخی و دیرینه به قدمت سیلک دارد.


وی افزود: حضور خیرین در حوزه‌های سلامت، بهداشت و درمان، مدرسه سازی، دانشگاه سازی، مسجد و حسینیه و تکیه و آب انبار نشان می‌دهد مردم کاشان در خصوص مشارکت اجتماعی پیشرو هستند.


سرپرست فرمانداری تأکید کرد: البته این یک جریان دوسویه است. فرمانداری سعی می‌کند فرآیند صدور مجوز برای سازمان‌های مردم نهاد و فعالیت های آنان را تسهیل و تسریع کند. تلاش ما این بوده است که مردم را برای حضور قانونمند و با ساز و کار مشخص در فعالیت اجتماعی تشویق و ترغیب کنیم. و انتظار می رود سازمان های مردم نهاد نیر در تعامل متقابل دغدغه های و ملاحظات مدیریت شهری را مورد توجه قرار داده و مباحث را در یک بازه زمانی طولانی مدت مورد قضاوت قرار داده و از بخشی نگری و نتیجه گیری های عجولانه پرهیز نمایند.


مومنیان گفت: وقتی صحبت از زنجیره انسانی اطراف سیلک می شود باید ببینیم تا چه میزان به اهداف موضوع می رسیم و آیا در جریان اقداماتی که مدیریت شهری تاکنون در این خصوص انجام داده است؛ این موضوع محقق نمی شود؟ اکنون در چه مرحله از فرآیند انجام کار قرار داریم؟ نتایج این تجمع چه می تواند باشد؟ مشکلات و نواقص کار در کجاست؟ راه حل چیست؟ آیا این تجمع برای رسیدن به هدف کمک می کند و یا نقش بازدارنده می تواند داشت باشد؟


وی افزود: اگر سازمان های مردم نهاد هدف مشخص و سازنده ای را در نظر دارند – که قطعاً همین گونه است - باید همه جوانب آن را مدنظر قرار داده به آن توجه کنند و صرف برگزاری همایش و زنجیره انسانی بدون توجه به جوانب و حواشی آن نمی تواند نمادی از مشارکت مردمی بوده و برای شهر و جامعه سازنده باشد.


سرپرست فرمانداری کاشان تأکید کرد: رویکرد دولت تدبیر و امید در فعالیت های اجتماعی و سازمان های مردم نهاد باز کردن فضای مشارکت مردم است و روند اعطای مجوز به سازمان های مردمی موید این ادعا است.


مومنیان ظرفیت های جدید مردمی ناشی از فناوری های نوین و روز را مورد توجه قرار داده و گفت: رسانه های مجازی، شبکه های اجتماعی و همه این ها ابزاری، برای مشارکت بیش از پیش سازمان های مردم نهاد و مشارکت های مردمی است ولی باید توجه کنیم از آسیب های احتمالی این فضا به سلامت عبور کنیم.


وی تأکید کرد: قرار نیست ابزارها در خدمت مچ گیری های شخصی ، باندی و گروهی قرار گیرد و به محض این که موضوعی مطرح می شود؛ بدون بررسی و دریافت اطلاعات پیرامونی آن ، جبهه گیری نموده و شرایط بدبینی مردم را فراهم کنیم. فراموش نکنیم که بزرگ ترین سرمایه اجتماعی برای پیشرفت شهر ، اعتماد عمومی بین مردم و خدمتگزاران می باشد که چنانچه آسیب ببیند از آن هدف مشترکی که مدنظر همه ماست عقب خواهیم ماند.


مومنیان یادآور شد: پروژه هایی در سطح منطقه و شهر در جریان است که به واسطه مدیریت جمعی مسئولین شهرستان رقم خورده است. کنارگذر شهرستان ، آزادسازی عرصه و حریم سیلک، خط ریلی قم – کاشان، منطقه ویژه اقتصادی ، فرودگاه ، نمایشگاه بین المللی و ... از جمله این پروژه ها است که مردم در انتظار به ثمر نشستن آن هستند تا از برکات آن استفاده نمایند.


وی افزود: سازمان های مردم نهاد و رسانه ها می توانند با توانمندی هایی خود؛ مدیریت جمعی شهرستان را در تحقق این پروژه ها یاری نموده تا زودتر شاهد به بار نشستن آن باشیم و از طرف دیگر هم می توانند آن را دست مایه گروکشی های سیاسی ، باندی و شخصی خود قرار داده و عقب افتادگی شهر و شهرستان را که از گذشته های دور به ارث رسیده است تداوم بخشند.


سرپرست فرمانداری کاشان در خصوص آزادسازی عرصه و حریم سیلک گفت: از سال گذشته که همایشی در این خصوص در سیلک انجام شد و از قبل از آن اقداماتی در این خصوص توسط مدیریت شهری انجام گرفته است. عرصه و حریم از محدوده شهری خارج شده و اراضی فتح المبین به محدوده شهری الحاق گشته است. قرار شده است شهرداری از بخشی از عواید این اضافه شدن محدوده برای آزادسازی عرصه و حریم سیلک اقدام کند که فرآیند کار در حال انجام است.


وی تأکید کرد: بخشی ازمسائل شهرستان فراتر از بحث های شخصی و جناحی است و باید مردم و خدمتگزاران در هر دولت این مسائل را به عنوان منافع با اهمیت شهر پیگری نمایند در خصوص سیلک نیز همه باید دست به دست هم بدهیم و این گونه نباشد که کسی که با من اختلاف نظر و یا سلیقه ای دارد منافع شهرستان را بر سر آن قربانی کند.


مومنیان یادآور شد: منحصر کردن اقدام ها و انتساب فعالیت ها به یک دستگاه؛ نشان می دهد که منافع کلان مردم را نادیده گرفته و به دنبال جریان دیگری است. در شهر اگر کار و خدماتی اتفاق می افتد نخست یک وظیفه بوده و حاصل تلاش جمعی است و غیراز این هم نمی توان شاهد اقدامات موثری در سطح شهرستان و منطقه باشیم.

رونمایی از بزرگ ترین فرش ماشینی جهان در کاشان


افتخار تولید فرش مسجد امام علی(ع) شهر کپنهاک در کشور دانمارک که توسط هنرمندان و صنعتگران کاشانی رقم خورده است از دو جهت حائز اهمیت است. نخست بعد معنوی آن است که بزرگ ترین مسجد شیعیان در اروپا با فرش کاشان مفروش می گردد و دوم آن که از لحاظ طرح ، نقشه و مسائل فنی شاهد کار بزرگی هستیم.


سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم رونمایی از بزرگ ترین فرش ماشینی جهان با بیان این مطلب گفت: عرصه هنر به ویژه هنر فرش عرصه ای سهل و ممتنع است. هم زیبا و جذاب و هم شوق آفرین است و هم طاقت فرسا. وقتی این همه زیبایی را می بینم که در فرش متجلی شده است دلش نمی آید پا روی آن بگذارد. وقتی دستان هنرمند طراح و صنعتگر خالق چنین اثری می شود و بعد از تلاشی نفس گیر با لحاظ کردن رنگ بندی و طرح و نقشه چنین کاری از آب و گل در می آید و به عرصه عمل در می آید زیبایی وصف ناشدنی خلق می کند که همه را به تحسین وا می دارد.


دکتر حمیدرضا مومنیان تصریح کرد: کاشان نخستین شهر کشور و دومین شهر جهان –بعد از غازی آنتپ ترکیه - در تولید فرش ماشینی است. تلفیق هنر و صنعت در شهرستان کاشان و آران و بیدگل باعث شده است که این منطقه به عنوان قطب تولید فرش ماشینی در کشور شناخته شود.


وی تأکید کرد: کاشان کالایی به نام فرش ماشینی تولید می کند که متفاوت با فرش دستباف است. البته وجوه مشترکی دارند ولی هر کدام عرصه متفاوتی را رقم می زنند و به نظر من ایجاد مباحث تصنعی در میان اصحاب فرش دستباف و فرش ماشینی است که خدشه و آسیب به هر دو موضوع است.


سرپرست فرمانداری کاشان یادآور شد: آوازه کاشان در حوزه صنعت و هنر ، آوازه بلندی است و پیشنیه اطمینان بخش کاشان نیز موید این قدرت است و این باعث می شود کار را حتی از دیگر کشورهای جهان به کاشان سپرده و بدینوسیله فرآیند اشتغال، کارآفرینی و توسعه و تحقیقات را بیش از پیش تسریع و تسهیل نمایند.


دکتر مومنیان همچنین در خصوص اهمیت جایگاه فرش دستباف کاشان در بعد ملی و بین المللی گفت: ثبت مهارت های تولید فرش دستباف کاشان در سازمان جهانی مالکیت فکری wipo نشان از آن دارد که کاشان به واسطه ظرفیت های بی نظیر خود مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفته است.



نگاه تخصصی در برگزاری جشنواره ها ضروری است

لازم است جشنواره ها با نگاه منطقی و تخصصی همراه باشد. لازم است دستگاههای تخصصی حضوری موثر و فعال داشته باشند. و در صورتی که ارزیابی اصولی از روند برگزاری داشته باشیم می توانیم یک مسیر درست و قابل قبولی را در سال های بعد رقم زده و از نتایج ارزنده آن برای تعالی و پیشرفت منطقه استفاده نماییم.


سرپرست فرمانداری کاشان در جشنواره نعنا که در باغ تاریخی فین کاشان برگزار شد با بیان این مطلب گفت: گفته می شود محصولات کشاورزی مصرف آب بالایی دارد و به عنوان مثال نیاز تولید یک کیلو سبزی را بیش از 40 لیتر آب عنوان می کنند. می دانیم کشور و به خصوص کاشان با مشکلات کم آبی دست و پنجه نرم می کند. مسائل کاملاً درستی است ولی نباید از انتقادها واهمه داشته باشیم. باید با سعه صدر بشنویم و از آن استفاده کنیم و جشنواره ها بهترین محمل برای تخصصی کردن نگاهمان به این مسائل است.  ولی همه اینها به معنی آن نیست که از ظرفیت ها و قابلیت جشنواره ها در بعد منطقه ای ، استانی و ملی چشم پوشی کنیم.


وی افزود: توجه به مزیت های نسبی منطقه با اهمیت است. نمونه آن برگزاری جشنواره گل و گلاب است. وقتی وضعیت گردشگری شهرستان را بررسی می کنیم می بینیم رونق کسب و کار با استفاده از ظرفیت های گردشگری شهرستان یکی از دستاوردهای  برگزاری جشنواره ها گل و گلاب در منطقه است.


وی تأکید کرد: البته توسعه و پیشرفت بخش کشاورزی مستلزم ورود این حوزه به فناوری های دانش بنیان است. مدیریت استفاده درست و اصولی از منابع لازم است که در حوزه دانش بنیان رقم  می خورد و امیدوارم افراد مسئول در این جشنواره ها با ارتباطی که با مجامع عملی برقرار می کنند برای تخصصی شدن آن تلاش نمایند.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان گفت: حوزه طب سنتی و کاربردهای گیاهان دارویی در این حوزه از دیگر مسائل است که می توان از طریق این جشنواره های فرهنگ سازی کنیم. بی انصافی است که به ظرفیت این جشنواره ها در این خصوص بی توجه باشیم. ولی باید منطقی تر به موضوع نگاه کرده و از بیان مشکلات نهراسیم. ضرورتاً این کارها ، نگاه و تلاش حرفه ای را طلب می کند.


مومنیان افزود: باید توجه به اقلیم و منابع آب و خاک منطقه را مورد توجه قرار دهیم. البته وقتی به پیشینه شهرستان با توجه به تمدن دیرینه آن نگاه می کنیم می بینیم کاشانی ها در طول تاریخ توانسته اند منابع آب خود را به خوبی مدیریت کنند. کمبود آب یک مشکل جهانی است و کاشان بیش از همه متأثر از آن است که البته اکنون یکی از راهکارهای این مدیریت گذر از سازو کارهای سنتی در آبیاری و استفاده از تکنولوژی های نوین است.


سرپرست فرمانداری کاشان گفت: وقتی به دستاوردهای کشورهای توسعه یافته در حوزه ها مختلف نگاه می کنیم متوجه می شویم که این پیشرفت ناشی از توجه به شرکت های دانش بنیان است. آنان از دانش برای زندگی بهتر استفاده می کنند و توجه صرف به منابع و نیروهای انسانی ندارند که آن هم در جای خود مهم و با اهمیت است و لازم است در منطقه خشک و بی آب کاشان این موضوع مورد توجه جدی قرار گیرد.


دکتر مومنیان یادآور شد: جامعه ما نیاز به نشاط دارد تا در سایه آن برای سازندگی بیش از پیش تلاش نماید و از این نظر است که از برگزاری جشنواره های حمایت می کنیم. نباید با بروز بعضی از مشکلات صورت مسئله را پاک نموده و برگزاری جشنواره را نفی کنیم بلکه آسیب ها را شناخته و با ارزیابی عملکردها برای کارهای بهتر اقدام نماییم.


سرپرست فرمانداری کاشان تأکید کرد: ابزارهای معرفی قابلیت های شهرستان و منطقه در سطح ملی و جهانی خیلی متناسب و متوازن نیست. با این وجود جشنواره یک ابزار خوب فرهنگی است که می توانیم برای معرفی کاشان از آن بهره برداری نماییم.


وی یادآور شد: در حوزه تعاملات فرهنگی نیز دستاوردهای خوبی به دست آمده است. و می توانیم غنای فرهنگی منطقه را از این مسیر به سراسر کشور انتقال داده و باید گفت تولید مستندات ، اخبار و گزارشها به بهانه برگزاری جشنواره ها یک از راههای این موضوع است.



ترسیم فقر از دو منظر


«مارک تواین» داستان نویس است. مثل صمد بهرنگی. او هم طعم فقر را چشیده ولی به نظرم عقده ای نشده است تا با تفکرات شبه سوسیالیستی به سرمایه داری بتازد. ولی در نوشته هایش طنز تلخ و گزنده ای را می بینیم که غالباً با محتوایی فلسفی نگاشته شده است. این را دقیقاً لمس می کنیم.داستان شاهزاده و گدا نیز از این امر مستثنی نیست. چرا که هریک از شخصیت های این ماجرا سمبل و الگوی رفتاری انسان ها بوده، زشتی ها و زیبایی ها را به طور آشکار در نظر خواننده متجلی می سازند.


همانطور که گفتم نوشته های صمد بهرنگی انگیزه ای شد تا ترسیم فقر را از قلم یک نویسنده خارجی بررسی کنم. صمد در نوشته هایش فقر را با هر شکل و شمایل بها داده و بر صدر می نشاند و ثروت را مفتضحانه خوار داشته و تحقیر می کند. و در این خصوص مثالی از داستان «کچل کفترباز» و «افسانه محبت» بهرنگی زدم.


« مارک تواین» در «شاهزاده و گدا» زندگی اشرافی و بالعکس زندگی توام با فقر و بدبختی را نشان می دهد و در این رهگذر اصالت خانوادگی را نیز به خوبی مطرح می سازد. او همچنین ظلم و بی عدالتی را که عموماً توسط حکام ستمگر انجام گرفته و همیشه فقر و فلاکت مظلومین را موجب می گردد ، کاملاً و به وضوح بازگو می کند.


 «تام کانتی» گدازاده ی فقیری است که در فقیرنشین ترین ناحیه ی لندن چشم به جهان گشوده ، در رویای خیال انگیز خود همواره در «کاخ» زندگی می کند اما دیری نمی پاید که با اتفاقی به ظاهر ساده، رویایش به واقعیت مبدل می شود.


خانواده تام با دزدی و گدایی گذران عمر می کنند. از تام می خواهند گدایی کند و پول به خانه بیاورد و چنانچه موفق نشد به شدت تنبیه می شود. نویسنده نمی خواهد زندگی آنان را صرفاً به خاطر فقیر بودن تقدیس کند و رفتارهای ناموجهی که در این سطح از جامعه وجود دارد مخفی کند بلکه تلاش نویسنده آن است به دور از قضاوت های شخصی، برشی از واقعیت های جامعه را به تصویر بکشد.


شاهزاده ی بیچاره هم که با بیرون آمدن از قصر متوجه می شود پدرش را از دست داده است سخت در تأثر و اندوه گشته و قادر نیست از اشکی که از چشمانش سرازیر می شد، جلوگیری کند. و وقتی می بیند جمعیتی که فریاد می زدند ، «زنده باد ادوارد شاه» - گدازاده ای که قرار است به جای او بر تخت بنشیند -  غصه اش صدبرابر شد.


نویسنده، شاهزاده را با مشکلات سخت روبرو می کند. در جایی از این داستان می خوانیم : « شاهزاده به درون دخمه ای که در آن لحظه مانند کاخی به نظر می رسید خزید و در تاریکی زین اسبی را یافت و به آن تکیه زد. آنچنان خسته بود که به زودی چشمانش گرم و سنگین شد اما هنوز خوابش نبرده بود که ناگهان احساس کرد شیئی نرم به صورتش می خورد. از ترس نزدیک بود قالب تهی کند. نفس خود را در سینه حبس کرد. پس از چند لحظه دوباره آن شی نرم صورتش را لمس کرد. تازه این بار شاهزاده دریافت که در کنار یک گوساله آرمیده است به این ترتیب خیالش راحت شد و با آسودگی در حالی که از گرمای بدن حیوان بهره می گرفت به خوابی شیرین فرو رفت. صبح که از خواب بیدار شد، موشی روی سینه اش خوابیده بود. با دیدن موش اندیشید که عاقبت یک شاهزاده به کجا کشیده که باید در اصطبل بخوابد و چنین سرنوشتی داشته باشد.»


مارک تواین به خوبی نشان می دهد غالباً جایگاه ها است که رفتار انسان ها را می سازد. چه بسا که فقیری در جایگاه شاهزاده زندگی ذلت بار خود را فراموش کند و بر اصول انسانی پشت پا زند. این موضوع در رفتار «تام» با مادرش به خوبی نمایان است؛ تام همینطور که از میان جمعیت عبور می کرد پیرزنی تکیده و لاغر را دید که چشم به او دوخته است. آن پیرزن که کسی جز مادر تام نبود همانطور که به پسرش خیره مانده بود به طرفش آمد. وقتی به او رسید گویی می خواست بگوید از این که سرانجام دلبند او به آرزویش رسیده خیلی خوشحال است و تام قبل از این که مادرش لب به سخن باز کند پیشدستی کرد و گفت: شما کیستید خانم؟ من شما را نمی شناسم.


این رفتار دلهره ای در دل «تام» انداخته و  او را به فکر وامی دارد؛ قدرت و جاه طلبی و جلال و جبروت کاخ نشینی چگونه قلب را به آهن پاره ای مبدل می سازد و روح را به پلیدی می کشد تا جائی که انسان عزیزترین وجودی را که مادر نام دارد نمی شناسد و او را این چنین از خود می راند، تام بیچاره حالا دیگر به هیچ عنوان قادر به توجیه کار خود نبود. چیزی مانند خوره وجودش را می خورد و آزارش می داد سرانجام سر به آسمان بلند کرده و از خداوند می خواهد تا او را از این اسارت و گرفتاری رهایی بخشد...


فلانی کرد و بهمانی نکرد

در یکی از گروههای شبکه های اجتماعی بحثی درگیر شد و طرفداران اعضای شورا برای هم خط و نشان کشیدند. یکی گفت فلانی کرد و دیگری گفت بهمانی نکرد. 

کمی فکر کردم و تاسف خوردم که تا چه حد حاشیه های برایمان پررنگ تر از متن شده که اینجور به جان هم افتاده ایم.

به نظر من بهترین خدمتی که می توانیم به خودمان و برزک بکنیم این چیزها نیست. پول نیست. پروژه نیست. تامین خط انتقال و نظافت خیابان نیست.

صداقت است. یک رویی است. راست گویی است. به هم احترام گذاشتن است. مهربانی است. دوست داشتن همدیگر است. سرک نکشیدن به زندگی شخصی یکدیگر است. کم کردن خصومت هاست. دوقطبی نکردن جامعه است. 

دو سال از عمر شورا می گذرد. بنده به عنوان عضوی از شورا حیفم می آید بگویم که بهترین و بیشترین انرژی ها صرف کم کردن حاشیه ها شده است.

چرا باید ریاست های دنیوی و بی ارزش به حدی چشم ها را کور کند که منافع مردم را بر سر آن بگذاریم.

یادم نمی رود عضوی در شورا - شورای خودمان را نمی گویم !-  می گفت من را رئیس کنید تا کاری به کارتان نداشته باشم در غیر اینصورت همه شهر را علیه شما می شورا نم. 

این که بگوییم فلانی این کار را کرده و فلانی نکرده در شان ما و اعضای فرهیخته نیست و آدم خجالت می کشد. 

ولی نباید نادیده گرفت اگر با گفتن این چیزها احساس خوبی به افرادی که کمبود دارند دست می دهد این لذت را دریغ نکنیم .

مثلا بگوییم بارندگی برف و باران نیز به واسطه آقای سنجریان خزانه دار محترم شورا است.  چه عیبی دارد. چیزی از کسی کم می شود؟ یا بگوییم آقای کاردان نائب رئیس مسائل ورزشی برزک را حل کرد. یا آقای مهران فر تازه رئیس شورا راه کاشان برزک را ترانزیت کرده است. وقتی بتوانیم با حرف، دل کسی را خوش کنیم؛ چرا دریغ کنیم؟ 

شکی نیست که آقای مصطفوی از کارهایش اعتبار نمی گیرد. شخصیت وی فراتر از این حرف هاست. بلکه وجودش به شورا اعتبار می دهد حتی اگر هیچ کاری نکند.

یه چیزی هم می دانم . اگر کسی بخواهد صادقانه و خالصانه به مردم خدمت کند دنبال پست و ریاست نمی گردد. می توان یک شهروند عادی بود و خدمت کرد.

شاهزاده و گدا اثر مارک تواین

نوشتن هم چیزی است که دنبال خارجی اش بگردیم. کاری که امروز کردم. چند روزی است داستان های صمد بهرنگی را می خوانم. با متن روان و زیبای اش حال می کنم ولی چیزی است که اذیتم می کند. در نوشته هایش می خواهد زندگی فقیر و غنی را ترسیم کند ولی گویا سر جنگ با همه دارد، آنچنان بار روانی بر واژه ها و لغات سوار می کند که سنگینی اش، روان مخاطب را می آزارد . مثل استاد نوازنده ای است که شعرش جور نباشد. آدم می ماند گوش کند یا نکند.


خدایی اش داستان «کچل کفترباز» را بخوانید. حسن کچل پسر فقیری است که دختر پادشاه عاشقش می شود. یک بار با هم مرور کنیم. حسن پسری فقیر است، کچل است، و کفتر باز است. دختر پادشاه عاشق این آقازاده می شود. فکر نمی کنید صمدخان بدجوری می خواهد انتقام فقیر را از ثروتمند و غنی بگیرد.


یا داستان «افسانه محبت» را بخوانید. قوچ علی نوکر دختر پادشاه است که اون هم عاشق می شود. ابراز محبت می کند و از کاخ بیرون انداخته می شود. قوچ علی به شغل خانوادگی که چوپانی است پناه برده و درد عشق را در کوه وبیابان و در کنار گوسفندان فریاد می کند و ...


یک بار با هم مرور کنیم. قوچ علی ، نوکر دختر پادشاه ، فرزند یک چوپان؛ عاشق دختر پادشاه شده است، نوکر است و چوپان زاده است، بماند. این هم اسم شد که صمد برای قهرمان داستان گذاشته است؛ «قوچ علی» . آخر داستان هم که دختر پادشاه متوجه می شود کار بدی کرده که دست رد به عشق قوچ علی زده است! و ...


نویسنده ساز نمی زند. آواز نمی خواند، با واژه ها خونخواهی می کند، کلمات و اصطلاحات را ذوب می کند و بر  سر ثروت و ثروتمند می ریزد. عقده ها را دشنه می کند و بر پیکر غنی فرود می آورد ؛ صمد بهرنگی با رنگ و لعاب نویسندگی اش جامه ای فاخر بر فقر می پوشاند و در صدر می نشاند.


این شد که گفتم نمونه ی خارجی اش را بخوانم. شاهزاده و گدا را انتخاب کردم. اثر مارک تواین. خواندم ولی نظرم را  بعداً برایتان می گویم.


داستان سرگذشت دانه برف

بیان مفاهیم علمی برای کودکان راه و روش خاص خودش را دارد. این را صمد فهمیده بود. می دانست که کتاب های درسی با زبان رسمی نمی تواند برای آینده کودکان مفید باشد. بایستی با کودک به زبان خودش صحبت کرد و چه بهتر که از قالب داستان و قصه کمک بگیریم.


قلم جادویی بهرنگی در خدمت تفکر او قرار می گیرد و به زیبایی مفاهیم علمی بر بال خیال به پرواز در آمده و در ذهن آرام کودکان می نشیند. داستان «سرگذشت دانه برف» بر پایه این روش سروده می شود و برای کودک بیان می کند که برف چگونه تشکیل شده و از کجا می آید.


صمد بهرنگی هرچند دانش آموخته دوره های تربیت معلم است ولی در خاطراتش می گوید: « از دانشسرا که درآمدم و به روستا رفتم یکباره دریافتم که تمام تعلیمات مربیان دانشسرا کشک بوده است و همه اش را به باد فراموشی سپردم و فهمیدم که باید خودم برای خودم فوت و فن معلمی را پیدا کنم و چنین نیز کردم.»


ذهن صمد خلاق و نوگراست و به خوبی از پس مسئولیت اجتماعی خود برآمده است. شاید اگر عمر او وفا می کرد اکنون شاهد تغییرات عمده ای در کتب درسی بودیم و دانش آموزان تمامی مفاهیم علمی را با روش های بهتری فرا می گرفتند. خلأیی که به نظر می رسد تا کنون جبران نگشته است.


شروع دوباره

سلام

نداشتن وقت و زیاد شدن شبکه های اجتماعی باعث شده از وبلاگ نویسی غافل بشوم. ولی هرچی فکرش رو می کنم وبلاگ یه چیز دیگه است و مخاطب خاص خودش را دارد.

تولید خبر و گزارش و یادداشت در حیطه کاری بخشی از فعالیت این روزهای من است.الحمدالله  کتاب هم می خوانم و نقد و نظری بر آن می نویسم و بنا دارم از وبلاگ منتشر کنم.

کمک بفرمایید بیشتر بفهمیم و زیباتر بنویسیم.