قابل توجه کاربران محترم:

آلفونس دوده :وقتی قومی به اسارت دشمن در آید و مغلوب و مقهور بیگانه گردد تا وقتی که زبان خویش را همچنان حفظ می کند همچون کسی است که کلید زندان خویش را در دست داشته باشد.

....................................................................................................................

بادرود، يكي از شهرهاي فلات مركزي ايران است كه در استان اصفهان واقع شده است و در حد فاصل سه شهر تاريخي كاشان ، اردستان و نطنز قرار گرفته است و به نوعي با اين مناطق اشتراكات مذهبي ، فرهنگي و تاريخي خود را حفظ نموده است و با تحقيقات و اكتشافاتي كه اخيراً در حاشيه شهر انجام گرفته قدمت تاريخي شهر را تا قبل از ميلاد مسيح مي برد

نام اين شهر با  استدلالهايي  متقن كه مؤلف در كتاب« یادمان کویر ، بادرود» ارائه داده نخست « بهدين » بوده (يعني معرّف دين بهي زردشت) كه به مرور زمان با تغييراتي كه در زبان اتفاق افتاده به بادي و باد و اخيراً بادرود تبديل شده است كه خوانندگان را به متن كتاب مراجعه مي دهيم. اين شهر با وجود تخريب آثار ميراث فرهنگي گذشتگان آن ، همچنان بعنوان موزه اعصار و و طبيعت ياد مي شود كه در اين ميان آستان مقدس امامزادگان آقا علي عباس و محمد (عليهما السلام) ، گرمابه نوغه ، مسجد آدينه و منازل ديدني آن قابل ذكرند .

*** پوستر روی وبلاگ مربوط به برپایی همایش بین المللی گویشهای مناطق کویری ایران در سمنان ، سال 1389 بوده که توفیق شد در این همایش پوستر مذکور را به همراه مقاله ارائه دهم***

 

خطر بزرگی که  حقوق عموم را تهدید می کند :*

یادداشت اجتماعی
✍..به قلم حسین نقدی بادی از کانال آوای فاخته

🚨.*خطر بزرگی که حقوق عموم را تهدید می کند :*

۰۰۰۰ سوار بر اتومبیل بودم رادیو داشت آگهی پخش می کرد ... در شهر تابلوهای نیونی بزرگ و زرگار چشمم را خیره می کرد...
افتتاح شد .‌ این آگهی را رادیو پخش می کرد: سرای.... شهر .... فروشگاه زنجیره ای..... آقای.....
دوستم که بغل من نشسته بود گفت اینها متعلق به ابرسرمایه دارانی هستند که اقتصاد کشور را قبضه کرده اند.......
✍.....✍.....✍....🙏.....✍.....✍

براستی با گسترش روزافزون شعب سرای ایرانی ، شهر لوازم خانگی ، آقای فرش ، شهر فرش ، فروشگاه‌های افق کوروش ، رفاه، هفت و سایر فروشگاه‌های بزرگ اینترنتی مثل دیجی کالا! ، همچنین انواع مال ها مانند ایران مال که عمدتا متعلق به ابرسرمایه داران هستند ، مغازه ها و کسب و کارهای کوچک را که سالهاست با اجاره و مالیات سنگین و کمبود مشتری هم روبرو هستند را بی‌رونق و تعطیل می کنند❗

آری. دوقدم مانده است تا همه مردم برده سرمایه داری در ایران شوند زیرا اگر بسرعت شرایط تغییر نکند در ماه‌ها و سالهای آینده دیگر از مغازه ها و کسب و کارهای کوچک خبری نیست چون هر روز بیش از پیش در حال تعطیلی و خانه نشینی هستند.
آیا در یک حرکت هماهنگ، مردم ، مسئولین و بنگاه های خبری دست به دست هم داده اند تا اقشار ضعیف و متوسط را حذف کنند و همه ی درآمدها نصیب سرمایه داران کلان شود. امروز خرید را از فروشگاههای بزرگ انجام می دهند ، دولت هم از یکسو به کارمندان خود بن خرید از فروشگاههای بزرگ را می دهد و از سوی دیگر با یک تصمیم اشتباه و غیر کارشناسی مردم را تشویق می کند اگر با مبلغ یارانه ، اجناس و کالاهای خود را از فروشگاههای بزرگ بخرند یارانه بیشتری دریافت می کنند .
🚨اگر امروز این خطر بزرگ را چدی نگیریم روز به روز فاصله طبقاتی افزایش می یابد . فردا که همه جا تعطیل شد جز بردگی از ما کاری برنمی آید زیرا بخش اعظم ثروت جامعه در دست آنها قرار خواهد گرفت .
🟢 راه‌ حل این معضل بزرگ این است که
همه ما از مغازه ها و کسب و کارهای کوچک خرید کنیم. آگاهی مردم بزرگترین خطر برای مافیاهای اقتصادی است. اگر مردم از آنها خرید نکنند، از رونق افتاده و مغازه های خرد دوباره جان خواهند گرفت..
...

خطر بزرگی که  حقوق عموم را تهدید می کند :*

یادداشت اجتماعی
✍..به قلم حسین نقدی بادی از کانال آوای فاخته

🚨.*خطر بزرگی که حقوق عموم را تهدید می کند :*

۰۰۰۰ سوار بر اتومبیل بودم رادیو داشت آگهی پخش می کرد ... در شهر تابلوهای نیونی بزرگ و زرگار چشمم را خیره می کرد...
افتتاح شد .‌ این آگهی را رادیو پخش می کرد: سرای.... شهر .... فروشگاه زنجیره ای..... آقای.....
دوستم که بغل من نشسته بود گفت اینها متعلق به ابرسرمایه دارانی هستند که اقتصاد کشور را قبضه کرده اند.......
✍.....✍.....✍....🙏.....✍.....✍

براستی با گسترش روزافزون شعب سرای ایرانی ، شهر لوازم خانگی ، آقای فرش ، شهر فرش ، فروشگاه‌های افق کوروش ، رفاه، هفت و سایر فروشگاه‌های بزرگ اینترنتی مثل دیجی کالا! ، همچنین انواع مال ها مانند ایران مال که عمدتا متعلق به ابرسرمایه داران هستند ، مغازه ها و کسب و کارهای کوچک را که سالهاست با اجاره و مالیات سنگین و کمبود مشتری هم روبرو هستند را بی‌رونق و تعطیل می کنند❗

آری. دوقدم مانده است تا همه مردم برده سرمایه داری در ایران شوند زیرا اگر بسرعت شرایط تغییر نکند در ماه‌ها و سالهای آینده دیگر از مغازه ها و کسب و کارهای کوچک خبری نیست چون هر روز بیش از پیش در حال تعطیلی و خانه نشینی هستند.
آیا در یک حرکت هماهنگ، مردم ، مسئولین و بنگاه های خبری دست به دست هم داده اند تا اقشار ضعیف و متوسط را حذف کنند و همه ی درآمدها نصیب سرمایه داران کلان شود. امروز خرید را از فروشگاههای بزرگ انجام می دهند ، دولت هم از یکسو به کارمندان خود بن خرید از فروشگاههای بزرگ را می دهد و از سوی دیگر با یک تصمیم اشتباه و غیر کارشناسی مردم را تشویق می کند اگر با مبلغ یارانه ، اجناس و کالاهای خود را از فروشگاههای بزرگ بخرند یارانه بیشتری دریافت می کنند .
🚨اگر امروز این خطر بزرگ را چدی نگیریم روز به روز فاصله طبقاتی افزایش می یابد . فردا که همه جا تعطیل شد جز بردگی از ما کاری برنمی آید زیرا بخش اعظم ثروت جامعه در دست آنها قرار خواهد گرفت .
🟢 راه‌ حل این معضل بزرگ این است که
همه ما از مغازه ها و کسب و کارهای کوچک خرید کنیم. آگاهی مردم بزرگترین خطر برای مافیاهای اقتصادی است. اگر مردم از آنها خرید نکنند، از رونق افتاده و مغازه های خرد دوباره جان خواهند گرفت..
...

پیام تشکر و اعتذار

پیام تشکر و اعتذار
بزرگ بود و از اهالی امروز بود
با افق‌های باز نسبت داشت......

تقدیر آن بود که شمع وجود انسانی ایثارگر ، پاکدست ؛ بزرگ‌مرد، نجیب و متواضع
مرحوم شادروان جانباز سرافراز " حاتم حیدریان مقدم بادی" زود خاموش گردد و ما را در ماتم و سوگش بنشاند.

اگر لطف بیکران الهی و همراهی و همدردی همشهریان عزیز و یاران مهربان و بزرگواران و دوستان نبود ،تحمل این بار گران بسی شکننده‌تر می‌نمود اکنون به حکم ادب و حق شناسی از همه خوبان و مهتران که در مراسم تشییع، تدفین و ترحیم و شب هفت آن سفر کرده "جانباز شهید حاتم حیدریان مقدم "شرکت کرده یا با پلاکارت ؛ بنر ؛ تلفن و ارسال پیام؛ همدلی و هم‌آوایی نموده و ما را مورد تفقد قرار داده و موجبات تسلی و تشفی آلام جانکاهمان گردیده‌اند صمیمانه سپاسگزاریم خاضعانه‌ترین سپاس‌ها و نیکوترین دعاهای خود را نثارتان می‌کنیم.
سپاس ویژه داریم خدمت پزشکان ارزشمند و حاذق و پرستاران دلسوز ، در بیمارستانهای خاتم الانبیا تهران ؛ آیت اله یثربی کاشان؛ شهید بهشتی کاشان بالاخص مدیریت و کادر محترم بیمارستان فاطمیه بادرود ؛ بنیاد شهید و امور ایثارگران؛ روحانیت منطقه و شهرداران شهرهای بادرود؛ نطنز؛ خالدآباد و طرقرود بویژه جناب مهندس رجبی شهردار محترم بادرود و کادر زحمتکش آن شهرداری: پزشکان همکار گروه رادیولوژی دانشگاه تهران کلیه روسای ادارات شهرستان نطنز و بادرود و اردستان ، مدیریت صندوق کارآفرینی امید اصفهان و روسای منطقه ای آن مدیریت ؛
مدیران ارشد استان و شهرستانها ،بستگان و اهالی بزرگوار و حق شناس و خونگرم خطه بادرود و حومه .. که در ایام بستری این عزیز، ما را تنها نگذاشتند و در مراسم یادبود این عزیز ؛ با حضور خود موجبات دلگرمی ما شدند و با همسر داغدار و فرزندان و بستگانش اظهار همدردی نمودند نهایت سپاسگزاری داریم.
امیدوارم خداوند توانی دهد تا جبران آن همه محبت های شما را بنماییم
از طرف خاندان عزادار حیدریان و علافیان و سایر اقوام وابسته

همایش یادها و خاطره ها دیدار معلمین و  همکاران بعد از ۴۰ سال



همایش یادها و خاطره ها
دیدار معلمین و همکاران بعد از ۴۰ سال
در هتل قصر جهان نطنز......
👈👈👈👈👈👈👈👈

چو گویی که وام خرد توختم
همه هر چه بایست آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت نزد آموزگار

بعد از چهل سال برگشتیم به سال های اول تدریس ؛ کلهرود و دانشسرا بسیار تغییر کرده ولی مدرسه ها استوار و پا بر جا مانده ، فقط رنگ و نامش عوض شده ، جمعیتی مشتاق و پر هیجان منتظر دیدار هستند دیدار و تجدید خاطرات ...
این جمع با همت همکار دیروز و کارآفرین نمونه امروز ؛ "حاج عباس سمنانی" تشکیل شد.
همکاران با موهای جو گندمی و غالبا سفید .
و این بار کلاس درس ، همگانی و دو سویه بود... معلمی و روزگار...
آموزش با جدید ترین روش ها و در قالب ابراز احساسات ، خاطره گویی ، گلایه وشکوه و گاه فقط با نگاه و درخواست برای گرفتن شماره موبایل و عکس همراه بود ...
و آن هنگام حاج عباس سمنانی جزنی بانی این همایش گفت: خاطرات شما را در تکیه کلام های آموخته از شما یاد دارم ، با خود گفتم عجب دوره ای بود و خود بی خبر ...
و کوتاه سخن ، گاه خنده بود و شادی و هیجان و گاه معذرت خواهی و شرمندگی و گاه حلالیت طلبیدن ...
جایتان خالی.....
https://eitaa.com/avayefakhteh

یادداشت معلمی

یادداشت معلمی
به قلم : حسین نقدی بادی
هفته بزرگداشت مقام معلم گرامیباد
""در خاطرات کودکی ام ؛ زیباترین بازی آن دوران رفاقت معلم و دانش آموز بود .به رسم آموختن ها و دیدن معلمانمان ، وقتی فرصتی پیش می آمد خواهران و برادران و دوستان را جمع می کردیم و خودمان می شدیم معلم و با غرور و تکبر کودکی درس می دادیم ، امتحان می گرفتیم، نمره می دادیم و....""
&&&&&&
. ....آموزگار کلاس اول بود گفت: و چه زود بزرگ شدیم و تا قرعه به نام ما درآمد که معلم شویم احساس شعف و شادمانی از اینکه خودمان را در هیبت و صلابت معلم تصور می کردیم تا اینکه ما شدیم معلم این دیار .
دبیر دوره راهنمایی ؛ دیگر عزیز معلم بودند :دورانی که روستاهای محروم بسیاری بدون جاده و راه و وسیله نقلیه و تلفن و...وجود داشت و می باید کیلومترها راه را باپای پیاده در سرما و گرما طی می کردیم تا به روستا برسیم و برویم سرکلاس درس-البته آن وقت نمی دانستیم چرا بعضی ها .... از ما بهتران در روستاها حضور ندارند ولی امروز به لطف خدا می دانیم- .

دبیر دیگرگفت : خودمان محرومیت و درد و فقر را چشیده بودیم و عشق به فرزندان محروم این دیار ما را مصمم تر از همیشه به کارمان امیدوار می کرد و چه عاشقانه بود کلاسهای درسمان که فقط خدا در آنها حضور داشت ، نه از ادارات دیگر خبر داشتیم نه از نجومی بگیران و تنها سرمان به کار خودمان گرم بود.خاک و باد و برف و باران و گل ولای کوچه های روستای همدم مان بود و ما جوانی را سپری می کردیم و چه زود پیر می شدیم ...

همکار فرهنگی دیگر ادامه داد: سی سال عشق در کلاس درس ، کم نبود یک عمر بود، جوانی و میانسالی مان در مدارس گذشت بدون اینکه بدانیم کمرمان خم می شود و مویمان سفید.
دلخوشی ما میوه های سی سال گذشته است که گاهی شادی آورند و هراز گاهی نیز رنجورمان می کنند از اینکه آن چنان که باید قدر شناسی نمی شود..
بسیار زخم زبان ها خورده ایم از ناآگاهان که تعطیلات تابستان را بر سرمان کوفتند .ولی بازهم ننالیدم چراکه فهم هرکسی به قیمت ارزش آنان بود !!

باید فهمانده شود جامعه را معلمان می سازند، ما هم کارمند این دولتیم ، بازنشسته فرهنگ هم مثل دیگر بازنشستگان دولت زندگی دارد، هزینه دارد و....
و باید فهمانده شود: فرزندانتان ، پزشکانتان ، وکلایتان ، وزرایتان ؛ و....همگی تربیت شده من معلمند.
دبیر خوش ذوقی در این میان گفت: بهشت ما تبسم فرزندانتان بود و با اولین الفبایشان رضایت از خدا گرفته ایم . سبک بار هستیم ، ولی قداستمان را نشکستیم و همچنان با افتخار ما معلمیم.

آری . در تخته سیاه زندگی درس عشق را به فرزندان می آموختیم بوی گچ برایمان طراوت بهار داشت و تبسم فرزندان فرشتگان الهی را مجسم می کرد و با هر گچی مویی سفید کردیم و قدی خمیده می شد تا کودکان این مرز و بوم بهترین باشند ...
ما دردمان را پنهان کردیم تا کودکان در کلاس درس؛ درد را فراموش کنند ...
$$$$
در پایان ضمن تبریک هفته بزرگداست مقام معلم لازم دیدم چندکلامی را من نگارنده هم بیان کنم :
"ما معلمین شناسه ناخوانده تعلیم و تربیت ایم
ما تاریخ قداست و ارج معلمیم، ما برچسب الهه مهربانی و مهریم ، ما آرزوی کودکی شماییم ، ما همدم تنهایی و گریه های کودکی در دبستان زندگی ایم، ما الفبای زندگی شماهاییم و ما تاشده رنج و غم ، و بدان قلمی را که امروز دردست داری و به مددآن مسئولیت" انتخابی و انتصابی" پذیرفته ای؛ ما معلمین به دستتان دادیم ، حرمت قلمت را پاس بدار و حرمت آنکه قلم نگه داشتن را یادت داد یاد آر.
یاد باد آن روزگاران یاد باد

یادداشت نوروزی

یادداشت نوروزی.
به قلم حسین نقدی بادی

"علم دولت نوروز به صحرا برخاست
زحمت لشکر سرما، از سر ما برخاست"

"... جوانان دیروز به میدان بیایید . بازی های محلی را احیا کنید. خورشت اسفناج را مزمزه کنید. و به وظیفه ارشاد خود عمل کنید...."

کم کمک دارد بهار می آید....
بهار زيبا ، عيد و نوروز در راه است. روزگار تازه و طراوت و رسيدن به اعتدال شب و روز و جلوه‌گري شكوفه‌هاي زيباي طبيعت كه با تولدشان بوي زندگي و تحول و نويد شكست ظلمت وسرما را به ارمغان مي‌آورند. به قول سعدي شيراز:
«علم دولت نوروز به صحرابرخاست
زحمت لشکرسرمازسَرِما،برخاست .»
و پيام‌آور اين رحمت الهي است كه خود نهايت جميل است و جمال و زيبایي‌ها را دوست دارد. نوروز كه جشن اسطوره‌اي كهن‌سال ايرانيان است و جشن زايش و تولد و سرزندگي طبيعت، يادگار ۴۰۰۰ ساله‌ی پيشينيان، است.
و پيشينيان هم ؛ نوروز را به عنوان اولين روز گرمايش زمين پاس داشته‌اند. جشني كه شعاع انوار خورشيد آن از سمرقند و بخارا، تاجيكستان و اقيانوس هند تا اروپا و قفقاز و كناره‌هاي مديترانه و سواحل خليج فارس گسترده و ملل مختلف از قبيل يهود، مسيحي، عرب و ... به پيروي از آداب و رسوم آن آیين‌هاي خود را پاس داشته‌اند .

ضمن تبریک پیشاپیش عید باستانی نوروز ؛ جوانان دیروز یا بهتر بگویم کهن سالان امروز دوباره به میدان بیایند و از جشن ها؛ بازی ها ؛ خوراکی ها و آجیل های محلی و بومی و از همه مهمتر صمیمت ها ، رفاقتها و نوع دوستی ها را نشانه روند و برای دیگران بازگو کنند..
یاد باد آن رورگاران یاد باد.

فرافنامه "در فراق مجید اعرابی"

فراقنامه
در فراق مجید عزیز.
جوان ناکام "مجید اعرابی"
مدتها بود با چشم هایت حرف داشتم…!
می خواستم ناگفته های بسیاری را
برایت بگویم. می دانستم می شنوی ولی افسوس . ناتوان در بیان .

از ده سال پیش ،
از بغض های فرونشسته ات،
از نامه های چشمانت
که همیشه بی جواب می ماند.
مبهوت و متاثر بودم.

باور نمی کنی؟!
تمام این روزها
فقط گهگاهی با لبخندت ؛ آفتاب وجودت همه را گرم می کرد…
اما
دلتنگی آغوشت… رهایمان نمی کرد،

به راستی…
دیدنت برای همه ، بزرگترین آرامش جهان بود.
پدر جوانت "شادروان اعظم خان اعرابی " در داغ تو ؛ آسمانی شد و شدت دلتنگی ها را بیشتر و بیشتر کرد و بستگان شما بویژه مادر صبورت منتظر بود که پاسخ سئوالات تو را بشنود و بیش از ده سال پای تخت تو نوحه سرایی نمود و عاشقانه ترا نظاره کرد تا آفتاب چهره تو ؛ روزی زمین و زمان را روشن کند.
ولی افسوس
باز افسوس
و صد افسوس
که گذر زمان ؛ بیش زیستن را نداد و شما را به معبودتان سپرد.
مجیدجان ؛ خدا حافظ
مجیدجان؛ سلام به پدر جوان عزیزت و دو پدر بزرگ مرحومت برسان.
****
مصیبت غمبار درگذشت این جوان عزیز "مجید اعرابی" را به مادر غمزده؛ عموهای مصیبت دیده ، مادر بزرگ داغدیده و همه فامیل و بستگانش بویژه خاندان معزای اعرابی و یاسری که سالها در زمان بیماری ایشان متحمل زحمات شدند تسلیت می گویم. و یاد و خاطراتش را درکلاس درس دبیرستان شهید دستغیب بادرود در زمان دانش آموزی همیشه ماندگار می دارم و تا همیشه روش و منش و رفتار مودبانه و شخصیت با وقار ایشان جاودان خواهد ماند.
روانش شاد و یادش همیشه جاودان.
حسین نقدی بادی. دبیر بازنشسته

یادداشت اجتماعی. انصاف

یادداشت اجتماعی به قلم حسین نقدی بادی "انصاف . انصاف . انصاف" ...... دیروز یک "کلم ِ قُمری" خریدم و دیدم که برعکس بعضی ها ریشه دار هستند.. ریشه در فرهنگ. ریشه در سرزمین و... جماعتی زیاد روان‌آزرده که زیر بار مشکلات مثل فلفل ، تند شده اند . و بعضی را هم دیدم که از هندوانه پوست کلفت‌ترند هر روز به یکدیگر وعده می دهند!!! دیروز یکی را دیدم انگار سیر بود . آنقدر سیر بود که پولش را به سامانه پر رمز و راز! خارج سپرده بود! و از فرجام پولش اطلاع نداشت!! کشاورزان زحمت کشی را میشناسم که مثل بعضی پرتقال‌ها دلشان خون است و از خون اناری که این روز ها خریدار ندارد ارتزاق می کنند! *** دوستان! ایتها را با زبان طنز گفتم و به کسی برنخورد امروز همه نیاز به انصاف داربم. باید تحت جو مسموم دنیای کذایی مجازی قرار نگیریم و هر روز قیمتها را بالا نبریم. نظامی گنجوی در کتاب اسکندنامه اش چنین مضمونی دارد؛ اسکندر وقتی جهان را فتح می کند به روستایی می رسد که مضمون آن نقل می کنم:" اسکندر دید همه درب خانه ها باز است...همه یک اندازه مال و ثروت دارند... همه غمخوار و مددکار همه هستند و.... ابنجاست که اسکندر به این نتیجه می رسد که ابنها الگوی من هستند و ....". *** انصاف. انصاف. انصاف.. همه باید منصف باشیم. خریدار منصف باشد. فروشنده با انصاف باشد. موجر و مستاجر رعایت کنند. گران فروشی نکنیم . مسئولین به وظایفشان عمل کنند . آری . در قدیم همه از یکدیگر اطلاع داشتیم. کسری های خوراکی خانه را به همدیگر قرض می دادیم . هنگام پخت نان؛ تنور داغ را با دیزی آش همسایه پر می دیدم و ...و همه منصف بودیم . انصاف داشتیم. آیا امروز که همه را از یکدیگر دور شده ایم ؛ نیاز به این نو اندیشی در دنیای خود نیستیم؟!!! انصاف. انصاف انصاف

هفته پژوهش و جای خالی

یاداشت اجتماعی
هفته پژوهش و جای خالی ....
به قلم حسین نقدی بادی.
به پاس خدمات مردم شناسی و کاشان شناسی استاد حسن عاطفی ؛ در هفته پژوهش متولیان امر بویژه میراث کاشان؛ مراسم تجلیل از استاد در تاریخ ۲۷ آذر در تالار فرهنگ کاشان برگزار می کند و از خدمات ارزشمند استاد حسن عاطفی تجلیل بعمل می آورد.
......
چند سال پیش به همت استاد افشین عاطفی فرزند استاد حسن عاطفی ؛ از این حقیر درخواست نمود بر حسب آشنایی با استاد حسن عاطفی بنابر روابط عاطفی و فرهنگی که با ایشان داشتم مرقومه ای بنویسم و مقاله ای به نام " یاد دوست" تقدیم نمودم که خوشبختانه کتاب وزین "ارج نامه" که حاصل بیان چندین صاحب نظر و نقش و جایگاه ایشان به پاس یک عمر خدمت در حوزه نشر ؛ کنابت و تصحیح استاد حسن عاطفی بود بعدها در حوزه نشر اجازه ورود یافت و منتشر شد و مورد استقبال فرهنگ پژوهان واقع شد و در رگ و جان دوستان فرهنگ جای گرفت .
دیباچه این کتاب وزین که به فلم ابنجانب آراسته شده بود جای سپاس بسیار داشت که مورد توجه استاد قرار گرفتم.
این مقدمه مرا بر آن داشت که از دست اندکاران برگزاری این همایش در کاشان سپاسگزاری نمایم که بزرگان حوزه پژوهش را به جامعه فرهنگی کشور معرفی می نمابند و جای خالی چنین همایش در این شهرستان " نطنز" خالی می بینیم.
در این شهرستان قلمدانهای عزیزی هستند که در حوزه مردم شناسی و فرهنگ عامه خامه نگاشته اند و می طلبد در برنامه های آتی ، چنین همایشی برگزار گردد. انشالله.