مدیر پایگاه میراث فرهنگی نوش آباد از رونمایی نماد مجموعه باستانی شهر زیر زمینی نوش آباد همزمان با هفته صنایع دستی خبر داد.

 زهرا ساروخانی  با اعلام این خبر افزود: طی کاوش های باستان شناسی تعداد زیادی پیه سوز در شهرزیرزمینی نوش آباد به دست آمده که تماما دارای لعاب فیروزه ای بوده و در دو نوع لوله دار و پیاله ای شکل هستند. از این پیه سوزها که روغن آنها از عصارخانه های نوش آباد تامین می شده برای روشنایی شهر زیرزمینی استفاده می شد. علاوه بر این طی مرمت بناهای تاریخی اطراف ورودی های شهر زیرزمینی نیز تعداد زیادی پیه سوز با همان فرم و تکنیک نیز به دست آمده است.

 ساروخانی خاطر نشان کرد: با توجه به فراوانی و تنوع پیه سوزهای کشف شده در جریان کاوش های شهر زیر زمینی نوش آباد، این اثر به عنوان اولین نماد و سوغات شهرزیرزمینی نوش آباد معرفی و رونمایی می شود و در معرض دید و نمایش علاقه مندان و بازدیدکنندگان داخلی و خارجی این اثر ارزشمند جهانی قرار خواهد گرفت.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۳/۲۱ و ساعت 0:53 |

 اگر کسی تا سال 44 وارد نوش آباد می شد یک روستای بکر می دید که قنات ها جاری بودند و پایاب ها و حوض خانه ها و حمام های خزینه و خانه های قدیمی برپا .

ناگهان موج تغییرات و دگرگونی ها از راه رسید.

 ما در چهارراه تغییرات بدنیا آمدیم.

قنات خشکید.  آب لوله کشی آمد. حمام های جدید در محله ها ساخته شد. اهالی چنین تشخیص دادند که حوضخانه ها و پایاب ها و خزینه ها را با خاک پر کنند.

 آهن آمد. خانه های قدیمی خراب شد و به زودی خانه های جدید چهارگوش بی محتوا ساخته شد.

 فقط هیزم و هیمه و آتش اجاق و منقل تمام نشد.

هر چه از این طرف کرسی برقی و چرخ گوشت و پنکه و یخچال و کولر و گاز و رادیو ضبط... آمد، از آن طرف خانه های گودال باغچه و سقف های ضربی و بادگیر و تارمی و حوض و ... هم رفت.

 از طرفی درون خانه ها پر از ظروف سفال و کوزه و خمره و تغار و بلون و  تابه و... بود.

 راستی این همه ظرف و ظروف سفالی کجا رفت؟

با توجه به آن همه خانه در نوش آباد یعنی چندین هزار ظرف و ظروف سفالی و قدیمی...

 سرنوشت این همه کاسه و کوزه چه شد؟

 معلوم است اگر نگوییم از بین رفت ولی بسیاری از آنها اکنون در  موزه های شخصی و دولتی و کلکسیون ها و مغازه های عتیقه جات و ... جای گرفته اند.

 خریداران این اسباب و وسایل را به ارزان ترین قیمت خریدند و بردند و سودهای بسیار کردند و ما  ماندیم و شهری دستخورده که عصمت و بکریت تاریخی اش را از دست داد.

 ولی نوش آباد آن قدر قوی و غنی بود که زیر زمینش به فریادش رسید. آثار تاریخی مهم شد. آگاهی ها نسبت به هویت بالا رفت و همان مقداری که مانده بود لازم دیده شد حفظ گردد.

 به امید زیاد شدن آگاهی...

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۳/۲۰ و ساعت 0:51 |

بهار  خرامان  نوش آباد  که  خوشبویی  و  باران  را به  ارمغان آورد، امشب  نسیم  را  هم  به  رقص  درآورد. 

 امشب  بر  گیس درختان  پارک  شقایق  آویزهای  نقره ای،  نور  می پاشیدند. وقتی  چهل  عروس و داماد  بر  تارک آب  و  آیینه ایستادند.  کف بر دف  و پری وار  و  پر  از  لیلی  و  شیرین  آمدند  تا  رخوت  شب  و  تاریکی  را بزدایند.

 پارک  شقایق  خوشبخت  است  که  با اولین  عروسی  پنجره ای  به  باغ  شبنم باز  کرد و  نازخاتون های  قشقایی و بختیاری  را  جاری  کرد.

 دختران  پارک شقایق  امشب  دست افشان بودند  و شعر  موزونی  در  دلشان  ریخته  شد و  کمال الملک دلشان  نم نم  نسیم  را  کشید.

 امشب  برگ  و  باغ  و  پیانو  و  بانوان سپید بخت  پرلبخند ، هیاهویی زلال داشتند.

 امشب  نت های  باران  عشق  به  رویش در آمد  و  پارک شقایق  مینیاتوری  از مهر  را  در  قاب  خود  کشید  و پلانی  از  شور  و  شعف  و  شادی  و  خوشبختی  ثبت  کرد.

 نوش آباد  امشب  در  غوغای  مغموم هزاران  ساله اش  سوناتی  از  شادی  را نواخت.

دولتش  آباد  باد...

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۳/۱۱ و ساعت 0:46 |

- شهر ما از یکنواختی و تکرار رنج می برد و نیاز به برنامه های متنوع دارد و این امری است که بر هیچکس پوشیده نیست.

 -  کسانی از این وضعیت انتقاد دارند و نمی توانستند چندان کاری صورت دهند.

 - شهر ما بقول قدیمی ها "توواری" میکند و وزنه بر چیزهایی مشخص افتاده. و بقولی در این خراب شده هیچ خبری و تنوعی نیست.

 - نوش ابادی ها یک انرژی مضاعف دارند و باید در جایی تخلیه شود.

 مدتی است به همت شورای شهر به برنامه های فرهنگی شاد توجه شده

 چند شبی است  در پارک شقایق برنامه های متنوع فرهنگی اجرا میشود.

 این که کارگروه فرهنگی شورا به این تفکر افتاده اند که نوش اباد را از یکنواختی دراورند کار مبارکی است.

حداقل برای شروع  و باز کردن فضا ، برنامه های مناسبی بوده و امیدواریم تداوم یابد و از توان داخلی هم استفاده شود.

 خسته نباشید و خداقوت می گوییم.

و یادمان باشد  نوش اباد نه یعنی خراب شده ؛

نوش اباد  یعنی شهر خرمی و انوشگی و شادی...

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۳/۱۰ و ساعت 0:44 |

بهار امسال همراه با بارش های زیاد بود و دو سه باری رودخانه نوش اباد به جریان افتاد. برای مردم این صحنه بسیار دیدنی بود. اما جای یک چرسش مهم وجود دارد: 

مطالعات تغییرات اقلیمی شهر ما  تا چه حد به‌روز است؟

 سیل صدسال نوش آباد پیش به قدری بزرگ بود که همچنان در خاطره ها نقل می شود. همینطور سیل بعدی.

خاطرات کودکی ما نیز با سیلاب ها همراه است.

آیا سیل دیگری هم در راه خواهد بود؟

 دکتر خداقلی، رئیس بخش تحقیقات آبخیزداری کاشان معتقد است: 

 تغییرات اقلیمی و خطرات ناشی از آن بسیار جدی ست.

 از حوادث ناشی از تغییرات اقلیم «افزایش سیل‏خیزی» مناطق است به خصوص مناطق بیابانی.

 در ۱۰ سال گذشته ما حدود ۱۳ سیل از ۲۰ سیل بزرگ را داشته ‏ایم. 

خداقلی معتقد است:

 «خطر سیل در دشت کاشان بسیار خطرناک‏تر و خطرپذیرتر از «خشک‌سالی» آن است.

 آقای مهندس کافی‏زاده، مدیر جهاد کشاورزی شهرستان معتقد است: 

 در طی 39 سال گذشته ‏ سالانه یک سیل در دشت کاشان اتفاق افتاده است که اگر این میزان آب‌ها مهارشده و به تغذیه ی «آبخوان دشت کاشان» منجر شده بود، بخشی از بیلان منفی ۳۵ میلیون مترمکعب؛  برطرف شده بود.

  با بدبینانه ‏ترین حالت چیزی حدود ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیون مترمکعب، استحصال آب خواهیم داشت. 

با استحصال یک سال این آب ، بیلان منفی ۳۵ میلیون آب دشت کاشان، قطعاً تا چندین سال از منفی شدن منابع آبی می‌توان خاطری آسوده داشت.

 مهندس ارغوانی، رئیس اداره هواشناسی کاشان و آران و بیدگل؛ معتقد است:

 در اردیبهشت سال جاری در  ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بارندگی ۷۵ میلی‏متر بارش خواهیم داشت.

صدمات این حجم آب که اگر در ارتفاعات رخ دهد موضوعی ست بسیار بحرانی و قابل‌توجه که متأسفانه  این مقدار آب استحصال نشده. 

 مهندس مزروعی، مدیر مرکز مدیریت بحران شهرستان کاشان معتقد است:

  آبخوان می‏تواند نجات‌بخش منابع آبی دشت کاشان باشد، اگر تجهیز و بهسازی آن صورت پذیرد.

 برآورد هزینه تأسیس و ایجاد این پروژه  در حال حاضر بالغ‌بر ۱۰ میلیارد تومان است.

 «رودخانه چم‌رود ظرفیت ۲۰۰ مترمکعب در ثانیه دبی را دارد. 

«ایستگاه آبخوان کاشان» پتانسیل نگهداری و ظرفیت ۴۰ مترمکعب در ثانیه این آب را دارد، ولی هنوز ۱۶۰ مترمکعب آب در ثانیه دبی رودخانه هدر می‌رود؛ و باید آن را مدیریت کنیم تا بیشترین آب با کمترین دغدغه بحرانی وارد ایستگاه شود و از طرفی برای خطرات سیل اقدامات بهتری نمود.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۲/۳۰ و ساعت 0:32 |

این روزها، روزهای فردوسی هم هست .

 روزهای بهاری و پُرطراوت که یادآورنجابت ذاتی و تاریخی ایرانی هاست.

 روزهای بزرگداشت یاد و خاطره فردوسی بزرگ.

 درگوشه و کنار می خوانیم دستگاه های فرهنگی رسمی و غیررسمی کشور درتدارک جشن های مربوط به فردوسی هستند.

 و این اسباب خوشحالی و سربلندی است که جامعه ای برغم مشکلات سیاسی و اقتصادی اش و درکنار تشتّت های فکری و روانی اش،آنقدرهوشیاری دارد که هوّیت انسانی / باستانی خود را دریابد و اجازه ندهد به یغمای بی خردان و وطن فروشان برود.

 در کاشان مردم نهادهایی چون کانون نشر فرهنگ اسلامی کاشان ،خانه کاج کاشان و پالیز فرهنگ و فرزانگی ازجمله نهادهای پویا و کُنشگری هستند که این روزها به استقبال فردوسی شتافته اند .

 اردیبهشت امسال کاشان بابرکت شده

باران های بهاری

لطافت هوا

و حضور دوباره استاد ملکیان

 امشب برای دومین بار فرهیخته خردورز ما با حضور خود در محفل شاهنامه از جنبه های اخلاقی این کتاب سخن گفت و بارش فیوضاتش را بر سر ما نازل کرد.

 همنشینی با این بزرگان و لطافت های روحی آنها آدمی را دگرگون می کند.

در این بحران ناکامی ها وجودیشان غنیمت است. از استاد تشکر کردم که راه خردورزی را برای ما روشن می کنند.

 امشب اما لحظه های ناب حضور استادان ارجمندی بود که به ما بزرگ فکر کردن را می آموزند.

استاد اسلامی

استاد راستگوفر

 اساتید محترم دانشگاه و صد نفر از عزیزان هنر دوست و دانشوران و اهل ادب .

 این همه را مدیون خانواده ارجمند مهندس فرزانگان و موسسه پالیز فرهنگ و فرزانگی هستیم که از ایشان صمیمانه سپاسگزارم .

 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸

 فرخ باد  بر  فروزش های فرزانگان و  فرهمند و فرهدخت و فروزان باد  " فر"  فرهنگ و فرزانگی

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۲/۲۵ و ساعت 0:19 |

اولین گروه از بچه های نوش اباد که عزم بازدید از نمایشگاه کتاب تهران  کردند، در سال 68 انجام شد.

مشوق ما که در سال سوم دبیرستان تحصیل می کردیم، جناب سید علی کریمی بود.

کلاس 15 نفری ما اولین گروه از دانش اموزان رشته فرهنگ و ادب نوش اباد بودند.

 نمایشگاه کتاب آن چنان طعمی پیدا کرد که تا سال ها مزه اش باقی ماند و باعث شد هر سال به زیارتش برویم.

بخصوص برای من که تشنه بودم و خواندن شریعتی مرا جستجوگر کرد.

نمایشگاه تا چندین سال در نمایشگاه بین المللی بود.

پس از آن به مصلا رفت و بعد در شهر آفتاب و دوباره در مصلا !

چند سال پیش اقای جواد اخباری که اکنون مدیر یکی از مدارس سن سن است، اتوبوسی را جهت بازدید از نمایشگاه اختصاص داد.

آخرین باری که نوش ابادی ها از نمایشگاه کتاب بازدید کردند سال گذشته بود که به همت جمعی از دانشجویانی بود که در کارهای فرهنگی فعال شده اند.

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۲/۱۵ و ساعت 0:17 |

شهر زیر زمینی ورودی دوم از همان ابتدای دهه 80 در مدیریت شهرداری قرار گرفت.

 انجمن دوستداران آثار تاریخی نوش اباد بازوی همکاری قرار گرفت.

 مجید ناظری هم راهنمای اصلی بود. گردشگری نوش آباد آغاز شد و  حمیدرضا انصاری و حاج حسین نوابی پور و... همه خاطراتی از رشد و توسعه به جا گذاشتند.

 اعضای انجمن نیز تا مدتی به طور رایگان گردشگران را راهنمایی می کردند.

  لایروبی و بازگشایی مسیرها و مرمت و خطایی فرش  جلو اب انبار مرکزی و حفر چاه با عمقی پایین تر از شهر زیر زمینی جهت انتقال اب باران میدان تودی را می توان گوشه از گام های توسعه در این زمان برشمرد.

 در سال 90 گروه انصاری رفت و مدتی اختیار با گروه سیدجعفر فاطمی افتاد. خرید دو خانه قدیمی برای نوش اباد و در واقع حفظ بافت سنتی خوشترین خاطره اش بود.

 چندماهی اداره اویی به دست  اکبر روشنی افتاد و مدتی هم در اداره مهدی کدخدایی از نیروهای شهرداری.

 در سال 94 مدیریت که به دست عباس شافعی افتاد ، مدتی محمد رضا جهان مهین در مدیریت کمک می کرد و در پی آن همکارانی مثل امیرحسین بهروزی و همسرش در چینش ها  و تعاملات کمک کار بودند. این دوره سه سالی طول کشید و دستاوردش نصب دوربین و صندلی و نورپردازی جدید و لباس متحد برای راهنمایان بود. جشن قهوه انوشه هم برگزار شد و از این زمان رونق گرفت. این برای اولین بار بود که مدیریتی جداگانه برای اویی تعریف شد ولی با تنگناهای مالی شهرداری و نبود شرح وظایف شفاف روبرو شد.

 پس از آن محمدحسین نوابی در این مدت علاوه بر  زحمت چینش، تعامل و مدیریت خوبی با راهنماها داشته است.

 اویی در نوروز 97 با مدیریت ایشان و  و عباس هوشمند و پشتیبانی نیروهای شهرداری از جمله سید جمال یدالهی اداره شد.

 اکنون قرعه به نام علی طاهری می خواهد بیفتد ! و این بار برای شهر نوش آباد در سطح وسیع تری  مدیریت گردشگری تعریف شده است.

چه ایشان باشد چه هر مدیر دیگری باید توجه داشت که

در این دوره ها اگرچه گردشگری جریان داشته اما به ورودی اول و دوم اکتفا شده. با آن که کارگاه سوم در همان دهه 80 پاکسازی شد ولی تاکنون مورد بهره برداری قرار نگرفته است.

 امیدواریم در این دوره شاهد نجات بیشتر اویی از نفوذ آب و رشد بیشتر گردشگری و احیا صنایع دستی باشیم. بازگشایی کارگاه سوم نیز پیشنهاد دیگری است.

 مدیریت جدید شهر زیر زمینی لازم است مسیرهای بسته ورودی یک را بازتر کند تا انتقال اکسیژن بهتر صورت گیرد و  نارضایتی گردشگران کمتر شود.

 حرف های راهنماها هم برای مدیریت جدید راهگشاتر خواهد بود.

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۲/۱۰ و ساعت 0:13 |

به سعی سید وحید سکوت اولین سایت فروش صنایع دستی نوش آباد به سرانجام رسید.

 " سایت پازیرک " که نامش از کهن ترین فرش ایرانی گرفته شده علاوه بر معرفی شهر تاریخی نوش آباد و صنایع دستی آن، محصولات خود را به صورت دیجیتال به فروش می رساند.

 همچنین این سایت به سراغ دست اندرکاران صنایع دستی رفته و پیگیر احیا آنها نیز شده است و سعی کرده این بخش را فعال نماید.

 علاوه بر این دست به ابتکار زده و فروش محصول خود را در بسته بندی های شکیل ارائه می کند.

 از جمله کارها و ابتکاراتی که فعلا در این سایت ارائه می شود،  "طرح لبخند برای هر کودک" است.

 در این طرح هر کس می تواند با خرید یک گووی ( یکی از صنایع دستی نوش آباد) ضمن معرفی بازی ها و اسباب بازی های قدیمی، شادی و لبخند را به کودکان نیازمند هدیه دهد.

 با خرید هر گووی ، فروشگاه ایران پازیریک یک گووی با نام شما برای کودکان نیازمند ارسال می کند.

 در واقع فروشگاه ایران پازیریک تنها واسطه ای بین شما و لبخند کودکان این سرزمین خواهد بود.

 گفتنی است گووی وسیله ای شبیه توپ است که در قدیم برای بازی هایی چون بازی سنتی مِردی استفاده می شد و  جنس آن از پارچه و نخ پشم یا کاموا می باشد. یکی از هنرمندان این بخش استاد علی اکبر و احمد بنایی است.

 این سایت مایل است با فعالین صنایع دستی همکاری داشته باشد تا نوش آباد جایگاه خود را در این مهم نشان دهد.👇

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۱/۲۰ و ساعت 23:54 |

 سابات برای مناطق کویری علاوه بر این که آسایش آباد  بوده و خنکی را تداعی می کرده، سرشار از خاطرات فراوان است.

مغازه هایی که در فضای سابات شکل می گرفت رونق بیشتری به این فضای خجسته می داد.

 سابات محله تودی از جمله مکان های پرخاطره است.

 رنگ رزی استاد علی صباغ زاده که بعدها به برادران چاوشیان رسید در کنار همین سابات بوده است. این رنگرزی که تا اواخر دهه 80 به کار مشغول بوده  اکنون به گلاب فروشی چاوشیان تبدیل شده است.

 از طرف دیگر سابات، آب انباری بود که با بی تدبیری شهرداری وقت خراب شد. این اب انبار تنها آب انبار نوش اباد بود که رو به قبله بود ولی از آن جا که فکر می کردند در طرح خیابان قرار گرفته بیهوده تخریب گردید.

  در قدیم گذری مسقف  در کنار آن بود و به گفته اهالی، بازار نوش اباد هم از همین حوالی شروع می شد.

 اکنون مغازه میوه فروشی ابوالفضلی در زیر این سابات است. مغازه ای که در قدیم ابتدا نانوایی لواش و سپس نانوایی سنگکی مرحوم ماشااله خبازی بود.

 روبروی میوه فروشی مغازه حلوا سازی بوده که اکنون تبدیل به دستشویی شده است!

در کنار آن مغازه قصابی مرحوم حاج ابراهیم چاپی بود که اکنون نانوایی خشک پزی شده. مغازه عطاری مرحوم حسن عطار هم بود که اکنون خالی است. مغازه آرایشگری استاد ولی نیکقدم در این سابات قرار داشت.

 اما چیزی که در این قسمت بسیار جالب بوده کاروانسرایی بوده که در دهه 50 تبدیل به حمام عمومی شد و اکنون قابلیت آن را دارد که تبدیل به موزه شود و این کاری است که میراثیان شهر باید از سازمان میراث فرهنگی در خواست کنند. نوش اباد شکوهی دارد که شایسته است دو موزه داشته باشد.

برازنده نیست که از چنین فضایی برای انباری استفاده شود و درب آن قفل زده شود...

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۱/۱۰ و ساعت 23:45 |

 در برگزاری این کارگاه که در خانه تاریخی الهیار صالح برگزار شد، ریاست دانشکده فنی کاشان مهندس احمد اشرفی و دکتر احمد حسینی مکارم کوشش داشتند.

 عبداله قوچانی در سال ۱۳۲۷ در بغداد از پدر و مادر ایرانی متولد شد و تحصیلاتش را در همان شهر به پایان رساند. در سال ۱۳۵۱  برای اولین بار به ایران نقل مکان کرد و ابتدا دو سال دوره نظام وظیفه به به پایان رساند که بعد از آن به مدت ۶ ماه به عنوان دبیر زبان عربی در شهرستان تربت جام مشغول شد.

 در سال ۱۳۵۵ در مرکز باستانشناسی ایران استخدام شد و در موزه ملی ایران به عنوان کارشناس بررسی متون عربی مشغول کار شد و تا زمان بازنشستگی در سازمان میراث فرهنگی ادامه کار داد و در حین خدمت موفق به اخذ درجه کارشناسی ارشد در تاریخ شد  .

 در مدت خدمت خود ۱۳ کتاب و ۵۰ مقاله به زبان فارسی و انگلیسی و آلمانی چاپ کرده و اکنون ۴ کتاب در اماده چاپ دارد.

 قوچانی از موزه‌های معروف دنیا مانند موزه بریتانیا، اشمولین، لوور، برلن، ‌هامبورگ، متروپلیتن، لوس انجلس و تورنتو بازدید به عمل آورد و بر روی اشیاء دوره اسلامی آن موزه‌ها با استفاده از بورس‌های مطالعاتی مطالعاتی انجام داد.

 وی در سال ۱۳۸۴ از سازمان میراث فرهنگی – پژوهشکدۀ زبان و گویش بازنشسته شد ولی بازنشستگی باعث متوقف شدن کارهای پژوهشی وی نشد و همچنین به پژوهش در زمینه هنر اسلامی مشغول می‌باشد.

 امروز از ساعت 4 تا 11 در مورد کاشی زرین فام سخن گفت و پژوهش ها و تحقیقات خود را در این زمینه نشان داد.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۱/۰۶ و ساعت 0:11 |

نتیجه تصویری برای شایگان

شایگان، سالک مدرنی بود دل‌مشغولِ «قاره گمشده روح» و در اندیشۀ پرداختن سهم دل در دنیای راززدایی شدۀ کنونی. از این‌رو «مرگ آگاه» بود و تجربۀ زیستۀ غنی‌ای داشت و حسرت و آرزوی برنیامده و کارِ ناتمام و نکرده‌ای نداشت و لذا طمانینه و آرامشی  رشک‌برانگیز در او به عیان دیده می‌شد. شادمانه و شاکر زیست و از عالم و آدم و روزگار و فلک و طبیعت ، شاکی نبود و طلبی نداشت و هنگام کوچ ابدی، به تعبیر اروین یالوم، زمین سوخته‌ای برای مرگ بر جای گذاشت.

چند ماه پیش، شایگان از سر لطف، احوال مرا از یکی از دوستانِ عزیزِ تورنتونشین‌ام جویا شده بود. چند روز پس از آن، تماس گرفتم و با هم تلفنی صحبت کردیم، نمی‌دانستم این آخرین مکالمۀ ما خواهد بود. به شایگان گفتم، در سالیان اخیر خوشبختانه  پرکار بوده‌اید و کتاب‌های «در جستجوی فضاهای گمشده»، «پنج اقلیم حضور» و «جنون هشیاری» از شما منتشر شده؛ در پاسخ، با صمیمیت و صداقتی که از دل بر آمده بود، گفت: می‌دانی، آخر کار دیگری ندارم و بلد نیستم و اکنون هم مشغول نوشتن کتابی درباره پروست هستم! پاسخ او سخت بر دلم نشست. در ادامه گفت: دوستی سی دیِ درس‌گفتار «شایگان شناسی» شما را برایم آورده، چند جلسه از آن‌را شنیده‌ام. گفتم: تمام آثار شما تا آخر سال ۹۲ شمسی را در این درس‌گفتارها بررسیده‌ام، در مجال دیگری باید به کارهای سالیان اخیرتان هم بپردازم. خندید و گفت: نپرداختید هم نپرداختید. خنده‌اش برایم تداعی کنندۀ لبخند نقش بسته بر لبان مجسمه‌های بودا بود، لبخندی که یک معنای آن، چنان‌که شایگان در «ادیان و مکتب‌های فلسفیِ هند» آورده، متضمنِ تسخر زدن به دنیا و مافیها و بی‌تفاوتی و بی‌اعتناییِ رهگشا پیشه‌کردن است. مشی و سلوک شایگانی که من در نشست و برخاست‌ها و گفتگوهای متعدد طی ده سال شناختم ، مصداقِ این سخن حکیمانۀ آرتور شوپنهاور بود:

 «تصور کرده‌ای من می‌شکفم تا دیده شوم؟ نه من برای خودم می‌شکفم نه برای دیگران. چون شکوفایی خرسندم می‌کند. سرچشمه شادی من در وجود خودم و در شکوفایی‌ام است».

 وی  بسان چشمه‌ای بود که می‌جوشید و سربرمی‌آورد، نظیر گل‌ سرخی که نفسِ شکفتن برایش لذت‌بخش است و اصالت دارد، به همین سبب شکوه و شکایتی از زندگی نداشت، کینه و حسادت را نمی‌شناخت و می‌توانست توانمندی‌ها و دستاوردهای دیگران را ببیند و از دیدن آن‌ها لذت ببرد."/ سروش دباغ

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۱/۰۳ و ساعت 21:46 |

نتیجه تصویری برای نوری شادمهانی

امروز سری به کلاس های آموزش راهنمای گردشگری 

در دبیرستان بصیر زدم.

دکتر نوری شادمهانی استاد باستان شناس دانشگاه کاشان، سرشار از اطلاعات تاریخی و باستان شناسی می باشد و برای اولین بار جهت تدریس به نوش آباد دعوت شده است.

امید است راهنمایان علاقه مند  به تاریخ و فرهنگ ایران این فرصت را مغتنم بشمارند و محضر ایشان را درک کنند.

 ایشان سال گذشته محوطه فیض آباد نوش اباد را مورد کاوش های باستان شناسی قرار دادند و اولین شاه نشین ایلخانی را در نوش اباد شناسایی کردند.

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۱/۰۳ و ساعت 0:0 |

 این روزها کشور ما روزهای نوروزی خود را می گذراند و کوی و برزن مملو از مهمان و گردشگر است.

هزاران سال نوروز در کشور ما همراه با آواها و نواهای شاد بوده است.

 یکی از نیازهای مردم شنیدن موسیقی عمومی است.

یکی از لوازم گردشگری هم می تواند موسیقی باشد. خاصه موسیقی که همزمان با روزهای نوروز گردشگران را همراهی کند.

بسیاری از استان های کشور در این زمینه موفق عمل کرده اند.

 نوش آباد هم اولین شهری بود که در این برهه زمانی به فکر چنین برنامه هایی افتاد.

این امر در سال 93 به همت انجمن دوستداران آثار تاریخی در محوطه شهر زیر زمینی برگزار شد.

حتی سنت پیام آوری بهار توسط حاجی فیروز قدیم نوش اباد برگزار شد.

 خوشبختانه انرژی های خوبی بین نسل جدید در مورد موسیقی اصیل وجود دارد.

به تازگی استاد مرتضی نیکی و جنابان ترابی برنامه هایی برای گردشگران اجرا کردند.

 برخی موانع تحجرآمیز و موقتی در این زمانه وجود دارد که به همت نیروهای پیشبرنده فرهنگ باید رفع شود.

 از مدیریت جدید شهر زیر زمینی جناب طاهری و شورای محترم شهر انتظار می رود به " توازن و تعادل " شهر کمک کنند.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۷/۰۱/۰۱ و ساعت 21:37 |

دومین شماره نشریه

"انوشه"

انتشار  یافت

در این شماره گفتگو با شهردار نوش آباد و خبرهای فرهنگی و هنری و ورزشی و عمرانی را خواهید خواند.

صفحه نخست این نشریه با سخنان استاد کزازی در مورد نوش آباد مزین شده است.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۲۴ و ساعت 21:34 |

امشب جاده فیض آباد نوش آباد شلوغ ترین شب خود را می گذراند. ماشین ها پشت سر هم قطارند.

 امشب از دشت آدم می جوشد.

 آدم و آهنگ و آتش درخشش دارند.

  هیچ جشن سوری ندیدم این چنین غلغله آدم و آتش باشد. گویی شادی ایران باستان ناگهانی خودش را به امشب آورده است.

واقعیت این است که ایرانیان هیچگاه نوروز را فراموش نکردند. حتی آن گاه که آقا محمد خان قاجار از کله ها مناره ساخت و حتی آن گاه که عاشورا و نوروز در یک روز افتاد و سلطان صفوی دستور داد امروز را عاشورا بگیرند و فردا را جشن نوروز.

و این چنین پاس ملیت داشته شد.

 برای امشب می توان گفت زردی ها و پژمردگی ها  سوزانده می شوند و شادی و طراوت متولد شده است.

 شایسته است این ملت باستانی و ثروتمند، شادتر از این باشد. دشمنان شادی و طرفداران عبوسی هم کم نیستند ولی آینده برای شادی اندیشان خواهد بود.

 از طرفی در هجوم تخریب هایی که بر منابع این ملت  وارد می آید، نوش اباد سرمایه بزرگی بنام درختچه های جنگلی دارد که امید است شهروندان در حفظش بکوشند.

امشب شاهد کوشش بعضی شهروندان در  حفظ منابع  بودم.

 یکی از عزیزان نوش ابادی بنام جواد نعمت الهی ماشینی از ضایعات چوب به دشت آورده بودند تا چوب های جنگلی به تاراج نرود.

مقایسه کنید با سودجویانی که منابع جنگل برایشان مهم نیست.

 ایرانیان هرگز آتش پرست نبوده و نیستند؛

آتش نزد ایرانیان جلوه گر روشنی، پاکی، سازندگی، برازندگی، زندگی، تندرستی و زداینده ی زمهریر و تاریکی و نیز بارزترین نمایه ی نورآفرین بی همتا بر روی زمین است.

این یادواره ی نیکو و سترگ و ستایش برانگیز در فرهنگ دیرین پارسی آغازگر جشن باستانی نوروز است.

تیرشید سوری تان فرخنده و همایون🔥🌹🍃💕

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۲۳ و ساعت 21:15 |

آن قدیم ها که هنوز چیزی به اسم مدرسه وارد عرصه زندگی نشده بود، مکتب دارها و ملاباجی ها روغنی به چراغ فرهنگ می کردند.

از هر 10 کودک شاید یکی از آنها به مکتب می رفت و دو سه کلاس دروس مکتب را می خواند و به کار دیگری مشغول می شد.

اما کسانی هم بودند که خواندن قرآن برایشان اهمیت داشت. بنابراین نوعی از سواد به وجود آمد که بیشتر تجربی بود. در این نوع سواد بیشتر کلیت کلمه از طریق شکل آن شناخته می شد.  گاهی هم از طریق هجی کردن سوره های کوچک آموزش داده می شد.

الفبای فارسی و حساب بیشتر از مدارس جدید شروع شد. در قدیم بجای آن چرتکه و خط سیاق بود.

یکی از کسانی که در کودکی سواد قرآنی را آموخت، جناب عباس نجاریان بود که به خاطر داشتن این نوع سواد به او "میرزا عباس" می گفتند.

ایشان در سال  1299 خورشیدی به دنیا آمد و در کودکی نزد آخوند ملاحسین ( پدربزرگ سادات الحسینی ها) این سواد را فرا گرفت و به خاطر استعدادی که داشت گاه معلم دیگر همسالان خود بود.

 جناب نجاریان بعد از آن که عمری را به کشاورزی در مزرعه های خیم و مرزن اباد مشغول بود، به مغازه داری عطاری در جنب مسجد بنی زهرا پرداخت و مدتی هم خادم این مسجد بود.

به دیدارش که رفتم شعری هم از سید حسینی جوهری برای حضرت زهرا خواند.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۲۰ و ساعت 21:10 |

دیشب اختتامیه انجمن ادبی سیلک کاشان در هتل سرای عامری ها برگزار شد.

این برنامه شاد و مفرح که با شعر خوانی شعرا و سخنان ادبا همراه بود، به همت مدیر عامل انجمن جناب هدایتی و استاد علوی نیا برگزار شد.

گفتنی است چند ماهی از تاسیس این انجمن می گذرد و عصر چهارشنبه ها در حوزه هنری فعالیت می کند.🌼

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۱۷ و ساعت 21:13 |

حیدرعلی خان عنایتی انسانی است ادیب با احساساتی عمیق که می کوشد زندگیش بی نقاب باشد.

هر از چندی دوست دارد فرهیختگان و دوستان را دور هم جمع کند.

دشت دیم کاران دورهمی و شب نشینی علمی و ضیافتی به یادماندنی را در این اسفندماه خوشبو به خود دید.

بحث ها حول محور ایلخانان و دوره ایلخانی چرخید. اگر چه نقل خاطره هم نقل مجلس بود.

یکی از بحث ها هم کتاب مصباح الهدایه بود که استاد اسلامی نژاد به تازگی آن را چاپ کرده .

سعیدخان عنایتی زحمت زیادی را در تدارک شام کشید و دوستان خوبی هم مجلس را مزین کردند:

 سیف الله امینیان. اسلامی نژاد. دانش. سربلوکی. سرمدیان. بنی کاظمی. قنادزاده، شایگان. شاهیدیان. کدخدایی. فرزانگان. حاج حسینی. اسلامی و...

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۱۴ و ساعت 21:3 |

چند روزی که در دیار شیرین و فرهاد بودم، احساس شیرینی داشتم. سعادت بزرگی بود که در سرزمینی پای بگذارم که شکوه ایران را از ایوان تاق بستان و بیستون و سرپل ببینم.

اگر چه مشاهده وضعیت زلزله زدگان حالمان را غمین میکرد اما سرپلی ها  وقتی 400 راهنمای گردشگری را در سرزمین خود همراه دیدند نتوانستند پای کوبان نمانند و اگر چه در این مورد با مانع روبرو بودند ولی دوست داشتند ما را شاد کنند. از میزبانی و پذیرایی چیزی فرو گزار نکردند و مهر و لطف ایرانی را نشان دادند.

در این سفر بزرگ استشمام زیج  و انو و معبد ما را به ایران باستان برد و صدای خوش راهنمای ما عطر گیسوی پری رویان ایران و " الهام"  را می پراکند.  اما بخت یار بود و میر خوش زبان و استاد ایران  به انداز شکوه کرمانشاه برایمان جاذبه داشت. این که از بین 500 نفر راهنما و دست اندرکار توفیق یافتم چند کلامی با استاد کزازی سخن و سئوالی بگویم  بسی سرشار شعف شدم.

اشک چشم استاد گلزاری اشک چشم ما بود که بر هزاران درد و زخم این نیابوم افشانده شد.

هزار بار نام کرمانشاه را شنیده ایم اما این بار وجودش را با خود داریم.

از همه کرمانشاه سازان سپاسگزاریم. ما حظ فراوان بردیم. اما مدیر و معاون کشوری و میراثی را در این جمع ندیدیم تا انان هم در جنع راهنمایان هوای کرمانشاه را استشمام کنند که البته جای بسی تاسف است. اما جای خوشبختی است که ما راهنماها و خبرنگارها می بینیم و ثبت می کنیم.

 نتیجه تصویری برای جشن راهنمایان کرمانشاه

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۰۶ و ساعت 20:50 |

تا چند سال پیش کسی روزی را به نام راهنمای گردشگری نمی شناخت. امروز که راهنمایان گردشگری در گردهمایی یازدهم جمع شده اند روزگاری است که راهنمایی هم یک شغل است و هم مورد احترام.

راهمنمایان هم روایت کننده زیبایی ها هستند. هم حامل شادی و صلح برای ملت ها هستند. انها ما را به تاریخ و به عظمت ها و مانایی ها می برند. از گذشته پلی بسوی آینده می زنند.

اما کشور ما کجای کار است؟

 ایران  جزو ده کشوری است از جاذبه های دیدنی برخوردار است. مهد تمدن و چهارراه تمدن و رشد دهنده تمدن و بازسازی کننده تمدن است.

اما در رتبه گردشگری همپای کشورهای پیشرفته نیست. قرار است تا پایان برنامه ششم به سقف 35 میلیون گردشگر برسد.

بی شک راهنمایان در این مهم نقش اساسی دارند.

این روز قشنگ برای همه راهنماها و اهالی گردشگری مبارک باشد.

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۰۲ و ساعت 20:40 |

باد صبحی به هوایت ز گلستان برخاست

 که تو خوشتر ز گل و تازه ‌تر از نسرینی..

 

نیم قرن پیش  این موقع صبحگاهی در نوش آباد چه صدایی می آمده؟

 بوی خوش نسیم صبحگاهی و بانگ خروس های آبادی در هم می پیچید و در  شهر طنین می انداخت.

صدای باز شدن در حصار و بردن گله و رمه به دشت

صدای مرغ و خروس و گاو و گوسفند که  با نسیم در می آمیخت و نواهای خوشی را در دل آبادی می ریخت.

صداهایی آرام بخش و نوازشگر که آدم ها را مانوس طبیعت می کرد و اصالت و نجابت را بر آبادی می پاشید.

 تا مدتی دیگر شادمانی گنجشک ها بالای درخت ها شروع می شد.

 رعیت ها روانه دشت و صحرا می شدند و زندگی جریان پیدا می کرد.

صدای و صلای زندگی بانگی خوش بود.

راستی اگر نم نم باران صبحگاهی می بارید آبادی ما چگونه می شد؟

 دلِ من تنگ ِ قدیم است و صفا سادگی اش

آه.. از کاهگل و نم نمِ باران چه خبر؟

💧💦💧💦💧💦💧💦💧💦💧

قُل قُلِ قوری و قلیان و سماور برپاست؟

میهمان میرسد از راه؟ از ایوان چه خبر؟

 صدا و سحری  که آبادی را سرشار میکرد، مساوی با تمام تاریخ شهر بود.

یادش بخیر

 خیــال صبـــح نوشیـــنه چه زیباست

 هوای عشـــق در سیـــنه چه زیباست

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۲/۰۱ و ساعت 20:33 |

پس از مرمت مسجد علی و سابات محله بالاده و توده نوش اباد امروز مرمت حسینیه نیز تمام شد.

اگر چه زیبا شده  ولی اگر من بودم این سازه فلزی را مرمت نمی کردم. زیرا با هزینه های میلیاردی یک حسینیه در کنار اینجا ساخته شده.

در عوض میشد اینجا را تبدیل به بازارچه کرد. در قدیم نیز همین حوالی بازار بوده است. 

اینجا می توانست بازارچه ای شود برای صنایع دستی نوش آباد. و درامدزایی برای شهرداری و اهالی.

برازنده نوش آباد نیست صنایع دستی اش مغفول بماند.

 این فضا اما یک دریغ هم دارد:

فضای حمام را نباید تبدیل به  انباری کرد و درش را قفل زد.

از این فضا می توان استفاده بهتری کرد.

اینجا هم می تواند آباد شود و رونق بگیرد و حداقل موزه ای شود .

 

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۲۴ و ساعت 20:10 |

 امشب به دیدار تئاتر حسن کچل و آقا کوچولو 👆 رفتم. این نمایش با خنده و طنز  به  فرزند شما یاد می دهد که آب را مهم بداند. قدر قطرات آب را بشناسد.

محمد عباس زاده که نقش آق کوچولو را دارد خوب می درخشد. کمدین است. هنرمند است و نقاشی می کشد و نمایش بازی می کند و شعر هم می گوید و حجره ای هم در بازار کاشان دارد.

آق کوچولو نقش دوست و همسایه حسن را بازی می کند و در طراحی صحنه هم از نقاشی های او استفاده شده است.  در طول نمایش، تماشاگر می تواند از جلوه های کمدی اشتباه، کمدی سوء تفاهم و... را ببیند.

پرتلاش بودن و حرکات نمایشی از دیگر ویژگی های این بازیگر در این اجرا است. 

دیو این تئاتر بیش از حذ مهربان بود و در پایان نمایش بچه ها حسابی با او عکس گرفتند...

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ و ساعت 19:22 |

دهه 50 را باید آخرین سال های بعضی سنت های عامیانه و فرهنگ عامه دانست.

 آخرین باری که بر ظرف مسی

می کوبیدیم  تا سر و صدا راه بیاندازیم و اژدها را فراری بدهیم، دهه 50 بود.

خانه مادر بزرگ پر از نوه هایی بود که جمع می شدیم و سر و صدا می کردیم تا اژدها فرار کند...

 بشر برای همه سئوال ها و پدیده های جهان در پی جواب بوده.

برای ماه گرفتگی نیز  جواب هایی پیدا کرد.  جوابی که برای این پدیده پیدا کرد آن بود که اژدها  به ماه حمله می کند و می خواهد که آن را ببلعد.

بنابراین برای آن که ماه خورده نشود، باید راهی پیدا کرد.

درمان این مشکل آن بود که باید اژدها را ترساند تا فرار کند.

چه باید کرد تا اژدها فرار کند؟

باید سر و صدا راه انداخت تا اژدها بترسد.

چگونه باید سر و صدا راه انداخت؟

کوبیدن بر ظرف و ظروف فلزی که عمدتا ظروف مسی بود.

 

اما این پایان مساله نیست.

جای این سئوال است که چرا این تصور وجود داشت که اژدها به ماه درخشان  حمله می کند؟

پاسخ ساده است.

ایرانیان نمادساز بودند.

اژدها می تواند همان "  اژی دهاک " ( ضحاک) باشد. کسی که دمار از روزگار ایرانیان درآورد. او روزی دو جوان را اعدام می کرد تا مغز آنان را خوراک ماران روییده بر دوشش سازد.

چرا مغز جوانان را؟

زیرا جوان معدن انرژی و اندیشه و توانایی و نوآوری است. جوان و جوانی  را باید نابود کرد تا حکومت مستبدش بتواند ادامه یابد.

در واقع  اژی دهاک  نماد زور و ستم و خونخواری و دیکتاتوری بود.

چه چیز حکومت زورگویانه او را می توانست نابود کند؟

جواب ساده است.

صداهای آگاهی بخش او را فراری خواهد داد. و چنین بود که صدای کاوه اهنگر در قصر ضحاک پیچید و ایرانیان به دنبال درفش کاویانی او ضحاک را شکست دادند و فریدون را به میمنت بر تخت نشاندند و دوران شادی و رفاه آغاز شد.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۱۲ و ساعت 20:6 |

بالاخره در این زمستان خشک کمی برف بارید.

بزرگترین خاطره قدیمی ها از برف در نوش آباد برف سنگینی است که مردم برای رفت و امد مجبور شدند تونل بزنند...

آخرین برف زیادی که دیدیم سال 86 بود. در این برف ترکیدگی لوله های آب زیاد بود و لوله کش ها حسابی مشغول بودند.

 خاطره دیگر یک عاشورای برفی است که اهالی در برف به هیئت رفتند.

اما برف خاطرات مشترکی هم دارد.

 نمی دانم کهن سالان ما در بچگی برف بازی می کردند یا نه ، اما می دانیم ساخت آدم برفی از روزگاران گذشته به ما رسیده است.

 قدم زدن در برف هم خود دنیایی است که تجربه کرده ایم.

اما آن چه هنوز  آوایش در من جاری است روزهایی است که پدر و همسایه ها بالای بام های کاهگلی روستا می رفتند و برف پارو می کردند. گاهی هم صدای صحبت هایشان از دورها به گوش می رسید و آوایی آرامش بخش داشت. گاه که به کوچه می آمدیم برف چین ها را در جستجوی دانه می دیدیم.

 اما برف با یک خوراکی خوشمزه هم ارتباط داشت. برف را با شیره قاطی می کردیم و برف شیره می خوردیم.

یادم می آید در ایام کودکی مادر بزرگ می گفت صبر کن برف سوم که بیاد برف و شیره درست کن. این برف اول تمیز نیست...

یادش بخیر قدیمی ها را که نگاه به آسمان می کردند و وضعیت بارش برف را می فهمیدند. می گفتند این برف پشت داره. یادش بخیر برف های قدیم که انبوه بود و پشت داشت.❄️❄️💧💦❄️

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۱۱ و ساعت 19:35 |

  جشن  سده  است.

جشن  پاسداشت  انرژی.

جشن  زیاد کردن  آتش  فهم و خرد .

 

در  فرهنگ  ملی،  ایرانی ها  دست افشان  و  پای کوبان  بودند.

 فقط  40  روز  از  شب  چله ( یلدا)

می گذرد  که  به  جشن  بزرگ  دیگری مشغول  می شوند.

جشن  سده   در  واقع  تکرار  جشن  یلدا به  نوعی  دیگر  است.

نور  در  همه  جای  این  فرهنگ  سیلان دارد.

 زیرا  در  هر  دو  جشن  " نور و درخشش"  مشترک  است.

ایرانیان  طرفدار  نور  و  آگاهی  و  فهم و  دانش  و  بینش  بودند.

و  ضد  تاریکی  و  جهل  و  ستم.

براستی  که  فرهنگ  ایران  پر رمز و راز است.

این  جشن  فرخنده  باد.🌼💫☀️

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ و ساعت 19:31 |

سوار کاری هم عالمی دارد. ورزش و مهارتی قدیمی که تاریخ بشر را در بر می گیرد.

امروز به باغ همکار محترم جناب دیندار آمدیم. آتشی و ناهاری و چای و جلسه آموزشی مدرسه و در نهایت سوارکاری. 

در سوارکاری آدم و مرکب به نوعی اتحاد می رسند.  بنابرین موفقیت اسب و سوارکار به ارتباط و اعتماد و احترامی که آن دو برای یک دیگر قائل‌اند، بستگی دارد.هنگامی که اسب گوش‌هایش را در جهات مختلف می‌چرخاند و حرکت می‌دهد، به این معناست که با دقت اطرافش را تحت نظر دارد. گوش‌های مایل به سمت پایین در دو طرف سر اسب، نشان دهندهٔ تسلیم شدن و اطاعت اسب هستند. 

برای شروع به یادگیری سوارکاری از دانش و مهارت آقای دیندار آموختیم. 

در کودکی چند باری سوار الاغ پدربزرگ شده بودم و یکبار هم سوار اسب کتل. پس از سال ها تجربه اسب سواری هیجان انگیز بود.

سب‌ها در سن ۴ سالگی به بلوغ کامل می‌رسند.

یک اسب مؤنث بعد از ۴ سالگی به نام مادیان صدا می‌شود.

یک اسب مذکر بعد از ۴ سالگی به نام نریان صدا می‌شود.

بیش از ۲۰۰ نوع نژاد اسب در دنیا وجود دارد.

دوران بارداری یک اسب ۱۱ ماه است اما گاهی از ۱۰ الی ۱۲ ماه هم می‌شود.

عمر متوسط اسب‌ها حدود ۲۰ الی ۲۵ سال می‌باشد و پیرترین اسب دنیا ۶۲ سال عمر کرده‌است.

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ و ساعت 14:40 |

به مناسبت روز پرستار با یکی از پرستاران زحمتکش به گفتگو نشسته ایم. خانم " مهدیه مختاری"  فرزند خانم اعظم سادات علوی نیا هستند که چند سالی مدیر مدرسه دخترانه نوش آباد بودند و ریشه در این دیار دارند ...

 

🌼 با تبریک روز پرستار لطفاخودتان را معرفی کنید و سابقه کارتان را بفرمایید؟

 مهدیه مختاری هستم متولد 56 و 13 سال است پرستارم.

 🌼 در کجا تحصیل کردید؟

 دانشکده پرستاری مامایی کاشان

 🌼  تاکنون در چه بخش هایی خدمت کرده اید؟

 بخش NICU بیمارستان بهشتی

بخش ICU و بخش داخلی و درمانگاه فرهنگیان

 🌼 بخش  NICU  چیست؟

 بخش ویژه نوزادان

 ای سی یو نوزادان یعنی بچه های از بدو تولد تا 30 روزگی

 🌼 نگاهتان در مورد شغلتان چیست؟

 از روی علاقه انتخاب کردم و از نظر معنوی بسیار راضی هستم. به ویژه وقتی برق سلامت و رضایت در چهره مادر و نوزاد می بینم، خدا را شکر می کنم که این افتخار را به من داده.

🌼 شغل شما سختی هایی دارد.  از این سختی های کارتان برایمان بگویید.

 سرو کار داشتن با بیمار و بیماری قابل توصیف نیست. چون دیگر شرایط معمولی نیست.

 بیمار است و همراهش که ممکن است از خود بیمار بی قرارتر باشد. وجود استرس و اضطراب یا ترس از عاقبت بیماری یا خسته شدن از محیط بیمارستان و...

ولی در همین شرایط، بهبودی مددجو خستگی را از تن بدر می کند و در واقع از شرایط غیر معمولی و سخت به آسانی می رسد.

 🌼 حساسیت های شغلی شما چیست؟

 به هر حال ما با جان مردم و روحیه و روان آنها سروکار داریم. آنها وقتی به سلامتی و بهبودی می رسند که از توان و مهارت پرستار استفاده درست بشود. تا جواب عکس ندهد.

بیمار باید اعتماد کند و بداند که برای من و همکارانم صحت و سلامتی مراجعه کننده مهم است و همه تلاش مان را در امر بهبود و درعین حال رازداری و ... انجام می دهیم. آن موقع است که  اثر دارو و درمان را می شود دید. وقتی نگاه بیمار به سیستم درمان مثبت باشد، معجزه وصف نشدنی درامر درمان اتفاق می افتاد.

 🌼 یک پرستار موفق چه ویژگی هایی دارد؟

 خوش رویی، جلب اعتماد، سواد بروز،

 وجود تجهیزات،  آراستگی ظاهری و باطنی و احساس مهر به همه

می تواند کلید موفقیت باشد.

 🌸 با تشکر از شما

+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۰۵ و ساعت 15:9 |

مناسبتی در این هفته است که می تواند مدتی ما را به فضایی دیگر ببرد.

به فضایی که همه ایران یک جا جمع است.

فضایی که  جلوه کوه و دشت و  رقص ایران است.

 یازدهمین نمایشگاه گردشگری تا جمعه ادامه دارد.

 🔴این نمایشگاه هرسال به منظور آشنایی با جاذبه های گردشگری استان های مختلف ایران در کنار صنایع وابسته و هتل داری برگزار میشود ، این بخش ها شامل ؛

 🔺معرفی قابلیت های گردشگری استان های مختلف ایران

هتل ها ، اقامتگاه ها ، خانه های بومگردی .......

 🔺اجرای برنامه های آئینی از قبیل تکتم گردانی ، عروس بران عشایری ،...........

 🔺اجرای موسیقی های سنتی اقوام مختلف ایران

 🔺معرفی غذاهای سنتی شهرهای مختلف ایران

 🔺اجرای بازی های محلی

 🔺برپایی چادر هاو آلاچیق های عشایر ی

 اگر تنوع و شادی و فضای دیگر می خواهید این نمایشگاه را از دست ندهید.

در ادامه یادداشتی از این بازدید....


ادامه مطلب
+ نوشته شده توسط سيد محمد علوی نوش آبادی در ۱۳۹۶/۱۱/۰۳ و ساعت 15:5 |