گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

راستگویی رفوزه شد

امروز برای پی گیری کاری از شرکت تعاونی عماد به اتفاق دوستی به اداره ای در کاشان رفتم و خیلی تاسف خوردم که یکی با صداقت و دیگری با عدم صداقت تعریف شده بین خودمان به اطاق رئیس رفتیم و عدم درستی جواب قبولی گرفت و راستگویی رفوزه شد. 

مهم نیست بالاخره سیستم های غربی فرض بر راستگویی می گذارند تا خلاف آن ثابت شود و سیستم ما فرض بر دروغگویی است تا خلاف آن ثابت شود و جالب تر این که بر هیچ کس پوشیده نیست که دروغگویی ره به سلامت می برد و راستگویی بایکوت می شود. 

به نظر من رسالتی که بر دوش ما هست تلاش کنیم تا کارهای درست را نهادینه کنیم و این امر صبر و تلاش در خور می طلبد. انشاءالله

نامه ای به امام جمعه در ارتباط با گاهنامه ستاد نماز جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای مطهریان
امام جمعه شهر برزک
با سلام و احترام
زمانی که گاهنامه ستاد نماز جمعه به دستم رسید خستگی یکساله تلاش در امر اطلاع رسانی و مطبوعاتی فرهنگی که با بقیه دوستان داشتم به تنم ماند و آموزه هایی که در محضر شما در طول بیش از چهار سال شاگردی گاه و بیگاه در محضرتان داشتم بُعد عملی آن رنگ باخت.
 چرا که راهنمایی های مکرر شما زمانی که به مصداق، همراه عمل نشد با خود به شک افتادم که آن استاد و پیر مراد که خالصانه و عاشقانه در محضرش دو زانو زده ام و راهنمایی هایش را با گوش دل خریده و چراغ راه کرده ام چرا خود در جایگاه بالاترین مقام در ستاد نماز جمعه دست با قانون شکنی زده و اجازه به تکثیر گاهنامه ای بدون مجوز رسمی از ارکان حکومت کرده است.
نمی دانم صحبت های من پیش داوری غیر عادلانه است یا نه، در هر حال دیر زمانی است که از تعامل با مجموعه هایی چون شما دست کشیده ام و به نوعی خسته شده ام.
وقتی که ستاد نماز جمعه دست به قانون گریزی می زند چه انتظار از مجموعه هایی دیگر چون شهرداری و شهردار می شود داشت که در خط قانون حرکت کند.
بیش از چهار سال است که به فکر خود با خدایم معامله کرده و در حالی که برای نیازهای شخصی دست به سوی نزدیکترین کسان خود دراز نمی کنم، اما در راستای آموزه های دینی که همه را مسئول امور جامعه خود می داند و فقط به خاطر مردم در جهت رضایت خداوند متعال خود را نزد افراد و مسئولینی کوچک و حقیر کرده ام و دست گدایی دراز کرده ام که شایسته این رفتار نبودند. ولی دل خوش دارم که رسالت خود را به انجام رسانیده و تکلیف را تمام کرده ام.
امام جمعه شهر برزک
گاه و بیگاه سر به چاه تنهایی خود فرود می آورم و از این نامهربانی ها فریاد می کشم و عقده می گشایم چرا که چنین نکنم می میرم و بغض ناپیدای هر روز، خفه ام می کند. و باز سیلی به صورت زده و در انظار عموم می خندم تا مسلمانی از وجود من در این جامعه ی کم لطف، معذب نگردد.
درد من بسیار است و آنچه که مسئولین تحویل من داده اند اگر نامهربانی و کار شکنی نبوده باشد فقط حرف بوده و حرف .
چند روز پیش نامه ای به شهردارمان نوشتم. بد نیست که برای شما هم بیاورم.
جناب آقای محمود اشرفی
سلام علیکم
خواستم در ادامه مراجعات قبلی به حضورتان برسم و مسائلی را بیان کنم. ولی عملکرد شما در ارتباط با حقیر تا کنون به گونه ای بوده است که پایم به طرف شهرداری برداشته نمی شود. از این رو نشستم و آخرین راه تعاملی را نیز عملی و صحبت هایم را مکتوب کرده تا خدمتتان ارسال دارم.
همیشه تصور حقیر بر آن است که شهردار شخصی حقوقی است که تلاش خود و مجموعه تحت امر و افراد علاقمند را در راستای پیشرفت منطقه با توجه به اولویت ها، به کار گرفته و حمایت می کند.
و تصور دیگر حقیر آن است که برزک با توجه به این که یک روستا شهر است و به تازگی نام شهر بر آن سنگینی می کند دستور کار مسئولین، با شهری که سالها از شکل گیری آن می گذرد، متفاوت است.
حقیر بارها و بارها در ارتباط با مسائل مختلف به شما مراجعه کردم و بر اساس تعاریف فوق گزارش کار دادم و کمک خواستم و شما خود بهتر می دانید که چقدر همکاری صورت گرفته است.
در ارتباط با :
اینترنت برزک
کارگروه جی آی اس
نشریه بهشت پنهان
مهد کودک خصوصی امید
مهمانپذیر
خدمت شما رسیدم و اعلام آمادگی کردم که می توانیم هم در پیشرفت منطقه موثر باشیم و هم کمکی برای شهرداری باشیم. و نمی خواهم در این نامه قول هایی که با خوشرویی خاصی که شما دارید به ما داده شده و عملی نشد را مطرح کنم.
شهردار محترم:
بالاخره بعد از گذشت زمانی از مدیریت شما بر مجموعه شهرداری کارهایی انجام شده است و مطمئناً دلایل قانع کننده ای برای خودتان در انجام این امور دارید. و حتماً اطرافیان نزدیک شما نیز از به به و چه چه دریغ نکرده اند اما وظیفه حکم می کند مطلبی را به عنوان یک برادر کوچک تر خدمتتان عرض کنم:
1- در پروژه هایی که انجام می شود چه مقدار به نیاز ضروری مردم برزک بها داده شد؟ به بیان دیگر آیا اولویت در کارهای شهرداری در نظر گرفته می شود؟
2- چه مقدار با مردم و کارشناسان مشورت صورت گرفت؟
3- به مجموعه هایی که بدون داشتن یک ریال بودجه دولتی دست به کارهایی عام المنفه در شهر می زنند  از طرف آن سازمان چه کمکی صورت گرفته است؟
امام جمعه شهر برزک
نمی دانم به این جوانانی که بارها و بارها شما آنان را فرزندان خود دانسته اید چقدر بها داده شده است. من هنوز حرف اولین ملاقاتی که با شما داشتم فراموش نکرده ام.
گفتم ما و شما در راستای هدف مشترک که تعالی جامعه است چه کار می توانیم با هم انجام دهیم و شما فرمودید (نقل به مضمون) که شما جوانان تحصیل کرده را به میدان بیاورید و کاری هم که ما می توانیم بکنیم فرهنگ سازی از تریبون هایی که داریم.
می خواهم بپرسم ما این کار را کردیم و جوانانی که ماندن و بودن در برزک را عقب رفت می دانستند تحت قالب های مختلف به میدان آوردیم ولی شما کجا به این جوانان بها دادید و آیا انتشار گاهنامه ای از ستاد نماز جمعه  که بدون مجوز می باشد و عین قانون گریزی است و به راحتی می توان از طریق یک نشریه رسمی برزکی آن را اطلاع رسانی کرد؛ نشریه ای که شهرنشینان به آن رشک می برند. می خواهم بپرسم این یعنی بها دادن به جوانانی که در چارچوب قانون در شهر خود کار می کنند، می باشد.
شهرداری حداقل یک میلیون تومان برای نشریه تحت عنوان طنین هزینه می کند که دقیقاً مصداق قانون گریزی است و بدون مجوز می باشد. ستاد نماز جمعه در آن مطلب می دهد، بخشدار همراه با عکس سه در چهار خودشان مطلب می دهد ولی وقتی نشریه بهشت پنهان از آن سازمان می خواهد که اخبار و مطالب خود را به یک دهم هزینه از طریق یک نشریه مجوز دار و رسمی به مخاطبین خود برساند، طفره می رود. چرا اینگونه است؟
امروز از بلندگوی مسجد جامع صحبت های شما را گوش می کردم که در ارتباط با هفته وحدت مطالبی را عنوان داشتید خصوصاً بیان مشخصات برادری برایم جالب بود. رعایت انصاف و عدالت و نداشتن حسادت و ... که  هرچه نگاه می کنم بیشتر و بیشتر به این مشخصه های در مجموعه های موجود در شهر برزک با محوریت بزرگان پی می برم.
به امید روزی که حرف با عمل و عمل ها با حرف یکسان گردد تا هر مسلمان به تکلیف خود پی برد که باید چه کند.
عبدالمجید رفیعی برزکی

جشن دو ماهگی مهد کودک صبح امید

دیروز جلسه اولیا و مربیان مهد کودک را برگزار کردیم که من فقط یک ربع قسمت پایانی جلسه برای ارائه گزارش کار در این جمع صمیمی حضور پیدا کردم. 

جشن با اجرای خانم جانجانی شروع و در ابتدا توسط یکی از بچه آیاتی از قرآن کریم تلاوت شد و توسط مدیر مهد به دعوت شدگان خوش آمدگویی شد آنگاه سرودی توسط گروه سرود مهد کودک صبح امید اجرا شدو بعد از آن نمایش مسواک توسط بچه های پیش دبستانی مهد کودک و بعد از آن با اهدا کاودهای بچه هایی که برایشان جشن تولد در نظر گرفته شده بود مراسم ادامه پیدا کرد. 

در بین اجرای برنامه ها والدین با چایی و شیرینی پذیرایی شدند 

در انتها من هم به ارائه گزارش از کار دو ماهه مهد برای مادرها پرداختم که به شرح زیر است: 

بیان سیاست کاری مهد که عبارت است از: 

۱- ایجاد محیطی صمیمی بین کودک و کودک و کودک و مربی 

۲- آموزش نظم برای کودکان با استفاده از زمانبندی دقیق بازی و آموزش و تغذیه و ورود و خروج 

۳- سرگرمی  

۴- آموزش 

و در ادامه به ذکر چند برنامه تحقیقی پژوهشی اشاره کردم که عبارت بود از: 

۱- مطالعه در ارتباط با عدم بکارگیری لغات زشت و رکیک توسط کودکان و علل و عوامل و روش برخورد 

۲- مطالعه در ارتباط با کم رویی کودک 

۳- معایب و مزایا اختلاط فرهنگی در مهد خصوص با حضور یک کودک افغانی 

و 

جلسه جشن و همفکری پایان پذیرفت 

در جلسه مدیریتی مهد قرار شد نقاط ضعف و قوت این کار بررسی و در جلسه بعد استفاده شود

مهد و سیمان و نشریه

امروز روز پرکاری برای من بود. با هماهنگی هایی که با بخشداری و صاحب ملک مهد کودک صبح امید داشتم موافقت آنها را برای تعمیر طبقه همکف و استفاده های جانبی گرفتم و مشغول تعمیرات و آماده سازی آنجا شدم. 

در این راه دوستان کافی نتی آقای میلاد و جواد و مهدی نیز کمک های شایان توجهی به من کردند و فکر می کنم برای ایام عید این مکان با تجهیزات کامل برای خدمات دهی آماده باشد و همچنین در روزهای تعطیل آتی و ایام تابستان 

البته ناگفته نماند که هزینه هایی نیز در بردارد که با عنایت مسئولین و دوستان غمی نیست. 

 

و کار دیگری که امروز انجام دادم هماهنگی با کارخانه سیمان برای آمدن سیمان بود که البته خیلی راغب بودم که سیمان پاکتی بیاورم ولی به دلیل ترافیک فروش کارخانه در این روزها خصوصاْ که بحث صادرات سیمان نیز فعال شده است به سیمان فله قناعت کردم و یک بونکر ۲۵ تن آمد و سیمان را در انبار تخلیه کرد و رفت. 

 

اما جلسه نشریه نیز در ساعت ۵ برگزار شد و دوستان نشریه صحبتی باهم داشتند. یکی از انتقادهایی که مطرح بود آن بود که مطالب دوستان در نشریه استفاده نمی شود که قرار شده تک تک مطالب در جلسات بررسی و هرکدام قرار است چاپ شود در جلسه مشخص و هرکدام چاپ شدنی نیست دلایل آن در جلسه نشریه گفته شود. 

جلسه هفتگی نشریه منتقل شد

جلسه هفتگی نشریه با توجه به بزرگ شدن روزها از جمعه به پنج شنبه ها ساعت ۵ برگشت. و جلسه گذشته با حضور استاد محمدرضا مصطفوی و دوستان هیئت تحریریه حال و هوای متفاوتی به خود گرفت. 

نظر استاد این بود که با توجه به اینکه گستره توزیع نشریه شهرستانی شده است دقت در کار خصوصاْ بحث فنی آن امری مهم و لازم است. 

ایشان با ذکر نمونه هایی از اشکال های نشریه ادامه داد که می توان از اساتید برزکی و صاحبنظران در این خصوص استفاده کرد. و این امر صورت نمی گیرد مگر اصرار و پافشاری در گرفتن نظرات اساتید و در تایید موضوع به ذکر نمونه ای پرداخت. 

ایشان همچنین گفت من در هر مجموعه ای شرکت نمی کنم ولی وقتی چند شماره از نشریه شما را دیدم متوجه شدم که مجموعه شما مجموعه بسته ای نیست و برایم روشن است که می تواند پیشرفت خوبی داشته باشد. 

در ادامه دوستان مدیر مسئول و سردبیر نیز به بیان نظرات خود پرداختند. 

محسن جانجانی سردبیر نشریه بهشت پنهان گفت ما می توانیم با تعامل با اساتید و با نشست هایی اینچنینی به رفع اشکال اقدام کرده و هرروز بهتر از دیروز به جلو برویم. 

صحبت حقیر در ارتباط با نحوه تعامل با اساتید که به بیان آن پرداختیم آن است که رابطه ای پایدار است که مقابل باشد. 

نشریه به عنوان یک تریبون رسمی می تواند به پیشرفت مجموعه کمک کند . دوستان در مجموعه های مختلف می تواند به پربار شدن نشریه یاری رسانند.

نشریه برای چاپ رفت

نشریه با تلاش بسیار همه دوستان بالاخره جمعه گذشته جمع و جور و برای آقای محسن جانجانی از طریق اینترنت ارسال شد تا چاپ شود. 

احساسی که من دارم آن است هرشماره بهتر از شماره قبل می شود و وضعیت همکاری دوستان نشریه نیز بهتر و به نوعی هماهنگ تر می شویم . 

اعتقاد دارم فقط و فقط خواست خداست که این مجموعه را روز به روز قوی تر می کند.

وضعیت اداره بهزیستی کاشان در نوشتن یک نامه

یکی از ناراحتی ها من در ارتباط با اداره بهزیستی کاشان آن بود که این مجموعه عریض و طویل در راه اندازی کار ما کوتاهی می کنند و شاید این در حد یک ذهنیت باشد ولی بیان یک مورد خالی از لطف نیست. 

یکی از کارهایی که در روند کاری ما باید انجام می دادند گزارش محل مهد بود که از بازدید و تایید شروع می شد و ارسال آن به اصفهان که این کار حداقل دوماه از وقت ما بی جهت و بی دلیل گرفت و در نهایت که به ناراحتی و تماس با بخشداری کشیده شد، کارشناس مهد یک گزارش دست مربی داد و ایشان وقتی آن را تحویل اصفهان دادند کارمند مربوطه گفت که «این که یک نامه دست نویس و فاقد ارزش قانونی است»  ولی در عین حال اجازه افتتاح مهد داده شد. 

دیروز که برای پی گیری آموزش مربی به اداره بهزیستی کاشان رفته بودم کارشناس اداره گفتند که آن نامه آماده شده و اگر دستی ببری بهتر است. 

یک نامه که حداکثر یک هفته کار داشت و برای ما حیاتی بود حداقل ۴ ماه کشید تا آماده شود آنهم آخرش با ناراحتی و خلق تنگی 

متن نامه 

به سازمان بهزیستی استان اصفهان 

از اداره بهزیستی شهرستان کاشان 

موضوع : گزارش 

با سلام 

احتراماْ به شرح ذیل، گزارشی در خصوص ساختمان معرفی شده جهت تاسیس مهد کودک خصوصی توسط خانم کاردان در شهر برزک کاشان حضورتان اعلام می گردد: 

- ساختمان دارای ۲ باب کلاس به ابعاد ۱۵ متر و ۱۲ متر و یک باب آشپزخانه و سالن به ابعاد ۱۲ متر و دفتر مدیریت ۱۲ متر و حیاط و دارای امتیاز آب، برق و تلفن می باشد. (سرویس بهداشتی داخل حیاط می باشد) 

- دیوار کلاس ها تا ارتفاع ۱ متر کارتن پلاست نصب گردیده و وسائل کمک آموزشی جهت کودکان خریداری گردیده است. همچنین تعداد ۲ دستگاه کامپیوتر جهت آموزش کودکان جهت مهد کودک تهیه گردیده است. 

امکانات شامل: میز و صندلی کودکان - کپسول آتش نشانی - جعبه کمک های اولیه - وسایل کمک آموزشی که جهت کلاس کودکان خریداری گردیده است. 

لازم بذکر است، به علت عدم دریافت پروانه فعالیت از سازمان مشارالیها هنوز از کودکان ثبت نام بعمل نیاورده و دارنده موافقت اصولی جهت تاسیس مهد کودک خصوصی در شهر برزک می باشد. 

محمد رضا خشتی  

سرپرست اداره بهزیستی کاشان

آموزش ضمن خدمت مربی مهد

با توجه به اهمیت آموزش های حین کار برای مربیان مهد کودک با هماهنگی که اداره بهزیستی کاشان انجام شده اقدام کردیم ولی فکر می کنم به خاطر برخورد نامناسبی که کارشناس بهزیستی با یکی از مهد های خصوصی محل آموزش در ارتباط تلفنی داشتند، مهد مزبور آموزش مربی مورد نظر را به بعد از ایام تعطیل موکول کردند. 

اداره بهزیستی کاشان 

با سلام 

به جهت اهمیت آموزش های ضمن خدمت و هماهنگی انجام شده خانم حوریه معنوی مقدم را جهت طی کردن آموزش در یکی از مهد های خصوصی کاشان معرفی می شود. 

با تشکر 

مدیر مهد صبح امید 

خدیجه کاردان 

 

به مدیریت محترم مهد کودک گلبرگ 

از: اداره بهزیستی شهرستان کاشان 

موضوع: معرفی نامه 

احتراماْ پیرو مذاکره تلفنی کارشناس این اداره با سرکار خانم کارخانه دار، سرکار خانم حوریه معنوی مقدم جهت طی یک دوره ۱ ماهه کارآموزی بحضور معرفی می گردد. مستدعی است مساعدت لازم مبذول و نتیجه کتبا به این اداره اعلام گردد. 

محمدرضا خشتی 

سرپرست اداره بهزیستی کاشان

راههای دیگر همیشه هست

دفتر فنی یکتا به جای این که تمام تلاش خود را در فرهنگ سازی آی تی به کار گرفته و از راههای مختلف به جذب مشتری بپردازد سعی در تخریب مجموعه های دیگر کرده و با صحبت در محافل مختلف و ای اس پی سعی می کند دیگری را به پایین کشیده تا شاید خود دیده شود که این اخلاق پسندیده ای نیست. 

نمی دانم در مقابل چنین افرادی کوتاه آمدن صحیح است یا برخورد. هرچند که تجربه قبلی نشان داده است که هرچه از طرف ما سکوت بوده از طرف مقابل حرکات ناپسند هرچند در لفافه مشاهده شده است. 

تلاش من بر آن است با نگاه به فرهنگ سازی تا جایی که به مجموعه ضربه وارد نشود کوتاه بیایم ولی در صورتی که ببینم نتیجه نمی دهد همیشه راههای دیگری برای امتحان کردن هست.

دفتر فنی یکتا یک همکار

امروز به سراغ ای اس پی که دفتر نشریه را ساپورت می کند رفتم و برایم جالب بود وقتی گفتند که از دفتر فنی یکتا آمده اند و شاکی شده اند که چرا دفتر نشریه با قیمت کمتر به متقاضیان در برزک خدمات اینترنتی ارائه می دهد. 

اینترنت دفتر فنی یکتا را شرکت تعاونی عماد راه اندازه کرده و حالا دوستان معترض کارهای شرکت تعاونی می شوند. 

می توان گفت در رابطه با همکاری که با دفتر فنی یکتا داشته ایم محاسن و معایبی داشته که مفصل در پست های بعدی عرض خواهم کرد ولی یک نکته را بد نیست بگویم و آن این که اگر این روند ادامه داشته باشد ناچار خواهیم شد خط اینترنت را از دفتر به مکان دیگری انتقال دهیم.

از سر خودم در رفتم

دیروز به خودم نهیب زدم که هی بچه بیکار یه دفعی از سر خودت در نری همین که بهت چند بار گفتند آقای فلانی بگی خوب تموم شد هر جوری که بخواهی با بندگان خدا رفتار کنی و قیافه بگیری به خودم لرزیدم و یاد بنده خدایی افتادم که گفت بهترین لحظه عمر من زمانی بود که از شدت کثیفی دست و پای مرا کشیدند و از مسجد به بیرون انداختند آنوقت های هایی کردم و گفتم حالا خوب شد. 

خوب من که خاک پای آن بنده خدا نرسیده ام اما فکر می کنم به خود مغرور شده ام. 

بگذریم 

با هماهنگی خیلی خوبی که دوستان خصوصاْ دوست عزیز آقای محسن جانجانی و آقای مجتبی صادقی کردند مسافرت قم خوبی جمعه گذشته داشتیم.  

حرکت با مینی بوس خوبی و زیارت و بازار و دیدار از موزه و رفتن به سر قبر دکتر قریب و نهار در زائر سرای حرم و نماز ظهر و عصر در حرم و آنگاه منزل آقا محسن و استراحت و پذیرایی و بعدش کوه خضر و صعود از کوه و مسجد جمکران و توقف در مسیر برای خرید سوغات قم و مراجعت به برزک یک برنامه هماهنگ شده و فشرده و خوب و مناسب برای دوستان نشریه بهشت پنهان و شرکت تعاونی عماد که به من یکی که خیلی خوش گذشت. 

کوه خضر خیلی حال داد هم تماشایی بود و هم ورزشی جای همه شما خالی و آنهایی که فکر می کنند قم فقط مذهبی است یه سر به این کوه بزنند. 

هزینه این مسافرت برای هر نفر فقط پنج هزارتومان بود که نشان از محاسن کار جمعی است که چنانچه به نحوی خوبی هماهنگی صورت گیرد بیشترین استفاده و کمترین هزینه از جوانب مختلف دارد.

تفاوت نظر

اگر برای طراحی یک سربرگ یا یک مهر بین هیئت مدیره یک مجموعه اختلاف نظر باشد و یکی طرح دیگری را نپسندد راه رسیدن به یک تفاهم مشترک چیست؟ 

راهی که منجر به گزینه برد برد شود کدام است؟

برطرف کردن خلاءها

موفق شدم قسمت دوم سمینار هدف از محمود معظمی را که چند بار گوش کرده بودم خلاصه نویسی کنم که در وبلاگ برزک همیشه آباد قرار داده ام. 

تلاش دارم با مطالعه و دیدن سی دی های آموزشی خلاءهای زیادی که در امور روزمره به طریقی با آن روبرو می شود  برطرف کنم.