گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

درد عشق

دردم از یار است و درمان نیز هم 

دل فدای او شد و جان نیز هم 

درد و درمان و زجر و راحت به میزان پی در پی شدن کلمات و به همین نسبت زمانی در زندگی ام جریان داشته است. 

دیرزمانی است که اینگونه بودن با من همراه بوده و به نوعی از آن لذت برده ام می دانسته ام توام با درد و زجر است ولی باز به سوی آن رفته ام و با جان و دل  

من از ادب و هنر چیزی نمی دانم بیشتر با لمسیات سر و کار داشته و آن چیزی که در شعرها در جلسه نقد حافظ بررسی می شد من نخوانده ام ولی شاید بتوان گفت لمس کرده ام. 

همان چیزی که فریدون کدخدایی می گفت که جمع نقیضین است ولی او با قاطعیت می گفت در تصویر هنری بوده است ولی من آن را در زندگی واقعی به بررسی نشسته ام. 

عاشق شدن جزء لاینفک زندگی ام بوده است و بدون آن احساس مردن داشته ام.  

امروز هم عاشقانه با استاد عنایتی و آقای علوی و غمخوار به یزدل رفتیم. زجر می کشیدم که دوستان در زحمتند و لذت می بردم از این که با آنان هستم. 

بیش از ۵۰ روستا و شهر فقط در شهرستان کاشان قرار دارد که هرکدام از آنها می تواند بهانه ای شود تا  تلاطم پر احساس عشق را در کنار دوستان و به بهانه صفحه آخر بهشت پنهان با عنوان معرفی نقاط مختلف شهرستان کاشان و آران و بیدگل در کوه و دشت کمی آرام ساخته و مجوز کمی بودن و نفس کشیدن را برای جسم خاکی صادر کنم. 

و امروز بعد از ظهر اینگونه گذشت و صبح گزارش تکمیل نشده نان را با اجازه گرفتن از آقای اصفر شقایقی و در حضور آقای میرززاده دبیر کمیسون آرد و نان شهرستان به یک سرانجامی رساندم 

شقایق گله مند بود از بهشت پنهان و مقصر را آقای میرزاجانی می دانست که اطلاعات بی ربطی را در اختیار این نشریه قرار داده است. 

و این در حالی است که بارها و بارها اعلام کردم این کادر کار من است و نه از ره کین که اگر اینگونه بود امروز به حضورش نمی رفتم. 

کسی که در یک جایگاه حقوقی قرار می گیرد طبیعی است که باید تحمل خود را نیز بالا ببرد تا با تضارب آراء که گاهی ممکن است کمی نیش دار هم باشد فضایی برای پیشرفت جامعه ایجاد شود.

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ب.ظ http://armageddon.blogsky.com

میگم دلم اسیرته
میگی که درمون نداره
اخه ولی امید من
بهشت که زندون نداره

صادق یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:24 ق.ظ http://moslehivadeghani.parsiblog.com/

سلام
بسیار خوشحال خواهم شد که روشن شوم
اما مطمئنا می پذیرید که اولین گام رسیدن به فهم مشترک باز تعریف مبانی است از اینرو شایسته می دانم از شما بپرسم
آیا شما امام خمینی را به عنوان یک شخصیتی که می تواند برای ما مسیری را به عنوان خط امام معرفی کند و شاخصهایی قطعی و تغییر ناپذیر را ارائه دهد قبول دارید ؟اصلا آیا انقلاب مردم ایران با هدف رسیدن به حکومت دینی در قالب جمهوری با رهبری امام را قبول دارید؟آیا ولایت فقیه به صورتی که امام و نخبگان در قانون اساسی گنجاندند را امری تشریفاتی و صوری می دانید یا جایگاهی حساس و الهی که باید سکاندار هدایت جامعه به سوی آرمانهای بلند انسانی و اسلامی باشد ؟آیا چقدر به توانایی اسلام وعالمان دینی در اداره جامعه اعتقاد دارید (در حد معلم اخلاق و مبین احکام فردی یا مدیران فرهنگ و سیاسی جامعه ؟

دوست عزیز سلام
لزوماْ رسیدن به فهم مشترک اشتراک بر مبانی نیست بلکه به نظر من شناخت مهم و تعیین کننده است. (احتمال می دهم «بازتعریف» اشتباه لفظی است)
اما در ارتباط با سوال ها
من امام خمینی را و ولایت فقیه و اسلام را قبول دارم نه در حد زبان بلکه در حد عمل ولی فکر می کنم با یک تفاوت و بعضی از دوستان
به این صورت که:
من این ها را حاضر نیستم برای خودم هزینه کنم بلکه خودم را برای این ها هزینه می کنم.
قبول داشتن من به این معنی نیست که هرجا به کارم بیاید حرفهایش را بزرگ کنم و بر در و دیوار بچسبانم و هرجا به دردم نخورند آن را مسکوت بگذارم
قبول دارم در صورتی که نگاه همه جانبه به آن بکنیم.
ناخودآگاه از سوال شما کم و بیش به یک خط فکری بر می خوریم و آن این که بعضی ها کار را بر خود آسان می کنند و با گذاشتن ریش و خود را ولایی دانستن مجوز هرگونه حرکت را برای خود دریافت می کنند.
باز مثالی از آخوندها بزنم. (نقل به مضمون) پیرو امام علی هرگونه باشد به خاطر شیعه بودنش به بهشت می رود و یا به خاطر این که برای امام حسین گریه کردی به بهشت می روی حالا هرجوری می خواهی باشد.
و با مثالی از دست فروش قصه شما بزنم
این حرکات و رفتاری که دستفروش قصه شما کرد اگر عمده فروش طرف مقابل می کرد بی شک تا حالا اعدام شده بود. شک نکنید ولی ایشان نه تنها اعدام نشده بلکه چون کدخدا را قبول داره برایش به به و چه چه هم می کنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد