گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

پیشی گرفتن از رهبری ؛ زمینه ساز نفوذ دشمن است

امروز کسانی که در مواضع خود از رهبری نظام و ولایت فقیه جلو افتاده و پیشی می گیرند جاده صاف کن نفوذ دشمن هستند


سرپرست فرمانداری کاشان در شورای اداری شهرستان بر نیاز جامعه به امر به معروف و نهی از منکر بیش از هر زمان دیگر تأکید کرد و به تبیین و تشریح شرایط آمران به معروف ناهیان از منکر پرداخت و گفت: همانگونه که عقب افتادن از رهبری یک منکر است ، پیشی گرفتن از رهبری نیز به خصوص با توجه به شرایط و مسائل روز جامعه و مصالح نظام به خصوص در برنامه جامع اقدام مشترک – برجام – یک منکر بزرگ است.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: این دو فریضه سهل و ممتنع است. هم انجام شدنی است و همچنین پیچیدگی و ظرافت خاص خودش را دارد. برای اثرگذاری آن نیاز به سعه صدر داریم. نباید انتظار داشته باشیم با عمکرد آنی و مقطعی به نتایج مشهود و قابل قبولی دست پیدا کنیم و از همه مهم تر برای تثبیت و نهادینه کردن معروف و دور کردن جامعه از منکر، روی گشاده لازم است و زبان لین.


جانشین رئیس ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر شهرستان افزود: همه معتقدیم پیامبر اسلام صلوات الله علیه مبعوث شد برای تکمیل مکارم اخلاق و یکی از برجسته ترین جاهایی که این وظیفه اخلاقی به کار می آید و بعنوان یک ابزار موثر در اختیار امرآن به معروف و ناهیان از منکر قرار می گیرد توجه به اخلاق پسندیده است.


سرپرست فرمانداری کاشان توجه به ظرفیت افراد در توجه دادن به این دو فریضه بااهمیت را مهم و فوق العاده دانست و گفت: در این حوزه توجه به ظرفیت پذیرش افراد بسیار مهم است و گاهی چون به این نکته توجه نمی کنیم نتیجه عکس می گیریم. ما در اینگونه مسائل با انسان سر و کار داریم. مخاطب ما کسی است که دارای احساس است. صاحب نظر و فکر و اندیشه است و توجه به این مسائل می تواند در کسب نتیجه مطلوب امری مهم ، ضروری و راهگشا باشد.


دکتر مومنیان یادآور شد: بر اساس تعریف حقوق خصوصی ؛ شهروندان می توانند هر عملی انجام دهند مگر این که در شرع و قانون نفی شده باشد ولی برای دستگاهها و نهادها و به استناد مبانی حقوق عمومی هیچ کاری نمی توانند انجام بدهند مگر این که در شرح وظایف قانونی آنان قرار گرفته باشد.


وی تأکید کرد: نباید بگذاریم این دو فریضه با اهمیت به جهت اقدامات سطحی ، نسنجیده و غیر کارشناسی و صرفاً با داشتن نیت خیر ؛ سخیف گردد که انجام ندادن بهتر از سخیف کردن این امر مهم است و به هر صورت نباید امر به معروف و نهی از منکر مصداق مچ گیری بوده و بدبینی مردم را فراهم نماید.


سرپرست فرمانداری کاشان یادآور شد: امر به معروف و نهی از منکر از مقوله های فرهنگی و اجتماعی است و تحقق آن ابزار خاص و لازم خود را می خواهد. ابزار امر به معروف و نهی از منکر ؛ اندیشه، فکر و قلم است، نشر و رسانه است و برای تخلفات مشخص در جامعه ، دستگاهها و قوانین لازم پیش بینی شده است که لازم است براساس آن اقدام نماییم.


مومنیان به مسائل روز جامعه در خصوص برجام اشاره کرد و گفت: منکر بزرگی که این روزها در جامعه اتفاق افتاده است پیشی گرفتن از مقام معظم رهبری است، به همان نسبت که عقب افتادن آسیب زا است ؛ پیشی گرفتن هم صدمه می زند.


وی افزود: در بحث برجام با فراز و نشیب های بسیاری مواجه بودیم. در سالی که مقام معظم رهبری با تیزبینی و هوشیاری به سال همدلی و همزبانی ، دولت و مردم نام گذاری کردند بحث برجام هم مسیر مشخص و قانونی را طی نمود و در هرجا که لازم دیدند ورود پیدا کردند. حتی بارها مورد تهدید قرار گرفتیم و ضرب الاجل هایی مشخص شد ولی مقام معظم رهبری فرمودند که نظام جمهوری اسلامی متعهد به هیچ زمانی نیست و مذاکرات تا هر زمان لازم باشد ادامه پیدا می کند و تحت تأثیر ضرب الاجل زمانی نیستیم. یا بحث های پیچیده حقوقی که دخالت در نظام امنیتی نظام بود و سنگین ترین مباحث، که از دید برجسته ترین حقوقدان های بین المللی مغفول می ماند ولی رهبری به آن توجه داشته و تذکرات لازم را به تیم هسته ای عنوان می نمودند.


سرپرست فرمانداری کاشان با بیان این که تبعیت ما از رهبری تبعیت دوشادوش است تأکید کردند: متاسفانه در فضای کشور شاهد بیاناتی بودیم که به نظر می رسد آن در مسیر دشمن و جاده صاف کنی برای نفوذ دشمن است. این که بخشی از کلام رهبری را برداریم و بخشی را رها کنیم منکر بزرگی است که شاهد آن هستیم.


مومنیان در بیان مصادیق مشخص در این خصوص بیانات رهبری را نقل کرده و گفتند: موارد متعددی در سایت رهبری آمده است تحت عنوان بیانات صریح و شفاف مقام معظم رهبری درباره مذاکرات هسته ای است که ایشان هیئت مذاکره کننده را هیئتی امین ، غیور ، شجاع و متدین دانسته و درباره انتقاد از آنها فرمودند؛ انتقاد بکنید ولی توجه داشته باشید انتقاد ها با لحاظ این معنا باشد که آن طرف مقابل، بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر می کنیم ممکن است بدانند و یا ضرورت ها آنها را به اینجا رسانده است یا به هر دلیلی دیگر، البته من نمی خواهم بگویم که این ها معصوم هستند. نه معصوم نیستند . ممکن است انسان یک جاهایی در تشخیص و عمل خطا بکند ولی مهم این است که ما به امانت ، دیانت ، شجاعت و به غیرت این ها اعتقاد داریم.


وی تأکید کرد: مصالح کشور ، امنیت کشور و سربلندی کشور ما به واسطه این وجه تمایز نظام یعنی رکن ولایت فقیه نسبت به دیگر کشورها است و این وجه امتیاز و افتراق نظام جمهوری اسلامی است که لازم است تبعیت داشته باشیم.


امروز کسانی که در مواضع خود از رهبری نظام و ولایت فقیه جلو افتاده و پیشی می گیرند جاده صاف کن نفوذ دشمن هستند.


 


وقتی کف گیر تحلیل صدا و سیما به ته دیگ می خورد

زمستان گرم یا سرد


وقتی کف گیر تحلیل صدا و سیما به ته دیگ می خورد


چه می کند این صدا و سیما. کم کم مزه را از حد به در برده است. این قدر که حال آدم را یه جوری می کند. تنها برنامه ای که گاهی مردم را به تلویزیون وصل می کند، خبر است. اون هم دارند ملت را ناامید می کنند. به خصوص با خبرنگارانی که یا خیلی رئیس دوست هستند یا فکر می کنند مخاطبانشان خالی از اندیشه اند و   خیلی به حرف و موضع گیری و تحلیل و تفسیر آنها فکر نمی کنند.

امشب تصادفا گذارم به برنامه نشست خبری شبکه دو افتاد. در نیم ساعت برنامه 30 دفعه با خودم کلنجار رفتم. خاموش کنم. برم. نرم . شبکه دیگه ای را بزنم. برم ؛ موضوع مهم و جالب بود ولی اینقدر رفتار مجری و سوال هایش سخیف بود که آدم را در برزخ ماندن یا رفتن عذاب می داد.

 نمی دانم این روزها حیدری از معدود مجریان توانمند صدا و سیما کجاست. زمانی که برنامه اجرا می کرد ، کیف می کردیم. با رئیس جمهور مملکت هم که برنامه داشت خودش را از دست نمی داد. پاچه خواری نمی کرد. بی مزه بازی هم در نمی آورد و از همه مهم تر با وجودی که اقیانوسی از اطلاعات بود؛ نگاهش ؛ نگاه عاقل اندر سفیه نبود. با تواضع گفتگو می کرد. مبادی آداب بود. اینجوری بود که گفتگویش به دل آدم می نشست و هی به این فکر نمی کردی که وقت و زمانی که گذاشته ای و برنامه را نگاه می کنی پوچ شده است. تلف شده است و به شعورت هم توهین شده است.

امشب مردم را پای تلویزیون نشانده اند. رئیس هواشناسی را آورده و می گویند تو گفتی زمستان عادی است. وزارت نیرو و مدیریت بحران هم به دستگاههای اجرایی نامه زده اند که زمستان سخت است و پیش بینی های لازم را داشته باشند. حالا یا تو دروغ می گویی یا آن یکی.

آخر مرد حسابی. تهیه کننده محترم. خانم مجری که فکر می کنی هرچی بهت می گویند باید بگویی. برا چی اینقدر خودتون را اذیت می کنید. صاف و پوست کنده بگویید دولت تدبیر و امید ناکارآمد است. من قول می دهم آب از آب تکان نخورد . هیچ اتفاقی هم نیفتد.   هیچ مرجع قضایی هم نگوید بالای چشمتان ابروست. ولی خدایی اینقدر شان نقد و تحلیل و نشست خبری را پایین نیاورید.

قرار نیست وقتی کف گیر تحلیل و تفسیر به ته دیگ خورد برویم به جای نقد مچ گیری کنیم. خوب زشت است این کار. نکنید. مردم می خندند. طنز می شوید.

باز آی، هر آنچه هستی باز آی

زمان رفتن رسید؛


باز آی، هر آنچه هستی باز آی


هیچ چیز سخت تر از دل دادن و دل کندن نیست. حس رفتن چیزی کم از مردن - دور از جان شما - ندارد . حس بدی است. وقتی دل می بندی سرخوش می شوی بی خبر از آن که ناخوشی پیش روی ات است. به همین زودی . به یک چشم بر هم زدن . با هزار شوق و ذوق میایی ولی برای رفتن قدم از قدم برداشته نمی شود. مثل این که یک سنگ هزار منی به پاهایت بسته اند.


سفر برای ما ایرانی ها بیشتر از همه ، تداعی کننده آمدن به مشهد الرضا است. 

دوست داریم حداقل سالی یکی دوبار بیاییم و حتی ترجیح می دهیم محل اقامتمان نزدیک حرم باشد تا زیارت، قلب سفرمان شود.


معنویتی که در بارگاه امام  جاری است آنچنان از خود بیخودمان می کند که برای آمدن لحظه شماری می کنیم، وصال که  دست داد محو تماشای یار ، زمان از کفمان می رود. تا به خود میآییم وقت رفتن می شود. دلمان را جا می گذاریم و با جسم بی روح بال بال می زنیم تا چه شود که شاهین اقبال بازآید و توفیق دیدار ، جان به جسم فرسوده ی ما بازآورد.


حرم امام مرکز نور است.  جان و دل زوار در گرداگرد این خورشید تابان حس پرواز می گیرد. وجود ؛ تمام قد در اولین نگاه بر گنبد طلایی به تعظیم عاشقانه فرود می آید.


نگاهت که به ضریح می خورد. دلت آوار می شود. هوری می ریزد پایین. شکوه روحانی و عطر معنوی حرم عجیب است. . هر چه جلوتر می روی بیشتر و بیشتر تکانده می شوی.  درون واقعی از برون خود ساخته عیان می گردد.

گویی سر پل صراط است. خدا هست و تو. تو و دست خالی. خالیه خالی. عمر رفته. دنیای بر خواب و خیال گذشته. کوله بار خالی و انبوه کارهای نکرده. منیت های سر به فلک کشیده و توان بی توانی


ذوب در شعاع خورشید ، چنگ بر پنجره فولاد می زنی. زمان متوقف می شود.  آسمان بر هم می ریزد. ستارگان گرداگرد حرم به طواف می آیند. محشر می شود. صدای خدا، نوای دلنواز عالم گیر می شود؛

بازآی . هرآنچه هستی باز آی.

سد فریمان ؛ پدیده ای با دست خالی ، همت عالی


وقتی آدم به سد فریمان نگاه می کند در کار خدا می ماند. هر چند عظمت سد در برابر بزرگی کوهها و وسعت دامنه آن هیچ است ولی ایجاد این کار هنری ، عمرانی و شگفت انگیز در روز و روزگاری که از تکنولوژی های ساخت و ساز خبری نیست؛ کاری در خور تامل و فوق العاده است.

بیایید یک لحظه خودمان را به آن زمان ها ببریم. وقتی که هیچ وسیله و ماشین وجود ندارد. کچ و سیمان و میلگرد و بتن هم نداریم.  می خواهیم سد بزرگی بسازیم که هزارها مترمکعب آب را پشت خودش نگاه دارد؛ آنوقت چه باید بکنیم.

می گویند زمان رضا خان ساخته شده است. با دست خالی و بدون تجهیزات . می گویند ملات آن هم چیز عجیب و غریبی بوده است . سفیده تخم مرغ را با چندتا چیز دیگر قاطی کرده اند ؛ ملات شده است. می گویند زمان هاشمی رفسنجانی هم یک طبقه به آن اضافه کرده اند. 

هرچه هست: مهم نیست که ساخته و چه زمانی ساخته شده است .

آنچه مهم است این است که مردم ثابت کرده اند در این سرزمین  اهورایی بدون  فروش نفت و بودجه و اعتبار و برو و بیا، بگیر و ببند اداری هم می توانیم کارهای بزرگ و مفید بکنیم. با دست خالی ولی همت عالی

مردان ایرانی ثابت کرده اند کارهای بزرگ در برابر همت و غیرت آنان خرد، ناچیز و شدنی است.

بازدید امروز از سد فریمان این باور را برای من بیش از گذشته کرد و حس خوب سفر را افزون نمود.

کام تلخ کارخانه های قند خراسان

آخر این هم شد کار. آدم پا شود هلت و هلت از اون سر دنیا - ارومیه - چغندر بار کند بار تریلی و کامیون، بیاورد این سر دنیا - فریمان - که ازش تفاله و قند و شکر درست کنند. اونوقت کشاورز خراسانی هکتار هکتار گوجه کشت کند. کساد شود و صرف نکند حتی بچیند.

این یک شاهکار است. از نوادر روزگار است. 

من آدم منفی بافی نیستم. نظر تنگ هم نیستم. وقتی دیدم بیش از صد کامیون و تریلر در انتظار هستند تا بار چغندر را خالی کنند از این همه تحرک و پویایی کیف کردم . دلم حال آمد . خوشحال شدم. ولی وقتی شنیدم کارخانه فقط 3 ماه از سال کار می کند. وا رفتم. یخ زدم. حالم گرفته شد.

وقتی علت را پرسیدم گفتند چغندر کم است. این مشکل همه کارخانه های قند خراسان است. اینجا که کشاورز های فریمانی  وقتی دیدند با کلی زحمت چغندر کشت می کنند و کارخانه دارها برای خرید ناز می کنند ، درست نمی خرند و برای پرداخت پول وعده سر خرمن می دهند. اونها هم تو بازی رفتند. به سیم آخر زدند. رفتند به کار کشت خیار و گوجه گلخانه ای مشغول شدند.

هکتار هکتار زمین های کارخانه هم به حال خود رها شده است. دود بی مدیریتی از انبوه  درختان باغ به هوا می رود.  دل آدم را جزغاله می کند. می گویند از بی آبی است. می گویند چاه های کارخانه بی آب شده است.

یک نفر نیست بگوید آخر مرد حسابی اگر آب نداشتید چرا باغ درست کردید. اگر باغ درست کردید چرا آب نمی دهید و آن  را خشکانده اید.

سفر امروز من به فریمان پربار بود. میهمان دوستان عزیزی بودم. لطف بسیاری به من داشتند. به سد فریمان رفتیم. خانه مطهری و موزه مردم شناسی را دیدیم و در آخر از کارخانه قند فریمان بازدید کردیم.

بازدید از کارخانه قند فریمان هم خوشحالم کرد و هم ناراحت.

من اگر هیچی ندانم یه چیزی می دانم. آب داریم. خاک داریم. بیکار هم زیاد دارم. چرا مشکلات از سر و کولمان بالا می رود و روز به روز بیشتر می شود پرسشی است که باید بیش از این ها به آن بیندیشیم.

رفتار جوانی ، تجربه های کودکی

رفتار جوانی ، تجربه های کودکی
بررسی نقش تجارب کودکی و ژنتیک در شکل گیری ذهن و رفتار
خوشمان بیاید یا نیاد شخصیت امروز ما ریشه در تجارب دوران کودکی دارد. این برداشت من از نظریه فروید است. فروید بنیان گذار نظریه تحلیل روانی از طریق تحلیل ناهشیار است. رفتار ، فکر ، ذهن و عملکرد ما ریشه در مسائلی است که خوب یا بد در کودکی برای ما اتفاق افتاده است.
آدم ها بخواهی نخواهی متأثر از گذشته خود هستند. کاری که امروز انجام می دهیم ، فکری که در آسمان ذهن ما در پرواز است و برخوردی که با دیگران داریم برآیند چیزهایی است که در طول زمان با آن مواجه بوده ایم. ولی نکته ای قابل تأمل است. گاهی یک تجربه تلخ یا شکست ، فردی را در وادی خیرخواهی و مهربانی رهنمون می شود و گاهی همین چیزها دیگری را در باتلاق تبهکاری و جنایت غرق می سازد. آیا می توان گفت رفتار ، فکر و ذهن امروز ما متأثر از تجارب کودکی در کنار عامل دیگری به نام شخصیت است؟ شخصیتی که متأثر از ژنتیک انسان است؟
آدلر هم چیزی شبیه فروید می گوید. وی دیگر نظریه پرداز مکتب روان پویایی است که با تأکید بر اهمیت عقده حقارت معتقد بود که تجربه دوران کودکی منجر به ایجاد این عقده شده و کودک با تمایل به فعالیت های مثبت و یا منفی به تدریج صفات شخصیتی خود را درونی می کند. به عنوان مثال فردی که در دوران کودکی خود تجارب شکست فراوانی را پشت سر گذاشته ممکن است با داشتن عقده حقارت در بزرگسالی ، متمایل به شخصیتی خشن و زورگو شود و یا آن که با داشتن عقده حقارت دوران کودکی، برای کاهش آن عقده متمایل به فعالیت های خیرخواهانه و انسانی شود.
از دیگر نظریه پردازان در مکتب روان پویایی ، کارن هورنای است که معتقد است شخصیت کودک تحت تأثیر چگونگی مقابله وی با اضطراب اساسی است که از احساس جدایی ناشی می شود. این احساس جدایی در تعامل فرد مقابله کننده به ویژه مادر ایجاد می شود.
البته بیان این مختصر به معنی آن نیست که بتوانیم به راحتی نتیجه ای بگیریم و به عملکرد همگان تعمیم بدهیم.. انسان ها به تعدادی که روی زمین وجود دارند دارای رفتار ، ذهن و فکر متفاوت می باشند و نسخه مشترک برای همه پیچیدن کار درستی نیست ولی توجه به روان شناسی برای حل مشکلات شخصی و اجتماعی می تواند ما را در پرورش انسان های خوب و جامعه ای خوب تر کمک کند.
امروز اگر در کاشان سراغ مراکز روان درمانی تخصصی یا کلینیک های مشاوره بگیریم چیز قابل توجهی عایدمان نمی شود. بدتان نیاید. یک واقعیت است. معدود افرادی هم که به این کار اشتغال دارند اگر نگوییم کار دوم یا سومشان است کار نخست شان نیست. ولی وقتی به کشورهای توسعه یافته نگاه می کنیم حدود 100 سال پیش که با خودمان کلنجار می رفتیم که مکتب خوب است یا مدرسه ، آنجا دانشمندان در مراکز روان شناسی تخصصی به مطالعه و تحقیق و تأمل مشغول بودند.
در سال 1932 در آمریکا، حدود 200 درمانگاه به کار خدمات مشاوره ای و روان درمانی کودکان مشغول بودند و به تدریج دانشگاه ها و مؤسسات نیز به مطالعات دانشگاهی پیرامون کودکان و نوجوانان و درمان های روان شناختی ترغیب شدند.
این بدان معنی است که رسیدن به نتایج خوب و ارزنده تصادفی نیست. باید تلاش کرد و با یک برنامه ریزی درست و هدفمند رفتارهای جامعه را با ذره بین روان شناسی بررسی و آسیب شناسی نموده و برای اصلاح آن چاره ای تدبیر کرد.

مردم سرخوش ؛ جامعه ناخوش

 مردم سرخوش  ؛ جامعه ناخوش
آسیب شناسی رفتار شهروندان در زندگی شخصی و  مناسبات اجتماعی
 حرف که زیاد می زنیم. در هر حوزه ای هم صاحب نظریم. توجه کردید. به هر گروه و طیفی سر بزنید یه جورایی همه فن حریف هستند. از کارگر ساختمانی گرفته تا بقال و عطار و لبنیاتی سر کوچه. بنده خدا، دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاهی که حق دارد خودش را عقل کل بداند. اگر دری به تخته بخورد و کمی تا اندازه ای هم در اداره ای یا شورایی پست و مسئولیت گرفته باشد که دیگر هیچ؛ به کل نمی توانید کُنده اش را تا کنید.
به نظرم می رسد جامعه را یک نوع بیماری گرفته است. چیزی به نام  «اختلال خُلقی» ؛ خُلق به حالت شادی یا ناشادی غالب و پایدار فرد گفته می شود. واژه خُلق پیوستاری را در بر می گیرد که یک انتهای آن غمگینی مفرط و انتهای دیگر آن شادی بیش از حد است.
غمگینی را با افسردگی اشتباه نگریم. افسردگی یکی از نشانه های این اختلال خُلقی است. احساس افسردگی معمولاً به عنوان اَندوه شناخته می شود و می تواند به دنبال هر رویداد ناخوشایندی ایجاد گردد. غم ناشی از مرگ عزیزان و پایان یک رابطه محبت آمیز منجر به نوعی افسردگی می شود که داغدیدگی یا واکنش سوگ نام دارد. برخی محققان افسردگی و اندوه را دو چیز کاملاً متفاوت می دانند. مثلاً، برخلاف اندوه، اختلال افسردگی به وسیله ی اطمینان بخشی و نصایح مفید دوستان و خانواده تسکین پیدا نمی کند.
دانشمندی به نام «بِک» می گوید؛ نشانه های شناختی افسردگی را می توان در سه حوزه دسته بندی کرد. نخست، نظر منفی نسبت به خود، شامل عزت نفس پایین، احساس های شکست ، حقارت و بی کفایتی ، به دنبال این ها سرزنش کردن خود و احساس گناه، و موضوع بعدی؛ نظر منفی فرد نسبت به آینده شامل اعتقادات بدبینانه و ناامیدانه است و موضوع آخر؛ نظر منفی نسبت به دیگران است.
گردباد سیاه و ناپیدای افسردگی آسمان شهر را پوشانده است. هرچند می گویند افسردگی ژنتیکی است یا همین چیزهایی که گفتم؛ مرگ عزیز یا شکست عاشقی ولی شاید به موضوعی بی توجه هستیم. زندگی در اجتماعی که در آن ناهنجاری های اخلاقی بسیار دیده می شود و آدم ها در تنگناهای اقتصادی روز را به شب می رسانند اگر غیر از این باشد عجب است.
افراد افسرده انگیزه ای برای عمل ندارند و یا اگر داشته باشند نمی توانند انگیزه هایشان را به عمل تبدیل نمایند. افراد افسرده ممکن است روزها پشت سر هم بی حرکت بنشینند. به جایی و نقطه ای خیره بمانند و در حالت های شدیدتر به عدم شروع واکنش از سوی فرد افسرده، فلج ارادی می گویند.
مثلاً فکر کنید من جوان به دنبال کار بخواهم ازدواج کنم و در ذهن خود با خرید خانه و ماشین آینده ای را نقاشی کنم . حتی فرض کنید به کار خوبی هم اشتغال دارم و ماهی کم و زیاد یکی دو میلیون می گیرم. آنوقت با خودم حساب کتاب می کنم که خانه و ماشین بخرم و ازدواج کنم و زندگی خود و خانواده ام را اداره نمایم. هر جور فکر می کنم دخل و خرج جور در نمی آید. این می شود که به کلی ناامید می شوم و به قولی دست و دلم پی کار نمی رود. بعد این هم می شود نشانه های افسردگی!
البته فروید به گونه ای دیگر می گوید. می دانید که این نظریه پرداز، عامل هر آسیب روانی بزرگسالی را در کودکی جستجو می کند. او می گوید؛ افرادی مستعد افسردگی هستند که در گذر از مرحله ی رشد دهانی با شکست مواجه می شوند، زیرا آنان در این مرحله یا بیشتر از حد و یا کمتر از حد ارضاء شده اند. این چنین افرادی در طول زندگی شان برای کسب محبت یا تأیید دیگران وابسته می مانند، و به رویدادهایی که شروع کننده اضطراب ها یا تجارب از دست دادن هستند، آمادگی دارند.
من که هرچه به دوران کودکی خود می اندیشم اوضاع را بهتر از این روزها می بینم. مهر و محبت به همراه زندگی طبیعی، غذای سالم و اجتماع با نشاط. شاید هم اوضاع خوب است و ما بیخودی به خودمان تلقین می کنیم که این گونه نیست. به قول «مارتین سلیگمن» دچار یک «درماندگی آموخته شده» شده ایم.
نظریه درماندگی آموخته شده مارتین سلیگمن می گوید که افسردگی از این امر ناشی می گردد که فرد یاد می گیرد محیط فیزیکی یا اجتماعی خارج از کنترل شخصی او است.
نظریه درماندگی آموخته شده تجدیدنظر شده می گوید که افسردگی ، حاصل سه ذهنیت برای رویدادهای منفی است: وقتی مشکلی پیش می آید با خودمان می گوییم  همه اش «تقصیر من است» ، یا بعد از چند شکست پیاپی می گوییم «تلاشم فایده ندارد» و یا این که با ذهنی پر از منفی برای خودمان معتقد می شویم که «همیشه برای من رخ می دهد». البته می گویند عکس این هم می شود. به این معنی که وقتی مثبت فکر کنیم حال و خُلق ما هم بهتر می شود.
شاید همه ی این چیزها نسبی باشد و آنهایی که به زعم ما افسرده هستند، سالمند و دیگران مریض. یک مناقشه در مورد الگوهای شناختی افسردگی می گوید که ممکن است حق با افراد افسرده باشد و شاید ما اشتباه می کنیم. به عبارت دیگر ، شاید افسردگی یک اختلال نباشد، بلکه برعکس قضیه صادق باشد. فرضیه ی «افسردگی واقعیت گرا» می گوید که ممکن است افراد افسرده واقعاً در ارزیابی جهانشان دقیق تر از آنانی باشند که افسرده نیستند.
همه ی اینها را گفتم که بگویم یا افسرده ایم یا مانیا. افراد مانیایی به سرعت حرکت می کنند ، بلند و سریع صحبت می کنند ، و مکالمه های آنان غالباً پر از مزاح و تلاش هایی برای ابراز وجود است. پرزرق و برق هستند. معمولاً قضاوت آنها ضعیف است و فرد ممکن است به کارهای خطر آفرین اقدام کند که در حالت عادی آن ها را نپذیرد . آنان ممکن است به وسیله اعمال دیگران ناکامی را تجربه نمایند ، زیرا اعمال آنان را سدی در برابر نقشه های خود بدانند.
شاید این که در حرف زدن راه به کسی نمی دهیم و خودمان را عقل کل فرض کرده و در هر حوزه ای صاحب نظریم؛ بروز و ظهور نشانه هایی از مانیایی باشد. نشانه شخص گرفتار مانیا ؛ عزت نفس کاذب یا خود بزرگ بینی است، پرحرفی یا نیاز به ادامه صحبت یک نیاز نفس گیر مانیا است و پرش افکار یا تجربه این که افکار در حال مسابقه با هم دیگرند را نیز مانیا با خود دارد. اشتغال مفرط به فعالیت های دارای خطر و حواس پرتی از دیگر نشانه های این بیماری است.
در راستای این واقعیت برخی یافته های روان شناسان نشان داده اند که ممکن است رفتار مانیایی، نوعی خُلق افسرده در پشت نقاب باشد. نظریه پردازان دیگر معتقدند که «مانیک» حاصل فرآیندهای زیستی خود اصلاحی است. زمانی که فرد افسرده می شود، افسردگی با تبدیل شدن به حالت مغایر، یعنی شادی مفرط ، خاتمه می یابد. شاید بتوان این گونه نتیجه گرفت که یا حرف نمی زنیم یا اگر بگوییم خارج از قاعده است که هر دو بیماری است. سرخوشی ناشی از ناخوشی

هدف دولت الکترونیک؛ خدمات رسانی آسان به مردم است

معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در کاشان:


هدف دولت الکترونیک؛ خدمات رسانی آسان به مردم است


معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: دولت الکترونیک به معنی آن است که کلیه خدمات و اطلاعات به آسانی در دسترس مردم قرار گیرد. هدف آن است که کیفیت استفاده از خدمات و اطلاعات افزایش پیدا کرده و هزینه دسترسی به آن کاهش پیدا کند و بستری برای مشارکت آنان در تصمیم گیری ها فراهم گردد.


جلسه کارگروه فناوری اطلاعات و توسعه دولت الکترونیک شهرستان کاشان با حضور دکتر سعید قربانی معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ، مهندس فاضل از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ، مدیران ارشد شهرستان و مدیران ITدستگاههای اداری در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد.


در این جلسه دکتر سعید قربانی گفت:  باید کاری کنیم که تولید کاغذ در مکاتبات به صفر برسد. هر خدمتی را که باید به مردم ارائه بدهیم از طریق الکترونیکی باشد. در این صورت ترافیک را کم کرده ایم. هزینه ها را کاهش داده ایم و شاهد رضایت مندی شهروندان خواهیم بود.


وی افزود: نکته دیگر در این خصوص آن است که بسترهای دولت الکترونیک و فناوری اطلاعات باعث می شود تا خدمات را در دورترین روستاها در اختیار مردم قرار دهیم. برای این کار لازم است زیرساخت ها در همه ی نقاط شهرستان فراهم گردد. اقدامات خوبی انجام شده ولی تا رسیدن به شرایط مطلوب نیاز به تلاش بیشتر داریم.


قربانی به دیگر اهداف تحقق دولت الکترونیک اشاره کرد و یادآور شد: با اجرایی شدن کامل دولت الکترونیک رابطه دولت و ملت اصلاح می گردد. دولت باید پاسخگو باشد. مردم لازم است در توسعه و پیشرفت منطقه و شهر ضمن این که مشارکت دارند در تصمیم ها مشارکت داشته باشند و همه این ها به وسیله دولت الکترونیک فراهم می گردد.


معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تأکید کرد: این که ادارات از طریق بسترهای الکترونیک باهم ارتباط داشته باشند و هچنین ارتباط بین استانی نیز تسهیل گردد فی النفسه ارزش نیست بلکه همه این کارها برای آن است که با خدمات رسانی ساده و روان، رضایت شهروندان فراهم گردد و این هدف تحقق دولت الکترونیک می باشد.


وی افزود: اکنون در عصری زندگی می کنیم که توسعه و پیشرفت مبتنی بر دسترسی آسان به اطلاعات و استفاده درست و بهینه از آن با عنوان فناوری اطلاعات می باشد.


دکتر قربانی تأکید کرد: استعداد لازم برای تولید ایده و تبدیل آن به محصول وجود دارد. این ظرفیت در قالب تولید نرم افزار محقق گشته است و در خصوص تولید سخت افزار نیز بایستی به جوانان میدان داده شود و به آنان اعتماد کنیم. برای این که به جوانان اعتماد کنیم و هزینه آن را بپردازیم و البته باید بدانیم این یک هزینه نیست بلکه یک سرمایه گذاری لازم است.


این مقام مسئول اظهار داشت: دغدغه نظام آن است که از ظرفیت ICT برای اشتغالزایی ، محرومیت زدایی و اضافه کردن درآمد ناخالص ملی و خدمات رسانی آسان به مردم استفاده شود ولی متأسفانه در این خصوص نسبت به سایر کشورهای مشابه در جایگاه مناسبی قرار نداریم.


وی تصریح کرد: وقتی وضعیت خود را با دیگر کشورها مقایسه می کنیم می بینیم سهم درآمد ناخالص ملی در استفاده از ظرفیت های ICT در کشورهای مشابه و همجوار بالای 7 و 8 درصد است. این رقم برای ژاپن 15 درصد است در حالی که برای ما کمتر از دو درصد می باشد. در حالی که در چشم اندازه متعهد شده ایم که به 2 برسیم که با این شرایط دیگر کشورها گوی سبقت را از ما ربوده اند.


دکتر قربانی گفت : اکنون بحث اصلی در حوزه ICT در دنیا،  دولت موبایل است. این بدان معنی است که کلیه خدمات را از طریق موبایل به شهروندان ارائه کنیم. ضریب نفوذ موبایل در کشورهای آمریکا و اروپایی به 100 درصد رسیده است. در ایران نیز از ضریب نفوذ بالایی برخوردار است و لازم است از این ظرفیت برای ارتقاء خدمات رسانی به مردم بهره برداری بنماییم.


در ابتدای جلسه معاون برنامه ریزی، اداری و مالی فرمانداری کاشان به اقدامات انجام شده در خصوص اقدامات انجام شده برای تحقق دولت الکترونیک در کاشان پرداخت و گفت: اقدامات انجام شده در راستای سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری در برنامه ششم توسعه می باشد.


مهندس محسن فخری افزود: هدف از دولت الکترونیک ؛ ایجاد تعادل در خدمات رسانی، افزایش بهره وری و استفاده حداکثری از ظرفیت های موجود کشور برای خدمات رسانی مطلوب به مردم و افزایش رضایت مندی شهروندان می باشد.


وی تصریح کرد: تهیه برنامه جامع ICT  شهرستان(ICT Master plan) با محوریت کارگروه فناوری اطلاعات فرمانداری و مشارکت دانشگاههای شهرستان یکی از برنامه های این کارگروه می باشد.


فخری تأکید کرد: طبق سیاست های ابلاغی و برنامه ریزی کارگروه؛ کلیه ادارت شهرستان موظف هستند تا پایان سال جاری همه خدماتی را که از طریق الکترونیکی قابل ارائه برای مردم می باشد شناسایی نموده و از طریق پورتال سازمانی خود در اختیار همشهریان قرار دهند.


معاون برنامه ریزی، اداری و مالی فرمانداری کاشان تصریح کرد: همه ی اقدامات انجام شده در راستای خدمات رسانی مطلوب به مردم و افزایش رضایت مندی شهروندان می باشد.


امنیت و آرامش جامعه حاصل زحمات نیروی انتظامی است

فرماندار کاشان در مراسم صبحگاه مشترک نیروی انتظامی


امنیت و آرامش جامعه حاصل زحمات نیروی انتظامی است


سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم صبحگاه مشترک در هفته نیروی انتظامی که در ستاد نیروی انتظامی شهرستان کاشان برگزار شد گفت: نیروی انتظامی مایه اقتدار ملی است و امنیت و آرامش امروز جامعه حاصل تلاش و زحمات نیروی انتظامی است.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: نیروی انتظامی ایران اسلامی از اقتدار و صلابت بسیار بالایی برخوردار است و این موضوع باعث افزایش امنیت عمومی در عرصه‌های مختلف شده است.


وی تصریح کرد: وجود رهبری در رأس نیروهای نظامی و انتظامی به عنوان رهبر و فرمانده کل قوا برای ملت ایران و مدافعان امنیت کشور یک ویژگی و امتیاز منحصر به فرد می باشد که باعث شده تا کشور در مخاطرات ملی و بین المللی و بزنگاه های سرنوشت ساز تاریخی به سلامت عبور کند.


مومنیان خدمت در نیروی انتظامی را عبادت دانست و گفت: مجاهدت و از خودگذشتگی فرزندان این مرز و بوم در نیرو انتظامی باعث شده تا امنیت و آسایش جامعه تأمین گشته و قطعاً در بستری از امنیت است که کسب و کار رونق گرفته و زمینه های رشد و تعالی جوانان فراهم می گردد.


وی کنترل ناهنجاری ها و برخورد با مفاسد را از دیگر مأموریت های نیروی انتظامی ذکر کرد و یادآور شد: نیروی انتظامی ضمن انجام مأموریت های تعریف شده خود توانسته است در کنار مردم به مردم خدمت رسانی نموده و قطعاً می توان گفت تجلی بارز شعار سال که همدلی و همزبانی دولت ، ملت و آحاد مردم است در عملکرد نیروی انتظامی به خوبی دیده می شود.



استقرار پایگاه امداد هوایی در مراسم قالیشویان



برای نخستین بار پایگاه امداد هوایی با هماهنگی های انجام شده بین اورژانس کاشان ، مدیریت بحران شهرستان و دانشگاه علوم پزشکی استان قم در مراسم قالیشویان مستقر شد تا مباحث امدادی این مراسم بزرگ را پشتیبانی نماید.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان با بیان این خبر گفت: شکوه مراسم قالیشویان که هر ساله در هفته دوم و سوم مهرماه در مشهد اردهال کاشان برگزار می شود ایجاب می کند تا کلیه مباحث این خیل عظیم زوار مشتاق به نحو شایسته مدیریت شود و استقرار این پایگاه در روز مراسم بر اساس این نگرش است.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: در این مراسم، بالگرد امدادی استان قم بعنوان نزدیک ترین پایگاه امداد هوایی با آمادگی کامل در پایگاه امداد هوایی مشهد اردهال مستقر شد .


وی یادآور شد: با استقرار پایگاه امداد هوایی در منطقه این فرصت در اختیار امدادگران قرار می گیرد تا برای انتقال مصدوم در کمترین زمان ممکن و بیشترین تعداد اقدام نمایند به نحوی که امکان انتقال همزمان 6 مصدوم فراهم می گردد.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان گفت: زمان انتقال مصدوم از این پایگاه امداد هوایی به مرکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی کاشان و یا دانشگاه علوم پزشکی قم کمتر از 20 دقیقه می باشد و قطعاً کاهش زمان انتقال با توجه به ترافیک ایجاد شده در روز مراسم امری ضروری و حیاتی می باشد.


دکتر مومنیان تصریح کرد: ستاد برگزاری مراسم قالیشویان از ماهها پیش تلاش کرده اند با بررسی همه جوانب برگزاری با شکوه این مراسم مشکلات احتمالی را مرتفع نموده و شرایطی فراهم کنند تا عزاداران و زوار با شرایط مناسب به آستان مقدس مشرف شده و از برکات معنوی این فضای روحانی بهره مند گردند.


وی افزود: از دیگر اقدامات انجام شده  ایجاد کنارگذر مشهد اردهال می باشد که به خوبی توانست بار ترافیکی که متوجه اطراف آستان بود کاهش داده و رفت و آمد زائرین حضرت علی ابن امام محمد باقر علیه السلام را تسهیل نماید.


 


پرواز روح در آسمان تن

بررسی نظریه های دانشمندان و فلاسفه ی اسلامی درباره ی «قوای نفس»


روح قبل از وجود بدن، هست یا نیست؛ موضوعی است که تاریخ علم به قدمت خود ، راجع به آن کلنجار  رفته و ره به جایی نبرده است.  ارسطو می گوید روح صورت بدن است و روح قبل از بدن وجود نداشته و پیش از حلول در جسم معرفتی نیندوخته است ولی افلاطون نظر دیگری دارد. او می گوید روح زمانی داخل جسد می شود که از معارف «عالم مُثُل» پر شده است.


می خواهیم راجع به «روح» نظر بدهیم. یا بررسی کنیم. آن هم از ظرف بسته و محدود به نام «عقل بشری». مثل این است که جنین در شکم مادر برای دنیای خارج بیندیشد. مانع اصلی این است. بررسی چیزی که فراتر از درک و فهم ما است. ولی می توانیم گمان و خیال خود را به کار گرفته و رنگ و آب فلسفی و منطقی به آن بدهیم.


طبق نظر افلاطون روح در عالم مٌثٌل در حال کسب معرفت است. به قولی در آسمان ها می چرخد تا جنینی تشکیل گردد و در بدن آن حلول پیدا نماید. اگر چنین چیزی باشد یعنی روح در حال کامل شدن است. یک جریان پیوسته است و بدن بازیچه آن می شود.


در این میان  پای ابزار دیگری به میان می آید. قلب. غزالی درباره ی وحدت تمام قوای نفسانی و ارتباط آنها با یکدیگر، از کانونی به نام «قلب» یاد می کند؛ قلبی که در سطح تشبیه او، در وسط و مرکز مملکت وجود انسان قرار گرفته است و مانند پادشاه در کشور خود است.


نمی دانم این قلب با آن قلب که وسط سینه ما خون را پمپاژ می کند یکی است یا آن چیز دیگری است. یا آن چیزی که حس عشق را به ما می دهد ، کاجی شکلی که تیری از وسط آن گذشته است. می دانیم قوای مختلف داریم. بعضی احساس است و بعضی از نتایج احساس ، ذهنیاتی درست می کنند و تصوراتی حاصل می شود. کندی قوای نفس را به ترتیب قوای حاسّه ، قوی متوسطه و قوای عاقله طبقه بندی کرده است.


قوای حاسّه که آلت های این قوّه، همان اعضای حواس پنجگانه (باصره، سامعه، لامسه ، ذائقه و شامّه ) است. قوه متوسطه که یکی از انواع آن ، قوّه ی مصوّره است. قوّه حافظه از دیگر قوای متوسطه به شمار می رود. قوه غضبیه و شهویه نیز از جمله قوایی است که کندی از آنها نام برده و بر روی هم هر دو قوّه ی «غلبیه» نامیده می شود. قوّه ی غلبیه نقش برانگیختگی در آدمی را ایفا می کند. و قوای عاقله؛ قوّه ای است صور اشیاء را مجرّد از هیأت آنها درک می کند.


پای عقل که وسط می آید ، صدای قلب کوتاه تر می شود. بشر مستمسک چیزی شده است که به آن عقل می گوید. ولی تا چه حد حرف های این عقل در ظرف دنیایی ما صادق است این هم چیزی است که فرای ذهن زمینی ماست.


فارابی عقل ارسطویی را به چهار مرحله تقسیم کرده ؛ مرحله عقل هیولایی یا عقل بالقوه ، عقل بالفعل یا عقل بالملکه، عقل مستفاد و عقل فعّال.  طبق دیدگاه فارابی عقل هیولایی عبارت از نیرویی در نفس است، که از آن در امر انتزاع ماهیّت امور استمداد می شود.


فارابی می گوید عقل فعّال صورتی است مفارق و مجرّد از مادّه ، که اساساً نه در مادّه بوده است و نه در مادّه خواهد بود. فارابی از این عقل به «روح الامین» تعبیر می کند.


عقل فعال که به جهتی عبارت از همان عقل بالفعل است با عقل مستفاد همگون است، ولیکن عقل فعال حقیقتی است خارج از نفس و در فلک قمر جای دارد و شبیه آفتابی است که الوان و رنگ های مختلف را از حالت «بالقوّه» به مرحله ی «فعلیّت» می رساند.


ابن سینا از معدود حکیمانی است که در خصوص عقل، آرای مبسوطی دارد. این حکیم عقل گرای در یک تقسیم بندی کلّی عقل را به دو گونه تقسیم کرده است:  عقل نظری یا قوّه ی عالمه و عقل عملی یا قوّه ی عامله


حکیم برای عقل مراتبی را قایل شده است که عبارتند از 1- عقل هیولایی، 2- عقل بالملکه ، 3- عقل بالفعل ، 4- عقل مستفاد ، 5-   عقل فعال و 6- عقل قدسی


عقل نظری در مرتبه ی ابتدایی خود که هنوز هیچ نقشی را نپذیرفته است ولی استعداد قبولی هر نقش معنوی یا معقولی را دارد «عقل هیولایی» نامیده می شود. این مرتبه از عقل را از آن جهت «هیولایی» می گویند، که به هیولای نخستین که به ذات خود به هیچ یک از صور مصور نیست و برای هر نوع شکل پذیری استعداد و قابلیت دارد تشبیه شده است.


روح قبل از بدن هست یا نیست. نفس چیست. نقش قوای نفسانی در روح چه می باشد. روح بسیط است یا مرکب. روح مسیر تکامل را در طول زمان طی می کند یا فرد بعد از وجود با روحی قرین می شود و اوست که صعود و نزول روح خود را به تماشا می نشیند. خوب و بد انسان از چه نشأت می گیرد و نقش اختیار در این در چه حد است. پرسش هایی که برای پاسخ دادن به آن نیاز به مطالعه ، بررسی و تحقیق بیشتر است. 



پیشرفت صنعتی ایران مشهود است

مشاور ارشد صنعتی نخست وزیر ایتالیا در دیدار با فرماندار کاشان مطرح کرد:


پیشرفت صنعتی ایران مشهود است


سرپرست فرمانداری کاشان در دیدار مشاور نخست وزیر ایتالیا گفت: ایران در یکی از طلایی ترین نقاط جغرافیایی منطقه واقع شده است و از اینرو توانسته نقش اثرگذاری در معادلات بین المللی ایفا نماید.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: اشتراکات فرهنگی اجتماعی ایران و ایتالیا باعث شده ارتباط و تعامل مناسبی در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بین دو کشور ایجاد گردد.


وی تصریح کرد: مواضع سیاسی ایران بعد از برجام توسط رئیس جمهور ایران در سازمان ملل متحد به دنیا اعلام گردید و برنامه ریزی در حوزه های مختلف بر این اساس پیش بینی و در حال تدوین و پیگیری می باشد.


سرپرست فرمانداری کاشان گفت: الحمدالله منطقه کاشان از زیرساخت های مناسبی برخوردار است و اولویت های شهرستان با توجه به مخاطراتی که از ناحیه بحران آب متوجه کشور می باشد سرمایه گذاری بر دو محور صنایع های تک و دانش بنیان و صنعت گردشگری می باشد.


مومنیان افزود: مدیریت شهرستان آمادگی دارد در حوزه هایی که اولویت منطقه است سرمایه گذاری های مشترکی با دیگر کشورها داشته باشد.


مشاور ارشد نخست وزیر ایتالیا در این دیدار گفت: روابط ایران و ایتالیا در دوران تحریم ضعیف شد ولی هیچگاه برخلاف بعضی از کشورها قطع نشد و این ارتباط در حوزه های کشاورزی و صنعت بین دو کشور ادامه پیدا کرد.


آنجلو ترومبونی افزود: اکنون وارد مرحله جدیدی شده ایم. برای ما روابط با ایران بسیار مهم است. و منتظر هستیم تا وضعیت بعد از برجام تثبیت گشته تا مرحله جدیدی از همکاری های خود را در حوزه ها مختلف تداوم بخشیم.


وی افزود: تمام اروپا در انتظار آن است تا وضعیت بعد از برجام مشخص شود تا بر اساس آن برنامه ریزی های دقیق تری در ارتباط و تعامل در حوزه های مختلف با ایران داشته باشند.


آنجلو ترومبونی گفت: سیاست ایتالیا آن است که ایران باید در مناسبت اجتماعی و مسائل بین الملل از حق برابر و تصمیم گیری برابر برخوردار باشد.


مشاور ارشد نخست وزیر ایتالیا افزود: ما اعتقاد داریم که نقش ایران در صلح و آرامش منطقه حائز اهمیت است و می تواند در برطرف شدن تنش ها نقش قابل توجهی داشته باشد.


وی در خصوص کاشان گفت: درباره کاشان مطالبی خوانده ام. در کاشان منطقه ای بنام سیلک وجود دارد که قدمتی دیرینه دارد که بیش از 5000 هزار سال قبل از میلاد بر می گردد و می توان گفت تمدن ایتالیا و روم با تمدن ایران در زمان های گذشته اشتراکاتی داشته و این باعث شده است که به هم نزدیک شده و تعامل خوبی داشته باشند.


آنجلو ترومبونی افزود: اول اگوست سال جاری وزیر صنایع ایتالیا با هیئت همراه به ایران آمدند و قرار است وزیر صنایع ایران و هیئت همراه هفته آینده به ایتالیا سفر کنند و این به معنی آن است که دو طرف در حال بررسی این موضوع هستند که بتوانند همکاری گسترده ای را برنامه ریزی نمایند.


مشاور ارشد صنعتی و بین المللی نخست وزیر ایتالیا گفت: هدف از سفر من به ایران آن است تا وضعیت صنعتی ایران را بررسی نموده تا بتوانیم در خصوص سفر هیئت بلندپایه ای که قرار است 50 روز دیگر با حضور وزیر صنایع و امور خارجه ایتالیا به همراه صاحبان صنایع به ایران بیایند در خصوص همکاری های مشترک و به صورت هدفمند برنامه ریزی مناسبی داشته باشیم.


مسئول کمیته صنعتی حزب حاکم ایتالیا افزود: اشتباه اروپا در خصوص ایران آن است که تصور می کرد با وجود تحریم ها ایران ضعیف خواهد شد ولی وقتی صنایع ایران را بررسی می کنیم می بینیم که تحریم ها باعث شکوفایی صنعت ایران شده و عاملی بوده که ایرانی ها با کمک ظرفیت و قابلیت ها داخلی ، دانش مورد نیاز خود را بدست آورده و با خلاقیتی که دارند از آن به بهترین نحو استفاد نمایند.


 



مدرسه سازی والاترین جلوه باقیات و صالحات

فرماندار در مراسم افتتاح مدرسه خاتم الانبیا در فین بزرگ


مدرسه سازی والاترین جلوه باقیات و صالحات است


مدرسه سازی والاترین جلوه باقیات و صالحات است . وجود مدرسه های با شکوه و متعدد خیرساز در شهرستان کاشان نشان از آن دارد که خیرین نسبت به این موضوع توجه ویژه دارند.


دکتر حمیدرضا مومنیان در مراسم افتتاح مدرسه خیرساز خاتم الانبیا با بیان این مطلب گفت: فرهنگ و آموزش ؛ پایه و بستر پیشرفت و توسعه جوامع است و مفتخریم در شهر و منطقه ای زندگی می کنیم که از حوزه های غنی فرهنگی و تمدنی است.


سرپرست فرمانداری کاشان افزود: یکی از ویژگی های این فرهنگ غنی ، حضور و مشارکت مردم و خیرین در مناسبت های اجتماعی است که نقش فعال و اثرگذار آنان مشهود است.


وی خیرین را از جمله سرمایه های اجتماعی جامعه ذکر کرد و گفت: ارزش سرمایه های اجتماعی بسیار بالاتر و والاتر از منابع مالی است و باید گفت کاشان گنجینه ی فاخری از این سرمایه مردمی و اجتماعی را دارد.


دکتر مومنیان معلم و دانش آموز را دو رکن اساسی آموزش و پرورش نام برد و تأکید کرد: روشن است که مسیر پیشرفت کشور به دست دانش آموزانی است که اکنون در این کلاس ها آموزش می بینند و شایسته است از ظرفیت دانش آموزان بعنوان افرادی هوشمند برای پیشبرد جامعه استفاده کنیم.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان افزود: آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد پایه و تخصصی در تربیت جامعه مطرح است و نقش معلم هدایت ، آگهی بخشی و روشنگری است و این نقش از نصیحت کردن صرف خارج شده است.


وی تصریح کرد: وجود فناوری های روز و تسهیل و تسریع در ارتباطات باعث شده است امکانات بسیاری به صورت آنلاین در اختیار دانش آموزش قرار گیرد که لازم است از این قابلیت برای کوتاه کردن زمان آموزش و رشد و بالندگی روز افزون دانش آموزان بهره برد و تهدید ها را به فرصت تبدیل نمود.


مومنیان تأکید کرد: اگر دانش آموز ایرانی در یک نظام آموزشی درست و در یک محیط با ابزار مناسب و لازم آموزش ببنید نتایج آن ارزنده و در خور تأمل است و نقش معلم و مربی در این خصوص یک نقش محوری ، کلیدی و با اهمیت است.


وی افزود: باید بپذیریم دانش آموزان در استفاده از تکنولوژی ها جلوتر هستند. از اینرو لازم است معلم دانش و سطح مطالعه خود را ارتقاء بخشیده و به روز کند. باید دانش خود را به سطحی برسانیم که استفاده صحیح از ابزارها را به دانش آموزان آموزش داده و البته بخش عمده ای از این مسئولیت بر دوش مدیران فرهنگی و سیاسی جامعه است.


سرپرست فرمانداری کاشان با تأکید بر عزم جدی فرمانداری کاشان در حمایت از آموزش و پرورش گفت: حمایت از آموزش و پرورش هم به عنوان یک وظیفه انسانی و همچنین حاکمیتی در دستور کار فرمانداری کاشان است و آمادگی داریم ظرفیت مجموعه سیاسی و مدیریتی شهر را برای تحقق اهداف تعریف شده آموزش و پرورش در جهت تعالی و پیشرفت جامعه قرار دهیم.

نامه یک دانش آموز به رئیس جمهور

نامه یک دانش آموز به رئیس جمهور
به نام خدا
جناب رئیس جمهور محترم
از شما متشکرم که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید تا گفتگو کنیم و غم انباشته شده در دلمان را برایتان بگوییم.
آقا، امروز که روز اول مهر بود همکلاسی من هم برایتان نامه نوشت. او خیلی با ما فرق می کند. به قول مادرم؛ از ما بهتران است. حتی قیافه اش هم از ما خوشگل تر است. حال و روزشان هم بهتر است. همه ی تابستان که من کنار پدر و مادرم کار می کردم او به همراه پدر و مادرش به سفر رفته بود. می گفت آن طرف آب هم رفته اند. نمی دانم آن طرف آب کجاست ولی حتما بهتر از این جاست که تا وقت به دست می آورند به آنجا پرواز می کنند.
هم کلاسی ام می گفت برای شما نوشته؛ نباید گول کدخدا را بخوریم. می گفت خدا روزی می رساند. می گفت خدا شریک ندارد که به خاطر روزی سراغ کدخدا برویم.
راست می گوید. چون همیشه غذاهای خوب می خورند ولی نمی دانم چرا وضع ما خوب نیست. شاید خدا ما را فراموش کرده است. خیلی از روزها غذا نداریم بخوریم. دیشب مادرمان پیاز سرخ کرد تا با نان بخوریم.
وقتی از هم کلاسی ام می پرسم روزی شما از کجا می آید ، صحبت پدرش را برایمان نقل می کند. می گوید؛ نان ما در تحریم است ولی من سر در نمی آورم. مگر تحریم سفره است که سر آن بنشینم و صبحانه ، ناهار و شام بخوریم.
دیروز که مادرمان به دکتر رفته بود می گفتند دارویش به خاطر تحریم نایاب است. کارتان نباشد. می گویند مادرم مریضی بد گرفته است. دارویش هم در تحریم گیر کرده است. من که سر در نمی آورم. نان پدر رفیقم در تحریم باشد ولی داروی مادرم در تحریم نباشد. مگر تحریم هم بین آدم ها فرق می گذارد.
آقای رئیس جمهور؛ پیش خور یعنی چه؟ وقتی به پدرمان می گویم چرا پول به دست نمی آورد. می گوید وضعیت بازار خوب نیست. پول در بازار نیست. قبلی ها نفت را پیش خور کرده اند. می گوید در دوره های قبل پول چاپ می کردند و به مردم می دادند. مگر شما دستگاه چاپ ندارید که پول چاپ کنید. چرا به فکر مردم نیستید؟
اصلاً مگر نفت را هم می شود پیش خور کرد. مگر نفت خوردنی است. پدرمان می گوید. نفتی که به خارجی ها فروخته ایم تا سال ها بعد با چاپ پول بی پشتوانه پیش خور کرده اند. پدرمان می گوید حالا شما باید بدهی های قبلی را صاف کنید.
آقای رئیس جمهور. پدر هم کلاسی من گفته است وقتی قافیه برایشان تنگ شود به صحرای کربلا می زنند. من که منظور حرف آنها را نمی فهمم ولی اگر خدای ناکرده مشکلی پیش آمد و دشمنی خواست خاک ما را تهدید کند روی ما حساب کنید. ببخشید که خیلی بلد نیستیم حرف بزنم ولی مطمئن باشید هر کاری از دستم بربیاید برایتان انجام می دهم.



«دیوار» ژان پل سارتر

«دیوار» ژان پل سارتر
شما را نمی دانم. خودم که تو هواپیما نشستم بخشی از این حس را داشتم که «پابلو» در کتاب «دیوار» ژان پل سارتر روایت می کند. «صادق هدایت» با نثر روان ترجمه کرده است. وقتی آن را می خوانیم تا آخر داستان میخکوب می شویم. شوخی نیست. فردا صبح قرار است اعدام بشوی. داغی گلوله ها را از همین الان روی بدنتان احساس می کنید. نمی دانم نویسنده چنین شرایطی را تجربه کرده که به خوبی به تصویر می کشد یا واقعاً هنرمندی است که «دیوار» را ندیده پدید آورده است.
هر چی هم آدم شجاع باشد و جوان؛ وقتی بگویند فردا قرار است بمیری یک دفعه پیر می شوی. دور از جان ، رنگ مرگ در صورتت پاشیده می شود. این موضوع در تعبیر «پابلو» از چهره «ژوان» آمده است که ؛ «سه روز پیش بچه ی ترگل و ورگل و دلربایی بود اما حالا به ریخت کهنه مخنثی درآمده بود و تصور می کردم اگر هم ولش کنند هرگز دوباره جوان نخواهد شد.»
ترس مرگ در یک شب دلهره آور و سرد باعث می شود که کنترل خودت را از تن و جسم از دست بدهی و گرم شوی در حالی که هوا به شدت سرد است. راوی از وضعیت خودش می گوید: « ناگهان ملتفت شدم. دستم را به صورتم مالیدم دیدم غرق عرق شده ام. درین سردابه. چله زمستان، در میان جریان هوا، عرق می ریختم. دستم را در موی سرم که از عرق به هم چسبیده بود فرو بردم. همچنین ملتفت شدم که پیرهنم تر و به تنم چسبیده است: اقلاً یک ساعت بود که عرق می ریختم و هیچ حس نمی کردم.»
از ترس به خود می شاشی و بدتر از همه نمی فهمی شاشیده ای. این را در تعرض «ژوان» به «پابلو» می بینیم؛ از جا در رفت و گفت: «راست نیست. من نمی شاشم. من چیزی را حس نمی کنم.»
با چشم های تن می دیدم و با گوش هایش می شنیدم اما آن جسم دیگر من نبودم. جسمم به تنهایی عرق می ریخت و می لرزید و من آن را نمی شناختم. من مجبور بودم آن را لمس بکنم و نگاه بکنم برای این که از حال آن خبردار باشم، مثل این که تن دیگری بود.
لحظه به لحظه که شب به سحر می رسد ؛ چشم های محکومین کم سو و کم سوتر می گردد. و جان زودتر از موعد از پاها به در می رود و وقتی محکوم را به سمت میدان تیر می برند نای رفتن ندارد و ناچارند زیر کولش را گرفته تا به دیوار برسانند. دیواری که پشت به متهم و روی به ماموران دارد.
«دیوار» ژان پل سارتر روایت بیم و امید است که یک موضوع هولناک را به زیبایی ترسیم می کند و شاید با زبان بی زبانی می گوید همه چیز ممکن است. بی گناهی تیرآجین شود و گناهکاری جان سالم از مهلکه به در برد.

جلای روح در تنگنای تن


مروری بر آراء و عقاید فلاسفه ی اسلامی درباره ی نفس


تا حالا شده سنگینی یک کوه را روی دوش تون احساس کنید. آن وقت درد توی تمام عضلات و استخوان هاتون زوزه می کشد و نمی توانید قدم از قدم بر دارید؛ پاهاتون همراهی نمی کند و فکر و ذهن تون از کار می افتد. این ها مشکلات روح است که تن شما را مچاله کرده و یا سختی کار است که اینگونه فکر و ذهن ما را درمانده نموده است.


همه ما در زندگی روزمره به نوعی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنیم. میشود گفت زندگی آرامی نداریم. قوانین خوبی نداریم. قواعد اجتماعی به گونه ای نیست که ما را اغنا کند و بوروکراسی اداری زندگی راحت و ساده ای برایمان رقم نمی زند و همه این ها باعث می شود که احساس خوبی نداشته باشیم. با این وجود بعضی ها ترجیح می دهند خیلی خودشان را به دردسر نیندازند. به قول معروف سری که درد نمی کند دستمالش نمی بندند. داشتن یک زندگی روتین می تواند تنش ها را حداقل کند و البته معدودی از افراد هم خودشان برای خودشان قصه درست می کنند.


ذهن و جسم نقطه تلاقی این تضادهاست. وقتی جسم در آرامش نیست روانمان در عذاب است و وقتی روان ناکوک است جسم در تقلاست. ابن سینا نفس و بدن را لازم و ملزوم می داند و معتقد است که تغییراتی که در هر یک از این دو قسمت یا جنبه ی دیگر را بی خبر نمی گذارد ؛ و شدیداً روی آن اثر می گذارد. و این همان چیزی است که در روان شناسی جدید، از آن با اصطلاح «پسیکوفیزیک» یا «روان تنی» یاد می شود.


نکته ی دیگری که ذکر آن بجاست این که گروهی از فلاسفه ی قدیم یونان، همچون فیثاغورث، افلاطون، و از متأخرین، مانند ، دکارت و بسیاری دیگر از حکما، نفس و بدن را دو ماهیّت متمایز و غیرمتجانس پنداشته و در واقع بدن را زندان و قفس نفس انگاشته اند، نفسی که در تعارض با بدن می کوشد از این زندان بگریزد و رها شود. ابن سینا با طرح مسئله ی «اتّحاد نفس و بدن» کوشیده است این مشکل را از میان بردارد.


وی می گوید، نفس و بدن دو ماهیّت متمایز از هم نیستند، بلکه جوهر واقعی، همان نفس است که بدن را حقیقت می بخشد و به حرکت در می آورد. وی این گونه استدلال می کند که نفس جوهر است نه عَرَض؛ زیرا اگر نفس عرض بود با جدا شدن آن از بدن، صورت نوعی (شکل و هیأت انسانی) از دست نمی رفت؛ در صورتی که برعکس ، هنگامی که حیوان یا انسان از نعمت حیات محروم شود فوراً به صورت لاشه در می آید.


بنابراین ، می توان چنین نتیجه گرفت که کالبد و تن در سایه ی وجود جان در این کالبد به درجه ی استکمال و تمامیّت می رسد، و نقصان در آن راه نمی یابد؛ و به همین سبب گاهی از نفس به کمال تعبیر کرده اند.


چنان که می دانیم ارسطو معتقد به ارتباط و پیوند جوهری و ماهوی و ذاتی میان نفس و بدن بوده است؛ زیرا نفس و بدن از نظر ارسطو برابر با یک حقیقت واحدی است که عبارت از «انسان» است. چنین نظریّه ای را جز عده ی کمی از فلاسفه و دانشمندان اسلامی نپذیرفته اند.


ابن سینا می گوید: ارتباط نفس و بدن، مثل رابطه ی زندانی و زندان نیست؛ بلکه یک شوق طبیعی این دو را به هم پیوند می دهد.


وقتی نسبت به کاربرد دو واژه «جسم» و «روح» کمی اغماض کنیم و تعابیر روزمره و نزدیک به ذهن را به کار ببریم می توانیم بگوییم وقتی جسم در سختی است. روح اوج می گیرد. وقتی مسئولانه و دواطلبانه بپذیریم تا در سختی خود خواسته قرار گیریم بدان معنی است که قدم در راهی گذاشته ایم که به وسیع شدن روحمان کمک کرده است و این بیم و امید و رنج و شوق دری به سوی ارتقاء روحی و توسعه شخصیتی فرد است.


ابن سینا نفس را مبدأ حرکت و کمال آلی می داند و آن را در کشور تن حاکم و فرمانروا می شناسد. بدین ترتیب همه ی حرکات بدن، چیزی جز نفس نمی تواند باشد.


حکیم در این بحث تا آنجا پیش رفته است که می گوید: نکته ی قابل ذکر این که تصرف و تأثیر نفس، تنها محدود به بدنی نیست که نفس در آن قرار گرفته است، بلکه از آنجا که نفس ها ذاتاً یکی اند، بنابراین، امکان دارد که نفس در بدنی هم که متعلّق به آن نیست تصرف کند و در آن وارد شود.


حکیم همچنین عقیده دارد که اگر نفس از علایق مادّی به دور مانده و در طبقه ی نفوس قوّیه آفریده شده باشد تأثیرش از اختصاص به بدن های مادّی تجاوز می کند و می تواند طبایع دیگر را تحت تأثیر خود بگیرد و آنها را قویتر کند.


ابن سینا می افزاید که با نشاط نفس، جسم نیز شاداب و سرخوش است و اگر نفس مکدّر باشد بدن نیز به تبع آن بیمار می شود.


با این استدلال نفوذ مردان معنوی در توده مردم قابل توجیه می شود. آنان خود را از دغدغه های مادی به دور نگاه داشته و نفس خود را تقویت نموده اند. خواه ناخواه تأثیر روح آنان از بدن مادی خود فراتر رفته و می توانند جماعتی را با فکر و ذهن خود همراه کنند.


غزالی هرچند اساساً در تعریف نفس، از ابن سینا و در نهایت از ارسطو پیروی کرده است، امّا در عین حال عقیده ی ارسطو را که ضمن آن که نفس را «صورت» جسم می داند مردود می شمارد.


غزالی در توجیه این مطلب می گوید: مقصود ما از «نفس» آن قوّه که طالب غذاست یا آن قوّه ای که محرّک شهوت و غضب است و یا آن قوّه ای که در قلب ساکن است و مولّد حیات و رساننده ی حسّ و حرکت است نیست؛ زیرا کلّیه ی این امور نمودهای روح حیوانی است، بلکه منظور ما از نفس، جوهر کاملی است که کاری جز تذکر و حفظ و تمییز و رویت ندارد.


نفس ، جزئیات را از طریق حوّاس پنجگانه و کلّیات را توسط مشاعر عقلی، درک می کند. گرچه انسان از لحاظ حوّاس با حیوان شریک است ولی از حیث مشاعر عقلی با حیوان تفاوت دارد.


 از نظر غزالی روح با چنین مفهومی دارای تمام صفات و خصوصیّات نفس ناطقه است. از این رو، در توصیف آن می گوید: این روح، نه جسم است و نه عَرَض، بلکه جوهری است ثابت و لایزال که فساد و اضمحلال و فنا و مرگ بدان راه ندارد. این روح از بدن جدا می شود و در انتظار بازگشت به آن به سر می رود و صلاح و فساد بدن از ناحیه ی اوست.


از ارتباط متقابل جسم و روح که بگذریم حادث یا قدیم بودن آن هم بحثی است که بین فلاسفه و دانشمندان مطرح و مورد بحث قرار گرفته است. روح با بسته شدن نطفه یا کمی بعد از آن به وجود می آید تا در بدن نوزاد زندگی را به ارمغان آورد و یا قدیمی است. در آسمان ها در پرواز است و هر دم سری به خانه ای می زند تا در وجود نوزادی چشم والدین را روشن کند، تا زمان فوت همراهی اش کند و بعد از آن باز آسمان را وعده نوازش با پرواز خود دهد. یک روح است یا هزاران؟ قدیمی است یا جدید؟ ماندگار است یا تمام می شود و نو به نو چرخه زندگی را به جریان می اندازد.


باید گفت که متفکران و فلاسفه ی اسلامی درباره ی قدیم بودن یا حادث بودن نفس با یکدیگر اختلاف دارند و این اختلاف بدان علت بوده است که قرآن کریم در این باره نظریه ی مشخصی نداده و درباره ی آن سکوت کرده است.


عده ای از متفکّران که اقلیتی را تشکیل می دهند به «ازلیّت» و قدیم بودن نفس نظر داده اند. دسته ای از متفکران اسلامی و اهل حدیث ، که اکثریت را تشکیل می دهند، معتقدند که نفس حادث است.


غزالی معتقد است که نفس قبل از جسم در جسم موجود نیست، و آن گاه که جسم برای پذیرش نفس آمادگی پیدا کرد خداوند متعال ، قوه ای را که همان روح یا نفس باشد در بدن ایجاد می کند...


ادیان آسمانی، همگی، بر اساس نظریه ی بعثت و رستاخیز و جزای اخروی، نظریه خلود – بقای نفس – را به رسمیت شناخته اند.


محققان تاریخ فلسفه درباره ی فارابی و داوری درباره ی او دچار اختلاف نظر شده اند. گروهی او را مویّد و طرفدار بقای نفس معرّفی کرده اند و عده ای وی را قایل به فنای نفس برشمرده اند. فارابی خود، گاهی مطالبی را بیان می کند که ضمن آن مویّد بقای بقای نفس است و گاهی آرا و نظریّه های او چنان است که نقطه ی مقابل آن یعنی فنای نفس را تأیید می کند.


از نظر غزالی مرگ، نوعی دگرگونی و تحوّل درحال روح انسان است و ذات روح پس از مفارقت از جسد، باقی و پایدار می ماند، و فقط از رهگذر مرگ، رابطه ی آن در زمینه ی تصرّف و تدبیر جسد، گسسته می شود؛ زیرا جسد پس از مرگ ، از حیطه ی اطاعت نفس و تسلط آن خارج می شود.


هرچه هست بیشتر که خسته می شوم روح بالاتر می پرد. روحی که شاید قدیمی است و واحد. از زمان های گذشته آمده است و مأموریتی در تن خاکی من بر عهده گرفته است و در انتظار رفتن و آمدن. امروز نوبت من است تا سختی ها را بر خود هموار کنم و از درد و رنج نهراسم تا به پرواز هرچه بیشتر روح فرصت دهم. وقتی جلای روح در سختی تن من است چرا دریغ کنم این رنج شیرین را