گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

گزارش سفر یک روزه به تنگه واشی

طنین شادی و هیجان در تنگه واشی فیروزکوه
گزارش سفر یک روزه به تنگه واشی
خدا نعمت را تمام کرده است. هرجای این آب و خاک را نگاه کنیم معجزه الهی است که از دست طبیعت بیرون آمده و انسان را به شگفتی وا می دارد تا شکر خدا به جا آورده و سر تعظیم در مقابل عظمت یکتا خالق بی هتما فرود آوریم.
 آب در کوزه است و ما تشنه لبان به دور جهان در تایلند، آنتالیا و ارمنستان می گردیم. «تنگه ی پرآب واشی» یکی از هزاران است که بسان تابلویی زیبا در پَسِ کوههای سربه فلک کشیده در 17 کیلومتری «فیروزکوه» بر دیوار آسمان مرتفع و رویایی ایران دلربایی می نماید. تنگه واشی در فیروزکوه نیست در دور و اطراف هر یک از شهرستان های کشور تنگه های واشی است که با کمی دقت رخ می نماید. چشم بصیرت و کمی همت می خواهد.
باید دل به آب بزنیم تا شگفتی و هیجان را تجربه کنیم. چاره ای نیست. مسیر بیش از یک کیلومتری در دو نقطه، سراسر آب روان است که در عمق کم و بیش؛ گاه پا را تر می کند و گاه سردی آن تا بالای زانو و مغز استخوان کشیده می شود. 
در ابتدای مسیر که پا به آب گذاشتیم پس از دقایقی سراسیمه پا پس نهاده و خود را به کناری کشیدیم. سردی استخوان سوزِ آب در یک روز گرم تیرماه و تابستانی تلنگر حسرت انگیزی بر ما زد که این مجال فراتر از عافیت طلبی ماست ولی هرچه بود آب از سرمان گذشته بود. هرچه بادا باد. آب که از سرگذشت چه یک وجب چه صد وجب. باید به هر قیمت شده از آن بگذریم و بسان خیل عاشق که هر آن بر تعداد و هیجانشان افزوده می شد مسیر را پی گرفته و از تنگه بگذریم.
هزاران هزار مشتاق عاشق غم را در ابتدای تنگه جا گذاشته و به دور از دود و دم و ترافیک جانفرسای شهرنشینی؛ به کوه و دشت و دمن زده اند. شادی کنان و پای کوبان با شوق و شعفی وصف ناشدنی آوای زندگی سر می دهند تا از رهگذر آب و زیر آسمان عریان و بی حجاب طبیعت،  بزرگ ترین گردهم آیی شاد و اصیل ایرانی را رقم زنند. فریاد شادی در تنگاتنگ مسیر پیچیده و صخره های عظیم را به لرزه در آورده است. گویی مردم دل آزرده از نامهربانی ها آمده اند تا غم را با فریاد فرونهاده و خدا را از لابلای صخره ها جستجو کنند.
همان جا که هنرمندان ایرانی - حجارباشی، نقاش باشی و معمار باشی - به دستور فتحعلی شاه قاجار کتیبه ای به ابعاد 6 متر در هفت متر به دیواره ی صخره و اواسط تنگه ی اول خلق کرده اند. مرد و زن ، پیر و جوان ، کوچک و بزرگ مات و مبهوت شگفتی های تنگه،  مخالف با جریان آب در حرکتند تا غم از سینه برون نموده و روح و روان خود را در موج پرخروشان طبیعت شستشو دهند.
دیروز 25 تیرماه در سایه ی باصفا و محبت آمیز دوست خوبم «علی زراعی» همراه با «شرکت لحظه های ماندگار کاشان» هیجان شگفت انگیز تنگه واشی را در کنار دیگر دوستان تجربه کردیم. خانم گلکار راهنمای سفر و آقای رضازاده و رانندگان اتوبوس نیز بساط مهربانی گستردند. با زحمات این عزیزان در مسیر پر آب تنگه ی واشی  آب توی دلمان تکان نخورد اگرچه خنکای هوای سحرگاهی در ابتدای مسیر تنگه واشی و نداشتن لباس گرم مناسب برای لحظاتی ما را نواخت ولی پس از دقایقی بالا آمدن آفتاب از پس صخره های صاف و صیقلی دشت واشی همه چیز را بر وفق مراد نمود.
همسفران نیز همراه بودند. از ابتدای تا انتهای سفر که از ساعت 24 پنج شنبه آغاز گردید تا 22 جمعه به انتها رسید لحظه ای از پای ننشستند و فرصت های شادی فراهم نمودند. تور تنگه واشی بهانه ای شد تا غریبه های دیروز ، دوستان صمیمی امروز شوند. باهم جوش خورده و در شادی هم شریک شوند. مثل یک خانواده که با هم به سفر می آیند.  بسیار عالی بود. جایتان خالی . شیرین و دلپذیر. خوش گذشت.
اگر شما تصمیم گرفتید این زیبایی عمیق را تجربه کنید یادتان نرود که کفش و لباس مناسب و به اندازه کافی همراهتان باشد. آفتاب دشت واشی سوزان است. پیراهن آستین دار که یقه ی آن را بالا زده اید کمک خواهد کرد که دست و گردنتان نسوزد. همراه بردن کلاه یا نقاب ضروری  است تا سر و رویتان از آفتاب سوزان دشتی که در فاصله تنگه اول و دوم در دامان طبیعت گسترده شده است در امان بماند.
مسیر بکر و دیدنی تنگه ی واشی مانند دیگر نقاط گردشگری کشور برای هزاران هزار گردشگر و توریست داخلی و خارجی آب و هوای خوبی دارد  ولی از ظواهر امر بر می آید که این اثر تاریخی طبیعی برای ما آب دارد ولی نانی عاید مردم محلی نکرده است. قدر مسلم برخلاف این که آب تنگه واشی از ابتدا تا انتها زلال است ولیکن آب مدیریت و برنامه ریزی این اثر  از سرچشمه گل آلود است.
نوشته های تابلوی رنگ و رو رفته خبر از آن می دهد که تنگه واشی با تصویب هیئت وزیران بعنوان اثر طبیعی و ملی به ثبت رسیده است ولی ساخت و سازهایی نازیبا که حلبی آبادهای حاشیه های شهر را تداعی می کند بعنوان محل های استراحت در بستر رودخانه، وصله ای ناجور بر دامن بکر طبیعت است که نشان از فقر برنامه در حوزه پرسود و منافع صنعت گردشگری می دهد.
از ظواهر خانه ها و خیابان های روستای «جلیزجند» بر می آید که آبی از این اثر تاریخی برایشان گرم نشده است. خیابان ها تنگ و ناهموار است. بارها اتوبوس در خیابان های روستا بر اثر آمد و رفت ماشین های گیر می کند. خانه ها خشتی و گلی است و بیشتر آنها مخروبه به نظر می رسد. وجود کودهای گاوی و گوسفندی در جای جای روستا نشان می دهد که شغل اکثر مردمان زحمتکش این روستا دامداری است.
خدایی هرکدام در هرجای این مملکت کاره ای هستیم؛  آب را گل نکنیم. فکری به حال برنامه ریزی جامع و کامل در همه ی حوزه ها به خصوص گردشگری کنیم. اگر خودمان بلد نیستیم که قطعاً نیستیم - اگر بودیم تا کنون می کردیم -  مشاور از خارج استخدام کنیم. ندانستن عیب نیست. نپرسیدن عیب است. حدیث داریم که در خصوص علم اگر از چین کافر هم کمک بگیریم عیب نیست. کاری کنیم ،  همانطور که ما با تورهای پرتعداد گردشگری  از طبیعت زیبای تنگه واشی لذت می بریم مردمان روستای های آن منطقه نیز به درستی و شایستگی از این نعمت خدادادی بهره مند گردند.

میدان را خالی نکنیم

میدان را خالی نکنیم

ضرورت مشارکت موثر صاحب نظران در شوراهای اسلامی شهر و روستا

دوره به دوره که از عمر شورا می گذرد مشتری اش کم تر می شود. الان جوری شده است که در بعضی از شوراها داوطلبین به نصاب رقابت های انتخاباتی نمی رسد. در بعضی از شوراها هم مسئولین دولتی و معتمدین محلی دست به دعا و التماس برداشته تا افرادی را برای ثبت نام ترغیب نمایند.

فضای کار در شورا به گونه ای شده است که می گویند آدم خاص خودش را می خواهد. و گاهی صفات ناپسندی را بدان موصوف می کنند. حرف هایی نظیر این که باید ... باشد – محترمانه آن صبور بودن – است. کتک خورش ملس باشد. گوشش از حرف و حدیث بی جا و با جا پر باشد. بیکار یا بازنشسته باشد. اهل معامله باشد. اهل زد و بند باشد. به دنبال رانت و از این جور چیزها باشد. و چیزهایی دیگر از این قماش. اینها که به عنوان نمونه برشمردم مشتی از خروار است که شاید در بعضی جاها بگویند و در بعضی جاها نگویند. قصد بی احترامی به اعضای محترم شورا و جایگاه مقدس این نهاد مردمی ندارم ولی نباید واقعیات جامعه را نادیده گرفت. پاک کردن صورت مسئله به حل آن کمک نخواهد کرد. ضروری است آسیب ها را به خوبی شناخته و برای حل آن تلاش کنیم.

جایی که قرار است اتاق فکر و محل تصمیم گیری های کلان یک شهر و روستا باشد جای آدم های متعهد و متخصص است. جایگاه مقدس است و افرادی که با رأی مردم لباس خدمت شورا به تن کرده اند شایسته ی احترام می باشند. چرا چنین شده است که بسیاری از صاحب نظران و فرهیختگان از نزدیک شدن به شورا پرهیز می کنند.

در این دوره از شورا وقتی شنیدم دوستی که سابقه ی 35 سال خدمت در آموزش و پرورش دارد . انسان والا ، فرهیخته و مومن است . فردی فرهنگی و عالم است و قرار است با اصرار دوستان فرهیخته ای به قافله شورا بپیوندد. از آمدنش متعجب شدم. تعجب کردم. شک کردم. باور نکردم. گفتم مگر می شود؟ 

وقتی شنیدم عزیزی که سابقه کار در مدیریت ارشد وزارت خانه های صنعت ، معدن و تجارت ، جهاد کشاورزی و دیگر سازمان های کلان کشور دارد و اکنون در دوران بازنشستگی و به اصرار دوستان قصد آن کرده است تا به این فضای اجتماعی و مردمی ملحق شود باور نکردم و به دیده ی انکار نگریستم. همه اینها به این جهت است که بسیار از نزدیک دیده و لمس کرده ام که در شهرها و روستا – به خصوص جاهای کوچک – افرادی معدود و مغرض چه بر سر انسان های محترمی می آورند که با سلامت و سادگی تنها به قصد خدمت آمده و منافع آنان را با چالش مواجه ساخته اند.

طولی نکشید که متأسفانه پیش بینی ها درست از کار درآمد. بهانه های واهی و سنگ اندازی ها آنچنان فضا را بر آنان تنگ نمود که بارها و بارها بر درستی تصمیم خود تردید کردند. برخی از همکاران حاضر در شورا نیز در خط مقدم این هنجارشکنی قد علم نموده و حداقل های اصول اخلاقی را فروگذاشته و بی احترامی ها روا داشتند که در یادداشت های بعدی و تنها به منظور آسیب شناسی به آن خواهم پرداخت. با این وجود عزیزان، مشکلات نامتعارف را بر خود و خانواده هموار ساخته تا قدمی – هرچند کوچک - برای نیت خیرخواهانه خود برداشته و در این مسیر بردباری بسیار نمودند.

با وجودی که خود یکی از قربانیان نامهربانی این عرصه هستم عمیقاً تأکید دارم که صاحب نظران و فرهیختگان شهر و روستا نباید میدان را برای ناآگاهان خالی کنند. با وجود همه ناملایمات پیش روی حضور اعضا در شوراهای اسلامی شهر و روستا نباید سرنوشت شهر را در دست کسانی قرار دهیم که صلاحیت حضور در شورا را نداشته و به هر دلیل به آن وارد شده اند. با تمام وجود معتقدم کاری نشود و تصمیمی گرفته نشود بهتر از آن است که تصمیم های نادرست، غیرکارشناسی و مغایر با موازین قانونی توسط افراد سودجو، مغرض و ناآگاه در شوراهای اسلامی شهر و روستا گرفته گردد. و این زمانی ممکن می گردد که افراد دلسوز و موثر در شوراها حضور فعال داشته باشند.

اکنون شورا نه تنها در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته است بلکه از ارزش و اعتبار اولیه آن نیز به شدت کاسته شده است. قرار گرفتن در جایگاه واقعی بسته به پایمردی داوطلبین فرهیخته و صاحب نظر و هدایت مجموعه ی حاکمیتی نظیر فرمانداری ها و استانداری ها می باشد.

مجلس شورای اسلامی ، دولت و شورای عالی استان ها موظف هستند شیوه نامه ای مشخص همراه با جزئیات دقیق برای اقدامات اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا تدوین نمایند. با وجود گذشت چهار دوره از شوراهای اسلامی همچنان اهداف و فرآیندها در ذیل عناوین کلی و گنگ باقی مانده است و این بر عهده حاکمیت است که ابتدا خود را تقویت نموده و آنگاه به توانمندسازی شوراها مبادرت نماید.

اعتقادی به افزایش اختیارات شورهای اسلامی شهر و روستا ندارم چرا که شوراها نتوانسته اند از ظرفیت موجود به نحو احسن بهره برداری نمایند و علت عمده آن نداشتن روش های مناسب و معین برای تحقق اختیارات موجود است.

تهیه و تدوین دقیق اهداف و روش ها ، ارزیابی مستمر عملکرد شوراها ، ارزش گذاری اقدامات مثبت و اثرگذار و محترم شمردن اعضای موثر و تقبیح کردن اعضا و اقدامات ناشایست می تواند بخشی از اقداماتی باشد که بر عهده دولت و مجلس است تا شوراهای اسلامی شهر و روستا در جایگاه واقعی خود هدایت نماید.

دورخیز برای شنا در بحر خدمت

دورخیز برای شنا در بحر خدمت

ویژگی های داوطلب ثبت نام در شوراهای اسلامی شهر و روستا

بیش و کم، چند صباحی مانده است که شوراهای اسلامی شهر و روستا تازه شود. لباس نو به تن کند و بهار را در تابستان از سر گیرد. گُل از گُل بشکفد. شکوفه کند و برای باروری و زایش آماده تر شود تا شیرینی میوه شورا در کام مردم مستدام گردد. کسانی که می خواهند به کاروان خدمت در شوراها ملحق شوند از هم اکنون باید آماده شوند. نرمش قبل از مسابقه ، کمک خواهد کرد تا در بازی خدمت رسانی به مردم کم نیاورند. پرانرژی و سرحال از اول بازی تا آخرش را یکسره بدوند و استقامت کنند.

یاد دارم در نخستین جلسه شورا عرض کردم هر کدام از ما توانمندی هایی داریم. ظرفیت ها و قابلیت هایی که در کنار هم می تواند برای مردم مفید باشد ولی «اختلاف فاز» داریم و اگر این واقعیت را بپذیریم؛ آنوقت زمان می خواهد تا به هماهنگی مورد قبول دست پیدا کنیم.

به نظر من «اختلاف فاز» اعضای شورا بدین معنا است ؛ کسی که سابقه و تجربه شورا دارد ، با کسی که بازنشسته آموزش و پرورش است و فردی که در مدیریت کلان وزارتخانه ها کار کرده و اکنون در دوران بازنشستگی به شورا پیوسته است و کسی که یک معلم است و با کلاس درس مأنوس است و فردی که تازه پا به شورا گذاشته است؛ همه نمی توانند یک جور درک کنند، بیاندیشند و بگویند ؛ زمانی که اندیشه ها با هم متفاوت است و ساز و کارها نیز ابداعی و نوظهور است ؛ کار جمعی و گروهی به مشکل بر می خورد. نمی گویم فکرها را یکی کنیم؛ بلکه با احترام به تفاوت سلایق و نظرات ، حرف ها و فکرها را حول محور «کارکردن برای مردم» منسجم و هماهنگ نماییم. تازه همه اینها با در نظر گرفتن این ضرورت است که غل و غشی در کار نباشد و همه انشاءالله برای کار و خدمت پا به میدان خدمتگزاری شورا گذاشته باشند.

وقتی غل و غش در میان باشد؛ کار شورا ، هزاربار سخت تر می شود. وقتی کسی با نیت تثبیت پایه های شغلی در اداره متبوع یا ارضای عقده های فروخورده اجتماعی و یا توجه به منافع اقتصادی از طریق رانت های ارتباطی و اطلاعاتی ، وامدار این جایگاه مقدس شده است؛ خواسته یا ناخواسته به فکر کار جمعی و گروهی نیست. تنها به فکر حضور نمادین است. دست به عصا، در تصمیم گیری ها ملاحظه کاری می کند و نان را به نرخ روز می خورد. جان نکنده را در اعضا و جوارح غنیمت شمرده و بر سر منافع شخصی، هزینه ای گران بر مردم و شهر و جامعه تحمیل خواهد نمود.

قانون شرایط مشخصی برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان  معین کرده است. ولی ویژگی هایی فراتر از اینها لازم است که اعضا شورا بدان آراسته گردند تا اهداف شورا بیش از پیش محقق گردد. در این یادداشت به عناوین آن اشاره می کنم و در فرصت های بعدی مفصل به آن خواهم پرداخت.

«سابقه فعالیت در خدمات عمومی و مردمی»  در رأس این ویژگی هاست. منظور من فعالیت هایی که آدم ها بدون هیچ ساز و کار دولتی برای خدمت به مردم دل مشغول آن می شوند. خدمات عام المنفعه ای که بدون داشتن ردیف اعتبار مشخص و تعریف شده در ارتباط مستقیم با مردم اتفاق می افتد. در این گونه فعالیت ها آدم تنها روی خودش حساب باز می کند و بس. باید از آنچه به لحاظ اعتبار مادی و معنوی دارد، خرج کند. و هیچ تکیه گاهی ندارد جز خدا و خودش و دیگر هیچ.

افرادی که سابقه این گونه فعالیت ها را در کارنامه خود ندارند اکنون فرصت خوبی است. چند صباحی تا ثبت نام شوراها مانده است. می توانند با یک سازمان مردم نهاد وارد همکاری شوند. همکاری با انجمن های خیریه که به دنبال هدایت خیرین در ساخت و ساز بیمارستان ، مدرسه و دانشگاه است فرصت مناسبی برای تجربه خدمات مردمی و عمومی است. همکاری با متولیان پروژه ای زیرساختی در شهر و سازمان های زیست محیطی در منطقه این فرصت را در اختیار افراد قرار می دهد. ارتباط با شوراها و شهرداری ها برای مشارکت در امور نیز مفید است تا خودمان را محک بزنیم که آیا این کاره هستیم یا وسط کار کم خواهیم آورد.

اگرچه ویژگی یاد شده برای عضویت در شورا ضروری است ولی کافی نیست . «اشرافیت استفاده از فرآیندهای کارشناسی و قانونی» مکمل ویژگی نخست است. بسیار دیده شده است فردی به لحاظ مدرک تحصیلی متخصص است ولی در تصمیم گیری و توجه به فرآیندهای کارشناسی دقت های لازم را به خرج نمی دهد. قرار نیست همه ی اعضای شورا در رشته های مختلف مورد نیاز مدیریت شهری متخصص باشند ولی لازم و ضروری است اعتقاد به استفاده از ظرفیت های کارشناسی داشته باشند و راههای استفاده و به کارگیری از آن را بدانند.

 داشتن «انگیزه های قوی برای خدمت» ، «سعه صدر» ، «تحمل و انعطاف» در امور، از دیگر ضرورت های مورد نیاز افراد برا تصدی مسئولیت های عضویت در شوراهای اسلامی شهر و روستا است. اعضای شورا در ارتباط مستقیم با مردم هستند. مردمی که همه نیازها و مشکلات خود را از شورا می جویند. از طرف دیگر با دولت و سازمان های دولتی در ارتباط هستند که با بوروکراسی پر پیچ و خم اداری گره ای بر گره نبود اعتبارات لازم افزوده اند. همه ی اینها نیازمند صفات «صبر» ، «سعه صدر» ، «حوصله» و «سماجت در پیگیری امور» است که ضروری است اعضای شورای به آن مزین باشند.

«بلند نظری» و دوری از تنگ نظری و سطحی نگری بر مدار «برنامه ریزی» با نگاه به افق های کلان شهر و منطقه از دیگر ملزومات حضور در این عرصه است. «پرهیز از اقدامات سلیقه ای ، رابطه ای» و تأکید بر « ساز و کارهای قانونی» زیبنده ی اعضای شورای اسلامی شهر و روستا است.

«فراغت بال» در پیگیری امور ضرورت با اهمیت دیگری برای اعضای شورا است. اگرچه عضویت در شورا بعنوان شغل محسوب نمی گردد ولیکن گریزی نیست؛ فردی که قصد خدمت در این جایگاه کرده است فرصت لازم برای اقدامات خود را مدنظر قرار داده و تنها به حضور در جلسات شورا بسنده ننماید. 

«اعتقاد قلبی به توانمندی های مردمی» مبنای اساسی برای حضور در جمع شورا است. شورایی که مردم را نمایندگی می کند و به مردم برای مشارکت فعال در امور اعتقاد نداشته باشد؛ شورا نیست. یک ساختار بی معنی است. شکل گیری شورا بر اساس این اعتقاد است که «مردم»، شهر و دیارشان را خودشان بسازند ولی گاهی دیده می شود رأی مردم تنها ابزاری است که افرادی به جایگاهی دست پیدا کرده و آنگاه مردم را نفی نموده و دولتی بیندیشند. اندیشیدن دولتی یعنی حل همه مشکلات را در نفت سیاه بدانیم و قدرت مردم را نادیده انگاریم. شایسته است اعضای شورا با اعتقاد واقعی به مردم ، راهکارهای استفاده از ظرفیت های منطقه و توانمندی های مردم را برای توسعه و پیشرفت شهر و روستا شناسایی نموده و به فعلیت برسانند.

این ها بخشی از ویژگی هایی است که زیبنده اعضای محترم شورای اسلامی شهر و روستا برای خدمت به مردم است. در فرصت های بعدی بیشتر و مفصل تر خواهم گفت.