گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

نامه ای به امام جمعه در ارتباط با گاهنامه ستاد نماز جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای مطهریان
امام جمعه شهر برزک
با سلام و احترام
زمانی که گاهنامه ستاد نماز جمعه به دستم رسید خستگی یکساله تلاش در امر اطلاع رسانی و مطبوعاتی فرهنگی که با بقیه دوستان داشتم به تنم ماند و آموزه هایی که در محضر شما در طول بیش از چهار سال شاگردی گاه و بیگاه در محضرتان داشتم بُعد عملی آن رنگ باخت.
 چرا که راهنمایی های مکرر شما زمانی که به مصداق، همراه عمل نشد با خود به شک افتادم که آن استاد و پیر مراد که خالصانه و عاشقانه در محضرش دو زانو زده ام و راهنمایی هایش را با گوش دل خریده و چراغ راه کرده ام چرا خود در جایگاه بالاترین مقام در ستاد نماز جمعه دست با قانون شکنی زده و اجازه به تکثیر گاهنامه ای بدون مجوز رسمی از ارکان حکومت کرده است.
نمی دانم صحبت های من پیش داوری غیر عادلانه است یا نه، در هر حال دیر زمانی است که از تعامل با مجموعه هایی چون شما دست کشیده ام و به نوعی خسته شده ام.
وقتی که ستاد نماز جمعه دست به قانون گریزی می زند چه انتظار از مجموعه هایی دیگر چون شهرداری و شهردار می شود داشت که در خط قانون حرکت کند.
بیش از چهار سال است که به فکر خود با خدایم معامله کرده و در حالی که برای نیازهای شخصی دست به سوی نزدیکترین کسان خود دراز نمی کنم، اما در راستای آموزه های دینی که همه را مسئول امور جامعه خود می داند و فقط به خاطر مردم در جهت رضایت خداوند متعال خود را نزد افراد و مسئولینی کوچک و حقیر کرده ام و دست گدایی دراز کرده ام که شایسته این رفتار نبودند. ولی دل خوش دارم که رسالت خود را به انجام رسانیده و تکلیف را تمام کرده ام.
امام جمعه شهر برزک
گاه و بیگاه سر به چاه تنهایی خود فرود می آورم و از این نامهربانی ها فریاد می کشم و عقده می گشایم چرا که چنین نکنم می میرم و بغض ناپیدای هر روز، خفه ام می کند. و باز سیلی به صورت زده و در انظار عموم می خندم تا مسلمانی از وجود من در این جامعه ی کم لطف، معذب نگردد.
درد من بسیار است و آنچه که مسئولین تحویل من داده اند اگر نامهربانی و کار شکنی نبوده باشد فقط حرف بوده و حرف .
چند روز پیش نامه ای به شهردارمان نوشتم. بد نیست که برای شما هم بیاورم.
جناب آقای محمود اشرفی
سلام علیکم
خواستم در ادامه مراجعات قبلی به حضورتان برسم و مسائلی را بیان کنم. ولی عملکرد شما در ارتباط با حقیر تا کنون به گونه ای بوده است که پایم به طرف شهرداری برداشته نمی شود. از این رو نشستم و آخرین راه تعاملی را نیز عملی و صحبت هایم را مکتوب کرده تا خدمتتان ارسال دارم.
همیشه تصور حقیر بر آن است که شهردار شخصی حقوقی است که تلاش خود و مجموعه تحت امر و افراد علاقمند را در راستای پیشرفت منطقه با توجه به اولویت ها، به کار گرفته و حمایت می کند.
و تصور دیگر حقیر آن است که برزک با توجه به این که یک روستا شهر است و به تازگی نام شهر بر آن سنگینی می کند دستور کار مسئولین، با شهری که سالها از شکل گیری آن می گذرد، متفاوت است.
حقیر بارها و بارها در ارتباط با مسائل مختلف به شما مراجعه کردم و بر اساس تعاریف فوق گزارش کار دادم و کمک خواستم و شما خود بهتر می دانید که چقدر همکاری صورت گرفته است.
در ارتباط با :
اینترنت برزک
کارگروه جی آی اس
نشریه بهشت پنهان
مهد کودک خصوصی امید
مهمانپذیر
خدمت شما رسیدم و اعلام آمادگی کردم که می توانیم هم در پیشرفت منطقه موثر باشیم و هم کمکی برای شهرداری باشیم. و نمی خواهم در این نامه قول هایی که با خوشرویی خاصی که شما دارید به ما داده شده و عملی نشد را مطرح کنم.
شهردار محترم:
بالاخره بعد از گذشت زمانی از مدیریت شما بر مجموعه شهرداری کارهایی انجام شده است و مطمئناً دلایل قانع کننده ای برای خودتان در انجام این امور دارید. و حتماً اطرافیان نزدیک شما نیز از به به و چه چه دریغ نکرده اند اما وظیفه حکم می کند مطلبی را به عنوان یک برادر کوچک تر خدمتتان عرض کنم:
1- در پروژه هایی که انجام می شود چه مقدار به نیاز ضروری مردم برزک بها داده شد؟ به بیان دیگر آیا اولویت در کارهای شهرداری در نظر گرفته می شود؟
2- چه مقدار با مردم و کارشناسان مشورت صورت گرفت؟
3- به مجموعه هایی که بدون داشتن یک ریال بودجه دولتی دست به کارهایی عام المنفه در شهر می زنند  از طرف آن سازمان چه کمکی صورت گرفته است؟
امام جمعه شهر برزک
نمی دانم به این جوانانی که بارها و بارها شما آنان را فرزندان خود دانسته اید چقدر بها داده شده است. من هنوز حرف اولین ملاقاتی که با شما داشتم فراموش نکرده ام.
گفتم ما و شما در راستای هدف مشترک که تعالی جامعه است چه کار می توانیم با هم انجام دهیم و شما فرمودید (نقل به مضمون) که شما جوانان تحصیل کرده را به میدان بیاورید و کاری هم که ما می توانیم بکنیم فرهنگ سازی از تریبون هایی که داریم.
می خواهم بپرسم ما این کار را کردیم و جوانانی که ماندن و بودن در برزک را عقب رفت می دانستند تحت قالب های مختلف به میدان آوردیم ولی شما کجا به این جوانان بها دادید و آیا انتشار گاهنامه ای از ستاد نماز جمعه  که بدون مجوز می باشد و عین قانون گریزی است و به راحتی می توان از طریق یک نشریه رسمی برزکی آن را اطلاع رسانی کرد؛ نشریه ای که شهرنشینان به آن رشک می برند. می خواهم بپرسم این یعنی بها دادن به جوانانی که در چارچوب قانون در شهر خود کار می کنند، می باشد.
شهرداری حداقل یک میلیون تومان برای نشریه تحت عنوان طنین هزینه می کند که دقیقاً مصداق قانون گریزی است و بدون مجوز می باشد. ستاد نماز جمعه در آن مطلب می دهد، بخشدار همراه با عکس سه در چهار خودشان مطلب می دهد ولی وقتی نشریه بهشت پنهان از آن سازمان می خواهد که اخبار و مطالب خود را به یک دهم هزینه از طریق یک نشریه مجوز دار و رسمی به مخاطبین خود برساند، طفره می رود. چرا اینگونه است؟
امروز از بلندگوی مسجد جامع صحبت های شما را گوش می کردم که در ارتباط با هفته وحدت مطالبی را عنوان داشتید خصوصاً بیان مشخصات برادری برایم جالب بود. رعایت انصاف و عدالت و نداشتن حسادت و ... که  هرچه نگاه می کنم بیشتر و بیشتر به این مشخصه های در مجموعه های موجود در شهر برزک با محوریت بزرگان پی می برم.
به امید روزی که حرف با عمل و عمل ها با حرف یکسان گردد تا هر مسلمان به تکلیف خود پی برد که باید چه کند.
عبدالمجید رفیعی برزکی

نظرات 3 + ارسال نظر
سلمان سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:24 ب.ظ

من ا.. توفیق

محمد رفیعی برزکی چهارشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ق.ظ

با سلام
اگر چه ارکان حکومتی (به خصوص در نظام مقدس جمهوری اسلامی)، الگوی عمل در چارچوب قانون بوده و هستند، شاید انتشار گاه نامه ناقض قوانین نباشد، نمی دانم بررسی کرده ای که واقعاً انتشار گاه نامه مورد نظر قانونی بوده یا نه؟ به هر حال شاید ارسال نامه ای به امام جمعه محترم شتاب زده باشد.

[ بدون نام ] شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:16 ب.ظ

کم عقل ناقص عقل خیلی بی دینی وهابی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد