گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

دربدر به دنبال طراوت

یادداشت

صحبت های آقای کردوانی در این کتاب به دلم نشست

حیدرعلی عنایتی بیدگلی

 اگر بخواهم اصطلاح « له / له زدن » را  معادل تشنگی و عطش و عدم دسترسی به آب،در اینجا به کار بگیرم ،کار درستی نخواهد بود و ممکن است برخوردگی پیش بیاید.

 ولی مجموعه مقالات و گزارش هایی که محید رفیعی در یکی/دو سال گذشته جمع کرده است و قرار بر چاپ آن را دارد ، وقتی بخوانید ،به نظرتان می آید که مردم کاشان تا چند سال دیگریا در فقدان آن جان  خواهند باخت یا آنچنان گرفتار عوارض زیست محیطی و فاضلاب خواهند شد  که به مصداق آن شعر معروف مرحوم مشیری به کوه و کمرخواهند زد.

  در حالیکه این طور نیست.

 مشکل آب کاشان درحد همان چیزی است که مشکل نان این شهر است. یا مشکل ترافیک و دارو و درمان و مشکل زن ها و دخترهای بی بند و باری که در همه جای این شهر ریخته شده اند.

 کاشان خشک است .در کنارش آران و بیدگل نیز .

و هرچه به کویر یزد و طبس و سمنان جلو تر برویم ،خشکی و عطش، بیشتر و بیشتر می شود. ولی مردمان این مناطق هنوز از تشنگی نمرده اند. (دور ازجان )

 زندگی کرده اند. زندگی خلق کرده اند . تمدن و معماری و فرهنگ از خود به جا گذاشته اند و...

کاشان با وجود خشکی مداوم هوا و خسّت آسمانش ، بواسطه همجواری با کرکس از چشمه های جاودانه و جوشان  آب هم بر خوردار است.

 این همه باغ در راوند از کجا آب می خورند ؟ مزارع سن سن و مشکان و آب شیرین که مدام در راس نگاه ما قرار دارد و صدها دشت و مزرعه هایی که در پشت کوه های همین اطراف پنهان شده اند ، چه جوری آبیاری می شوند؟

 چشمه سوراخ رئیس نیاسر به چه منبعی وصل است ؟

 این همه مسافر و گردشگری که شب  و روز از همه جای ایران روانه باغ فین می شوند و پول هایشان را در اطراف همین باغ خرج می کنند و بر می گردند، با چه مکانیزمی به این حوالی جلب می شوند؟

 اگر سلیمانیه نمی بود ، کسی به شما محل هم نمی گذاشت.

 کاشان در سی سال گذشته دوسه برابر بزرگ شده است.

 ناجی آبادی ها برای تامین آب خود به تهران و اصفهان می روند ؟

 این همه پارک های بزرگ و درخت کاری های خیابان ها در این شهر به چه شکلی آبیاری می شوند.؟

 همه خانه هایی اعیانی و اشرافی که درجاده های قمصر و فین و اطراف این شهر در دو دهه اخیر ساخته شده است ، استخر و جکوزی و آب نما و دستگاه آب حال کن!! دارند .

صاحبان آنها  قطعا با تانکر به خانه هایشان آب  نمی آورند.

 من عمدا این مطالب را اینجا نوشتم که بگویم این موضوعات باید همه جانبه نگاه شود و ما دچار توّهم عطش نشویم.

 با این حال کتابی که امیدوارم برای نام گذاری نهایی اش از عنوان همین پُست حقیر استفاده شود، کتابی است که باید نه تنها به همه خانواده های مردم کاشان راه بیاید، که باید در مدارس این شهر نیز  مورد عنایت قرار بگیرد.

بجث ها عمدتا تخصّصی است . ولی لحن هشداری اش می تواند جدیّت را در بچّه های ما برای رعایت  سرمایه های خدادای ، تقویت کند.

 خیلی از گزارش ها ی موجود در این کتاب قبلا در روزنامه ها و خبرگزاری های رسمی کشور آمده است. دو سه خبرنگار خبره در آن گزارش دارند.

 مصاحبه شونده ها بیشتر از مسئولان آب کاشان هستند. صحبتی هست با امام جمعه شهر .

 رئیس پیشین دانشگاه کاشان / آقای ساداتی نژاد پیش بینی کرده است که به زودی مردم این شهر از بی آبی فرار خواهند کرد .

 ( همان که مشیری می گفت : بشر دوباره به کوه خواهد زد... ) .

 در حالیکه این طور نیست.

 با این حال باید همه حرف های این رئیس دانشگاه دقیق بر رسی شود.

 من مخالف مباحث فنی نیستم . در اینحا مخالفت دقیقا معادل بلاهت و حماقت است.

 دوست ندارم به این صفات متصّف شوم.

 بشر به موازات زمان آسیب پذیری هایش افزایش می یابد و باید از قبل به فکر این چیزها باشد.

 زندگی مدرن ، ساز و کار خود را می خواهد.

 خاصّه اینکه ما چون در جامعه ای زندگی می کنیم که سوء تفاهم برخاسته از دین و دین گرایی های حکومتی و پلیسی و امنیّتی می تواند باعث شود اگر ما مثلا بگوییم کوچه امان از بهداشت کافی بر خوردار نیست ،بلافاصله متهم شویم به اینکه در وبلاگمان اندیشه های لائیک را ترویج می کنیم . در این زمان گفتن خیلی از حقایق اجتماعی هزینه می برد.

 با این حال ما نباید در برابر فرو افتادن غیر عادّی حتی یک برگ از درخت بی اعتنا باشیم.

کتاب مجید رفیعی برای این هشدار ها تدوین یافته است .

 ولی در عرصه خبر باید از هیاهو های خبری و گزارشی نیز دوری بجوییم.

 صحبت های آقای کردوانی در این کتاب به دلم نشست.

 صرفه جویی که متاسفانه  هنوز در کشور ما به آن عادت نکرده ایم ،نه تنها برای آب که برای همه چیز باید برای ما نهادینه شود . باید تبدیل به یک فرهنگ گردد.

 در کشتزارهای ما خیلی از آبها هدر می رود. آبهای زلالی که خداوند به صورت یک نعمت بزرگ برایمان جاری می سازد در جای مناسبی ذخیره نمی شود. شست و شو و استحمام ما همراه با اسراف است

 انتشار چنین کتاب هایی که تا حدودی جنبه بومی و خودمانی تری دارد،می تواند توجه بیشتری را درما برانگیزد. 

 در پایان می خواهم خدمت مجید رفیعی عرض کنم در طول زمانی که من افتحار آشنایی با مهندس مسعود عطارها را پیدا کرده ام  ٬متوجه شده ام ایشان نیز در باب کشاورزی و قنا ت ها و کلّا موضوعات آب های زیر زمینی کاشان دارای اطلاعاتی است که ارزش ضبط دارد.

 خیلی از صحبت هایش البته به گذشته ها بر می گردد .ولی زوایای تازه ای می توان درحرف هایش دید.

 پدر ایشان ( مرحوم حاج آقا جواد عطارها ) در سال های سی شهردار کاشان بوده است .

 و درست در زمانی که کاشان آماده پوست اندازی بوده است ،بحث آب و قنات و نحوه بهره برداری و موضوع فاضلاب های کارخانه های ریسندگی کاشان تبدیل به یک بحث بحرانی می شود.

کار خوبی خواهد بود با ایشان نیز تماس گرفته شود و صحبتی و...


مطالب مرتبط:


تیتر: محمد دهقانی


یار دوست دارد این آشفتگی


نظرات 1 + ارسال نظر
امیر حسین جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:12 ب.ظ

من دقیقا متوجه منظور نویسنده نشدم اما باید به عرض شون برسونم که بحران اب واقعا جدی است بهتره یه کم دقیق تر نگاه کنید در این چند سال اخیر چند چشمه وقنات خشکیده اند چند چاه نمیه عمیق برای تامین اب به چاههای عمیق تبدیل شده اند و.... باور کنید بحران واقعی و جدیست شاید
همین الان هم دیر شده باشد.
البته این که موضوع طوری مطرح شود که مردم نترسند دیگر دیر شده باید مردم از عمق فاجعه خبر دار شوند تا شاید با یک عزم همگانی بتوان این بحران را مدیریت کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد