گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

آن که حساب پاک است

قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش ششم 

نظر یک دوست: 

سلام از این که نظر من را می خوانی تشکر حداقل به خودم امید وار شدم که در انتخابم خیلی اشتباه نکردم انصاف باید داد منظورم رای به شما *شما به این موضوع اشاره کردیید که در خصوص رانت دارید قلم میزنی وبرای اثبات ان دلیلی را نمی شود اورد ونمی شود ثابت کردپس شما چرا رانتی را که نمیشود ثابت کرد را مطرح میکنی وحرف های افرادی را که هیچ مدرک ودلیلی را ندارن میزنی واین به نظر من در شخصیت شما نیست دوست من باید مستند باشه حرف برای من شما هم میزنند این که درست نیست به نظرم رویکرد را عوض کن ووارد مسائل حاشیه ای نشو همون چیزی که شاید رقیب شما میخواهد هوشیار باش یا شاید اون چیزی که دشمنان مشترکتا ن میخواهند شما باید باجدیت کارت روادامه بدی برای ابادانی برزک تا از رقیب سبقت بگیری مرد عمل باید شوی این روزها واین حرفها تمام میشه وروسیاهی به زغال برای موفقیت شما دعا میکنیموارد حاشیه نشو فکرتان را مشغول میکنه ودر اخر اینکه من به سلامت رقیبتان ایمان دارم چون در طول این سالها تحقیقات زیادی کردم وهم در سلامت شما شکی نیست ارادتمند شما ع  

 

گفتگو  

سلام. از این که به من رأی دادید سپاسگزارم. امیدوارم حرف و عمل من به گونه ای باشد که مورد رضای خداوند قرار گیرد. فکر می کنم در مقدمه اظهار نظر شما اشتباهی وجود دارد که دیگر حرف هایتان را تحت شعاع قرار می دهد. من کاری به شخص خاصی ندارم. به نظر من رقابت در یک گروه هفت هشت نفری حرف بی معنایی است. در شهرهای کوچک مثل برزک چند نفر در فعالیت های اجتماعی باقی مانده اند که تازه آنها باهم رقابت کنند؟
من به دلسوزی همه افرادی که وارد فعالیت های اجتماعی برزک می شوند اعتقاد دارم. گاهی تفاوت در سلیقه ها است. گاهی در وسعت دید است. کسی که وسعت دید یک متری دارد  با کسی که وسعت دید بیشتری دارد هر دو دلسوز می باشند آنچه متفاوت است ابعاد وسعت دید است.
گاهی مشغول یک کوچه می شویم و از مسائل کلان و با اهمیت شهرمان غافل می گردیم و گاه وقتی به مسائل زیربنایی شهر می اندیشیم افرادی که تفکر کوچه ای دارند تصور می کنند که دغدغه های شهر رها شده است. آنها دغدغه های خود را به همه شهر تعمیم می دهند و بر این اساس دلخور و ناراحتند.
در طول زمان کوتاهی که از نزدیک با مسائل شهر روبرو شدم بسیاری از آسیب های فراروی پیشرفت شهر را رصد کرده و شناختم. یکی از آنها رانت است. من نگفتم رانت مدرک ندارد. شما به حرف من دقت کنید. من گفتم رانت کار به ظاهر قانونی است که منافع مردم و شهر را ضایع می کند. من به دنبال این نیستم که چه کسی از رانت استفاده کرده و می کند. من فقط تأکید کردم کسی که می خواهد به مردم خدمت کند باید دامن خود را از رانت پاک دارد.
من از نزدیک کسی را می شناسم که در یک منطقه 50 قطعه ای بیش از 10 قطعه زمین خریداری کرده است. هر کدام را به نام یکی از اقوام خود ثبت کرده است. هیچ عیبی هم ندارد. هیچ مشکل شرعی و قانونی ندارد. وی بر اساس هوش و ذکاوتی که داشته می دانسته این منطقه روزی آباد خواهد شد و ترقی خواهد کرد. پس مشکل کجاست؟
وقتی شما بیش از ده قطعه از یک منطقه کوچک را خریدی به دنبال ساخت آن که نیستی. می خواهی دور اندازی که قیمت بردارد. بنابراین هیچ مشارکتی در تأسیسات زیربنایی آن به خرج نمی دهی و منتظر می شوی تا چند فقیر و بیچاره به دنبال آب و گاز و برق آن منطقه بدوند و تو کنار بنشینی تا قیمت زمین شما افزایش پیدا کند. این کار تو باعث عقب ماندگی آن منطقه شده است. اگر ده نفر مالک آن ده قطعه در جمع مالکان حضور می داشتند قطعاً کمک می کردند که تأسیسات زیربنایی آن منطقه زودتر محقق گردد. ولی به نظر من شما در این خصوص از لحاظ قانونی پاکدامن ترین  فرد عالمی.
حالا گفتن این چیزها چه سودی برای شهر دارد. با وجودی که من شخص خاصی را مدنظر ندارم ولی مخاطبان متفاوت هرکدام با بخشی از این مطالب احساس قرابت می کنند و تصور می کنند که می خواهم عملکرد آنان را افشا نمایم. در صورتی که اینگونه نیست. من مسائلی را مطرح می کنم کاملاً کلی است. یک کار فرهنگی است. اگر شما اینگونه  هستی که خودت را پاک کن و حقوق مردم را ادا کن. و اگر اینگونه نیستی که چرا باید دلخور شوی. آن که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
با این وجود از نقد و نظر شما استقبال می کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
نادم چهارشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:42 ب.ظ http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

پک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت.
عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم. هر آدمی ، دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد ، و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد