گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

خود کرده را تدبیر نیست

قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش چهارم 

امروز دوستی گفت : منظور شما در نخستین بخش «قانون، رانت و ملاحظه کاری» مرا نشانه رفته است و زمین و زمین خواری در افواه عمومی بر من اطلاق می گردد و شما بر آن تأکید کرده اید. گفت این مقاله به گواهی ده تحصیل کرده مرا منطور است و بس.
در آن یادداشت گفته بودم : ««رانت» دیگر واژه ای است که سردرگم محافل انس است. اگر من که عضو شورا هستم و از زمین های شهر باخبرم که کدام کجا و در چه ابعادی است و چه موقع ارزان است و چه موقع گران و مالکان و غیرمالکان آن در چه وضعیتی هستند و در این موقعیت از اطلاعات خود بهره گیرم و با ثمن بخس به خریداری و یا تملک زمین های مذکور همت کنم ، به اعتقاد برخی مورخین و محققین و اهل معرفت نام «رانت» بر آن گذاشته می شود و به اعتقاد برخی دیگر نام «حق الزحمه» دوندگی در شورا به خود اختصاص می دهد. هرچه هست هر دو از زاویه نگاه خود صحیح می گویند و بسته به آن است که از کدام جایگاه بر آن نظر اندازیم.»
من در این پاراگراف به یک تعریف ساده از «رانت» از دو منظر اشاره کردم و حتی بر نفی یا اثبات سخنی نراندم. فقط روایت کردم که  این لغت به این معنی است و هر کدام از مدعیان آن نیز نظر خود را درست می پندارند.
به نظر می رسد «ضمیر» مرجع خود را به سرعت پیدا کرده است ولی همچنان تأکید می کنم  در سلسله مباحث «قانون، رانت و ملاحظه کاری» که همت به ادامه دادن آن دارم از «ضمایر» بسیار استفاده خواهد شد ولی این مطالب با الگو گرفتن از هیچ و هیچ فرد و شخص خاصی به رشته تحریر در نمی آید و تنها نیت بر آن است «کتابنامه ای» برای غنای فرهنگ سیاسی در این خصوص تدوین گردد.
البته بدو گفتم : نوشتن؛ اقتضای شغل من است که روزنامه نگارم و همواره کار فرهنگی را ضرورت و نیاز جامعه امروز دانسته ام. ولی اگر در جایی بد گفته ام گردنی نازک تر از مو دارم و آماده پذیرش خطای خود می باشم ولی در غیر اینصورت پوزش می طلبم.
و گفت: چرا از بانک نمی نویسی که سالیان سال با سرانگشت تدبیر من برجای مانده بود و اکنون که شما پا به میدان مدیریت شهر گذاشته اید کمتر از طرفه العینی بال گشوده و در آسمان بلاتکلیفی معلق است.
گفتم: در قدرت بی نظیر شما حکایت ها نقل کرده اند ولی گفته اند اعتباری که از همجواری بیت المال وام گرفته شده است به بیراه صرافی می رود و اوضاع بانک یکی از نمونه های آن است که نقل است با اشارت همان سرانگشت به این وضعیت رسیده است تا ثابت شود که دیگران ناتوانند. با این وجود در نظر است مرقومه ای به نگارش درآید ولی نه از باب هوس اقلیتی  بلکه آنچه به مصلحت جامعه است که قطعاً با گفته های شما در تناقض خواهد بود.
که آنگاه گفت: «من چنانم که رستم بود پهلوان و اکنون که به گذشته می نگرم از کرده خود پشیمانم . نه از آن جهت که دیگران گمان می کنند بلکه به این خاطر که آن روز که پا به میدان رزم گذاشتی و در کنار مراجع سه گانه از من نیز نظرخواهی شد تو را تایید کردم که خود کرده را تدبیر نیست»

نظرات 2 + ارسال نظر
داد یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:47 ق.ظ

بگرد تابگردیم

خیلی وقته شما می گردید ما وایسادیم. حالا باهم بگردیم.

ع پ دوشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام اقا مجید مطالب وبلاگ خوندم که ظاهرا منظور شما کنایه به رقیبتان هست واین سوال اگه شما که در راس کار شورا حضور داری واطلا ع از سو استفاده این افراد دارید چرا علنا افشا نمی کنید در پس وبلاگ و این چیزا که فایده نداره اگه صحت داره تو وامثال شما مدیون هستید که جلو این ار را نگیری واگر قصد شما اذیت کردن همدیگر هست به جز این که ابروی خودت را ببری هیچ فایده نداره من شنیدم امام جمعه هم گفته من به این افراد که بحث زمین خواری را مطرح میکنن گفتم برید مدرک بیارید که الان چند ماه که رفتن ولی چیزی نیاوردن فکر کنم تو ام به بیراهه داری میر وی مواظب باش بازی نخوری چون من خودم به شما رای دادم این موضوع را مطر ح کردم ارادت مند شما ع پ

سلام دوستم ع پ
نظر شما را در یک پست مجزا پاسخ گفتم. مطالعه کنید و نظرتان را برایم بنویسید. سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد