گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

دسترنج

 قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش سوم

در بخش پیشین از سلسله مباحث «قانون، رانت و ملاحظه کاری» به بررسی «حق الزحمه» پرداختیم و در این مقال سعی بر آن است تا ««دسترنج» » را بکاویم.
در لغت نامه دهخدا ««دسترنج» » را اسم دانسته و «اجرت کاری که با دست انجام بدهند» معنی کرده اند. ولی با پیشرفت روزافزون تکنولوژی معانی نانوشته بسیاری بر آن مترتب است که به تعدادی از آنها اشاره می کنم.
«دسترنج» :
- من این چیزها حالیم نمیشه «دسترنج»  به من بدهید
- دلم می خواهد راه بروم ولی «دسترنج»   بگیریم
-  می خواهم بخوابم ولی «دسترنج»  بگیرم
- هیچی مهم نیست به غیر «دسترنج»
- نوشته مییشه «دسترنج»  خونده میشه راه رفتن
- اگر «دسترنج»  به من ندهید جیغ می زنم
- اگه «دسترنج»  به من ندهید داد می زنم
- اگه «دسترنج»  به من ندهید اوضاع را به هم می زنم
- اگه «دسترنج»  به من بدهید خبرها رو به شما منعکس می کنم
- من به اونایی که خبر بیارن «دسترنج»  میدهم
- شما سعی کنید «دسترنج»  من حفظ بشه من هم منافع شما را پیگیری می کنم
- منافع مردم کشکه فقط «دسترنج»  من برسه
- اعتبار از «دسترنج»  مشتق میشه و «دسترنج»  از اعتبار
- من حق الزحمه نمی خواهم جای دیگه «دسترنج»  می گیرم
- من هیچ نظری راجع به ««دسترنج» » ندارم .
- ««دسترنج» »  نظر دادنی نیست ؛ گرفتنی است.
و قصه ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد