گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

حق الزحمه

قانون، رانت و ملاحظه کاری

بخش دوم


«حق الزحمه»‌ دیگر واژه مغفولی است که می خواهم در این مجال به آن بپردازم. تا زنجیر مطلب پیشین را که در باب «قانون، رانت و ملاحظه کاری» بود به حلقه ای دیگر گره زنم. قبل از آن لازم است مختصری در خصوص علت نگارش سلسله یادداشت هایی در این خصوص توضیح داده و اذهان مخاطبین را روشن سازم.

تغییر و تحولات روزافزون جامعه شهری باعث شده است بسیاری از واژگان معنی و مفهوم خود را از دست داده و برای موارد غیر از آنچه در زمان های گذشته از آن بهره برداری می شد به کار گرفته شود. ابداع واژگان، نخست برای تسهیل گفتگو و بیان منظور و هدف گوینده بنا نهاده شد ولی به مرور زمان تنها بکارگیری آن باقی ماند و معنی و مفهومش دگرگون شد.
مشکل زمانی رخ می نماید که گوینده کلمه «بنشین» را به کار گیرد و منظور «ایستادن» را درخواست کند. گوینده بگوید «من هدفی به جز خدمت کردن ندارم» ولی منظور وی آن باشد که به منظور خراب کردن، عزم جزم کرده باشد. گوینده بگوید: «من در این خصوص هیچگونه پیگیری نکردم» و منظور آن باشد که با تمام توان و قوا تلاش خود را به کار گرفتم تا با تیشه درختی را از ریشه درآورم.
گوینده بگوید: «نیت من خدمت است» و منظور آن باشد که فقط خود می دانم که تنها حب و بغض است که بر من حکومت می کند و نیتی جز پاشیدن آب بر آتش کینه جویی های خود ندارم.
ولی شناسایی تعاریف جدید واژگان چه فایده دارد و کاربردش چیست ؟
در عصر جدید بر هر واژه چند معنی مترتب است. تعریف، مرور و یادآوری تعاریف چندگانه واژگان این امکان را در اختیار رهپویان معرفت و مشتاقان خدمت قرار می دهد تا زمان بیان واژه از گوینده درخواست نمایند که منظور خود را شفاف تر بیان نموده تا کسی راه به خطا نرود.
 تعریف چندگانه «نیت من خدمت است» را به مجال دیگر وامی گذارم و در این مقال به «حق الزحمه» می پردازم.
در فرهنگ دهخدا «حق الزحمه» را «اسم» دانسته اند و به معنی «دستمزد و دسترنج» معنی کرده اند و در تعبیر عامه به معنی آن است که شما در جایی کاری انجام بدهی و در مقابل آن مبلغی دریافت نمایید. ولی تعاریف عصر جدید حق الزحمه که اینجانب گردآوری نموده ام به شرح ذیل است.
حق الزحمه:

من از گوشت بدم می آید پیف پیف

هم از انبان خوردن هم از آخور
گربه هم محض رضای خدا موش نمی گیرد.
با ذکر مثالی بحث را پی می گیرم. فرض بفرمایید من در جایی کار می کنم و خواهی نخواهی پولی در بساط نیست که به من پرداخت گردد. در این شرایط معنی نخست کاربرد دارد و ایجاب می کند تا با یک قیافه حق به جانب بگویم «پیف پیف . من از گوشت بدم می آید.»
گاهی ممکن است فردی در جایی کار کند که شرایط پولی خوبی دارد. نه تنها این شرایط باعث تأمین وی می شود بلکه می تواند از دیگر رانت هایی که این کار برای وی ایجاد نموده است استفاده کند. در این شرایط به جای حق الزحمه از «هم از انبان خوردن و هم از آخور» - دور از جناب شما -  به عاریت گرفته می شود.
در شرایط دیگری شخصی در جایی کار می کند و پول هم هست ولی از گرفتن آن سرباز می زند و در مقابل از موقعیتی که این کار برای وی ایجاد نموده است برای تحکیم شرایط خود در جای دیگر استفاده می کند. در این شرایط زمانی که گفته می شود «من حق الزحمه نمی خواهم» به معنی آن است که گربه هم محض رضای خدا موش نمی گیرد.
برای «حق الزحمه» در زمان های بسیار دور که سکه رایج نشده بود «جنس» پرداخت می گردید. پرداخت «گندم» بعد از  «درو» کردن به کشاورز نمونه ای از آن است. اکنون نیز می توان گفت حق الزحمه به پول کاغذی منحصر نمی شود. استفاده از «اعتبار»، «رانت» ، «اطلاعات» و «محکم کردن شرایط کاری» در مشاغل دیگر نمونه هایی از جایگزینی به جای «پول» در خصوص «حق الزحمه» است.
مطالعه و تحقیق در خصوص بازتعریف «حق الزحمه» همچنان ادامه دارد و در فرصت های بعدی به آن خواهم پرداخت.

نظرات 1 + ارسال نظر
رابین هود شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:13 ق.ظ

چند وقت پیش اداره محترم بهزیستی در برزک ضیافت شام و افطاری برگزار نمودند که در ضیافت افطار یک خانواده مستحق و نیازمند دیده نشد.فقط مسئولین شهر بودند .البته من هم اگر جزء حانواده های بهزیستی بودم هیچ وقت به این ضیافت افطار نمی رفتم چون خجالت می کشیدم کنار مسئولین و بزرگان بنشینم بر سر یک سفره.مسئولین محترم هزینه این ضیافت را می توانستید در قالب کمک های پنهانی به اعضاء بهزیتسی خرج کنید.در این آشفته بازار اقتصاد مملکت ایجور هزینه ها لازم است؟؟؟؟؟؟؟؟آیا وقتی می دانید و مطمأن هستید هیچ وقت خانواده های عضو در این مراسم ها شرکت نمی کنند یا عده قلیلی شرکت می کنند هزینه ای را که می خواهید صرف این مراسمات بیهوده و پر خرج کنید را به خود مددجویان بدهید بهتر نیست……..خدایا عاقبت امور مان را ختم بخیر بگردان

سلام. با نظر شما موافقم. من هم در این مراسم دعوت شده بودم. احساس خوبی نداشتم. ولی این را نیز باید در نظر گرفت که مسئولان بهزیستی کاشان و برزک زحمت زیادی برای نیازمندان می کشند. معمولاً هر سال ماه مبارک رمضان یک مراسم اینچنینی همراه با پذیرایی افطار دارند. از مسئولان و شورای شهر و خیرین دعوت می کنند. فکر می کنم پاسخ به دعوت ایشان شرط ادب و احترام باشد ولی با نظر شما نیز موافقم. اگر هزینه افطار صرف نیازمندان شود بهتر است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد