تحلیل فارس از وضعیت مدیریتی در کاشان/آرامش قبل از طوفان
با مشاهده وضعیت کنونی مدیریتی در کاشان و عدم تغییرات مشهود در مدیران منطقه، ناخودآگاته این سؤال به میان میآید که آیا «این آرامش قبل از طوفان است؟».
به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان، اکنون که چندین ماه از استقرار دولت جدید میگذرد و باد تغییر وزیران استانداران و مسئولان اجرایی در سطح مختلف بر بادبان بلم یازدهم وزیدن گرفته اما ساحل دیار مؤمنان هنوز در آرامشی محسوس قرار دارد.
اگر این آرامش به معنای پرهیز مدیران تازهوارد استانی از گرفتن تصمیمات عجولانه و تفکرهای حزبی متعصبانه باشد باید آن را به فال نیک گرفت اما اگر این وضعیت به مفهوم سکون و حاصل عدم رسیدن به شناخت صحیح از افراد باشد جای سؤال و تأمل وجود دارد.
واژه «تثبیت»گرچه بار معنایی مثبتی دارد اما کارکردی دو پهلو دارد چرا که از یک سو میتوان آن را به معنای حفظ دستاوردهای موقعیت کنونی دانست و از سویی دیگر شاید بتوان به مفهوم عدم تمایل به تقویت و یا اصلاح برخی نقاط ضعف قلمداد کرد.
روزمرگیها ثمره درخت بلاتکلیفیها است به این معنا که مدیران اجرایی به خصوص در مناطقی چون کاشان به واسطه عدم روشن بودن وضعیت آیندهشان از برداشتن گامهای بلند و اتخاذ تصمیمهای تعیین کننده و به جان خریدن ریسکهای مدیریتی که لازمه پیشرفتهای بزرگ است پرهیز میکنند و تنها به اضافه شدن برگی به اوراق تقویم مسئولیتشان دلخوش میشوند.
اگر مبنا بر ابقا است باید مدیر محکم بودن صندلیاش را با تمام وجود حس کند و اگر جزو افرادی است که بلیطش برای همنشینی با مسافران اتوبوس مدیران جدید اعتبار ندارد باید قبل از رسیدن به ایستگاه وداع از سرنوشتش آگاه شود.
شتابزدگی و رکود دو روی سکه مدیریت نادرست است و هر دو حکایت از عدم برنامهریزی مدیران کلان در گماردن بازوان اجرایی در مناطق مختلف دارد؛ گرچه نوع اول را بسیار در دو دهه اخیر تجربه کردهایم و افراد شایسته و کارآمد بسیاری تنها به دلیل رواج داشتن سکه حزبگرایی به محض آمدن دولت جدید از توفیق خدمت معاف شدهاند اما باید توجه داشت سکون بیمنطق نیز چون سرعتگیری از شتاب خودروی پیشرفت میکاهد.
به اعتقاد کارشناسان حوزههای مختلف، خطه کاشان با توجه به برخورداری از ظرفیتهای فرهنگی، تاریخی، اعتقادی و البته اقتصادی کمنظیر هنوز نتوانسته به جایگاهی شایسته توانمندیهایش برسد و حتی بیم آن میرود با گذشت زمان نتواند فاصله معنادار خود را با سایر همتاهای منطقهای خود حفظ کند بنابراین باید تکلیف گزینش مدیران جدید و یا تثبیت مدیران کارآمد فعلی هر چه سریعتر مشخص شود.
و نکته آخر اینکه در کنار بهرهگیری از مدیران سایر مناطق که در این طی این سالها به رویهای مشهود تبدیل شده باید به استعدادهای ناب آن نیز در عرصههای مختلف اعتماد کرد به شرط آن که رابطهها جای تخصصها را نگیرند.
حال باید دید آیا آرامش کنونی در سطح مدیریت شهرستان حکایت از یک آرامش واقعی دارد یا طوفانی مملو از تغییرات وسیع در پس آن منتظر خودنمایی است.