این روزها فضای مجازی و رسانه های مکتوبی که صفحه پرمی کنند تا آگهی منتشر شود به هر فرصت طلبی مجال داده اند تا دلنوشته ها و دلتنگی هایش را بگوید و بنویسد و شما که خواننده اید با اندک بغضی در درون آن را شاهکاری شناخته که اندیشمندی بر آن قلمفرسایی کرده است.
صحنه سیاسی انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در کاشان قصه طنزی است که هر دردمندی را به اندوه وا می دارد و آه تأسف از اعماق جانش بیرون می آید که چه بر سر این مرز و بوم آمده است.
اعلامیه چسبانان ستادهای انتخاباتی در هیبت تحلیل گرانی قد علم کرده و برای تمدن هفت هزارساله تعیین تکلیف کرده و خیرخواهی مردمانش را ادعا می کنند و روشنفکرنماهای متوهم که همواره موج حضور مردمی آب در چشمانشان فشانده در اثرگذاری خود و همفکرانشان بر کون و مکان سخنوری و گهرفشانی می نمایند.
امروز قلم به دستانی که روزی از صدقه سری فلان کاندیدا و نماینده در هزار نام بی نام و نشان یادداشت و گزارش نویسی کرده و نانی به منزل برده انددر جایگاه روزنامه نگار و روشنفکر برای دولت و ملت نسخه پیچی می کنند.
ختم کلام روزی اگر شعار دانستن حق مردم است بر کوی و برزن فریاد می شد امروز بلای جان من شده است از اینکه چه می گویند اینان که آنگونه اند.
*************************
تیمسار،انتظار داشتیم مایه افتخارمان بشوی....
مقاله ای انتقادی به نماینده کاشان جهت درج در وبلاگتان درwww.0361.lxb.ir
متاسفانه مطلب بسیار دردناک اما واقعی را یاداوری کردین!!!
امیدوارم هرچه زودتر از این مرحله گذار عبور کنیم