گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

دکتر محمد مشهدی نوش‌آبادی

جوابیه

من گنگ خوابیده ...

روز به روز بیشتر به اهمیت رکن چهارم پی می‌برم. حتی با وجود محدودیت‌ها و تنگناهایی که با آن مواجه است. بدون شک اگر فرار به جلو نکرده و شرایط موجود را پذیرفته و برای آن دل بسوزانیم ، از آن نتیجه خواهیم گرفت و صد البته بی‌توجه به نام و نان و پایبند به اصول اخلاقی و حرفه‌ای.

گفت و گوی دکتر مشهدی و حسین محلوجی بر سر عملکرد بنیاد فرهنگ کاشان جلوه‌ای زیبا از کارکرد این عرصه است.

جوابیه‌ای که قول آن در یکی از پست‌های قبلی داده شده بود در این مجال منتشر می‌شود. امید است امکان و فرصتی فراهم شود تا در فضای مکتوب نیز باز نشر شده و در اختیار مخاطبین محترم قرار گیرد.

با سپاس

عبدالمجید رفیعی

سردبیر تارنمای گفت و گو  و ماهنامه بهشت پنهان

به نام خدا
جناب آقای مهندس حسین محلوجی
مدیر محترم بنیاد فرهنگ کاشان
با سلام و احترام و ضمن آرزوی سلامتی و توفیق؛در پاسخ به نامه حضرتعالی درباره اینجانب که در وبلاگ گفتگو نمایه شده است، به عرض می رساند؛ حدود دو ماه پیش یادداشتی که البته صورت رسمی نداشت در صفحه وب سایت بنیاد فرهنگ به عنوان تذکر نوشتم. یادداشت این است:
«سلام، من نمی دانم دقیقا چه کارها و فعالیت هایی را این بنیاد جزو کارهای خوب خود می داند. لابد در گذشته مرمت خانه های تاریخی و....اما اکنون چه؟ بضاعت علمی  یک مجموعه با لیست کردن افراد مشهور و بعضا کاملا غیر عالم به عنوان همکاران و پژوهشگران ثابت نمی شود، بلکه با ارائه کارهای علمی معلوم می شود که این بنیاد چند مرد حلاج است. ده سال پیش دو جلد کتاب نامربوط به کاشان و سبک دانشنامه نویسی راهی بازار شد و دیگر از دانشنامه خبری نشد. ای کاش به جای صرف هزینه مسئولین این مجموعه نظر کارشناسان مربوط راجع به این دو جلد را جویا می شدند. سالها بعد برحسب اتفاق کتابی در عنوان جغرافیای تاریخی کاشان دیدم از این مجموعه که اگر از چند دانشجو به عنوان تکلیف درسی هم این کار را می خواستی از این بهتر می شد البته اگر خوب راهنمایی می شدند. آن کتاب را ندیدم که رسما چاپ شود. نویسندگان حتی از کتاب های معمول در این زمینه هم آگاهی نداشتند.
 آقای رئیس! اگر می خواهید کاری علمی و ماندگار برای کاشان بکنید. باید کار را به افراد کاردان بسپارید. بعضی از همکاران شما حتی یک مقاله علمی در تمام عمر نداشته اند گرچه همه عزیز و محترمند. اگر این پول از شماست که مفت و بی جهت به هدر می دهید. اگر از بیت المال است خدا را! کار را به کاردان بسپارید و شما ریاست عالی داشته باشید مانند دانشنامه جهان اسلام و از این قبیل. شما آیا بانک اطلاعاتی پژوهشگران کاشان را دارید؟ می دانید چند کار علمی در این چند سال درباره فرهنگ کاشان کار شده است؟ آیا از این پژوهشگران دعوت کرده اید؟ آیا می دانید کار علمی یعنی چه؟»
این یادداشت بعدا در اختیار سردبیر ماهنامه «بهشت پنهان» قرار گرفت.
آقای محلوجی! قبل از پاسخ به جوابیه حضرتعالی باید به دو نکته اشاره کنم: اول اینکه به رغم  گله مندی از شیوه کار بنیاد به دلایلی قصد نوشتن نامه به این مجموعه را نداشتم،اما اکنون به درخواست حضرتعالی نگاهی به کلیت کار دانشنامه کاشان می اندازم. نکته بعدی این است که ما باید درک کنیم که این نوع نگاه گرچه مقداری تندو تیز است اما ناشی از دلسوزی و علاقه مندی به فرهنگ و دانش است. سابقه فعالیت من در امر کاشان پژوهی گواه بر آن است.
بنده «محمد مشهدی نوش آبادی» هستم شایسته بود به جای اینکه ده ها بار در نامه خطاب کنایه آمیز «استاد دانشگاه» را می آوردید اشاره ای هم به اسم بنده می کردید. ظاهرا حضرتعالی نتوانسته بودید بر عصبانیت خود غلبه کنید. اشارات کنایه آمیز دیگر نیز که ناشی از همین روحیه است البته در نامه فراوان است، اما برای من عادی است و سالهاست که با این ادبیات خو گرفته ام. چون نقد در مملکت ما جایگاهی ندارد و باید از کسانی مثل شما همیشه تمجید کرد و حتی خطاهای احتمالی را نیز گوشزد نکرد.
درباره جزوه «جغرافیای تاریخی کاشان»که شما می فرمایید چرا من با عنوان کتاب از آن یاد کردم، باید یادآوری کنم که نوشته بودم: ندیدم جایی نشر شده باشد، پس به این نکنه واقف بوده ام که رسما منتشر نشده است. اما ترس داشتم جزوه بگویم حمل بر چیز دیگری فرمایید.
فرموده اید: «با قبول هزینه ای چشمگیر با ذکر نشر محدود؛ برای نظرخواهی» آن را در اختیار صاحبان اندیشه قرار داده اید. باید بگویم خوشابه حال شما که برای کاری اینچنین می توانید هزینه های چشمگیرکنید. شما به خاطر دراختیار داشتن منابع مالی خوب برای کارهایی که با هزینه ناچیز می توان انجام داد اینگونه هزینه می کنید؛ اما برخی کاشان پژوهان را می شناسم که با زدن از نان زن و بچه و به قیمت گرسنگی آنان به تحقیق و پژوهش درباره کاشان می پردازند. البته این کار شما ضعف بزرگی را می رساند که به آن اشاره خواهم کرد. زیرا در یک مجموعه دانشنامه نویسی تشکیلات و روال علمی طوری است که نیازی به این هزینه ها نیست.
جزوه جغرافیای تاریخی را در منزل یکی از دوستان دیدم و تورقی کردم، دیدم چیز دندان گیر و تازه ای ندارد و مطالبی معمولی است. برخی از منابع مهم را نویسنده یا نویسندگان ندیده بودند که برای جغرافیای تاریخی کاشان بسیار مهم و اساسی بود. کتاب هایی مانند ذکر اخبار اصبهان از ابو نعیم اصفهانی، طبقات المحدثین باصبهان از ابوشیخ و کتاب هایی از این دست را ندیده بودند. اگر آن جزوه را دوباره ببینم به شما خواهم گفت که چه منابعی را ندیده اند. در ذهن من حدود ده منبع مهم است که ندیده بودند اما باید دوباره آن را ببینم تا منابع نادیده را گوشزد کنم.
شما فرموده اید این کتاب را یکی از بزرگان پژوهش در ایران نوشته است. من قبلا هم تذکر داده بودم در مقولات علمی توجهی به عناوین ندارم. به قول معروف «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» این عبارت نفیا یا اثباتا در باره هر کار پژوهشی صدق می کند. البته شاید ایشان سرپرستی کرده باشند، زیرا بعضی از دوستان در کاشان خودشان را از نویسندگان این جزوه معرفی می کردند. اکنون سوال این است: پژوهشی را که به گفته خودتان در بهمن 1385 برای نظرخواهی فرستاده اید، چگونه است که نزدیک به 6 سال پس از آن هنوز قابلیت انتشار ندارد؟ این رویکرد در تعارض با گفته حضرتعالی است که در دو صفحه سمت های علمی، سوابق آموزشی و پژوهشی و تعداد مقالات نویسنده ردیف می کنید. لابد خودتان هم به ضعف کار واقف شده اید اما در پاسخ به من فرار به جلو می کنید؟
آقای مهندس! خوب نیست برای تبرئه خود نسبت هایی که من به کار نبرده ام را از جانب من نثار دیگران بکنید. من نام نویسنده یا نویسندگان آن جزوه را دقیقا نمی دانم، اما نسبت «ناآگاه، فاقد صلاحیت و فاقد کاردانی» به شخص خاص یا نویسنده کتابی خاص نداده ام. من نوشته ام «نویسندگان از کتاب های معمولی در این زمینه هم آگاهی نداشتند.» شما ناخواسته به نویسنده یا نویسندگان این جزوه توهین می کنید.
آقای محلوجی! شما پول های زیادی را از منابعی که قطعا به حقوق مردم کاشان و ایران مربوط می شود هزینه کرده و می کنید. از شما چند سؤال دارم. جلد 1و 2 دانشنامه کاشان چرا منتشر نمی شود، در حالی که جلد3و 4آن 10 سال است منتشر شده است؟ این کارهایی که مدعی انجام آن هستید کی منتشر می شود؟ آقای محلوجی! آیا این سردرگمی شما در تالیف و انتشار دانشنامه کاشان دلیلی جز این دارد که از آغاز هیچ تشکیلات منسجم علمی بر این کار نظارت نداشته و چشم انداز روشنی برای مدخل های آن در نظر گرفته نشده است؟ می شود بفرمایید این تشکیلات در دانشنامه شما وجود  دارد یا نه؟ اگر دانشنامه شما تشکیلات علمی دارد چرا خبری از آنها در شناسنامه آغازین دانشنامه به چشم نمی خورد؟ می شود بفرمایید مداخل مورد نظر شما در دانشنامه کاشان چیست؟ می شود بفرمایید چرا ده سال است هیچ مجلدی از دانشنامه منتشر نشده است؟ آیا این ها خبر از شیوه نادرست شما در تالیف دانشنامه نیست؟ آیا پیشنهاد سپردن کار به کاردان و به ریاست عالی بسنده کردن حرف توهین آمیزی است؟ آیا سردرگمی شما در تولید محصول دانشنامه با وجود- به قول خودتان- استفاده از پژوهشگران نامدار از نابلدی شما خبر نمی دهد؟ آیا ایرادی را متوجه دانشنامه نمی دانید که اینگونه در مقابل نقد یک درد آشنا بر می آشوبید؟ 
 شما باید «دایره المعارف بزرگ اسلامی» و «دانشنامه جهان اسلام» را دیده باشید، در صفحات اول آن نام ریاست عالی، مدیر عامل، هیات امنا، فهرستی از مشاوران یا اعضای شورای عالی علمی، مدیران، اعضا و همکاران علمی و همچنین نام مولفان و مترجمان مدخل ها آمده است که شامل صدها چهره علمی است. اما در دو جلد دانشنامه شما دو اسم ملاحظه می شود؛ حسین محلوجی و جهانشاه درخشانی!
نوشته ام جلد سوم و چهارم دانشنامه شما با شیوه دانشنامه نویسی و کاشان نامربوط است، سوگمندانه باید بگویم موسسه شما حتی از مقدمات دانشنامه نویسی نیز باخبر نیست. چون مداخل دانشنامه باید انعکاس نظریات مختلف در یک حوزه باشد آن هم با ارجاع به همه صاحبنظران آن حوزه. شما خود اذعان دارید که یک نظر شاذ را در مورد کوچ آریاییان مطرح کرده اید، این اشتباه بزرگی است. در دانشنامه این گونه نظرات محور نیستند. شما نباید دیدگاهی که صدها پژوهشگر بزرگ که برخی از آنها بر حدود پانزده زبان زنده و مرده دنیا اشراف کامل داشته اند نادیده بگیرید و نظرات شاذ و ناسیونالیستی را به عنوان محور بحث انتخاب کنید. شیوه دانشنامه نویسی شیوه استانداردی است نمی شود هر کسی بیاید و بگوید منظور من از دانشنامه چنین و چنان است. دانشنامه کتاب نیست و بیان دیدگاه شخص خاصی نیست. این را کوچک و بزرگ می دانند.
هیچ دانشنامه ای را در جهان پیدا نخواهید کرد که مانند دانشنامه شما در یک مجلد مقاله یک نویسنده و در مجلد بعدی منابع و نمایه جلد قبلی بیاید. دانشنامه شامل مجموعه مداخل کوتاه و بلندی است که هر کدام را یک صاحبنظر آن حوزه زیر نظر گروه های علمی مربوطه می نویسد آنهم در تعداد کلمات محدود و با نظم مشخصی مانند ترتیب الفبایی  و داشتن ویژگی های استاندارد و مشخص که باید مو به مو بررسی و به تایید داوران برسد. گاهی در داوری ها مقاله سفارش داده شده رد و یا به کلی محتوای آن عوض می شود. یکی از مدیران علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی می گویند من به عنوان داور فقط 1500 کلمه از بیست هزار کلمه از مقاله نویسنده ای معروف را برای انتشار صلاح دانستم. آن وقت شما فرصت فراخی به نویسنده ای داده اید و تند و تند نوشته است و البته پول خوبی هم از حضرتعالی دریافت نموده و خود می فرمایید که هزینه های جنبی آن هم زیاد بوده، اما ارزش علمی آن بسیار پایین تر از استانداردهای معمول است.
برای مثال در کمال شگفتی این نویسنده محترم برای اثبات نظر خویش نقشه جغرافیای ایران را به میل خود دستکاری نموده و حوزه دریاچه نمک را به چند میلیون سال به عقب رانده است.(دانشنامه کاشان3، دفتر یکم، ص94،نگاره37) تا مطلبی را راجع به چند هزار سال پیش(آغاز شهرنشینی در ایران) ثابت کند. یعنی براساس نظر نویسنده مقاله، در چند هزار سال پیش این دریاچه تا داخل افغانستان می رفته است. خنده دار این است که فقط بخشی از نقشه به اقتضای نیاز نویسنده از نقشه چند میلیون سال به عقب رفته است و جاهای دیگر مانند خلیج فارس، دریای عمان، دریاچه ارومیه و...گویا در چند میلیون سال پیش نیز به همین شکل بوده است!؟
آقای محلوجی! آیا این مسخره کردن دانش نیست؟ آیا این نمونه ای از دقت و «اوج تعهد و درستکاری» موسسه شماست. آیا «عمری حسرت و آرزوی» انتشار اینگونه مطالب بی پایه و اساس را  داشتید؟
آیا خنده دار نیست که بنویسیم: کهن ترین اشاره ای که به زیستگاه کاشیان شده است به آغاز آفرینش باز می گردد.(همان، ص716) آیا اینگونه دعاوی بی مایه که در این کتاب فراوان است می تواند جز در داستان های کودکانه جای داشته باشد؟
شما انتظار نداشته باشید کسی وقعی به این نوشته ها بدهد و آن را نقد کند. این گونه نوشته ها شبیه به برخی رمان های ترجمه شده توسط آقای ذبیح اله منصوری است.
شما نوشته اید که نویسنده محترم کاسیان را همان آریائیان می داند. حتما اگر دانشنامه برای کرمانی ها یا برای آذربایجانی ها بود هم مصداق آریاییان نخستین تغییر می کرد. نظر ایشان با شواهد مبرهن علمی ناسازگار است. اگر به فرض هم دیدگاه قابل اعتنایی باشد باید در کنار نظرات دیگر به آن اشاره شود.
خطاب به من فرموده اید: «سوابق علمی خود را بفرمایید...» پس این پژوهشگران پیر و جوانی که می فرمایید را از کجا پیدا کرده اید؟ امروز که با زدن چند دگمه روی سایت های جستجوگر همه سوابق پیدا می شود و می توانید فهرست کارهای منتشر شده اشخاص را با جستجوی چند ثانیه ای پیدا کنید.
این همان مشکل اساسی است که من طرح کرده بودم و شما جواب ندادید. گفته بودم آیا پژوهشگران و کارهای پژوهشی حوزه کاشان را می شناسید؟ آقای مهندس! نه پژوهشگران کاشان و ایران محدود به این کسانی است که شما می شناسید و نه مقالات مربوط به کاشان همان هفت مقاله ای است که روی سایت نمایه کرده اید.
اما راجع به جوان ها که نوشته اید: «باید به آنها میدان داد.» اگر از جوان ها استقبال می کنید و آنها را به کار می گیرید که خیلی خوب است. زیرا کار اصلی را جوانان انجام می دهند. اما من جوانی را می شناسم که حدود هشت- نه سال پیش، بعد از تماس با حضرتعالی طرحی پژوهشی را پس از مشقات زیاد به مجموعه شما ارائه کرد، اما نپذیرفتید. در حالی که کار باارزشی بود. حداقل ارزش این کار ثبت و شناسایی بیش از 50 سند تاریخی از دوران صفویه در کاشان بود که برای اولین بار انجام می گرفت. وی این کار را به مجموعه دیگری ارائه کرد و پذیرفته شد. نزدیک ده سال روی آن کار کرد و الان ناشری معتبر خریدار این کار است. امیدوارم جوان هایی را که در این موارد صاحب صلاحیتند شناسایی کنید نه اینکه هر کسی از آشنایان و هم فکران دور و نزدیک که به پست تان خورد را داخل این مجموعه کنید.
شما گاهی به کاشان تشریف می آورید و برای کمک علمی از همشهریان تعدادی علاقه مند به فرهنگ کاشان را که بعضی از آنها این روزها برای خود وبلاگی دارند و دلنوشته ای می نویسند جمع کرده و بعد فکر می کنید از پژوهشگران منطقه کمک گرفته اید. غافل از اینکه پژوهشگران سرشان در کار علمی است و در گوشه و کناری مشغول پژوهش هستند و از این جلسات حضرتعالی خبردار هم نشده و سایه شما بر سرشان هم نمی رسد، بلکه در دردمندی و بی عافیتی و گمنامی خاک خرابه های منطقه را می خورند.
این در حالی که کارهای خوبی در سالهای اخیر درباره کاشان(حوزه فرهنگی کاشان، آران و بیدگل و نطنز) در شکل مجله، مقالات همایش، کتاب و...به ویژه از سوی پژوهشگران دانشگاهی منتشر شده است. باید از این توان علمی بهره گرفت. انتظار نداشته باشید که فرهیختگان دانشگاه برای انجام کار پژوهشی دنبال شما بدوند. این وظیفه شماست که آنها را شناسایی و دعوت کنید.
نکته دیگر این است که در هنگام ارزیابی دیگران باید اول جهت ارزیابی را مشخص کرد. وقتی ما درباره صلاحیت افراد صحبت می کنیم باید بگوییم از کدام جهت صلاحیت دارند و یا ندارند. مثلا می گوییم فلانی فرد بسیار خیری است. یا مدیر خوبی است یا چهره فرهنگی و سیاسی است. یا هنرمند است، ادیب است، شاعر است و از این قبیل. حتی کسی ممکن است گردآوری کننده اسناد باشد. اما جهت ارزیابی من این ها نیست، من چیز دیگری گفته ام.
آقای محلوجی! شما علی رغم حسن نیت و حس صادقانه وطن دوستی، از ضوابط کار علمی بی خبرید، درست مانند برخی از سیاست مدارانی که فکر می کنند از اوضاع باخبرند و فریادهای دردمندانه امثال شما را نمی شنوند. من هم از سر درمندی می خواهم یک واقعیت مهم و اساسی را درباره کار کاشان پژوهی بنیاد فرهنگ بگویم.
 اما افسوس...من گنگ خوابیده ...
با این اوصاف برای شما احترام قائل هستم و وجود امثال شما را غنیمت می دانم؛ این همان یک گامی بود که فرموده بودید به پیش بردارم.
امیدوارم مواردی که من به آن اشاره کردم را به عنوان تذکری صادقانه بپذیرید و درباره من قضاوتی منصفانه تر از آنچه در بند 7 نامه نوشته اید، داشته باشید و بدانید که پذیرش این نقدها می تواند شما را در رسیدن به مقصودی که دارید نزدیک می کند.
برای نشان دادن حسن نیت این نامه را برای انتشار در اختیار مطبوعات قرار نمی دهم و منتظر پاسخ حضرتعالی می مانم.
محمد مشهدی نوش آبادی
2/6/91
تلفن09132630578ایمیلmmn5135@yahoo.ca

نظرات 1 + ارسال نظر
علی رضا سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ب.ظ

همایش وبلاگ نویسان شهرستان آران و بیدگل

زمان: چهارشنبه 26 مهر ماه ساعت 19

مکان : کانون بنی طبا


--------------------------------------------------------------------------------



نکته ها:

سر ساعت تشریف بیاورید.

این نوشته به معنای دعوت نامه ی رسمی است. بنابراین راشید بیایید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد