گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

درخواست مدیر بنیاد فرهنگ کاشان

جوابیه مدیر بنیاد فرهنگ کاشان  به نقد دکتر مشهدی

از آنجا که هستید یک قدم فراتر آیید


چندی پیش دکتر محمد مشهدی نوش‌آبادی استاد دانشگاه با ارسال نامه‌ای به بنیاد فرهنگ کاشان که نسخه‌ای از آن برای اینجانب ارسال شد عملکرد آن بنیاد را مورد نقد قرار داد. نامه از طریق این وبلاگ و برخی دیگر از وبلاگ‌ها و سایت‌ها  و همچنین ماهنامه بهشت پنهان رسانه‌ای شد.
بعد از انتشار نامه دکتر مشهدی، جوابیه‌ای از بنیاد فرهنگ کاشان و با امضای حسین محلوجی به دفتر ماهنامه بهشت پنهان رسید. این جوابیه ضمن چاپ در شماره 39 بهشت پنهان به وسیله این وبلاگ در اختیار دوستان قرار می‌گیرد.
مجید رفیعی



مدیر مسئول محترم ماهنامه بهشت پنهان
سلام علیکم
در پاسخ به «نامه یک استاد دانشگاه» که آن را زیر عنوان «بنیاد فرهنگ کاشان چند مرده حلاج است» در ماهنامه بهشت پنهان، شماره 38 (خرداد و تیر 1391) درج فرموده‌اید، خواهشمند است پاسخ زیر را، مطابق قانون مطبوعات، و در نخستین شمارة آن ماهنامه محترم، برای مزید آگاهی عمومی و رفع شبهاتی که جناب آقای «استاد دانشگاه» عنوان فرموده‌اند،‌ درج فرمایید:
1- جزوه‌ای (و نه «کتابی‌» که آقای «استاد دانشگاه» فرموده‌اند) که این بنیاد زیر عنوان «جغرافیای تاریخی کاشان» منتشر کرده و نام درست آن «جغرافیای تاریخی، بقاع متبرکة شهر کاشان، و مشهد اردهال» است، جزوه‌ای است که در شمارگان محدود (کمتر از یکصد نسخه) برای نظر خواهی در اختیار علما و فضلا قرار گرفته است. روی جلد و در صفحة عنوان این جزوه آمده است: «نشر محدود؛‌ برای نظرخواهی؛ غیرقابل انتشار». نویسندة جزوة «جغرافیای تاریخی» که «استاد دانشگاه» ایشان را فاقد صلاحیت و ناآگاه دانسته‌اند و فرموده‌اند «کاردان» نیستند، سوابق علمی زیر را دارند:
- دارای دکترا در رشتة جغرافیا و زمین‌شناسی، و اقتصاد تعاون (از دانشگاه فیلیپس ماربورگ آلمان)
- گذراندن دورة فوق دکترا در رشتة آموزش دانشگاهی و توسعة بین‌الملل (در دانشگاه کاسل آلمان).
- عضو هیئت علمی گروه جغرافیای دانشگاه شهید بهشتی.
- دارای پیشینة در دانشگاههای شهید بهشتی، تربیت مدرس، تربیت معلم، الزهرا (س)، امام حسین (ع)؛ و در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران و عمدتاً‌تدریس در دوره‌های فوق‌ لیسانس و دکتری آن دانشگاه
- عضو شورای عالی علمی دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- نویسنده پنجاه وپنج مدخل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی
- مدیر بخش جغرافیای دانشنامه ایران
- عضو شورای علمی و ویراستار دانشنامة خلیج فارس.
- عضو هیئت رئیسة انجمن جغرافیای ایران.
- مولف 10 عنوان کتاب در رشتة تخصصی
- نویسندة ده‌ها عنوان مقالة علمی، منتشر شده در نشریات علمی داخلی و خارجی.
- مترجم بیش از 30 عنوان مقالة علمی.
این آن نویسنده‌ای است که «استاد دانشگاه» فرموده‌اند «از کتاب‌های معمول در این زمینه آگاهی ندارند»! از نظر ما، به شهادت رزومة بالا، نویسندة جزوة «جغرافیای تاریخی» کاشان،‌فردی شناخته شده، دارای صلاحیت و اعتبار علمی و حرفه‌ای، و صاحب آثار معتبر علمی هستند. حالا اگر آقای «استاد دانشگاه» چنین فردی را ناآگاه،‌ فاقد صلاحیت، و فاقد کاردانی می‌دانند،‌ اولاً‌شایسته بود دلایل خود را می‌فرمودند؛ و ثانیاً سوابق علمی خود را بفرمایند تا همکاران بنیاد فرهنگ کاشان با پیشینة علمی‌شان آشنا شوند.
2- مزید اطلاع «استاد دانشگاه»‌عرض می‌کنم که در بنیاد فرهنگ کاشان، حاصل برخی از کارهای پژوهشی، پیش از انتشار، در اختیار گروه منتخبی از فرهیختگان و استادان و آگاهان حوزة ذی‌ربط قرار داده می‌شود تا از اثر پژوهشی، رفع نقص احتمالی شود. اینکه بنیاد فرهنگ کاشان جزوه‌ای را، با قبول هزینة چشمگیر، با ذکر «نشر محدود؛ برای نظرخواهی؛ غیرقابل انتشار» بر روی جلد و صفحة عنوان آن، در اختیار صاحبان اندیشه و دانشگاهیان قرار داده به همین علت ودلیل است. این عمل نشان دهندة اوج تعهد ودرستکاری یک مؤسسة فرهنگی و پژوهشی است. ما تا امروز «کتاب‌سازی» نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. با تأمل و حوصله کار می‌کنیم. کاش «استاد دانشگاه» نیز که جزوة مورد نظر را در اختیار داشته‌اند (تاریخ انتشار آن بهمن 1385 است!) به جای ایجا شبهه، و به جای کلی‌گویی، و به جای منفی‌بافی در سال 1391، دو خط می‌نوشتند که ایراد علمی کار بنیاد فرهنگ کاشان و آقای دکتر عباس سعیدی در کجاست. این آن چیزی است که ما در پی آن هستیم. بنیاد فرهنگ کاشان آماده است که فرمایشات علمی و انتقادی ایشان را به گوش جان بشنود و در صورت صحت به کار بندد. امّا اگر کسی، از جمله جناب آقای «استاد دانشگاه» نوشته‌ای را که به صورت «محدود» و برای «نظرخواهی» توزیع شده باشد، مستمسک قرار دهد و در مطبوعات به آن بتازد دور از انصاف و دور از منطق علمی است. مضافاً اینکه «استاد دانشگاه» هیچ ایراد و اشکال مشخصی را عنوان نفرموده‌اند. آن حرف‌هایی را نیز که فرموده‌اند، هرکس دیگر، حتی بدون فرهنگ و بدون سواد، می‌تواند بگوید، و ممکن است بهتر از ایشان هم بگوید!
3- آقای «استاد دانشگاه»‌فرموده‌اند: «بعضی از همکاران شما (یعنی بنیاد فرهنگ کاشان) حتی یک مقالة علمی در تمام عمر ننوشته‌اند. از ایشان خواهش می‌کنیم اسامی این «بعضی از همکاران» را بفرمایند. من عرض می‌کنیم که چنین همکارانی نداریم، و اگر هم داشته باشیم، ذنب لایغفر نیست. به جوانان باید میدان داد. مگر نه اینکه دانشمندانی مانند «استاد دانشگاه» نیز یک روز از جایی شروع کرده‌اند؟ درهای بنیاد به روی جوانان فاضل و مستعد باز است. ما افتخار می‌کنیم که جوانان را نیز به کار می‌گیریم و برای این سرزمین و برای «کاشان پژوهی» نیروی انسانی قابل و توانا تربیت می‌کنیم. به هر حال انتظار داریم آقای «استاد دانشگاه» به طور مشخص بفرمایند چه کسانی منظور نظرشان است تا پاسخ بدهیم. و همین جا بگویم که بنیاد فرهنگ کاشان از ذخایر ارزشمند کاشان، مانند آقای حسن عاطفی، آقای سیف‌الله امینیان، آقای سیدناصر سرافرازی، و آقای سیداکبر حلّی نیز بهره گرفته است و خواهد گرفت.
4- آقای «استاد دانشگاه» فرموده‌اند: بنیاد کاشان «دو جلد کتاب نامربوط» منتشر کرده است. ایشان حتی عنوان کتاب مورد تازش خود را ننوشته‌اند که خوانندگان متوجه شوند ایراد ایشان به چه کتابی است. منظور ایشان کتابی است در دو جلد (جلدهای 3 و 4 دانشنامة کاشان) با عنوان آریاییان، مردم کاشی، اَمرد، پارس و دیگر ایرانیان (بنیاد فرهنگ کاشان، 1382) که حاصل پژوهش‌های سی و چند سالة شادروان دکتر جهانشاه درخشانی در ایران و آلمان و ارمنستان است و بنیاد فرهنگ کاشان انتشار آن را از افتخارات خود می‌داند. ایشان برای اینکه این پژوهش را به سرانجام برسانند کتابخانه‌ای را با پشتیبانی بنیاد فرهنگ کاشان تجهیز و آماده کرده بودند که از نظر نوع منابعی که گردآوری و در آن سازمان داده شده اگر بی‌هتما نباشد کم‌نظیر است. در اینجا نیز از آقای «استاد دانشگاه» خواهش می‌کنیم به جای کلی‌گویی، و رد کردن بدون دلیل و برهان و برهان همه چیز، ایرادهای علمی خود را به صورت مشخص و آشکار عنوان بفرمایند تا بتوان به آنها پاسخ داد؛‌یا اگر ایرادهایشان درست باشد، پژوهشگران بنیاد فرهنگ کاشان آنها را به روی چشم خود بگذارند و کارشان را تصحیح کنند. «استاد دانشگاه» 9 سال فرصت داشته‌اند که این کتاب را بخوانند و نقدی عالمانه بر آن بنویسند. ولی دریغ از یک کلمه! فقط فرموده‌اند «نامربوط» است. «نامربوط» به چه چیز؟!
پژوهشگری به نام دکتر جهانشاه درخشانی، پس از سی و چند سال پژوهش، به فرضیه‌ای رسیده است که خلاصة آن این است: فرضیة رایج در مورد کوچ آریاییان از خارج از محدودة فلات ایران به این فلات نادرست است، و این ایرانیانِ ساکن فلات مرکزی ایران (که کاشان بخشی از آن است) با تأکید بر مردم کاشی بوده‌اند که از فلات مرکزی ایران به سرزمین‌های دور و نزدیک خارج از این فلات کوچ کرده‌اند و پیام‌رسان و انتقال دهندة فرهنگ و هنر و تمدن به مردمان ساکن در آن سرزمین‌ها بوده‌اند. دکتر جهانشاه درخشانی بر این باور است که از مردم کاشی یا قوم کاشی بیشترین آثار فرهنگی، مدنی، و تاریخی در منابع بیگانه بر جای مانده است. حالا 9 سال پس از انتشار این فرضیه، که در چندین کنگرة علمی خارج از ایران نیز مطرح شده است، جناب آقای «استاد دانشگاه» به جای اینکه، با ذکر شواهد ودلایل علمی، دلایل ردّ این فرضیه را بگویند، فقط فرموده‌اند «نامربوط» است! آیا این کار منصفانه و علمی و حق است که حاصل سی و چند سال کار یک پژوهشگر را با یک «نامربوط» داوری بفرمایید؟ این است روش علمی؟ این است نقد علمی؟ این است انصاف علمی؟
5- آقای «استاد دانشگاه» از من پرسیده‌اند: «آیا می‌دانید کار علمی یعنی چه؟» از ایشان خواهش می‌کنم بزرگواری بفرمایید و به جای پرسیدن از من، خودشان بفرمایند کار علمی یعنی چه! و متقابلاً من از ایشان، که مدعی دانستن معنای کار علمی هستند، می‌پرسم: اگر هدف اصلی هر انتقاد منصفانه و شرافتمندانه اصلاح نادرستی‌ها و آگاهی رساندن به جامعه و مخاطبان یک اثر باشد، آیا در نوشتة خود به این اصول پای‌بند بوده‌اید؟ آیا برخوردهایتان با حاصل کار پژوهشگران و مؤلفان بنیاد فرهنگ کاشان «علمی» است؟ کجای کارتان علمی است؟ اینکه پس از گذشت 9 سال از انتشار یک اثر دربارة آن بفرمایید «نامربوط» است، «علمی» است؟ علم شما این است؟! آیا کسی مانند دکتر عباس سعیدی را با آن تحصیلات و با آن فعالیت‌های شاخص علمی فاقد صلاحیت و فاقد کاردانی دانستن، آن هم بدون ذکر حتی یک کلمه دلیل، «قضاوت علمی» است؟
6 – آقای «استاد دانشگاه» فرموده‌اند «منابع درآمدی بنیاد» نامشخص است. برای استحضار ایشان عرض می‌کنم که بنیاد فرهنگ کاشان مؤسسه‌ای است غیردولتی، مستقل و غیرانتفاعی که مطابق قانون تأسیس شده، به ثبت رسیده و فعالیت می‌کند. منابع مالی این مؤسسه از محل منابع شخصی (و نه بیت‌المال) و از فروش آنچه این بنیاد منتشر می‌کند. تأمین می‌شود. اگر ایشان ایرادی دارند، به طور مشخص و مکتوب بفرمایند تا توضیح بدهیم.
7- بنیاد فرهنگ کاشان امیدوار است در ادامة فعالیت خود از راهنمایی‌هایی پژوهشگران و استادان فاضل و آگاه، به ویژه جناب آقای «استاد دانشگاه» و انتقادهای مشخص ایشان بهره‌مند شود. هدف ما خدمت به سرزمینی است که یافته‌های پژوهشگران حاکی است پیشینه‌ای 7500 ساله دارد، خاستگاه فرهنگ و تمدن، یا دست کم یکی از خاستگاه‌های اصلی فرهنگ و تمدن بشر بوده است، و... این کار بزرگ از عهدة یک نفر و یک موسسه برنمی‌آید. اگر همه دست در دست یکدیگر قرار دهیم. و کارهای علمی را نقد علمی بکنیم، شاید از عهده برآییم. هرکار علمی نیاز به «نقد علمی‌»‌ دارد. در مورد پدیده‌های اجتماعی نیز به همین ترتیب است. نقد همیشه لازم است؛ ولی «نقد علمی» فرق دارد با برخورد «‌استاد دانشگاه» به وجهی که در بالا به آن اشاره کردم.
8- در کتاب مستطاب اسرار التوحید حکایتی منسوب به ابوسعید ابوالخیر، عارف نامدار، آمده است که بازگویی آن را در اینجا مناسب می‌بینم.
«شیخ {ابوسعید ابوالخیر} یکبار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند. اجابت کرد. بامداد در خانقاهِ اُستاد تخت بنهادند. مردم می‌آمد و می‌نشست. چون شیخ بیرون آمد مُقریان قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند، چنانک {چنانکه} هیچ جای نبود. معرّف برپای خاست و گفت: خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید. «شیخ گفت: وَصلَی اللهُ علی محمد و آلِهِ اَجمعین.»  و دست به روی فرو آورد و گفت: هرچه ما خواستیم گفت، و همة پیغامبران بگفته‌اند، او بگفت که از آنچ {از آنجا که} هستید یک قدم فراتر آیید.» کلمه‌ای نگفت و از تخت فرود آمد و برین ختم کرد مجلس را.
بله، ای کاش هرکدام از ما، یک گام، فقط یک گام، به پیش برداریم.
با احترام
حسین محلوجی
مدیر بنیاد فرهنگ کاشان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد