یادداشت
منطقه ممنوعه
مجید رفیعی
«روحانیون؛ منطقه ممنوعه هستند» جملهای که دوستی تلفنی گفت و از من خواست بیش از این پا در کفششان نکنم. اگرچه همه معتقدند آیتالله نقش پررنگی در مسائل سیاسی، اجتماعی شهرستان بازی کرده است ولی شخصیت روحانی وی مانع بسیار بزرگی در نقد عملکرد ایشان و منسوبین به وی میباشد.
اگر ضمن احترام به شخصیت کاریزماتیک و روحانی شخص آیتالله به خود اجازه دهیم وارد حوزه مدیریتی آیتالله در زمان حیات شویم مسائل بسیاری جلب توجه خواهد کرد و چنانچه با سعه صدر و رعایت انصاف و دوری از توهین و اتهام به آسیبشناسی آن پرداخته و نظرات مختلف و مخالف را بشنویم، این سلسله بحث میتواند چراغ راهی شود برای کاشان در زمان ممات آیتالله.
یکی از مسائلی که در چند مطلب قبلی بدان پرداخته شد بحث دزدیده شدن کفشهای آیتالله در مسجد جامع نوشآباد بود. محمدرضا عمرانی معتقد است شخصی با سیدی مظلوم درافتاد و ورافتاد و سید در جواب با مردم نوشآباد به مهربانی رفتار کرد و نوشآباد در زمان آیتالله از پیشرفت قابل توجهی برخوردار شد ولی فردی دیگر که گویا نوشآبادی است و بدون معرفی خود تنها به گذاشتن نظر اکتفا کرده است با این حرف موافق نیست و میگوید دزدیده شدن کفشها توسط یک فرد ده ساله اتفاق افتاد و نوشآباد در زمان حیات آیتالله توسط گروهی که وابسته به بیت بودند و در ارکان تصمیمگیری شهری قرار داشتند مورد بیمهری قرار گرفت.
اما بحث دیگری نیز در این ارتباط مطرح شده است و آن این که آیتالله برای تبلیغ از شخصی خاص به مسجد جامع پای گذاشت و ادامه میدهد که «ابن رسول» کاندیدای مجلس شورای اسلامی به واسطه صندوقی معروف «در بیت عامه مردم»، نتوانست پا به مجلس بگذارد و محمد رضا عمرانی میگوید: «چرا با ورود نظامیان به صحنه سیاست به صورت نسبی به قضاوت نشستهایم. دیروز ورود نظامیان به صحنه سیاست مقبول نظر آقایان بود و امروز مذموم است.
نویسنده معتقد است چنانچه به صورت مشخص به موارد مطرح شده فعلی و بعدی پرداخته شود شاید نتیجهای حاصل گردد و البته یادمان نرود کاشانیها اعم از موافقین و مخالفین آیتالله از مدیریت شهری در دوران وی به خوبی یاد کرده و آرزوی بازگشت بدان دوره دارند ولی این بدان معنی نیست که نقاط ضعف و قوت را در کنار هم نبینیم و به آن نپردازیم و صد البته با در نظر گرفتن خطوط قرمز و مناطق ممنوعه