گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

بنیاد فرهنگ کاشان

نگاهی دوباره

بنیاد فرهنگ کاشان

دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده


چند روز پیش بنا به دعوت آقای مهندس حسین محلوجی وزیر اسبق معادن و فلزات (در دولت سازندگی) که هم اینک در سال‌های بازنشستگی با تأسیس بنیاد فرهنگ کاشان در راه حفظ فرهنگ و هنر و ارزش‌های ماندگار کاشان گام برمی‌دارد، در جلسه‌ای با حضور ایشان و جمعی از خبرگان و کارشناسان رشته‌های گوناگون هنری و فرهنگی و معماری و صنایع دستی شرکت داشتم.

دستور جلسه استمداد ایشان از کارشناسان و متخصصان رشته‌های گوناگون در زمینه گردآوری مطالب و اطلاعات مفید تاریخی و دقیق درباره کاشان بود که قرار است در بیش از 32 موضوع گوناگون «دانشنامه کاشان» را تشکیل دهد. دانشنامه‌ای که با سختی و دشواری –که معمولاً زینت کارهای جدی و ماندگار است- دو جلد آن با نفاست و آراستگی پسندیده‌ای منتشر شده است.

تقریباً همه کسانی که فرصت سخن گفتن در این جلسه سه ساعته را پیدا کردند، مقدمه سخنشان به تکریم و نکوداشت شخصیت کاشان دوست و فرهنگ‌مدار مهندس محلوجی اختصاص داشت و حتّی برخی به صراحت اعتراف کردند که روزگاری که ایشان وکالت و وزارت داشته است افکار و برنامه‌هایش را نمی‌پسندیده‌اند و مثلاً بازسازی خانه‌های سنتی را کاری ناشدنی و نادرست می‌دانسته‌اند.

آنچه که غیرقابل انکار است این که این دولت‌مرد کاشانی دهه هفتاد در بهترین موقعیت زمانی و شغلی که همه جا سخن از سازندگی بود در کنار کارهای اصلی و اساسی به فکر بازپیرایی و مرمت و احیاء بافت تاریخی و سنتی کاشان می‌افتد و با کوشش و همکاری برخی دیگر از مسوولان ملی و محلی خانه‌های آل یاسین، عامری‌ها، طباطبایی‌ها، عباسیان، حمام سلطان امیراحمد و... سر از خاکروبه‌ها و زباله‌ها بیرون می‌آورد و آن می‌شود که امروز کاشان را در سراسر جهان به جهت دارا بودن این نوع خانه‌ها و معماری خاص آن می‌شناسند و کار به آنجا رسیده است که گفته شد کسانی که در همان سال‌ها شبانه به پای این بناهای خشتی آب می‌بستند تا پس از ویران شدن، در جای آنها برج و پاساژی بسازند اکنون خود مرمت خانه‌ای از همین جنس را مشتاقانه در دست اجرا دارند و این که کسانی آرامش زندگی در اروپا را رها کرده‌اند و به جنبش بناهای سنتی پیوسته‌اند.

از شگفتی‌هایی که در این جلسه شنیدیم این بود که در آن سال‌ها (دهه هفتاد) به تحریک برخی مقامات، مردم و صاحبان مغازه‌های خیابان آیت‌الله علوی (که امروز درآمد یک روز عیدشان برابر درآمد سال برخی مغازه‌های دیگر سطح شهر است) دست به راهپیمایی خودجوش! می‌زنند و خواستار اعدام کسانی می‌شوند که در پی تعمیر این خرابه‌های مزاحم برآمده‌اند و نکته جالب توجه این بود که گفتند قاضی خوش‌نام مسوؤل پرونده در آن روزگار، نوروز امسال به برخی از همان مسوولان زنگ زده است و ضمن تقدیر از این اقدام هوشمندانه و شایسته بازسازی خانه‌ها، از ایشان طلب بخشش و حلالیت کرده است.

تا اینجا را مقدمه سخن فرض بفرمایید تا یکی دو نکته را عرض کنم. این جانب از نظر روش و منش سیاسی و شخصی خود در آن سال‌های بی‌بازگشت، درست نقطه مقابل طیف سیاسی آقای مهندس محلوجی را می‌پسندیدم (دست کم در کاشان) و در انتخابات مجلس به ایشان رأی نداده‌ام و البته طرح این نوع گرایش‌ها که در ایران همیشه زود گرم و زودتر سر می‌شده است قابل مباهات و افتخار نیست امّا یادآوری کردم تا شائبه هرگونه تملق و همراهی دور از منطق را در حال حاضر زدوده باشم. در این هم که برخی از دوستان اصولگرا ممکن است در اصل ماجرا و رفتار دولتمردان سابق به دلیل ملاحظات مربوط به بیت‌المال تشکیک و تردید کنند پاسخم همان سخن قاضی شهر بُست است که پول‌های سلطان محمود غزنوی را نگرفت و پس فرستاد و گفت آنچه باید می‌گفت.

امّا اکنون سخن بر سر این است که نهادی مردمی با کمترین امکانات آستین همت بالا زده است تا آنچه را که از کاشان در سراسر جهان می‌تواند پیدا کند، گردآوری و ثبت و ضبط کند. وقتی می‌شنویم که در کاشان 62 نوع پارچه و صدها نقشه قالی (منحصر به فرد) وجود داشته است و امروز کارمان به کارخانه ریسندگی مخروبه رسیده است نمی‌توان آرام و بی‌خیال از کنار این فرهنگ و تمدن عظیم گذشت و گذاشت پا به پای زمان ثبت  و ضبط آن افتخارات و پیشرفت‌ها هم مانند اصل آن‌ها از بین برود.

هم‌چنان که قرار شد به پیشنهاد این جانب در روزنامه‌های سراسری فراخوان همکاری چاپ شود تا هر کس از کاشان و تمدن آن عکس، نامه، سند، خاطره و مطلبی دارد به دفتر بنیاد فرهنگ کاشان تحویل دهد، در اینجا نیز همه کسانی را که تجربه و توانایی حضور در چنین عرصه‌ای دارند، به همکاری با این بنیاد (که بنده هیچ نقشی در آن ندارد) دعوت می‌کنیم.

امید است این یادداشت بدآموزی نداشته باشد! و دوستانی را که جز به سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی فکر نمی‌کنند به خیال انجام وظیفه نیندازد و اجازه دهند کسانی که عاشقانه و خالصانه برای حفظ میراث فرهنگی و هنری و تاریخی کاشان کار می‌کنند با دغدغه‌های کمتری به راه خود ادامه دهند.

بعد تحریر

هنوز نمی‌توانم تصویر اعتراض‌های ناپخته و هیاهوی برخی همشهریان را در باب مخالفت با بازسازی بافت سنتی کاشان و اعتراف امروزشان به ارزش این اقدام را از ذهن خود پاک کنم. (و دریغ این که این گونه رفتار در زندگی امروز ما کم مصداق نیست)

اگر در داوری‌ها فکری و جناحی رفتار نکنیم و احساس و شور عاطفی خود را با منطق و خرد همراه کنیم و از تعصب و سخت‌گیری‌های بی‌مورد پرهیز کنیم هیچگاه نیاز نیست که پس از سال‌ها از رفتار گذشته خود طلب حلالیت داشته باشیم.

به یقین آنها که امروز به اعتبار قدرت و موقعیت شغلی خود بر مرکب سرکش تعصب و تندروی سوار شده‌اند روزی را پیش روی دارند که آرامش و تدبیر ناشی از مسوؤلیت نداشتن آنها را به فکر عذرخواهی از دیگران واخواهد داشت که اگر امروز «اندازه نگه دارند که اندازه نکوست» نیازی به آن روز موعود نیست و یا اگر به چنین روزی برسند شرمساری کمتری خواهند دید.

در نظر داشتم درباره رؤیای استان شدن کاشان مطلبی بنویسم که به محاق تأخیر افتاد که بماند تا فرصت مناسب دیگر. بدرود.

این مقاله در شماره ی (  ۲۳ )  اردیبهشت 89 ماهنامه بهشت پنهان به چاپ رسیده است.

نظرات 1 + ارسال نظر
ستارگان کویر دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:43 ب.ظ http://www.mahsaarani.blogfa.com

آیا می دانید ؟؟؟
اولین شهید فرهنگی ..........اولین شهید دانش آموز .........اولین روحانی شهید ...........جوان ترین شهید...........مسن ترین شهید .............اولین شهید کارگر شهرستان آران وبیدگل چه کسانی هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد