گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

لباس زیبای امامزاده

یادداشت

لباس زیبای امامزاده

همچنان حرف و حدیث ها پیرامون بزرگترین گنبد خاورمیانه ادامه دارد

ـ علیرضا جندقیان ـ

باب المراد سلام...

روزی تو را شناختم که گره های بزرگی به زندگی ام افتاده بود و راه چاره به جایی نمی بردم. و نمی دانم بخاطر کدام عمل ثوابم، خداوند تو را سر راهم قرارداد تا درمان زخم های درونی ام باشی و واسطه فیض رحمت الهی برای من.


در شب های یخ بندان زمستان و آفتاب سوزان تابستان، حرم تو ملجا و ماوای ماست، که این چهاردیواری تو عجیب آرامشی به انسان می دهد و آشفته بازار دل سیاه ما را تسکین و التیام می بخشد.

و حالا که دیگر کوچک و بزرگ شهر دلداده و دلبسته تو شده اند و هرگوشه و کناری که پا بگذاری سخن از کرم و لطف و جوانمردی تواست.

و آقا جان ...

باورکن همین حالا که با تو سخن می گویم، تمام دلخوشی این مردم رنج کشیده که هر روز با توده ای از مشکلات اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند، تو هستی و تو هستی و این بارگاهت که لحظه شماری می کنند شنیدن صدای اذان را تا به پای بوسی تو بیایند و حرف دل با تو بگویند.

و اما ...

آنچه این روزها حرف و حدیث دور و برت را زیاد کرده است، گنبدی است که چند روز پیش روی بارگاهت قرار گرفت. بزرگترین گنبد خاورمیانه که از ابتدا روی آن مانور داده می شد و هزینه ای شاید چند میلیاردی در برداشت و مخصوصا این چند هفته همراه با آن جرثقیل عظیم، عجیب خودنمایی می کرد.

و سیل عظیمی از مشتاقان تو که لحظه شماری می کردند تا روز دوشنبه و آن همه جمعیت که آمده بودند تا دلدادگی خود را به تو نشان دهند و از نزدیک شاهد این اتفاق بزرگ باشند.

این مسئله موافقان و مخالفان جدی ای دارد.

عده ای می گویند :

- برای گرایش جوانان به دین نیازی به این ساختمان سازی های بی ثمر نیست.

- برای دیندار کردن مردم نه نیازی به گلدسته ی دراز است که از راوند دیده شود و نه  بزرگترین گنبد خاورمیانه. این کارها  معجونی از ریا و ریاست و چشم هم چشمی  است.

- این هزینه ها رو میشه تو زمینه های که بسیار تو شهرستان کمبودش احساس میشه مثل سالن سرپوشیده . سینما. استخر. هتل.مسافرخانه.بیمارستان پیشرفته.تالار عروسی مجلل ...هزینه کرد تا شهرستانی خودکفا داشته باشیم.

 و بعضی دیگر در موافقت با این موضوع به گونه ای دیگر سخن می گویند:


- آیا بقعه قبلی این امامزاده مظلوم با آن فضای کوچک در شان آن بود بعضی و قتها برای زیارت مجبور بودی صبر کنی تا خانمی که در حال زیارت است از بقعه خارج شود بعد شما زیارت نمائید .

- تا چشمشون کور بشه اونایی که نمی تونن ببینن.

- این کار بسیار لازم بود. گنبد باید در شان و منزلت امامزاده ساخته می شد.

 اما نظرمن به عنوان یکی از دوست داران تو اینگونه است:


گنبد و گلدسته سازی برای یک امامزاده مانند لباس شیک و زیبا برای یک انسان، امری لازم و اجتناب نا پذیر است.

منظورم را با یک مثال روشن می کنم :

فرض کنیم یک انسان تشنه و گرسنه باشد و یا حتی سر پناهی نداشته باشد که در آن زندگی کند، اما یک لباس معمولی به تن دارد که البته خیلی هم شیک و به روز نیست. حالا این آدم سرمایه هنگفتی به دستش می آید که می تواند برای خود، خوراک و پوشاک و مسکن تهیه نماید.

آیا اولویت اول رفع نیازهای اولیه مانند غذا و مسکن است که اگر نباشد انسان را به نابودی می کشاند یا اولویت با خرید لباس های مد و کلاس بالاست که ظاهر آدم را زیبا جلوه دهد ... ؟  کدام یک ؟؟؟

یا ابا جعفر ...

به نظر من در حال حاضر ساختن فضاهای مورد نیاز برای جوانان این شهر در اطراف حرم تو : مانند مراکز فرهنگی و علمی و اجتماعی و حتی ورزشی، ساختن فضاهایی نظیر استراحتگاه و مکان هایی برای اسکان زائران و همچنین ساخت و ساز صحن و سرایی شاداب و با طراوت در اطراف بارگاهت و حتی در نظر گرفتن بودجه برای کارهای فرهنگی و هنری .... همه و همه این مسائل برای تو مانند همان نیازهای اولیه یک انسان است. تو در درجه اول به این موارد بیشتر احتیاج داشتی تا ساختن گنبد آنچنانی و گلدسته های چند متری.

بسیاری از روزها دیده می شود که زنان و دختران در اطراف سرویس های بهداشتی نشسته اند و در حال خوردن آش هستند و مردان هم از بین آنها عبور می کنند و به دستشویی می روند. واقعا تماشای صحنه های این چنینی برای افرادی که از شهر های دیگر برای زیارت آمده اند، چه تصویری از فرهنگ و آداب مردم ما در ذهن آنها تداعی می کند.

البته شاید بعضی بر این عقیده باشند که مثلا ساختن گنبد یک جنبه تبلیغاتی و جذب مردمی و حتی گردشگری از سایر شهرها را هم دارد، اما سوال اینجاست که آیا در طی این چند سال که این همه خیل مشتاقان از همه شهرهای کشور، روانه زیارت تو شده اند و این همه کمک های مردمی - که گاها تعجب همگان را در پی داشته است - به ضریح تو ریخته شده است، به وسیله گنبد و گلدسته بوده یا نشانه های کرم و مراد دهندگی و بزرگواری توست ؟؟؟

به گمانم اگر ساختن این گنبد چند سال دیگر هم اتفاق می افتاد، مسئله ای نبود که در حال حاضر مشکل ساز بشود.

به هر حال تمام آرزوی من این است که روزی آستان تو مرکز اصلی فرهنگی و مذهبی شهر بشود و همه نگاه ها به سمت تو خیره باشد و از همه مهم تر اینکه ریا و ریاست طلبی از اطراف تو به دور باشد و هر آن که برای تو قدم بر می دارد، رضایت تو را در پی داشته باشد.


تیتر: گفت و گو

منبع: وبلاگ شخصی نویسنده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد