گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

یزدانمهر نمی تواند معجزه کند

گزارشی از نشست خبری میراث
یزدانمهر نمی تواند معجزه کند
گزارشگر: عبدالمجید رفیعی برزکی
قسمت اول

گفته شد زمانی که حسین یزدانمهر و حمیدرضا تأملی این دو مدیر خوش‌پوش و جوان شهرستان کاشان آن طرف آب و در دبی به سر می بردند کارگر مرمت‌کار حمام باغ فین برای خوردن نان و پنیر صبحانه مشغول تهیه چای شد و فراموش کرد شلنگ آب بی‌جهت و به حال خود در حال بال‌بال‌ زدن است، آن هم روی پشت‌بام حمامی که صد و شصت سال پیش بزرگمردی در حال جان دادن بود.

سقف به پایین نم کشید و سروصداها بالا گرفت. یکی با مرض و دیگری بی‌غرض. گفتند و نوشتند. در این گیروکش زخم‌های کهنه هم سر باز کرد و بر التهاب موجود افزود. یادآوری قطع درختان باغ فین، سرقت کوبه‌های مسجد آقابزرگ و تخریب گذر تبریزی‌ها قوزبالاقوز شد.
شاید به این خاطر بود که مدیر جوان دیگری از اصفهان به کمک سرپرست میراث کاشان شتافت تا با جواب دادن به دغدغه‌های اصحاب رسانه کمی اوضاع را آرام کنند.
نشست خبری سه شنبه 9 خرداد 91 و از ساعت 11 در اتاق مدیریت 3 ساعت به طول کشید. خبرنگاران پرسیدند و حسین یزدانمهر به کمک مسئول امور فرهنگی و روابط عمومی اداره کل پاسخ گفت.


دسته گل سرسبد پرسش ها ؛ نم کشیدگی حمام باغ فین بود. مهدی سلطانی راد خبرنگار آرمان به طور ضمنی عامل اصلی مشکلات میراث کاشان را سوء مدیریت دانست و گفت: کاشان از لحاظ میراث فرهنگی اگر بیش از اصفهان و شیراز و تبریز نباشد کم از آنها نیست. آیا اتفاق های پیش آمده در این حوزه ناشی از مدیریت ضعیف این اداره نیست؟
یزدانمهر گفت: «نمی خواستم مطالبی را بگویم ولی می گویم. والله باالله حضرت عباسی من 32 بار استعفا داده ام و پذیرفته نشده است. قرار بود شش ماه به اینجا بیایم و سروسامانی بدهم و بروم. اداره کاشان اداره کوچکی نیست و شما وارد بُعد اصلی اداره نمی شوید؟ چرا؟ هنوز یک خبرنگار از من نپرسیده چرا اداره تنها 3 کارشناس داشت؟ چه کسی کار می کند؟ مدیر که کار نمی کند. مدیر یک هماهنگ کننده است که بنشیند و سیاستگذاری کند نه این که بیل دست بگیرد و سراغ باغ فین برود. مدیر یک لوکوموتیو رانی است که سوئیچ را می زند تا لوکوموتیو حرکت کند. اگر مدیر کارشناس نداشته باشد چگونه می تواند کار کند. اداره ای که مدرک متوسط 85 درصد از نیروهایش دیپلم بود. جذب نیرو روی دیپلم و سیکل صورت گرفته بود. نمی خواهم اسم ببرم. از اداره ای که فقط یک کارشناس داشت چه انتظاری دارید.
15 نفر از یگان حفاظت اداره از فامیل های درجه یک مسئولی جذب می شود. نباید اینگونه باشد. باید جذب افراد کارشناسی شده و با معادله باشد. 30 تا فیلتر می خواهد. چطور شما می گویید برای جذب پیمانکار فیلتر لازم است ولی فامیل های درجه یک بیایند؟ یزدانمهر که نمی تواند معجزه کند. لوکوموتیو پوسیده است.»
یزدانمهر دو سال و نیم پیش به اداره میراث کاشان آمد. همان روزها نیز بازار گله گذاری داغ بود. هنوز مدیر بر صندلی سرپرستی تکیه نزده بوده که خبرنگار تارنمای پورتال خبری کاشان از مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان پرسید: «مگر در شهرستان کاشان قحط الرجال بود که مدیریت میراث کاشان به فرد غیر بومی سپرده شد؟» و اسفندیار حیدری پور پاسخ گفت: «بحث قحط الرجال بودن در کاشان نیست، بحث این بود که آقای یزدان مهر مدیر توانمندی بود که من صلاح دانستم  در میراث فرهنگی کاشان فعالیت داشته باشد. بهترین نیروی اجرایی خودمان را به کاشان داده ایم تا با استفاده از تمام توان و انرژی خود میراث فرهنگی شهرستان کاشان را از رخوت و خمودگی خارج کند و به شما قول می دهم ظرف 6 ماه آینده شاهد اتفاقات زیادی در میراث فرهنگی شهرستان کاشان باشید.»
2 سال از پایان 6 ماه می گذرد و پرسش خانم فروغ صالحی خبرنگار روزنامه جام جم از موفقیت های وی در این مدت و پاسخ یزدانمهر با بیان مشکلات کار در کاشان اینگونه است: «پراکندگی کار میراث فرهنگی کاشان از سایت شروع می شود و تا تجره و پنداس ادامه دارد. از راه آهن شروع می شود تا میمه شامل می شود. ما الحمدالله در نقطه نقطه شاهد آثار تاریخی هستیم. اگر کار نکنیم و دست روی دست بگذاریم؛ مشکلی پیش نمی آید. اگر موزه را افتتاح نمی کردیم شیشه نمی شکست. موزه بعد از چهار سال افتتاح شد. شما نمی گویید چگونه موزه بعد از 4 سال افتتاح شد. نمی گویید 300 – 200 میلیون تومان هزینه شد تا موزه راه افتاد. نمی گویید 6 – 5 هزار نفر پنج شنبه و جمعه ها از موزه دیدن می کنند. موزه ای که ویترین کاشان است. ویترین سیلک است. شاید کسی سیلک را نبیند ولی با رفتن به موزه هفت هزار ساله تمدن و فرهنگ سیلک را می بیند.
کسی در 50 سال گذشته به حمام باغ فین نگاه نکرد تا مرمت کند. حالا اتفاقی هم افتاد. من نمی گویم اتفاق خوب است ولی افتاده. املاء ننوشته غلط ندارد.
درخت های باغ فین مرکز حشرات موذی شده بود. درخت ها مرده بود. درختی که خشک شده، نمی شود نگه داشت. تنها راهش این است که بریده شود. بریدن درخت های خشک باغ فین مرد می خواست تا بِبُرد و به جایش درخت بنشاند. این کار باید تحسین شود. شما از گذشته خبر ندارید. نمی دانید اینجا چه خبر بود. یک کارشناس به جای این که 15 مترمکعب کود پای درخت ها بریزد 500 مترمکعب کود ریخته. آن کار را نمی بینید. ریختن کود 55 برابر مورد نیاز، پای درختان دیده نمی شود. پرسیده نمی شود. خوب باغ فین از بین رفت. من اولین کاری که کردم کارشناس گرفتم و هر کارشناسی را سر جای خودش نشاندم. کارشناس فضای سبز، کارشناس حفظ و احیا و ...
تصمیم داریم تمام بدنه را کارشناسی کنیم. به تمام نیروها گفته ام که مرخصی می دهم تا درس بخوانند. این امتیاز به آنها داده شده است. کارگر میراث هم برود درس بخواند. از کارگر دم در و پشت باجه بلیط فروشی گرفته تا بقیه، بروند کارشناسی بگیرند. من به این کار بها می دهم. مرخصی می دهم و دِین آن را به گردن می گیرم. بدنه باید کارشناسی شود. اصل قضیه این است که بدنه کارشناسی نبوده است. کسی که تخصص ندارد چگونه می تواند کار کند. گذشته میراث فرهنگی را رصد کنید. حداقل برای خودتون به عنوان یک کاشانی بررسی کنید.»

ادامه دارد


نظرات 1 + ارسال نظر
قاسم پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 ق.ظ http://nig.blogfa.com

قابل تامل است..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد