گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

بحران آب در گفتگو با دکتر حسین خراسانی‌زاده

گفتگو

بحران آب در گفتگو با دکتر حسین خراسانی‌زاده


« در دشت کاشان ۱۹۰۰ هکتار مزرعه پنبه داریم و از هر هکتار پنبه به طور متوسط ۳ تن پنبه برداشت می‌کنیم. برای تولید هر کیلوگرم پنبه ۶ هزار و ۸۰۰ کیلوگرم آب مصرف آبیاری می‌شود. این یعنی هر کیلو پنبه، ۷ تن آب می‌خواهد. مصرف آب مزارع پنبه در دشت کاشان در سال چهل میلیون مترمکعب است. این عدد برای ۲۷۰۰ هکتار باغات انار در دشت کاشان ۶۵ میلیون مترمکعب است و ...;. در حالی که کل آبی که سالانه مردم در کل منطقه دشت کاشان برای مصارف شرب و بهداشتی استفاده می‌کنند سالانه کمتر از ۳۰ میلیون مترمکعب است و...; »

در جلسه کارگاه آموزشی شرکت آب و فاضلاب کاشان نشسته‌ام که این آمار و ارقام عجیب و غریب را از زبان یک دانشگاهی می‌شنوم. من به عنوان یک خبرنگار دعوت شده‌ام کمی‌هم راجع به بحران آب مطالعه کرده‌ام و موضوع برایم جالب است. پس از اتمام جلسه خود را به دکتر می‌رسانم و معرفی می‌کنم. یک نسخه از نشریه را به دکتر می‌دهم و از او خواهش می‌کنم فرصتی برای گفتگوی بیشتر به من بدهد و او به راحتی درخواستم را می‌پذیرد.

دکتر حسین خراسانی‌زاده اهل کاشان است. لیسانس را در رشته مهندسی مکانیک از دانشکده صنعتی اصفهان گرفته و برای فوق‌لیسانس و دکترا راهی استرالیا شده و از دانشگاه نیوساوت ولز استرالیا فارغ‌التحصیل می‌شود. از ۱۴ سال  پیش عضو هیئت علمی‌و استادیار گروه مهندسی مکانیک دانشگاه کاشان است.

چند روز بعد از درخواست در عصری از ماه رمضان دفتر نشریه مهمان اندوخته‌های باارزش اوست که با سخاوت هرچه‌ تمامتر برایمان بازگو می‌کند. بر سر این سفره عباس غمخوار، میثم رضوانی یزدلی و من سراپا گوش شده‌ایم تا مطلبی از قلم نیفتد. از او می‌پرسم نوع ارتباطش با بحث آب از کجا و چگونه شروع شد.

«رشته من مکانیک سیالات و تبدیل انرژی است. سیستم‌های انتقال آب یکی از موضوعات تحقیق و تدریس اینجانب است و همین علاقمندی مرا به موضوع آب‌های زیر زمینی افزایش داد. علاقه من وقتی ۶ سال خارج از کشور بودم بیشتر شد. وقتی می‌دیدم خارجی‌ها با موضوع آب چگونه برخورد می‌کنند و ما ایرانی‌ها چگونه. از حدود ۱۰ سال پیش تاکنون هم عضو کمیته تحقیقات شرکت آب و فاضلآب کاشان بوده ام. وقتی با مشکلات آب در این منطقه بیشتر آشنا شدم تصمیم گرفتم یک کار پژوهشی در ارتباط با وضعیت فعلی سفره‌ آب زیرزمینی در دشت کاشان و تغییرات آن در چهل پنجاه سال گذشته انجام بدهم. اینکه وضعیت برداشت از سفره برای انواع مصارف چگونه است؟ این که تأثیر برداشت‌ها روی منابع آبی سفره از نظر کمی‌و کیفی  چه بوده است؟ روند تغییر سطح آب زیرزمینی و کیفیت آب چگونه بوده است؟ اینکه ادامه وضعیت فعلی برداشت ما را به کجا می‌برد؟

با همکاری آقایان مهندس دلخواه و مهندس مزروعی پروژه‌ای تعریف و به شرکت آب و فاضلاب پیشنهاد کردیم و پس از تصویب آن کار تحقیقاتی را شروع کردیم که حدود دو سال طول کشید. بررسی بیشتر راجع به گذشته سفره و نحوه برداشت و انواع استفاده از سفره و تأثیر آن بود. در مورد میزان برداشت از سفره کار را به دو روش انجام دادیم. یکی بر مبنای تعداد چاههای مجاز و غیر مجاز و آمار برداشت از چاهها یک عددی به دست آمد و در روش دیگر میزان مصرف برای شرب و بهداشت، کشاورزی، فضای سبز و صنعت و...; به طور مستقیم و جدا محاسبه شد. برای حدود ۲۳۰۰۰ هکتار مزارع و باغات حتی برای بعضی از محصولات که میزان کشت آنها در منطقه به اندازه ۲ هکتار است بر مبنای نیاز آبی و حجم و تعداد دوره‌های آبیاری محاسبه انجام شد و در نهایت با هفت هشت درصد تفاوت به یک عدد رسیدیم.»

خانه‌های قدیم کاشان

دکتر خراسانی‌زاده پرانرژی است. می‌تواند ساعت‌ها صحبت کند. و جزء جزء تحقیقات خود را بیان کند. تحقیقاتی که ماهها از او و همکارانش انرژی گرفته است. او از بچه‌های قدیمی‌کاشان است. از خانه‌های قدیمی‌کاشان یاد می‌کند به خصوص در محله سلطان میراحمد. محله‌ای که در سال ۱۳۴۲ در آنجا متولد شده است. از ما می‌پرسد می‌دانید چرا خانه‌های قدیمی‌کاشان پایین خانه داشته است؟

« همانطور که می‌دانید قنات‌ها از طریق یک فرآیند طبیعی، آب را به سمت شهر می‌رساندند. یعنی افراد خبره می‌رفتند خارج از شهر در نقاط بالادست و چاه حفر می‌کردند تا به آب می‌رسیدند. بعد از طریق یک کانال زیر زمینی با شیب کم آب را به شهر می‌رساندند. ممکن بود در محلی داخل شهر مسیر این کانال زیرزمینی با سطح زمین تلاقی می‌کرد و شاید هم تلاقی نمی‌کرد.

شما اگر به بافت قدیمی‌کاشان بروید مثل محله سلطان میراحمد خانه‌ها همه پایین‌خانه دارد. وجود پایین‌خانه یعنی آب به سطح نمی‌نشسته و پایین‌تر از سطح بوده است. ۵۰ سال پیش  ۱۲۳ رشته قنات فعال در دشت کاشان داشته‌ایم. ۶۵ رشته صرفاً برای کشاورزی بوده و ۵۶ رشته وارد شهر می‌شده است. از این ۵۶ رشته شرب و بهداشت داخل شهر انجام می‌شده و در نهایت آب برای کشاورزی راهی دشت‌های پایین‌دست می‌شده است.

مجموع برداشت سالیانه آب از قنات‌ها به اضافه دو چشمه سلیمانیه در فین و چهل‌چشمه در ده‌نار ۳۰ میلیون مترمکعب بوده است. ۲۰ میلیون مترمکعب از مجموع قنات‌ها و ۱۰ میلیون مترمکعب از مجموع دو چشمه سلیمانیه و چهل‌چشمه. حالا دو چشمه با تفاوت کمی‌همان آبدهی قبلی خودش را دارد. ولی قنات‌ها تقریباً همه از بین رفته اند و جای خودشان را به چاهها داده‌اند و برداشت ۲۰ میلیون مترمکعب در سال به ۴۴۰ میلیون مترمکعب تبدیل شده است.

سفره آب کاشان بالای میلیون‌ها سال عمر دارد. یعنی آبی که در زیرزمین دشت کاشان جمع شده است حاصل میلیون‌ها سالی است که بارندگی داشته‌ایم ولی برداشت زیادی نداشته‌ایم. از سال ۱۳۴۰ به بعد برداشت‌ بی‌رویه با حفر چاه‌ها شروع شده است و در فاصله کمتر از ۵۰ سال سفره ارزشمند آب‌ زیرزمینی را تقریباً تخریب کرده‌ایم.»

دلوهای گاوکش

تا موتورهای پرقدرت

حین صحبت‌های دکتر متوجه می‌شوم سال‌های اول انقلاب او به کمک جهادگران جهادسازندگی می‌شتابد. هرچند خود رسماً این سابقه را در پرونده کاری خود ذکر نمی‌کند. شاید می‌داند یکی از پیش‌قراولان در ایجاد زمینه برای حفر چاه‌های کشاورزی در منطقه، همکارانش در جهادسازندگی هستند. شاید می‌داند افزایش ۶۰ درصدی سطح زیر کشت در دشت که رقمی‌معادل ۸۵۰۰ هکتار زمین کشاورزی است به دست همکاران او صورت گرفته است. اقدامی‌که با توجه به مشکل آب به هیچ وجه آن را تأیید نمی‌کند. او با بیان خاطره‌ای از سال ۱۳۵۹ می‌گوید:

«هیچوقت یادم نمی‌رود سال ۱۳۵۹ که در جهاد سازندگی بودم برای لوله‌کشی آب به فخره رفته بودیم. در آنجا یک چاه دستی بود. یکی از اهالی آنجا طنابی یه یک گاو بسته بود. گاو را به عقب می‌برد و دلو وارد چاه شده و پرآب می‌شد. گاو را به جلو می‌برد و دلو بالا می‌آمد و آب را در جایی شبیه حوض خالی می‌کرد. این کار را از صبح تا بعدازظهر انجام می‌داد و آبی جمع آوری کند تا صرف آبیاری زمین کوچکی کنار چاه کند.

بیشترین واگذاری زمین توسط امور اراضی در منطقه ابوزید آباد بوده است. در سال ۱۳۵۷ مجموع چاههای آب در کل منطقه ابوزیدآباد از سیلو به آن طرف سیزده حلقه بوده است. ۶ چاه نیمه عمیق و ۷ چاه عمیق. حالا در منطقه ابوزیدآباد که فخره جزو آنجاست، ۵۰۰ حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق حفر شده است و با پمپ‌های قوی آب از زیرزمین بالا کشیده می‌شود.

۱۲۳ رشته قنات با ۳۰ میلیون مترمکعب برداشت به جز معدودی همه از بین رفته اند. در عوض حدود ۲۰۰۰ حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق به اندازه ای بیش از پانزده برابر آب از دل زمین بیرون می‌کشد. این موضوع  آینده کاشان و آران و بیدگل و مناطق دشت کاشان را به طرف نابودی سوق می‌دهد.

سطح آب در دشت کاشان ۵۰ تا ۶۰ متر پایین رفته است. این بدان معنی است که اگر سال ۱۳۶۰ در دشت کاشان چاه حفر می‌شد در ۱۰۰ متری به آب می‌رسید، الان در ۱۵۰ تا ۱۶۰ متری به سختی به آب می‌رسد.»

دشت کاشان کجاست؟

از او می‌خواهم راجع به اینکه دشت کاشان کجاست بیشتر توضیح دهد.

ابتدا باید دشت کاشان را تعریف کنیم. دشت کاشان از پایین منطقه ده‌زیره شروع می‌شود تا بالای آبشیرین و سن‌سن. منطقه‌ای به عرض متوسط ۳۰ کیلومتر که حالت دره‌ای دارد به طول حدود ۹۰-۸۰ کیلومتر. کل وسعت دشت کاشان ۴۰۴۳ کیلومترمربع است که بخشی از آن منطقه قابل کشاورزی و سکونت و بقیه شوره‌زار و شن زار است. از مجموع ۴ هزارکیلومتر مربع حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع زمین‌های بایر و شوره‌زار است. جاهایی که اصلاً برای کشت و زندگی مناسب نیست. بنابراین در منطقه حدود ۱۵۰۰ کیلومترمربع وسعت زمین‌هایی است که برای زندگی مناسب است واگر آب باشد می‌توان کشاورزی کرد مثل شهر کاشان و فینین و حسن‌آباد و راوند و طاهرآباد و نوش‌آباد، سفیدشهر، یزدل، مشکات، سن‌سن و روستاهای جاده به اضافه شهر آران‌وبیدگل و توابع تا ابوزیدآباد و روستاهایی که در مسیر جاده نطنز قرار دارد.

در حالی که کل وسعت شهرستان کاشان و آران‌وبیدگل با همه مناطق آن‌ها ۵هزار کیلومتر مربع است، حوزه آبریز کاشان ۷۱۰۰ کیلومتر مربع است. جایی که اگر باران بریزد این باران نفوذ یا به سمت دشت کاشان روانه می‌شود. لذا وسعت منطقه‌ای که برای ما آب تأمین می‌کند بزرگتر از منطقه زندگی ما است.

به جز بارندگی مستقیم در خود دشت، آب بارندگی به دو شکل از حوزه آبریز به منطقه دشت کاشان منتقل می‌شود. یکی بارندگی است که از طریق رودخانه‌ها و آبراهه‌های فصلی که حدود ۷۰ عدد هستند وارد دشت کاشان شده و به منابع زیرزمینی نفوذ می‌کند. در این خصوص رودخانه چمرود از همه گسترده‌تر است. شکل دوم از طریق نفوذ در همان منطقه بالادست است که آب بارندگی به زمین نفوذ می‌کند و از طریق زیرزمین به دشت کاشان منتقل می‌شود.»

هنر کشاورزی در کاشان

اما کاشانی‌ها این فرصت را تبدیل به تهدیدی برای خودشان کردند. باید دید نقش بعضی ارگان‌ها و مدیران آن‌ها در این تبدیل ناصواب چه بوده است. کاشان صادرکننده محصولات کشاورزی است. پنبه، طالبی، ریش‌بابا، سبزی و&#۸۲۳۰; اما با چه قیمت و چه هزینه‌ای. دکتر در این زمینه هم مطالعات جامعی انجام داده است. او می‌گوید:

شما به مقایسه کشت پنبه در استان گلستان و منطقه خودمان توجه کنید. قطب تولید پنبه ایران از قدیم استان گلستان بوده است. بارندگی در تقریباً دو سوم سطح استان گرگان و گنبد بین ۳۰۰ میلی‌متر تا ۶۰۰ میلی‌متر در سال است. یک سوم دیگر که جنوب استان گلستان است بالای ۶۰۰ میلی‌متر در سال بارندگی دارد. بارندگی در منطقه کاشان به طور متوسط ۱۵۰ میلی‌متر در سال است. از برزک که ۱۸۰ میلی‌متر تا شهر کاشان و سمت کویر که ۱۳۰ میلی‌متر در سال است.

کشت پنبه در استان گلستان از ۱۸۸ هزار هکتار در سال ۱۳۵۶ به تدریج به ۱۳هزار هکتار کنونی کاهش پیدا کرده است. حدوداً یک پانزدهم شده است. در صورتی که در کاشان ما افزایش سطح زیر کشت داشته‌ایم و در حال حاضر ۱۹۰۰ هکتار پنبه کشت می‌شود.

پنبه در مزارع اطراف کاشان بین ۳۰ تا ۴۰ بار و هر ۴ الی ۸ روز از فروردین تا مهر آبیاری می‌شود. هرچه زود به زود آبیاری شود الیاف خوب و بلندی می‌دهد و کیفیت پنبه و تناژ در هکتار و دانه‌ای که از آن روغن گرفته می‌شود از کیفیت بالاتری برخوردار می‌شود. با فرض اینکه از هر هکتار سه تن پنبه برداشت شود در مجموع به طور متوسط برای تولید هر کیلو پنبه ۶۸۰۰ کیلو آب صرف آبیاری می‌شود.

در استان گلستان پنبه فقط بین دو تا پنج بار در سال آبیاری می‌شود و بقیه نیاز آبی را باران تأمین می‌کند. با این وجود به دلیل عدم توجیه اقتصادی و هزینه‌های کاشت و داشت و برداشت و درآوردن پنبه از وش و بازیابی و انتقال و مبارزه با آفات و سایر مسائل از جمله ارزانی قیمت سطح زیر کشت به مرور کاهش پیدا کرده است. ولی در کاشان با این وضع کم آبی اصرار به تولید آن می‌شود.

برای تولید یک کیلوگرم سبزی در این منطقه بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلوگرم آب مصرف می‌شود. ماه مهر که شد در جاده‌های کاشان به سمت قم بایستید. دهها نیسان و خاور سبزی از کاشان بیرون می‌برند. برخی از این ماشین‌ها سبزی را تا تبریز هم می‌برند. من از شما سوال می‌کنم یک نیسان چه مقدار بار می‌برد. اگر ۲ تن سبزی ببرد یعنی حدود ۱۰۰۰ تن آب با خودش می‌برد. یعنی ۱۰۰۰ مترمکعب آب را از منطقه بیرون می‌برد.

می‌دانید مصرف سالانه آب یک شهروند چه مقدار است؟ همه آبی که یک شهروند در طول سال بخورد و بریزد و استحمام کند و خانه با آن بشوید و ماشین بشوید کمتر از صدمتر مکعب می‌شود. یعنی یک نیسان که سبزی از کاشان می‌برد ده برابر مصرف سالانه یک شهروند کاشانی آب با خودش می‌برد.

برای تولید هر کیلو طالبی و گرمک و ریش بابا در کاشان ۴۰۰ کیلو آب مصرف می‌‌شود. امسال ۸ کیلو ریش‌بابای را هزارتومان خریدم. ۸ کیلو ریش‌بابا مساوی با ۴ هزار کیلوگرم آب یعنی  ۴ تن آب. این هزارتومان که من دادم پول چی است؟ پول آب است؟ پول کشاورز است که شب‌ بیداری کشیده است؟ پول بذر و کود و سم است؟ آنوقت از همین شهر نیسان ریش‌بابا و گرمک و طالبی رفته میدان بار تهران و گفته‌اند ما نمی‌خواهیم. راننده ماشین را خالی کرده و برگشته.

تولید هر کیلوگرم انار ۲۷۰۰ کیلوگرم آب می‌خواهد. مجموع باغات انار در دشت کاشان ۶۵ میلیون مترمکعب آب مصرف می‌کنند که به تنهایی ۲ برابر مصرف مردم دشت است. آن‌ وقت خودتان انارهای تولید منطقه کاشان را دیده‌اید. بخشی از آن انارهای کم‌آب و سیاه و غیرقابل استفاده‌ای که یا بعضاً تبدیل به رب می‌شود و یا از بین می‌رود.»

محصولات ناپیدا و پرهزینه کشاورزی کاشان

اما مزارع و باغات کشاورزی به غیر از پنبه و طالبی و ریش‌بابا و سبزی محصولات دیگری هم دارد. محصولات ناپیدایی که هزینه‌های زیادی برای آن پرداخت شده و روز به روز بر قیمت آن افزوده می‌شود. به اعتقاد دکتر خراسانی‌زاده این میوه‌ها عبارتند از: تبخیر آب و فرار آن از منطقه، تخریب چاهها، پایین آمدن کیفیت آب، پدیده نشست زمین و فروچاله‌ها، ثابت ماندن حجم استحصال آب چاه‌های شرب علیرغم افزایش تعداد چاه‌ها، کم شدن ضخامت آبخوان کاشان، وارد شدن سموم و کودهای شیمیایی به منابع آبهای زیرزمینی، زیان‌های چمن‌کاری، هجوم آب‌های شور کویری به سفره آب شیرین، تغییر جهت جریان طبیعی آب‌های زیرزمینی، و از همه مهم تر موازه منفی حجم سفره آب‌ زیرزمینی در دشت کاشان است. این باغ پرمحصول ره‌آورد تلاش متولیان این بخش و بخش‌های مرتبط در طول چهل سال اخیر است. از دکتر می‌خواهیم بیشتر برایمان توضیح دهد:

تبخیر

من از شما سوال می‌کنم اگر شما احساس کنید خانه شما در یک منطقه‌ای واقع شده است که اخیراً ناامنی در آن دیده شده است چکار می‌کنید؟ شاید یک قفل اضافه ‌کنید، یک دزدگیر هم اضافه کنید. ما در این منطقه سالانه بیش از ۲۱۰۰ میلی‌متر یعنی در واقع بین ۱/۲ تا ۵/۳ متر در سال تبخیر داریم. یعنی اگر شما یک استخر داشته باشی و ۲ متر آب در آن بریزید با گذشت یک سال دیگر یک قطره آب در آن نمانده است. ما با وجود اینکه شدت تبخیر را می‌دانیم آب با این ارزش را با زحمت از زیر زمین درمی‌آوریم و به هوا می‌دهیم. حدود ۷۰ درصد آبی که مصرف آبیاری می‌شود تبخیر می‌شود و لذا از منطقه بیرون می‌رود.

فروچاله‌ها

آب به صورت یک ستون نگهدارنده زمین عمل می‌کند. وقتی سفره زیرزمینی تخلیه شود زمین پایین کشیده می‌شود. پدیده فروچاله‌ها و بحث نشست زمین مربوط به همین قضیه است. شما اگر به اطراف آران و بیدگل، منطقه لتحر و یا منطقه ابوزیدآباد بروید و زمین را نگاه کنید می‌بینید بخشهایی از زمین بعضاً به طول حدود کیلومترها پایین رفته است و یا در آن شکاف طولی ایجاد شده است. این مربوط به برداشت بیش از حد آب است. این موضوع از نظر پایداری زمین در مناطق مسکونی و کارخانجات و صنایع بسیار مهم است. ضمناً بعضی از حوادثی که در شبکه‌های آبرسانی اتفاق می‌افتد بخاطر این نشست‌هاست.

تخریب چاهها

به جهت برداشت بی‌رویه و نشست زمین دیواره چاه‌ها فرو می‌ریزد و چاه‌ها را از استفاده می‌‌اندازد.

پایین آمدن کیفیت آب

یکی از مشکلاتی که شرکت آب و فاضلاب با آن روبروست تغییر وضعیت کیفی آب است. نیترات و نیتریت آب و EC آن به شدت بالا رفته است. در حال حاضر حدود پانزده چاه وجود دارد که به جهت وجود نیترات و نیتریت بیش از حد از مدار خارج شده است و به هیچ وجه از آب آن‌ها برای شرب و مصارف بهداشتی استفاده نمی‌شود. البته بعضی از آنها برای آبیاری فضای سبز به شهرداری واگذار شده است.

ما با زحمت زیاد آب به این باارزشی را به روی زمین می‌آوریم و آن را با سم و کود کشاورزی قاطی می‌کنیم و بخش کمی‌از آن را به طرف منبع ذخیره برمی‌گردانیم. در سال ۸۴ بیست و یک نمونه آب از دور تا دور مناطق کاشان برداشت کردیم. از آران و بیدگل گرفته تا کاشان و ابوزیدآباد و آزمایش کردیم. از ۲۱ نمونه فقط ۵ نمونه به درد کشاورزی می‌خورد. تازه منحنی‌ها به ما می‌گفت آن ۵ نمونه هم با شرایطی خاص مناسب کشاورزی است. یعنی اگر خاک خوب زهکشی شود و شرایط دیگر. همین کیفیت نازل آب باعث شده برداشت محصول مرتب کمتر شود. مثلاً به جای برداشت ۳ تن گندم از هر هکتار ۷۰۰ کیلو برداشت می‌شود.

ثابت ماندن حجم استحصال

چاه‌های شرکت آب و فاضلاب

برای تأمین آب شرب کاشان اولین بار در سال‌های ۳۶ – ۱۳۳۵ تعداد ۶ یا ۷ چاه توسط آلمان‌ها حفر شد. بعداً هر سال تعداد چاه‌ها با افزایش جمعیت بیشتر  می‌شد. این روند تا سال‌های حدود ۶۵ – ۱۳۶۴ سیر طبیعی خود را طی کرد. جمعیت که زیاد می‌شد سالی یکی دو چاه اضافه می‌شد. ولی اتفاقی که بعداً افتاد کاهش آبدهی چاه‌ها بود. مثلاً چاهی که ۱۵ لیتر در ثانیه آبدهی داشت به ۱۲ لیتر در ثانیه رسید و سال بعد ۱۱ لیتر در ثانیه شد. این روند همچنان ادامه دارد و یکی از مشکلات این است که علی‌رغم سرمایه‌گذاری‌هایی که در این زمینه صورت می‌گیرد و چاههای جدید حفر می‌شود تقریباً حجم استحصال ثابت مانده است. به همین دلیل در فصل تابستان تأمین آب مورد نیاز شهرها بسیار کار مشکلی شده است.

کم شدن ضخامت آبخوان کاشان

متأسفانه در دشت کاشان مناطقی داریم که ضخامت آبخوان آن منطقه به سمت صفر میل کرده است. بعنوان مثال راوند. در منطقه راوند لایه‌ای که می‌تواند در آن آب وجود داشته باشد زیر ۵ متر است. یعنی اگر آب در این ۵ متر از عمق زمین هم تمام بشود به جایی می‌رسیم به نام سنگ کف و دیگر هیچ آبی وجود ندارد. ما به زودی در منطقه جاهایی خواهیم داشت که اگر چاه در آنها حفر شود اصلاً به آب نمی‌رسد.

این سفره یک نعمت خدادادی برای ما و فرزندان ما در این منطقه است. آیا قصد داریم آن را تخریب کنیم تا خدای ناکرده مثلاً در سال ۱۳۹۵ بگویند کاشان یک شهر بی آب است؟ زندگی در شهر بی آب یعنی چه؟

وارد شدن سموم و کودهای شیمیایی به منابع آبهای زیرزمینی

روش دفع آفات سنتی در کشاورزی ما قدیمی‌و غیر کارشناسی است و سمومی‌که استفاده می‌کنیم سموم قدیمی‌است. اینکه این سموم دفع آفات با منابع آب زیرزمینی چه کرده است بحث مهمی‌است که جای مطرح کردن آن اینجا نیست. اساساً هر کاری که روی زمین انجام شود آثار آن را می‌توان در آب زیرزمینی مشاهده نمود. حتی می‌توان ذرات ریز لاستیک خودروهایی که روی جاده‌ها و آسفالت شهر حرکت می‌کنند را در آب زیر زمینی پیدا کنید.

چمن‌کاری

شما صحبتی از آقای دکتر کردوانی در نشریه زده بودید. من قبلاً این موضوع را ۱۰ سال پیش به مدیران شهری می‌گفتم و توجهی نمی‌شد. ممیزی چیز خوبی است. باید ببینیم چه نوع پوششی از نظر ایجاد فضای سبز در این منطقه مناسب است. منطقه کاشان مناسب کاشت چمن نیست، باید ببینیم کدام درخت مصرف آب کمی‌دارد و برای شرایط کویری مناسب است. من در سیدنی استرالیا جایی که ۲/۲ متر بارندگی سالیانه دارد ندیدم اصرار به کاشت چمن داشته باشند. البته آن موقع من به این موضوع توجه نداشتم که بالاخره چمن کود می‌خواهد و آلودگی ایجاد می‌کند و نیترات و نیتریت آب زیرزمینی را افزایش می‌دهد.

مخلوط شدن آب شیرین و شور در منابع زیرزمینی

شما تاکنون چایی دورنگ که برای داماد درست می‌کنند دیده‌اید؟ چگونه این کار را انجام می‌دهند؟ غلظت آبِ سرد زیرین را با شیرین کردن بالا می‌برند سپس چایی را به آرامی‌در بالا قرار می‌دهند. شما امشب یک لیوان چایی دو رنگ درست کنید و یک نی داخل آن بگذارید و مک بزنید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد. به سرعت چایی دو رنگ مخلوط می‌شود.

حالا سفره آب زیرزمینی را اینگونه در نظر بگیرید که آب‌های شورتر و نمکی‌تر پایین هستند و آب شیرین در بالا قرار دارد. این کشیدن و مکیدن آب توسط پمپ‌های قوی چاه‌های آب پدیده‌ای به نام آپ‌کامینگ ایجاد می‌کند و باعث مخلوط شدن لایه‌های روی هم قرار گرفته آب می‌شود. یکی از اثراتی که دوهزار حلقه چاه در منطقه داشته است اینست که کل آب سفره را با هم مخلوط کرده است.

تغییر جهت جریان طبیعی آب‌های زیرزمینی و هجوم آب‌های شور

همانطور که در قسمت حوزه آبریز گفتم آبی که در حوزه آبریز نفوذ می‌کند به سمت دشت یک جهت جریان طبیعی دارد که جهتش خیلی جالب از سمت جنوب و جنوب غربی به شمال و شمال غرب و به طرف نوش‌آباد است. اتفاقی که افتاده یکی اینست که جهت جریان آب زیرزمینی برهم خورده است. مثلاً برداشت بیش از حد در منطقه ابوزیدآباد به طور خاص همه آبها را به آن طرف روانه کرده است. از جمله اینکه در آن منطقه از سفره آب شور مجاور به سرعت آب شور به سمت آب شیرین می‌ریزد. همچنین چون تراز سطح سفره آب شیرین در همه منطقه پایین رفته است، آب شور در تمام نواحی که با آب شیرین مرز دارد به این بخش وارد می‌شود. به طور کلی اوضاع اسف‌باری رغم خورده است و در حال حاضر سالانه ده‌ها میلیون مترمکعب آب شور به سفره آب شیرین وارد می‌شود.

دفیسیته یا موازه منفی

منابع آب‌ زیرزمینی

سالانه حدود ۴۴۰ میلیون مترمکعب از سفره آب زیرزمینی در دشت کاشان برداشت آب داریم. کل تغذیه با احتساب همه عوامل ۴۰۰ میلیون متر مکعب در سال بیشتر نیست. یعنی سالی ۴۰ میلیون مترمکعب کاهش حجم آب سفره داریم. ۹۰ درصد آب برداشتی در بخش کشاورزی مصرف می‌‌شود. یعنی ۴۰۰ میلیون مترمکعب در سال. اگر در این بخش فقط ده درصد از مصرف آب را کم کنیم، ۴۰ میلیون مترمکعب می‌شود و حداقل مشکل کسری حل می‌شود. کافی است کشاورزان را توجیه کنیم که خربزه و طالبی و کالک و ریش‌بابا را برای آبیاری در فصل گرم نکارند. پیش از عید بکارند و روی آن نایلون بکشند. کاری که الان بخشی از کشاورزان انجام می‌دهند و وسط اردیبهشت کار برداشت هم تمام می‌شود. ضمناً محصول زمانی به دست می‌آید که قیمت مناسبی هم دارد.

فاجعه بحران آب برای دکتر خراسانی‌زاده آن قدر جدی است که آرام و قرار را از او گرفته است. ساعت‌ها در ارتباط با آن صحبت می‌کند. و با تمام وجود تلاش می‌کند قدمی‌در جهت رفع آن بردارد. بارها تأکید می‌کند که حرف‌ها و نقدهایش از روی آگاهی و دلسوزی است. برآیند صحبت‌های او در بحران آب، بخش کشاورزی را نشانه گرفته است. ولی هیچ جای صحبت نتوانستم جمله‌ای با صراحت و مستقیم از او در این ارتباط بشنوم. گویا ملاحظاتی در این بخش دارد. شاید انگشت اشاره ملاحظات این مرد دانشگاهی مسائل معیشتی کشاورزان باشد:

«آماری که من از جهاد کشاورزی گرفتم برای شما جالب است. ۹۵۰۰ خانوار در محدوده شهر کاشان در فعالیت‌های کشاورزی و دامداری و پرورش ماهی و فعالیت‌هایی که به هرجهت به این بخش ارتباط دارد درگیر هستند. در کل منطقه آران و بیدگل این عدد ۶ هزار خانوار است. جهاد کشاورزی می‌گوید در منطقه کاشان در هر خانوار ۵/۱ نفر مشغول کار هستند و در منطقه آران و بیدگل این مقدار کمی‌ بیشتر است. در مجموع حداقل ۲۳ هزار فرصت شغلی در این بخش وجود دارد. در این صورت، معیشت خانواده‌هایی در منطقه به کشاورزی وابسته است. ممکن است شما بگویید این وابستگی صددرصد نیست. درست است. فرض کنید کسی که در راوند پرورش ماهی دارد، احتمالاً قالی هم می‌بافد و یا کارگر کارخانه هم باشد. ولی قبول کنیم بخشی از اقتصاد این خانوارها به این بخش ارتباط دارد.

لازم است به این موضوع فکر کنیم با بحرانی تر شدن وضع آب آیا راهی به جز محدود کردن کشاورزی در این منطقه وجود خواهد داشت. حتماً اطلاع دارید که هم اکنون نیز روی چاه‌های آب کشاورزی کنتور حجمی‌نصب شده و از کشاورزان خواسته شده در هر ۲۴ ساعت به اندازه ۸ ساعت چاه را خاموش کنند. همچنین مجموع ساعات کار چاه‌های کشاورزی نباید بیش از سه هزار ساعت در سال باشد.

از دکتر می‌پرسم با این وجود آیا کشاورزی در این منطقه اقتصادی هست یا خیر؟

«به اعتقاد حقیر کشاورزی به شکل فعلی در دشت کاشان به هیچ وجه اقتصادی نیست. برای اقتصادی شدن باید روش‌ها عوض شود. اساساً لازم است در این خصوص یک بررسی و ممیزی صورت گیرد. از این نظر که چه محصولی و تحت چه شرایطی و در چه زمانی از سال باید کشت شود. این منطقه منلسب کشت همه محصولی نیست و شاید باید جلو کاشت خیلی از محصولات گرفته شود. شاید باید سطح زیر کشت را کم نمود. به هر جهت باید بهره‌وری را هم از نظر مصرف آب و هم از دیدگاه اقتصادی و از هر نظر افزایش داد. به هر جهت باید به این موضوع از زوایای مختلف نگاه شود. من یک دانشگاهی هستم و کار علمی‌انجام داده‌ام. دلخوشی من این است که شهر پایدار باشد و مشکل جدی برای سکونت و توسعه پیدا نکند. آینده صنعتی خوبی داشته باشد و در آن کار به اندازه کافی باشد. مهاجرت و بحران‌های اجتماعی تشدید نشود. تصمیم‌گیری در این گونه موارد بسیار حساس است.

من چند وقت پیش رفته بودم خیابان میرعماد و کار داشتم. وقتی از سه راه میدان بیرون آمدم با حیرت دیدم پرده بزرگی جلوی جمعیتی از راهپیمایان است. جمعیت خیلی زیاد بود. کارگران نساجی بودند و روی پرده نوشته بودند ما از نماینده سازمان ملل می‌خواهیم که به مشکل ما رسیدگی کنند. یعنی موضوع از حد مقامات کشوری مثل رئیس جمهور و وزیر و وکیل و دیگران گذشته است و رسیده به نماینده سازمان ملل.

شما تصور کنید معیشت چند نفر در این منطقه وابسته به کشاورزی است؟ فرض کنید فردا یک نهاد دولتی در منطقه پیدا شود و بگوید که از این پس در دشت کاشان هیچ کس نمی‌تواند پنبه بکارد. خوب ۱۹۰۰ هکتار پنبه‌کاری در منطقه داریم. طبق استاندارهایی که داریم ۸۵۰ نفر در این بخش شاغل هستند با این ۸۵۰ نفر یا به بیان دیگر با ۸۵۰ خانوار چه خواهیم کرد. آیا سازمان ملل به این مشکل رسیدگی خواهد کرد؟

ریشه‌ها:

مدیریت غیربومی، ناآگاهی و بی‌توجهی به اقلیم و آموزش

مهمان مهربان ما در دفتر نشریه تا کنون مشکلات را بیان کرده است. مستند و با آمار و ارقام. هنوز به بررسی ریشه‌ها ننشسته‌ایم. به نظر می‌رسد از نظر ایشان، مدیریت غیر بومی، ناآگاهی و بی‌توجهی به اقلیم و آموزش &#۸۲۳۰; ریشه‌های مشکل هستند. دکتر می‌گوید ملاحظه‌ای ندارد و به گفتگو ادامه می‌دهد:

مدیریت غیربومی

وقتی همه مسئولین شهر شیر آب منزل را باز می‌کنند و آب می‌آید از فرماندار گرفته تا بقیه مسئولین و تا قضات محترم دادگستری توجه نمی‌شود که چه فاجعه‌ای در حال وقوع است. به هر جهت بحران آب در این منطقه جدی است و قبلاً هم اتفاق افتاده است نه اینکه بخواهد بعداً بیاید. متأسفانه افراد کمی‌نسبت به این قضیه درد دارند و دردمند هستند. به همین دلیل اطلاع دارم که از فرمانداران و مدیران شهری گرفته تا نمایندگان مردم در منطقه در برابر اجرای قوانین مربوط به حفاظت منابع آب مقاومت می‌شود. مثلاً بحث چاه‌های غیر مجاز یا بحث کنتورهای حجمی‌کشاورزی و &#۸۲۳۰;.

یک مدیر غیربومی‌که در رأس امور اجرایی شهر قرار می‌گیرد چه دلیلی دارد که بخواهد این مسائل را بفهمد. یک دوره پنج شش ساله مدیریت می‌کند و بعد یکی دیگر می‌آید و تا بخواهد خیابان‌های شهر را یاد بگیرد و مشکلات شهر را بفهمد دوره‌اش سرآمده است. وقتی هم ببیند خیلی اوضاع بحرانی است، در می‌رود.

آقای مهندس صدرائیه در شرکت آب و فاضلآب یک مدیر بومی‌است. آقای پیراینده یک مدیر بومی‌بود و اینها نسبت به این مسائل درد داشته و دارند و پی‌گیری کردند. هرچند که بحث مدیریت منابع آب اساساً به عهده یکی از معاونت‌های وزارت نیرو است که این معاونت متفاوت از معاونت مهندسی آب و فاضلاب کشور است و کاملاً جداست. علاوه بر پیگیری در خصوص انتقال آب زاینده رود، روی موضوع بحران موجود آب در منطقه حساسیت دارند. البته چون خیلی هماهنگی در مدیریت شهرستان وجود ندارد هنوز در خصوص بحران آب به اعتقاد بنده کار مهمی‌انجام نشده است.

ناآگاهی

در حوزه شهرستان‌های کاشان و آران و بیدگل مجوز کارگاه آجرپزی، کارخانه تولید نوشابه، آب‌ معدنی و سایر صنایع آب‌بر داده می‌شود. همه اینها ما را به فکر وا می‌دارد. بحران آب وجود دارد و اینگونه مجوزها داده می‌شود. آیا می‌دانند؟ می‌فهمند؟ می‌خواهند؟ می‌توانند؟ استراتژی مشخصی برای توسعه شهر وجود دارد؟ هماهنگی وجود دارد؟ من فکر می‌کنم مجموعه‌ای از خلاف این چیزها وجود دارد.

من از شما سوال می‌کنم ایمان یک عارف با ایمان من یکی است؟ قطعاً یکی نیست. من همه مسئولین را نمی‌شناسم ولی آگاهی و دیدگاه همه آنها در موضوع آب با من یکی نباشد. لذا بخشی از مشکلات از ندانستن ایشان است و این خودش یک مسأله است. اگر قرار باشد سربازی در یک کیوسک نگهبانی پست بدهد همینطوری که اسلحه دست او نمی‌دهند بگویند پست بده. قطعاً اگر به اندازه ده تا کلمه هم شده او را آموزش می‌دهند و توجیه می‌کنند. من سوال می‌کنم چطور در این منطقه مدیران غیربومی‌نصب می‌شوند؟ چه کسی اینها را آموزش می‌دهد و توجیه می‌کند؟ به اعتقاد بنده قدم اول و ضروری برای رفع مشکلات مربوط به آب منطقه آموزش و توجیه مدیران شهرستان‌های کاشان و آران و بیدگل است. خوب است همه این آمار و ارقامی‌که به شما گفتم را چاپ کنند و زیر شیشه میز کارشان قرار دهند.

بی‌توجهی به اقلیم

در کار پژوهشی که انجام دادیم؛ اطلاعات آب و هوایی شامل میزان بارندگی، حداکثر دما، حداقل دما، میزان رطوبت و مواردی دیگر را در گراف‌ها و جداول مربوط به استانداردهای بین‌المللی قرار دادیم و مقایسه کردیم. از نظر این استانداردها دشت کاشان یک منطقه بیابانی شدید است. لازم است این موضوع را بدانیم و قبول کنیم و در زندگی ما وارد شود. ما باید متناسب با شرایط اقلیمی‌خودمان زندگی کنیم و شهر را توسعه دهیم و کشاورزی کنیم و صنعت داشته باشیم. حتی نوع لباس ما در فصول سال باید متناسب با اقلیم باشد.

فکر می‌کنم ما کاشانی‌ها هنوز نمی‌دانیم که چگونه متناسب با اقلیم زندگی کنیم. متأسفانه نه در کشاورزی و نه در معماری متناسب با اقلیم کار نکرده ایم. داستان غم بار کشاورزی را که گفتم. در معماری جدید که از پنجاه سال پیش برای ساختمان‌های آهنی مد شد ما کاشانی‌ها از زیرزمین‌ها آمدیم بالا و ساختمان با آجر ده‌سانتی ساختیم. پیشانی جلو ساختمان‌ها را هم تماماً در و پنجره و شیشه کردیم و سقف آهن و آجری و یک لایه آسفالت هم روی آن گذاشتیم. آیا ما حساب شده این کارها را کردیم. آیا حساب تابستان و زمستان و گرما و سرما را کردیم. در استفاده از وسایل تولید سرما مثل کولرهای آبی هم متناسب با اقلیم عمل نکردیم و کولر و کانال آن را در کله پشت بام و در معرض آفتاب گذاشتیم.

کاشان؛ شهر فهیمان

دکتر حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. بخشی را می‌گوید و بخشی را نمی‌گوید. جملاتی را با صدای بلند می‌گوید و کلماتی را آرام. از ما می‌خواهد برخی را انعکاس دهیم و برخی را نه. از او می‌خواهیم جملات پایانی مصاحبه را بگوید:

«شهری با سابقه تمدنی و فرهنگی درخشان، شهری که این همه نهاد دانشگاهی دارد واقعاً اگر اسمش را بگذاریم شهر فهیمان، شهر دانشگاهیان گزاف نگفته‌ایم. در زمان قاجار اگر اشتباه نکنم در کل کشور هشت ولایت داشته‌ایم. یکی از ولایات کاشان بوده که در نهضت مشروطه هم بسیار فعال بوده است. دوباره اگر اشتباه نکنم در اولین مجلس مشروطه از حدود ۹۰ نماینده ۹ نفر مربوط به ولایت کاشان بوده است. کاشان از لحاظ صنعتی رتبه سیزدهم بین استان‌های کشور را داراست. لذا با این وضعیت علمی‌و صنعتی و سبقه تاریخی اگر در موضوع آب به بن بست برسیم، شکست بزرگی است.

وقتی شهر را توسعه می‌دهیم این به چه معناست. شهرسازی بهتر، خیابان‌های بهتر، مخابرات مدرن‌تر و پارک‌های بزرگ و اماکن عمومی‌مناسب. فرض کنید تا چند سال دیگر آب نداشته باشیم و مشکلات اجتماعی و بحث‌های بیکاری و جمعیتی اوج بگیرد.  همه این امکانات به چه دردی خواهند خورد؟

در هر صورت عمده کار به دست قوه اجرایی کشور است. و به نظر من حل مشکل می‌باید از داخل شهر شروع شود. حل مشکلات شهر یک تیمی‌می‌خواهد کاشانی. نه اینکه فقط شناسنامه صادره از کاشان داشته باشند. بلکه دردمند باشند. افرادی مثل برخی گذشتگان مثل شهید ذوالفقارپور در کشاورزی و جهاد سازندگی، مثل شهید شبیه‌خوانی رئیس شبکه بهداشت و درمان که دلشان برای کاشان می‌سوخت و دیگرانی که شهر مدیون خدمات آنهاست و نمی‌خواهم اسم ببرم. شهر یک عده آدم اینجوری می‌خواهد که در جاهای درست گذاشته شوند. در خصوص مشکل بحران آب باید مدیر جهاد کشاورزی و امور آب و مدیران شرکت آب و فاضلاب و شهرداری و شورای شهر و دیگر مدیران  بنشینند و وضعیت اسف بار آینده را پیش روی خود ببینند و برای آن فکر اساسی بکنند. قطعاً لازم است فرمانداران قوی و بومی‌محور هماهنگی  باشند تا بصورت جدی کار انجام شود.


ماهنامه بهشت پنهان

روزنامه کاشان 28 آذرماه 1390

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد