من قالی بافی بلدم. چند سالی از زندگی ام را قالی بافته ام. ریشه میزنم. پود میدهم. نقشه میزنم. و جالب این که از این کار لذت میبرم. به خصوص اگه رادیو هم داشته باشم. یعنی دوتا کار به طور همزمان انجام میشه. قالی بافتن و رادیو گوش کردن.
کشاورزی هم بلدم. چند سالی کشاورزی کردم. شبها به دنبال جوی آب دویدم. اگر جایی پوز ایجاد شده بود رفع کردم. و آب رو به زمین رسوندم. گاهی اسبار کردم. البته اسبار برایم سخت بود. انرژی زیادی میگرفت. محصول جمع کردم. خصوص الو مرغی. اون قسمتی که به درد خشک کردن نمیخورد لواش کردم و بقیه را پوست کنده و آفتاب کردم. باید آفتاب خوردنش طوری باشه که نه بسوزه و نه خام باشه تا بتونی یه سال نگهداری. با کمک خام از الوهای بزرگ تر جوزقند هم درست کردیم.
صحافی هم بلدم. چند سالی از عمرم به صحافی گذشت. کتاب که خیلی پاره پوره شده باشه طوری درست میکنم که فکر کنی همین الان از چاپخانه اومده.
حسابداری هم کار کردم. یه حسابداری کامل. از سند زدن تا تراز مالی گرفتن. اونهم دستی. به یه چشم برهم زدن بهت میگم که کارت ضرر داره یا استفاده. چند سالی هم در این کار گذران عمر کردم.
کارهای کامپیوتری هم کم و زیاد بلدم. میتوم سریع تایپ کنم. طوری که خوشت بیاد. برای طراحی هم با چند برنامه کار کردم. از برنامهنویسی هم بیبهره نیستم. خیلی زود کامپیوتر یاد گرفتم. اون زمانی که تازه کامپیوتر اومده بود من با آن آشنا شدم.
مصالح فروشی هم بلدم. دو سال سیمان فروختم. سیمان فله آوردم و بعد گونی کردم و حتی تحویل درب منزل هم داشتم. در یک مقطعی کار پردرآمدی بود.
از اینترنت خیلی خوشم میآد. یه یکی دو سالی هم تو این زمینه کار کردم. با دوستان مطالعهای کردیم و امکان سنجی و انجام کار و بالاخره موفق شدیم. یه آی اس پی در جایی که از امکانات دور بود راهاندازی کنیم.
یه سال هم مهد کودک داشتم. با این که نسبت به این کار آشنایی نداشتم خیلی سریع تونستم سازماندهی بکنم و کار قابل قبولی با کمک دوستان ارائه بدم. این را من نمیگویم. 30 خانوادهای که بچههاشون رو فرستاده بودند گفتند.
سه سالی هم تو کار مطبوعات بودم. برایم کار جالبی است. همه قسمت اونهم کار کردم. یادداشت نوشتم. گزارش تهیه کردم. خبرنگاری کردم. به کلاسهای خبرنگاری رفتم. با هرکسی که تو این زمینه کار کرده بود ارتباط گرفتم. و مطلبی یاد گرفتم. طراحی مربوط به این کار را یاد گرفتم و خلاصه هرچی که تو مطبوعات بود کار کردم.
شاید چند تا کار دیگه هم بلد باشم.
خوب همهی اینها عمری و انرژی از من گرفته. ولی فکر میکنم هنوز انرژی زیادی داشته باشم. فقط یه پول زیادی نیاز دارم. دارم فکر میکنم برای سالی که داره میآد و انشاءالله سالی خوبی هم هست چه کاری انجام بدم که کم و بیش دوسش داشته باشم و مسائل پولی منو تأمین کنه.
اوه!!!
چه قدرکاربلدی آقامجید؟
سالم باشی
سلام
تازه بخشی از هنرامو گفتم.
سلام
بابام همیشه میگه اگر شخصی بخواهد برود کار تولید انهم در شهرک صنعتی بیدگل و موفق باشه و یا اینکه حدالقل کلاه سرش نره باید بتونه روی یک موزائیک ۶۰ تا دروغ بگه.
تو بلدی روی یک موزاییک ۶ تا دروغ که نه چاخان بگی؟
********
نقد کتاب 27/12/1389
موضوع " انقلاب در خاورمیانه و حوادث کشورهای عربی"
جمعه ساعت 16
منزل جدید ابولفضل مقری:
اران و بیدگل - شهرک رسالت - رسالت ششم اولین خانه دست راست
سلام دوست خوبم
امیدوارم توی این مملکت بتونیم یه کار خوبی انجام بدیم که نیاز به چاخان و دروغ نداشته باشد.
با سپاس
سلام من قالی بافی خیلی دوست دارم ولی بلد نیستم!
موقعیتش هم نبوده!
می خواستم از بعد از عید برم کلاس تابلو فرش ولی خیلی وقت گیره اصلا امکانش نیست!
چرا اینجا آیکن نداره تا احساسمو بیان کنم؟
پیش منم بیاید
بابا تو دیگه کی هستی؟
این جمله را فراموش نکن.
...بله اوایل کار اتاق روزنامه ما دو متری بود.بعدا که پیشرفت کردیم یک سوئیت گرفتیم واگر الان می بینید که یک شرکت...