گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

آیا مملکت ایران، مصر، تونس و... به قدر کفایت آدم عالِم دارد تا...

«دوازده سال نمی‌گذرد که دو طبقه شاگردهای فارغ‌التحصیل از این مدارس بیرون خواهد آمد. آن وقت مملکت ایران به قدر کفایت آدم عالِم خواهد داشت که بتواند این حرف‌ها که امروز می‌زنند و ابداً ثمر و فایده‌ای ندارد از روی علم و بصیرت به موقع اجرا بگذارند.»
ناصرالملک -که خود در انگلستان درس خوانده و به دانشمندی و نیکی شناخته می‌شد- در نامه‌ای به طباطبایی با بیان مطلب فوق، دارالشوری را برای ایران زود دانسته و می‌گوید: «یقینم این است و بر صحتش قسم می‌خورم که اگر از روی انصاف بخواهید انتخاب بفرمایید در تمام ایران یک صدنفر ] عالِم[ نمی‌توانید پیدا کنید.»
احمد کسروی نویسنده تاریخ مشروطه نامة ناصرالملک را چاره‌اندیشی عین‌الدوله صدراعظم مظفرالدینشاه برای جلوگیری از قدرت گرفتن طباطبایی یا جلوگیری از تأسیس دارالشوری بیان کرده و می‌گوید: «]زود بودن مشروطه[ بهانه‌ای می‌بود که بدخواهان همیشه پیش آوردندی و به بدخواهی خود رخت دوراندیشی و نیک‌خواهی پوشیدندی»و بعد با مسرت ادامه می‌دهد: «بزرگی طباطبایی و بینایی او در کار، از اینجا پیداست که فریب چنین نامه‌ای را نخورده و سستی به خود راه نداده»
ولی ناصرالملک معتقد است: «هیچ یک از دول متمدنه به منتها درجة عزت و سعادت نرسیده مگر وقتی که دولت و ملت باهم متحد شده دلشان را به روی هم گذارده به اتفاق رفع نواقص خود را نموده اسباب ترقیات ملی را فراهم کردند و این اتفاق و اتحاد برای هیچ دولتی و ملتی دست نداده مگر وقتی که افراد و اجزای آن ملّت به نور علم و تربیت منور شده پرورش یافتند.»
مگر وضعیت علم و علم‌آموزی در ایران چگونه است؟ هزاران مدارس ملی حاضر و موجود است که همه صاحب موقوفات معین است. فقط در تهران 135 مدرسة بزرگ و کوچک و در سایر شهرها و حتی روستاها مدارس دایر است. که روی هم می‌توان به سه هزار مدرسه در تمام ایران اشاره کرد.
ناصرالملک می‌گوید: «منتهی از سوء ادارة آنها تمام این وسایل نازنین ضایع و عاطل مانده به قدر دیناری برای ملت فایده ندارد. فلان گاوچران طالقانی و یا زارع مازندرانی در سن بیست‌سالگی داخل مدرسه می‌شود حجره را معطل می‌کند. حاصل موقوفه را مصرف می‌رساند و در هفتاد سالگی نعشش را از مدرسه بیرون می‌برند. در صورتی که هنوز در ترکیب میم‌الکلمه مات و مبهوت است و با روز اوّل فرقی نکرده و این مدارس را به صورت تنبلخانه درآورده‌اند.»
این صحبت‌ همزمان با شکل‌گیری دبستان‌های جدید است که ناصر‌الملک با اشاره به آن می‌گوید: «در این یازده سال چند مدرسه ناقص ایجاد شده که جز اسم بی‌رسم چیزی نیست.» که با زحمت‌های طاقت‌فرسا حاج میرزا حسن رشدیه تأسیس و پی‌‌گیری شد ولی با موانعی روبرو بود از جمله با آنکه رشدیه چیزی از دانش‌های نوین نمی‌آموخت و احتیاط بسیار می‌نمود، باز ملایان به دستاویز آنکه الفبا دیگر شده و یک راه نوینی پیش آمده ناخشنودی کرده و در مواردی کار تا جایی پیش می‌رفت که طلبه‌ها به مدرسه ریخته و همه نیمکت‌ها و تخته‌ها را در هم شکسته و دبستان را بهم می‌ریختند.
ناصرالملک که به این موضوع آگاه است در ادامه نامه خود می‌گوید: «بنده عرض نمی‌کنم ترتیب مدارس را برهم بزنند که مخالف شریعت و منافی با نیت واقف شده باشد. بنده با جرئت می‌توانم قسم بخورم که ترتیبات حالیة مدارس ملیه هیچکدام با نیت اصلی واقف موافق نیست. پس به اندک اهتمام و همت آقایان و علماء ممکن است تمام این مدارس مصداق صحیح پیدا کند و مدرسة ملی شود نه کاروانسرا و مهمانخانه و آن کاری که در ید قدرت آقایان است این است که همه با هم متفق شده برنامه‌ای یا فهرست مرتبی برای تحصیل و درس‌های مدارس بنویسند، مدّت دوره تحصیل را معین کنند. همین دو فقره را منظم کرده و لوازمش را فراهم نمایند... و در آن فهرست برای هر مدرسه یک دوره از علوم عصر جدید را مجبوری قرار دهند»
طباطبایی به حرف ناصرالملک توجهی نکرد و آنگونه شد  که شد. امروز که چندین دوازده سال از آن نامه و پیشنهاد می‌گذرد. در این دنیای مدرن آیا مملکت ایران، مصر، تونس و...  به قدر کفایت آدم عالِم دارد تا بتواند حرف‌ها وشعارهایی که می‌زنند از روی علم و بصیرت به موقع اجرا بگذارند.

نظرات 4 + ارسال نظر
به سوی عدالت یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ق.ظ http://vkalat-bakhtar.blogfa.com

موفق باشی[گل][گل][گل][خداحافظ]

صادق مصلحی یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:02 ب.ظ

وقتی یه روستاشهر مثل برزک عالمانی مثل شما دارد که وسعت دانششان به اوج کهکشانها و عمق اقیانوسها رسیده چرا برای کارهای عادی مثل هدفمندی یارانه ها و ساخت بمب اتم و حکومت بر کل دنیا عالم نداشته باشند؟؟

سلام آقای مصلحی
در عین حال که نظر شما پر از توهین و کنایه است
ولی
باز از نظرتان متشکرم
رفیعی

بیکار یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ب.ظ

معلوم میشه بیکار شدی که نوشته هات زیادشده

محمد رفیعی برزکی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ق.ظ

سلام و ارادت به آقای مصلحی عزیز
لباس روحانی، لباس پیامبر و ائمه معصوم است. پیامبر گرامی ما به عیادت بیماری می رود که قبل از آن هر روز بر سر راه آن گوهر بی همتا جسارت می کند. همه ما اسلام، انقلاب، و سر بلندی هرروز افزونتر ایران رو دوست داریم. حیف نیست حال که افتخار پوشیدن لباس فاخر آن عزیز را داریم، راه و روش و منش آن بزرگوار را برای پیشبرد اهداف بزرگ انقلاب اسلامی پیاده نکنیم؟ استاد گرانقدر، جناب آقای مصلحی عزیز، مواظب باشیم ناخواسته در جایگاه دوست اسلام و انقلاب و ایران،عملکرد دشمن شادکن نداشته باشیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد