برای شماره ۱۲ ماهنامه بهشت پنهان، به سراغ دوست مسوولی رفتم. از اوضاع و احوال کارم پرسید. گفتم به چند کار مشغولم ولی نگاه جدی به کار مطبوعات دارم. گفت پس لازم است که درخواست مجوز نشریهای را بدی. و خودت مدیر مسوول و صاحب امتیاز باشی.
گفتم این دقیقا مغایر با تفکر من است. من به کار نگاه میکنم نه به این که مدیر مسوول کیه و از طرف دیگه زمانی میتونیم ادعای دغدغههای پیشرفت جامعه را داشته باشیم که به قابلیتهای کار جمعی اهمیت بدهیم. به اختلاف نظرها و اختلاف سلیقهها احترام بگذاریم. و از من محوری حذر کنیم.
***
صحبت قابلیتهای متفاوت شد. در جمعی به دوستان همین موضوع را مطرح کردم. گفت: من منظور شما را متوجه نمیشوم. شما به طراحی جدول یک قابلیت میگویید؟
***
در ابتدای کار نشریه با مدیر مسوول محترم به ارشاد کاشان آمدیم. قصد مشورت و گفت و گو با رئیس ارشاد را داشتیم. آن موقع ارشاد در ساختمان استیجاری اوقاف نرسیده به میدان فین بود. رئیس مشغول گفتگوی تلفنی بود. چند دقیقهای منتظر شدیم تا صحبت ایشان تمام شود. ناخواسته صحبتهای ایشان را میشنیدیم.
شیرازی سخت در حال التماس به یک مدیر مسوول کاشانی بود که ای آقا حالا که نشریه شما منتشر نمیشود و گرفتن مجوز کار سختی است، به شخص دیگر اجازه بدهید این کار را انجام دهد.
هم نام نشریه را عوض میکنیم و هم مدیر مسئول و هم صاحب امتیاز و فقط این مجوز از دست نرود.
کار ندارم که مجوز از دست رفت و کاشانی رضا به این جابجایی نداد
****
من خودم را قابل نمیدانم. ولی نکتهای به نظرم میرسد. نشریه بهشت پنهان بعد از ۲۳ شماره دیگر متعلق به نام خاصی نیست. متعلق به مردم شهرستان کاشان و آران و بیدگل است. دوستان و همکاران محترم همگی مزد بگیر شخص یا مجموعهای نیستند. برای دلشان و برای مردم مینویسند و کار میکنند. یک کار جمعی در حال انجام است. قابلیتهای مختلف اعم از تایپ تا نویسندگی برای این کار لازم است. بدون شک اختلاف نظر و اختلاف سلیقه وجود دارد. و سوال اینجاست:
آیا توانایی تحمل تفاوتها را داریم؟
سلام دوست عزیز داشتم تو گوگل سرچ میکردم که وبلاگ شما را دیدم . واقعا عالی هست خیلی لذت بردم.اگر خواستی به وبلاگ منم یه سر بزن. ممنونم اگر خوشت اومد لینکم کن
سلام
معمولا در این شرایط می نویسند که ؛هم دلی از هم زبانی بهتر است؛ اما منظور سخن شما چیزی فراتر است.
اینکه اگر ما با سلایق و اندیشه های گوناگون و دلهای متفاوت خواستیم در کنارهم باشیم . ایا تحمل در کنار بودن را داریم یا نه؟ امید وار که انقدر روح ها یمان بزرگ شود که پاسخ اری شود. ولی انچه مشخص است همه دارند به یک جزیره ای میروند که تنها ساکنش خودشانند!!!!