گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

ارتباط گرفتن باهمدیگر را تمرین کنیم

- آقای شهردار تشریف دارند؟ 

(آقایی که به ظاهر همکار مسئول دفتر شهردارند) 

- خیر شهردار جلسه هستند. 

 

- می‌خواستم وقت بگیرم 

- باید صبر کنید تا مسوول دفترشان بیایند. 

 

- کی می‌آیند؟ 

- ده دقیقه یک ربع دیگر می‌آیند، اگر کاری دارید بروید بعد بیایید. 

 

- نه منتظر می مانم. 

(هنوز روی صندلی قرار نگرفتم که مسئول دفتر از اتاق شهردار به دفتر آمد) 

 

- سلام 

- چه کار داری؟ 

 

- می‌خواستم وقت بگیرم 

- کارتون چیه؟ 

 

- با خودشون تلفنی صحبت کرده‌ام فرمودند بیایم و وقت بگیرم 

- خوب بگو مشکلتون چیه؟ 

 

- مشکلی ندارم  می‌خواهم وقت بگیرم 

- اگر مشکلی نداری برای چی می‌خواهی وقت بگیری؟ 

 

- عزیزم موضوع صحبت در ارتباط با مطبوعات است. ماهنامه‌ای به نام بهشت پنهان، با خودشون صحبت کرده‌ام یه وقت به من بدهید که حضوری باهاشون صحبت کنم. 

(مسوول دفتر با اوقاات تلخی سرش را پایین انداخت و جوابی نداد و همکار گفت:) 

- شماره‌تون بدید باهاتون تماس می‌گیریم. 

 

- یادداشت بفرمایی ۰۹۱۳۹۹۹۲۳۶۷ رفیعی 

 

 

در هزاره سوم که سرعت تکنولوژی از سرعت نور فراتر رفته است. علوم روز نظم جدیدی بر جهان تحمیل کرده‌اند ما هنوز یاد نگرفته‌ایم باهم حرف بزنیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مدیر مرکز جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

خیلی چیزها هست که باید یاد گرفت...یاد داد..و به یاد داشت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد