نشریه با تعامل زنده است و پلی است بین مخاطب، روشنفکران و صاحب نظران و مسئولین حکومتی. هر کدام از راسهای این مثلت در جای خود نباشد؛ کار، شایسته ارائه نیست.
این مطالب را پیرو صحبتهای همکاری مینویسم که تاکید بر ارتباط با مسئولین و روابط عمومی ادارههای شهرستان داشت. ایشان برای این ارتباط همانطور که از کلمه «لجاجت» رسانهای استفاده میکرد تلاش داشت تا به موضوع از زاویه کاملاً حرفهای و کارشناسی نگاه شود.
در این ارتباط لازم به ذکر است که در طول انتشار ۲۲ شماره از نشریه بهشت پنهان که حقیر افتخار همکاری با آن را دارم بیشترین تلاش در این راستا صورت گرفته است. و جالب اینجاست که این دغدغه به مانند بسیاری از همکاران رسانهای به جهت دریافت کمکهای مالی نبوده است. هرچند به ریال ریال آن نیازمند بودهایم. بلکه کاملاً بر اساس رسالت رسانهای صورت گرفته است. ولی نتایج قابل قبولی نگرفتهایم. چرا؟
مسئولین که میتوانند با استفاده از افکار عمومی و از طریق رسانه حداکثر استفاده را برده و باعث تعالی و پیشرفت جامعه شوند، رسانه را دشمن شماره یک خود قلمداد کرده و حتی از ارتباط گرفتن با آن میترسند.
آیا اینگونه به ذهن نمیرسد که اگر مسئولی لیاقت جایگاه خود را داشته باشند روابط به گونه ای دیگر است؟
شخصی یک ماه در ستاد انتخاباتی دوستی فعالیت می کند. شخص مورد نظر به جایگاهی می رسد. نوبت به او می رسد تا خوش خدمتی دوست را جبران نماید و قرار گرفتن در یک پست حاکمیتی نتیجه خدمات یک ماهه می شود.
حال رسانه می خواهد با او تعامل کند. آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟ آیا زبان مشترکی وجود دارد تا بر اساس آن رابطه ای شکل بگیرد؟ آیا کارشناس نبودن و تنگ نظری فرد مورد نظر این اجازه را به او می دهد وارد فضایی شود که جولانگه او نیست؟