گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

راضی هستی؟

واسطه - من طرفدار شما هستم. من از حقوق شما دفاع می‌کنم. من با مستاجرم. من هرچند یک واسطه هستم ولی طرف مستاجر را می‌گیرم. 

برادر واسطه - پول داری به من بدی 

واسطه - چه کاری به پول داری ؟

برادر واسطه - کار شخصی باهاش دارم. 

واسطه - نه پول ندارم  

(رفتن برادر....) 

(برداشتن تلفن توسط واسطه) 

- الو .... پول می‌خواست از من بگیره ... بهش ندادم... مواظبش باش...  

واسطه - الان موجر می آد و قرارداد را می‌بندیم 

(آمدن موجر) 

موجر - داداشت بود که رفت؟ 

واسطه- آره...  پدرمون را درآورده... یکی دو هفته پیش ترکش دادم... حالا یکی دو روزه که مشکوک می‌زنه  

موجر- متاهله؟ 

واسطه- آره بابا، زن داره، بچه داره، برو و بیایی داشت، عکسش داخل گوشیمه، نگاه کن... چه قیافه ای داشته، همه چی رو از دست داده

موجر- می‌خواستم بهت بگم مواظبش باش. دلم نمی آد بگم ولی چندتا از این ها را سراغ داشتم که کارشون به تزریق کشید و تکلیف تزریق هم معلومه. یه وقت می‌شه که جنس،خوب نیست و تزریق که صورت گرفت. کار طرف تموم میشه. 

واسطه- باشه، اینها بمیرند بهتره 

مستاجر- قرارداد را بنویسیم. 

موجر- این واسطه همش طرف مستاجر را می‌گیره 

مستاجر- من هم چیزی نگفتم 

(قرارداد نوشته می‌شود) 

(واسطه زیر لبی به موجز) 

واسطه- راضی هستی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد