گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

حسین (ع) بیشتر از آب، تشنه لبیک بود

حسین (ع) بیشتر از آب، تشنه لبیک بود، افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی‌آبی نامیدند (دکتر شریعتی) 

متن فوق پیامکی بود که امروز از طرف دوست عزیزی برایم ارسال شد و بهانه ای شد تا کمی راجع به دغدغه‌هایم در این روزها صحبت کنم. 

من خیلی خودم را مذهبی نمی‌دانم ولی روزهای محرم،سخت ترین روزهای عمر من محسوب می‌شود. از یک طرف حسین را می بینم که به خاطر دین و جامعه‌اش، خود و عزیزترین افرادش را فدا می‌کند و از طرف دیگر پیروانش امروز با بدترین حالات ممکن این روزها را به شب و شب ها را به صبح می رسانند. 

سخنرانان با ژست های دینی و مداحان با انواع آوازها و خیابان های چراغانی شده و مساجد و حسینیه های سیاهپوش و دیگ ها غذا و مردم ظروف یکبار مصرف به دست، همه و همه به دنبال چه هستند؟ 

جامعه آشوب زده ایرانی، امروز از این همه برو و بیا و مراسم و غذا خوردن و ریخت و پاش چه چیزی به دست می آورد؟ مسلمانی ها بیشتر می شود؟ معنویت جامعه بیشتر می شود؟ تعهد ملی مذهبی مردم و مسئولین بیشتر می شود؟ چه می شود؟ 

من سیاسی نیستم و کار به امروز ندارم. در هر زمانی، حتی سالها قبل که پیران به زیبایی از آن یاد می کنند، محصول این مراسم‌ها چه بوده است؟ 

من علاوه بر این که سیاسی نیستم. ضد دین نیز نیستم و منظور از این عبارات مقابله با دین و مذهب نیست بلکه تلاش دارم ارتباط این مراسم را با دین و مذهب پیدا کنم که تا کنون موفق نشده ام. 

ما ایرانی ها بیش از این که به هدف نگاه کنیم به ابزار توجه داریم. به عنوان مثال برای همایش ها و کنفرانس ها و جلسه های اینچنینی هزینه های زیادی صورت می گیرد و هرکسی با شوق و ذوق وصف ناشدنی در تلاش است تا این کار به بهترین نحو انجام پذیرد. سعی می شود کارت دعوت شکیل باشد. محل همایش تمیز باشد. بلندگوها خوب کار کند و ترتیب سخنرانان با وسواس زیادی بررسی می شود. اما به یک چیز کمتر فکر می شود و آن این که هدف از این همایش و یا جشنواره چیست؟ و این هدف به چه میزان با تعالی جامعه در ارتباط است؟ 

نمونه های آن را در جشنواره گل محمدی می توان دید. 

در مراسم ها محرم هم به همین صورت و با این تفاوت که این موضوع با اعتقادهای مذهبی عامه مردم گره‌ای جدانشدنی خورده است و با تکرار آن در سال های مختلف در وجود جامعه ما نهادینه شده است. ولی اگر هدف آن بالارفتن ارزش های مذهبی در جامعه بدانیم، من اعتقاد دارم به هدف نائل نشده ایم. 

در جایی کار می کردم و دوستان برای ارزش ها مذهبی کمتر اهمیتی قائل بودند ولی وقتی قرار شد برای مراسم تعزیه کاری انجام دهند هرکدام به صورت رایگان این کارها را به عهده گرفتند.  

و باز تاکید می کنم این موضوع نشان از آن دارد ما بدون این که به هدف توجه داشته باشیم  ابزارها را به شدت هرچه تمام تر جایگزین کرده ایم.  

موضوع دیگری که در این ارتباط می توان گفت حرکت های آنی، انقلابی، هیجانی به جای ریشه ای، مستمر، هدفمند در جای جای زندگی ایرانی دیده می شود. تمام تعصب و جوش و خروش مذهبی شیعه در ظهر عاشورا با سینه زدن های پی در پی و بلندکردن سنگین ترین نخل ها و به صدا در آوردن بلند صدا ترین طبل و سنج ها تجلی پیدا می کند و زمانی که شیعه ظهر هنگام از این مراسم به سوی خانه باز می گردد گویی باری سنگین از دوشش برداشته شده است. نفس راحتی می کشد. گناهانش ریخته شده و تا سال آینده راحت است. و جامعه هم کاری به او ندارد. مسیحی اگر یک شنبه به یک شنبه از سنگینی گناه رها می شود. شیعه گویا ظهر عاشورا به ظهر عاشورا به چنینی آرامشی دست پیدا می کند.  

در جملات فوق سعی کردم به دو موضوع اشاره داشته باشیم.  

۱- ابزارها جایگزین هدف شده است. 

۲- حرکت های آنی، هیجانی، انقلابی جایگزین کارهای اصولی، باریشه و مستمر شده است. 

حقیر اعتقاد دارد که چنانچه موارد ذکر شده چونان گذشته مورد بی توجهی قرار گیرد و افراد روشنفکر تلاشی در این ارتباط نداشته باشند روز به روز شاهد سقوط بیشتر جامعه ایرانی خواهیم بود. 

نظرات 5 + ارسال نظر
مدیر مرکز یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:34 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

سلام
جالب بود...

مدیر مرکز یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:35 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

راستی چرا تو این شماره چاپ نشد...؟!

محسن جانجانی دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:29 ب.ظ

با سلام.از جمله ای که در مورد مسیحیت گفته ای و امروز درد شیعه را هم ذکر کرده ای خیلی استفاده بردم.واقعیتی است انکار ناپذیر.اما بیاییم چاره چویی کنیم

صادق سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:55 ب.ظ http://ahdaafe.blogfa.com/

حق با شماست متاسفانه عزاداریهای ما به یک نماد بی روح تبدیل شده که نمی داند چه کار باید بکند و خطبای ما بیشتر بر فضایل و کرامات حسین تاکید دارند تا روح حرکت و قیام حسینی
انگار که یزید فقط یکی بوده و عمر سعد و شمر دیگر نخواهند بود کردانگار که در جامعه و تاریخ تنها یک بار انحراف جایگاه رهبری از ولایت علوی به خلافت صحابه رخ می دهد که منجر به کشتن حسین می شود انگار که جامعه ما هر جند که امید سبز شدن داشته باشند هر گز دچار انحراف نخواهند شد که نیاز به نقد و پالایش داشته باشد انگار که فقط حکومت یزید بود که مقابل حسینیان قد علم کرد و دیگر هیچ مسلمانی به نام خدا و پیامبر چنین جنایتی را مرتکب نخواهد شد
راستی کارکرد عزاداری چیست ؟؟
چرا ما پستهایی از وبلاگمان را به بازتاب عزاداریها اختصاص می دهیم ؟؟
به عبارت دیگر قرار است کجا برویم و حسین از ما چه می خواهد ؟؟

mohammad چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:59 ب.ظ http://mohammaddf.blogfa.com

واقعا بیان زیبایی داشتین.مخصوصا اینکه باید به این موضوع توجه داشت که در جامعه ما ابزار هدف شده که نشان از ضعف منطق و روح ماست.مساله این هست که ما فقط و فقط عزادار حسینیم نه شیعه حسین.کجایند مردمانی که پس از عزاداری جانانه خود در روزمرگی غرق می شوند.به نظر من حسین برای احیای ارزش های اخلاقی و نشون دادن درس زندگی قیام کرد نه نیازی به عزاداری داشت و نه نیازی به مدح و مرثیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد