دیروز در جلسه ای با آقای صادقی و محمد عسلی نزدیک به دو ساعت صحبت کردیم. موضوعات، این قدر زیاد و پراکنده بود که گاهی در آن گُم می شدم و دوباره به ابتدای خط می رفتم. صحبت راجع به مطلب منشتر شده در این شماره بهشت پنهان و بازخوردهای آن و مهد کودک و مسائل و مشکلات مربوط به آن و پروژه های آقای عسلی و شورا و مدرسه و سوله و نان سنتی در برزک و اتاق فکر و شورای های فرادست و زیردست و بسیارِ دیگر
محمد عسلی رئیس شورای اسلامی شهر برزک است. در ضمن داماد امام جمعه آقای مطهریان نیز. مدتی تهران در نیروی انتظامی مشغول به کار بود. به قول خودش جایگاهی خوبی داشته ولی در عین حال آن را رها می کند و قبل از انتخابات شوراها به برزک می آید. در ابتدا به عنوان فرماده پایگاه بسیج برزک مشغول به خدمت شد و در کنار آن کار ساخت و ساز را نیز پی گرفت. شرکتی ثبت کرد و با توجه به سابقه اش در این کنار مشغول کارهای ساختمانی شد.
در انتخابات شوراها رای سوم برزک را به خود اختصاص داد. از فرماندهی پایگاه استعفا داد و به قول خودش چند بار تصمیم به استعفا از شورا را در ذهن خود پروراند.
شورا و شخص ایشان فعالیت شاخص و قابل توجهی در طول خدمت خود در شورا به نمایش نگذاشتند. هرچند عسلی برنامه های مختلفی را پی گیری کرد. ذهن و برنامه منسجمی برای ایشان در طول این مدت ندیده ام.
صحبت های دیروز در کنار ایشان و آقای صادقی بیش از دو ساعت به طول کشید و حداقل ثمری که از آن برداشت کردم آدرس یک نانوایی سنگک در کاشان بود. نانوایی که نان خوبی دارد و نیاز نیست دو سه ساعت در صف بایستی تا نان بگیری. خیلی راحت و با کمال آرامش و با احترام مراجعه می کنی و هرتعداد نان داغ و مطبوع و با کیفیت خواستی دریافت کرده و برای آن دانه ای ۴۰۰۰ ریال پرداخت می کنی.
امروز بعد از یک جلسه خوب با آقای عنایتی در منزلشان و هماهنگی هایی که در ارتباط با نشریه بهشت پنهان صورت گرفت در مراجعه به منزل، به این نانوایی رفتم و چند نان داغ سنگک تهیه کردم.
خدا به آقای عسلی خیر دهد.
سلام
سلام
ارادت دارم
«آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف ِ مردم ِ جهان گرسنه اند و راه ِ برانداختن ِ گرسنگی چیست؟ چرا باید بچه های شسته و رفته، بی لک و پیس، بی سر و صدا و مطیع تربیت کنیم؟ " -- صمد بهرنگی
با سلام
جلسه نقد کتاب. جمعه این هفته با موضوع "اموزش و پرورش" ساعت 3:30 بعد از ظهر در منزل این حقیر واقع در: اران و بیدگل - میدان معین اباد - جنب دکان نوری (کنار نجاری) منزل رسول زاده بر قرار می باشد
به امید دیدار
سلام!
عجب بویی افتاده تو این وبلاگ!!!
هر نشریه ای مثل یه رستورانه که فقط به دیگران سرویس میده...نه کارمنداش...
سلام
باید دید چند تا مشتری جدی داریم آنموقع در خدمتیم
باسلام
بیا بریم سنو همین نانی که شما میگی ۷۵۰ریاله می خوری کیف می کنی
در مورد دیدار با معراجی ورفتن به ارشاد و مصاحبه با بیمه ننوشتی.
سلام
با اجازه از متن شما استفاده می کنم