گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

کتابی از جان گری

چگونه می توانید آنچه را که ندارید به دست آورید  

و آنچه که دارید حفظ کنید 

راهنمای عملی برای موفقیت 

کتابی از 

مجموعه دانستنیهای روان شناسی 

 

نویسنده: جان گری  

مترجم: مرتضی مدنی نژاد 

   

  

من همراه با خواندن کتاب خلاصه نویسی هم می کنم. خلاصه این کتاب را در آدرس زیر نگاه کنید 

خلاصه کتاب 

  

قسمتی از آن را در ادامه می آورم

مدتی است ناراحت هستم. کارهایم اونجوری که دوست دارم پیش نمی رود. البته مشکلاتی که می تواند در زندگی هر شخصی پیش بیاید کم و بیش برای من نیز یه گوشه چشمی نشان داده است. در طول دوران های گذشته اینگونه مواردی را تجربه کرده ام و خیلی با آن بیگانه نیستم. زمانی که در خدمت سربازی بودم، بعد از خدمت در شرایط کاری که در شرکتی در مشهد برایم پیش آمد. شرایط قبل از دانشگاه و مسائل و موارد که در دانشگاه با آن دست و پنجه نرم کردم و دوران شراکت و سرمایه گذاری هایی که با دوستان در ارتباط با یک موسسه انتشاراتی پشت سر گذاشتم و مسائل و مواردی که در طول بیش از 5 سال در برزک با آن دست و پنجه نرم کردم، همه مواردی است که تجارب و داده هایی برایم به جا گذاشته است.
در دوران سخت پایان یک مشارکت خواندن یک کتاب به من آموخت که در زمان های سخت می توانم به کتاب پناه ببرم و در آرامش حاصل از آن راهی برای رهایی بیابم.
و این روزها نیز به سراغ کتاب آمده ام. اولین کتاب انتخابی من «چگونه می توانید آنچه را که ندارید به دست آورید» از «جان گری» است. این کتاب به صورت فایل پی دی اف از دوست خوبم محمد علوی به دست من رسید. «جان گری» نام آشنایی برای من است. کتاب های دیگری از این نویسنده خوانده ام و لذت برده ام.
به نظر من برای مبارزه با مشکلات دو راه وجود دارد. راه بیرونی و راه درونی. راه بیرونی آن است که تمام انرژی خود را روی رایزنی ها با افراد شاخص متمرکز کنیم و شاید از این طریق رانت هایی نیز به دست آید و راه درونی که من بیشتر با آن مانوس هستم این است که روی خودمان متمرکز بشویم.
جان گری می گوید: « پول، به رسمیت شناختن، ازدواج، فرزندان، شغلی مهم و آبرومند، لباسهای شیک و جورواجور، بردن یک بلیط لاتاری، یا هرنوع دیگر از موفقیت های بیرونی که در اندیشه ی شما بگنجد، همه، مانند یک آئینه ی بسیار زیبایی است که بر روی احساسات درونی شما وارونه شده است. اگر شما از قبل راضی و خوشحال هستید، احساس آرامش بیشتری می کنید. اگر از قبل دوست داشتنی هستید و محبوبیت دارید، خوشحال و راضی تر خواهید بود. اگر از پیش مطمئن بودید، اعتماد شما زیادتر خواهد شد.
برعکس، به همان درجه که شما ناراضی به نظر می رسید، لذت، عشق، اعتماد و اطمینان یا صلح و آرامش، از زندگی شما رخت بر می بندد. بدون آنکه حتی اولین دست آوردی از موفقیت فردی داشته باشید، بیشتر داشتن، حیات شما را مشکل و گرفتاری های بیشتری برای شما ایجاد می کند. اگر ابتدا خوشحال نبوده اید، پولدار شدن شما را خوشحال تر نمی کند.»
با خواندن این کتاب چند مسئله برایم روشن شد. زمانی این ها جز مجهولات ذهنی من بودند.
جان گری در این کتاب به مخازن انسان ها اشاره می کند. مخازنی که با ده ویتامین پر می شود.
ویتامین های تعریف شده توسط او عبارتند از:
... ویتامین های ده گانه عشق
1- ویتامین خ- عشق و حمایت از طرف خداوند(خداوند)
2- ویتامین و-  عشق و حمایت از طرف والدین.(والدین)
3- ویتامین ف- عشق و حمایت از طرف فامیل، دوستان، و خوشحال بودن.(فامیل)
4- ویتامین د- عشق و حمایت از طرف دوستان و سایرینی که همان هدف ما را دارند.(دوستان)
5- ویتامین خ 2- عشق و حمایت از طرف خودمان(خود)
6- ویتامین ر – عشق و حمایت از روابط دوستانه، شراکت، تخیلی و عاشقانه.(همسر)
7- ویتامین و – عشق و حمایت کسی که به ما وابسته است.(وابسته)
8- ویتامین الف – پس دادن دین به اجتماعی که در آن به سر می بریم.(اجتماع)
9- ویتامین ج – پس دادن دین به جهانی که در آنیم(جهان)
ویتامین خ 3- خدمت به خداوند.(خداوند)
نخست همان طوری که در بالا اشاره کردم شادمانی ما ست. خوشحالی از داشته های مادی زمانی حاصل می شود که قبل از آن به یک شادی درونی رسیده باشیم.
دوم در ارتباط با فرزند بود. وقتی حدود یک ماه پیش فرزند دوم من به دنیا آمد بعضی ها می گفتند در این شرایط چرا بچه دار شدید.
جان گری می گوید: «.... بعضی از پدر و مادرها ناآگاهانه فرزندان خود را متهم می کنند که به آنان بدهکارند.
هنگامی که مخزن والدین پر است، تولید فرزند، برای آنان هدیه ئی بس بزرگ، و فرصتی آزادانه است. فرصت یافتن انسان برای عشق ورزی به افرادی که بغایت او را دوست دارد و فرزند نیز از مصادیق آن است، آنقدر لذت بخش است که به گفتن در نمی آید. این موقعیت به پدر و مادرها این فرصت را می دهد تا به رشد خود ادامه دهند. مشکلی که بعضی از پدر و مادرها دارند این است که قبل از آن که بیاموزند چگونه به خودشان برسند، اینان، بچه دار شده اند»
اینگونه بود که متوجه شدم فرزند به من احتیاج ندارد بلکه من هستم که به او احتیاج دارم. و با ابراز عشق و علاقه می توانم در مسیر پیشرفت روحی روانی قرار بگیرم.
متوجه شدم بچه خواستن کاری به سن و سال و امکانات مادی ندارد بلکه شرایط روحی و روانی ما می گوید وقت بچه دار شدن هست یا خیر و بدون شک بچه ای که در یک فضای اشباع روحی روانی والدین خود به دنیا می آید و بزرگ می شود تفاوت بسیار با بچه ای دارد که در شرایطی غیر از این به دنیا می آید و بزرگ می شود.
البته مسائل مادی نیز هست ولی به نظر من مسائل روحی و روانی است که شکل دهنده زندگی بشر است. به عنوان مثال فرض کنید در فکر ما یه اطاق سه در چهار متر برای زندگی کافی است فرقی نمی کند اجاره ای باشد و یا ملکیتی ولی فکر دیگر اینگونه است که برای زندگی یک خانه با زیربنای 250 متر لازم است. حال فکر دوم را در خانه اول قرار دهید و فکر اول را در خانه دوم و تفاوت های آن را نگاه کنید.
و سوم در ارتباط با توقعاتی بود که از دوستان و  همکارانم در کارهای جمعی داشتم و برآورده نشده بود. با خود می گفتم چگونه است که بعضی مواقع از محبت بی قید و شرط من سوء استفاده می شود و یا این که چرا در کارجمعی بعضی از دوستان بی قید و شرط به اصول و اهدافی که به آن اعتقاد دارند پای بند نیستند.
من متوجه شدم در کارهای مشارکتی باید به این موضوع توجه داشته باشم که کسی می تواند همکاری مناسبی داشته باشد که مخازنش پر باشد.
قبلاً اگر دوستی انتخاب می کردم که در زمینه ای مشکل داشت. با خودم می گفتم طوری نیست. به مرور اصلاح می شود. اما حالا می فهمم که اینگونه نیست. کسی که از یکی از ده ویتامین مورد اشاره بی بهره است مستعد و مناسب همکاری نیست.
مهم نیست شخصی پول دارد یا نه ولی بسیار مهم است که از ده ویتامین بهره ای داشته باشد. تا بتوان در یک فضای قابل قبول همکار باشد و در کنار هم برای یک هدف مشترک و مقدس تلاش کنیم.
اینگونه است که جان گری می گوید: «هنگامی که مخازن ما پر نیست، غیر ممکن است که ما بدون قید و شرط عشق خود را به کسی تقدیم کنیم.»

نظرات 3 + ارسال نظر
علوی سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ق.ظ

به به

مدیر مرکز سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:30 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

سلام
اگه لینک اون پی دی اف رو هم بزاری دیگه حرفی برا گفتن نمی مونه!

سلام
این کتاب را از اینترنت نگرفتم ولی میتونم با تعدادی بیشتری که روی سی دی دارم براتون بیارم.

مدیر مرکز پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:58 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

سلام
ممنونم
البته کتابهای برگزیده خودتونو که معرفی میکنین رو میتونین آپلود کنین ...

چشم
در اولین فرصت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد