گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

زایمان بدون درد

می گویند به هرچه فکر کنی به همان می رسی. حوریه تمام فکر و ذکرش را در طول کمتر از نه ماه بارداری به زایمان طبیعی اختصاص داد. او که زایمان اولش  ناخواسته سزارین شد هنگامی که  ساعت ده شب به ناچار به زایشگاه رفتیم و در حال آماده کردن اتاق عمل زایشگاه بودند به شدت گریه می کرد و عدم رضایت خودش را از عمل به این طریق نشان می داد. 

اما در طول زمان بارداری دوم تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفت تا به صورت طبیعی زایمان کند. از این رو مطالعه کرد و بررسی کرد تا ببنید برای این کار راهی وجود دارد یا نه. و این مقارن شد با مطرح شدن خانم دکتری که ادعا داشت متخصص زایمان بدون درد است. و یا زایمان در آب و چیزهایی از این دست. 

برای مشورت نزد او رفتیم. او امیدهای کمی به ما داد و گفت حالا ببینم چطور خواهد شد و هرچه به زمان زایمان نزدیک تر شد او بیشتر از درخواست ما طفره رفت. 

تا اینکه روز یازدهم آبان، حوریه را به زایشگاه معرفی کرد و تحت عمل قرار داد و عرفان به دنیا آمد. 

بعد از چند روز برای اطمینان از این که مشکلی نیست به مطبش رفتیم. ولی اطمینان داد که مشکلی نیست. یکی دو روز بعد به جهت تب شدید به صورت اورژانسی به بیمارستان اعزام  و هماتوم تشخیص داده شد و به وسیله دکتر جراح، جراحی مجدد صورت گرفت و به مدت پنج روز در بیمارستان بستری شد. 

عرفان کوچولو هم در شرایط سخت بیمارستان با او بود. شیر خوراک او و آنتی بیوتیک ها قوی به همراه با سرم خوراک مادرش 

بعد از مرخص شدن از بیمارستان هرچند حوریه ضعیف و نحیف و رنجور شده بود و از لحاظ روحی به سختی خود را حفظ می کرد در عین حال همین که در کنار هم بودیم سعی کردیم همه اینها را صلاح و مصلحت خداوند بدانیم و با آرامش از کنار روزها و شب ها بگذریم تا کمی اوضاع تغییر کند. 

چند روزی دیگر گذشت  

خانه یکی از دوستان در حال مرور محتویات شماره هیجده بهشت پنهان  بودم که پیامکی از حوریه به دستم رسید.  

«زودتر خودتو برسون. قلبم داره از سینه ام بیرون می آد. اینها دوباره می خواهند مرا جراحی کنند. دیگه تحملش رو ندارم.»

او که برای بررسی عمل به دکتر مراجعه کرده بود با نوشتن سونوگرافی و آزمایش از او خواسته بودند خود را برای باز کردن عمل های قبلی آماده کند. 

خودمو بهش رسوندم. دلداری اش دادم و فرداش به سوگرافی رفتیم و آزمایش و دکتر و دکتر را عوض کردیم و همین طور قصه ادامه داره 

امروز با خودم فکر می کردم 

در این که نوعی صلاح خداوندی در همه این موارد وجود دارد شکی نیست. هر موضوع سخت و راحتی می تواند در زندگی هر کس  پیش بیاید،

ولی یک موضوع من را بیش از همه موارد ناراحت می کند. و آن این که:

مهمترین چیزی که باعث شد به این دکتر مراجعه کنیم شیوه آشنایی بود که از طریق مطبوعات صورت گرفت. مطبوعاتی که خودم در آن روزها را شب می کنم و شاید فردی را چهره می کنیم و فردی را ...

«برای زایمان بدون درد به ایشان مراجعه کنید»

نظرات 6 + ارسال نظر
علوی چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:47 ب.ظ http://www.kavir2010.blogfa.com/

سلام.ارزو دارم سالم وسلامت و خوشبخت باشید

ح ع چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ب.ظ

با سلام وشب به خیر
بیتی که در پست قبلی قرار داده اید مرا بر ان داشت که به همین نیت به سراغ حافظ بروم.در غزلی که همه ی ابیاتش قابل تامل است این بیت خیلی خواندنی است:
گر رنج پیش اید وگر راحت ای حکیم
نسبت مکن بغیر که اینها خدا کند
شب به خیر.

نقد من و نظر شما پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ق.ظ http://rasoulzadeh.persianblog.ir

بخشی از بیانیه 15 موسوی
در مقابل نمایش‌های آنان مردم یا نمی‌ترسند، که نمی‌ترسند، و این آخرین حربه هم از آنان سلب می‌شود، و یا خدای ناکرده می‌ترسند. در آن صورت آیا اسباب‌بازی‌های جنگی از تمامیت این کشور حفاظت خواهدکرد؟
و بدانیم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. ترساندن آخرین تیر ترکش است. مخالفانتان اشتباه کردند و در مقابل مسالمت و مقاومت شما آن را به کار بردند تا اگرکارگر نشود چاره‌ دیگری نداشته باشند. چاره راستین آنها هم خود شمایید، روزی که از مخالفان خود بپرسید آیا پرچم‌های رنگارنگ شما نیز به معنای اصرار بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی است، و اگر آری گفتند آنها را بپذیرید. آن روز وقتی است که همه با هم سبز می‌شویم.

ابراهیمی پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:02 ب.ظ

باسلام
اگر اول فکر میکردی که صلاح خداوند.........
مجیداقا تعجبم از شما که گول این مطبوعات راخوردی

نوحی پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:56 ب.ظ http://abolfazlnoohi.persianblog.ir

مطبوعات و مطبوعاتی برای زنده ماندن به هوای تازه نیاز دارد!!!!!

علی پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:13 ب.ظ http://alimoslehi1.blogspot.com

سلام.چند سال پیش روزنامه همشهری در گزارش مفصلی به وضعیت اماکنی که مدعی هستند اعتیاد را ظرف مدت کوتاهی مثلا 6 ساعت معالجه می کنند و پرداخته وضمن گفتگوی مفصل با چند پزشک و روانشناس متخصص بررسی نموده بود که این اتفاق از نظر پزشکی غیر ممکن است و یا دستکم تاکنون در در سوابق پیشرفتهای پزشکی بی سابقه است.ذیل همان گزارش نیم صفحه کامل روزنامه به تبلیغات اختصاص داشت که اغلب تبلیات حول همین شعارها و ادعاهای ترک اعتیاد با انواع روشها می چرخید.ظاهرا این تناقض که ما آنرا مشاهده می نماییم از مظاهر تمدن معاصر است اما این تناقض مال آنست که ما نیمی از این تمدن را اختیار کرده ایم و در نیم دیگر زندگیمان هنوز در سنت هزاران سال پیش دست و پا می زنیم .باز هم متذکر شوم نه این سنت ما ایرادی دارد نه آن تمدن دیگران اشکال سیاست یک بام و دو هوای ماست. برای مادر عرفان ؛شما و عرفان کوچولو سلامتی آرزومندم.یاعلی

سلام و احترام
از محبت شما تشکر میکنم
راه حل این مشکل چیست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد