گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

نگاهی و یا گناهی و یا سوختن گاه و بیگاهی

چند روزی است که جسم بر خود می پیچد و مرا کلافه کرده است. پرنده درون آنقدر بر در و دیوار قفس می کوبد که دمی آسایش خاک شکل گرفته بر خاک را مختل کرده است. 

نمی دانم راه فرار چیست. نگاهی یا گناهی و یا سوختن گاه و بیگاهی. هرچه هست آبی نیست بر این التهاب و تب 

خود را در کوچه پس کوچه های تکرار بازی می دهم شاید اینهم بگذرد و امروز به رسم معمول کمی گل بازی کردم و فراموشم شد تا فردایی دیگر

نظرات 1 + ارسال نظر
کامران جمعه 8 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:29 ق.ظ http://cinemafestival.blogsky.com

کاش هرگز دنیا وجود نداشت.

دروغ و ریا وقسم و تکبر و سکس و افاده وحرفهای بی فایده ای که حتی میمانم چطور به مغز انسان هجوم آورده است همیشه پیش قضاوت میکنند وبرای هر کاری ،حرفی دارند...

وقتی بی آزاری وکاری به بنده ها ی پست خدا نداری ،کودن و احمقی.

وقتی با آنها سلام و خوش وبش میکنی حیضی.

وقتی به دختری کم اهمیتی کنی، نفهمی و بعد از مدتهای مدید میگویند مشکل روانی داری.

وقتی به کسی میگویی چه عطر خوبی به تن زده ،افکار شهوت برانگیزی داری و طور دیگری نگاهت میکند.

وقتی ساکت بمانی ، لالی.

وقتی ناله کنی غر غرویی.

وقتی اعتراض کنی ، مارک می چسبا نند و محارب می شوی.

وقتی از کسی دفاع کنی ،فضولی است.

وقتی بی اهمیت باشی ،حقوق بشر را رعایت نکردی.

وقتی مطلب می نویسی ،طوری نقدت میکنند که به فلسفه وجودت شک میکنی.

وقتی به کسی هدیه میدهی ،حتما نظر سوئی داری.

وقتی از کسی چیزی بخواهی ،گدا می شوی.

وقتی به کسی چیزی بدهی خود نما می شوی.

وقتی از ماده صحبت کنی ،مادی می شوی.

وقتی اسم خدا را بیاوری ،امل می شوی.

وقتی مشروب نخوری عقب افتاده ای.

وقتی مواد مخدر استعمال نکنی ترسو می شوی.

وقتی از کسی شماره تلفن بخواهی ،قصد مزاحمت داری.

وقتی شماره تلفنت را به کسی ندهی ،مشکوکی.

وقتی زیاد بخوری ،شکمویی.

وقتی کم میخوری ،کلاس میگذاری.

وقتی مطالعه کنی ،بی کاری.


وقتی چیزی کشف میکنی ،می خواهی خودت را مهم جلوه بدهی.

وقتی به نگاه دختری مثبت بیندیشی ،ندیده ای.

وقتی عاشق میشوی ،زیادی رمانتیک واحساساتی هستی .

وقتی لبخند می زنی ، نیشت باز است.

وقتی با دختر نمی خندی ،بی عرضه ای.

وقتی به کسی میگویی که مثل مادرت است ، دروغ می گویی.

وقتی به کسی میگویی ،مثل برادرت است ،شک میکند.

وقتی مهمانی میروی ،نیت هایی داری.

وقتی عبادت کنی ،عقب افتاده ای.

وقتی به دختری میگویی میخواهم با هم اختلاط کنیم ،چشم ناپاکی .

وقتی نامه ای عاشقانه مینویسی ، مجنونی.

وقتی نامه ای سیاسی مینویسی ،کافری.

وقتی مجوز برای ساخت فیلمت می خواهی ، موضوع ممنوعه است .

وقتی فیلم خوب بسازی ، بود جه ات را دشمنان داده اند.

وقتی فیلم نسازی ،از دور خارج شده ای .

وقتی میخواهی کتابت را منتشر کنی ،سرقت ادبی کرده ای .

وقتی فیلمت را به جشنواره های مهم دنیا می فرستی ، وطن فروشی .

وقتی پیشنهاد ازدواج از طرف دختری را رد کنی ، بی لیاقتی .

وقتی به کسی قرض بدهی ،دیوانه ای.

وقتی کسی را دوست داشته باشی...

وقتی نمی دانی از دست این مردم چکار کنی...

گند زدم به این دنیا با همه خوبی ها و بدی هایش ،به همه انسان هایی که فکر میکنند چیزی یا کسی هستند وهمه کسانی که داعیه عاشق بودن برایت دارند یا متکبر یا فقیر یا ثروتمند هستند یا عقده ای.

مرده شور هر چی پر افاده واحمق و نادان ومنتقد مغرض وسیاسیونی که تمایز آلت را با آینه نمیدانند وبه برکت تند روی های متعصبین با ریش وبی ریش که یا یا هسند یا نه سواری میگیرند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد