گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

مات و مبهوت نظاره گرند

میزبان دیرتر از همه می آید. مسئولانی که از کاشان آمده اند از هوای گرم اتاق ابراز ناراحتی می کنند. همکاران به همه چشم غره می روند که چرا هوا گرم است. چرا فضا تنگ است. از کولر و پنکه خبری نیست. آب سرد کم است و آنچه هست گرم است. از پذیرایی خبری نیست. شاتوت نیست. الو و زدالو و قیسی هم در کار نیست.
مشکلات مطرح می شود. به دنبال ساز و کار مشخصی می گردیم تا برای رفع آن پا به میدان بگذاریم. کتاب قانون ؛ راههای متعدد پیش پایمان می گذارد. هر کدام نیز متولی خاص خود را در هفت خوان هزارتوی دولت دارد. دولتی که می گوید پولی هم در بساط ندارد.
به تعداد قانون های موازی، کارشناسان ومسئولان نیز آمده اند. نظرات کارشناسی مطرح می شود ولی بعضاً موازی است. گاهی بر نظری اصرار می شود. گاهی سلیقه ای پا به میدان می گذارد. گاهی تجربه تلخ گذشته ای از زخم های کهنه سرباز می کند و فضا را ملتهب می سازد.
و
مردم آمده اند؛ مات و مبهوت نظاره گرند.