گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

مشارکت مردمی

یکی از مسائلی که در علم مدیریت جای تامل دارد، استفاده از مشارکت مردم در رفع نیازهای ضروری خودشان است. اما مدیران تا چه حد در این امر مهم موفق بوده اند؟

قبل از این که وارد بحث شوم لازم است کمی مسئله را شکافته تا بتوانم منظور را انتقال دهم.

مشارکت مردم در امور روزمره از طریق قالب های «مردم نهاد» امکان پذیر است و تجربه بزرگ کردن تشکیلات دولتی موفق نبوده و اشکالاتی بر آن وارد است:

1-از بین رفتن خلاقیت های فردی

2-روزمرگی برنامه ها در بروکراسی اداری

3-بالارفتن توقعات کارمندان

4-تعریف حقوق و مزایایی که خارج از توان سازمان است.

 در تشکل های «مردم نهاد» هرچند عاری از معایب فوق است اما بر آن اشکال هایی وارد است که با کمی تلاش و حوصله قابل حل می باشد.

در برخی سازمان دولتی آنچه «مدیریت» می کند شخص نیست بلکه  «پول توجیبی نفت» در لباس یک «جایگاه حقوقی» بر قامت یک شخص حقیقی است.و به راحتی قابل جابجایی بوده و گاهی به علت بزرگی آن بر تن فرد، خود مانعی بر پیشرفت شده که اجرای پروژه های غیر ضروری، هزینه بر و با توجیه اقتصادی پایین نمونه ای بر این ادعاست.

در مجموعه های «مردم نهاد» تنها فنون علم مدیریت، موتور محرکه مجموعه است و این چون در تضادی آشکار با به اصطلاح «مدیریت سنتی» منطبق بر تعریف بالا است با راهکار «نگاه به هدف» به تعامل نمی رسد، مگر آن که مدیری شجاع و ساختار شکن قدم به پیش نهد و با پذیرش واقعیت ها بر این تغییر و تحول صحه گذاشته و همکاری کند.

مشکل دیگری که بر مجموعه های مردم نهاد به علت نبود ابزار پول کافی وارد است؛ گریز از«نظم تعریف شده» و استفاده از «امکانات مجموعه» بدون «مسئولیت پذیری» است.

که بی شک با انعطاف مسئولین مجموعه، حرکت قدم به قدم و شناسایی افراد مسئول و تعریف و بازتعریف مسئولیت ها، قابل حل است.

موضوع دیگری که در اینجا قابل طرح است نحوه ی تعامل سازمان ها و مجموعه های مردمی می باشد. مدیری که در چارچوب نظام، «هدف محور» است تلاش می کند از تمامی قابلیت ها برای رسیدن به آن استفاده کند.

 اما چنانچه صندلی ریاست تنها پله ترقی فرض شود؛ دوش دیگران نیز همین کاربرد را پیدا کرده و «اصول مشارکت» با عناوین مختلف چون «تجربه های ناموفق قبلی» به مسلخ ناآگاهی و بی توجهی کشیده شده و تظاهرات پوپولیستی(عامه پسند) مدیران با مظلوم نمایی هرچه تمام تر با جملاتی مانند «از صبح تا شب کار می کنم» تنها برای حفظ پشتیبانی عوام در راستای همان صعود کذایی عملیاتی شده که این نیز هر چند نامطلوب است اما در عین حال مشارکت دادن مردم از نوع «جلب آراء» تعریف می شود.

مشارکت دیگر که در حال حاضر وجود دارد و درست در عمل، بعکس «تعریف» است؛ شرکت دادن قشر خاصی از مردم در بعضی امور است.

این نوع مشارکت با توجه به حمایت و همفکری معتمدین و بزرگان و مسئولین از یک طرف و از طرف دیگر استقبال سطح کثیری از عامی ترین مردم، روز به روز بیشتر و مقدس تر شده به گونه ای که ساخت حسینیه با سرعت بیشتری صورت می گیرد تا یک مدرسه و دادن یک ناهار عاشورا با هزینه های آنچنانی، راحت تر است تا خرید یک کتاب آموزشی برای یک مدرسه در منطقه ای فقیر نشین شهر.

 و اگر به عمق کار نگاه کنیم چنین اموری خرد کردن توانایی های عظیم به قطعات کوچک تر و غیر قابل استفاده است و مقابل مشارکت با جمع شدن قابلیت ها متفاوت در راستای یک هدف کاربردی و مورد نیاز و بزرگ قرار می گیرد.

مجموعه بهشت پنهان تلاش دارد در کنار بیان شفاف نظرات خود جهت تعالی جامعه راهی برای رفع موانع و مشکلات موجود بیابد. منتظر نظرات شما هستیم.

 

مجید رفیعی - سرمقاله شماره ۱۰ نشریه بهشت پنهان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد