گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

قانون اساسی میثاق نامه ملی آحاد مردم و گروههای سیاسی است


سرپرست فرمانداری کاشان:


قانون اساسی میثاق نامه ملی آحاد مردم و گروههای سیاسی است


سرپرست فرمانداری کاشان ضمن گرامیداشت 12 آذر سالروز تصویب قانون اساسی گفت: نگاه دولت به قانون اساسی نگاه به یک میثاق ملی است و ضرورت دارد توجه به قانون در کلیه امور مورد توجه مجریان و مسئولین قرار گیرد.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: پس از پیروزی انقلاب اسلامی بحث راجع به قانون اساسی نظام درمحافل مختلف مورد توجه قرار گرفت که با تیزبینی و هدایت گری حضرت امام خمینی (ره) قانون اساسی بر اساس آموزه های دینی و ارزش های حیات بخش اسلامی به ویژه عدالت اجتماعی و جامعه توحیدی توسط نمایندگان مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی تهیه و در همه پرسی 12 آذرماه سال 1358 به تأیید آحاد مردم رسید.


وی قانون اساسی را جامع و کامل برای اداره کشور و تعالی جامعه دانست و تأکید کرد: حقوق و آزادی های اساسی مردم یکی از بخش های مهم قانون اساسی کشور است که رابطه مردم و دولت را به خوبی تبیین می نماید. بر این مبنا حقوق ملت، از مباحث محوری نظام‌های سیاسی است که در قانون‌ اساسی نظام‌های سیاسی بر آن تأکید شده است و باید گفت قانون اساسی جمهوری اسلامی تبلور و تحقق آرمان های مردم در زمینه اداره حکومت است و ضرورت دارد نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی به تبیین و تشریح آن در کلیه زمینه ها پرداخته و برای تحقق کامل و همه جانبه آن تلاش نمایند.


دکتر مومنیان تصریح کرد: از آن جائی که آزادی از محورهای اساسی و از آرمان‏ها و اهداف اصلی انقلاب اسلامی ایران بوده است. .به همین دلیل، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نیز اصول متعدّدی را به حقوق وآزادی های فردی ، اجتماعی، قضایی و امنیتی مردم اختصاص داده است .


سرپرست فرمانداری کاشان افزود: توجه به حقوق فردی، زنان ، احزاب و جمعیت ها ، اقوام و اقلیت ها ، مطبوعات و رسانه ها در اصول 175 گانه قانون اساسی به خوبی مورد توجه قرار گرفته است. که ضرورت دارد عمل ، گفتار و رفتار خود را منطق بر آن تنظیم نماییم.


مومنیان برگزاری انتخابات متعدد در طول انقلاب شکوهمند اسلامی را نمونه بارز توجه به حقوق مردم در آزادی های اجتماعی و حق انتخاب ذکر کرد و با اشاره به دو انتخابات پیش رو تأکید کرد: شایسته است همه گروهها ، احزاب و سلایق مختلف سیاسی در چارچوب قانون اساسی زمینه مشارکت حداکثری مردم را فراهم نمایند.


رئیس ستاد انتخابات شهرستان کاشان یادآور شد: شهرستان کاشان با برنامه ریزی های انجام گرفته آمادگی دارد انتخابات را بر اساس قانون اساسی و ضمن حفظ بی طرفی در امنیت کامل برگزار نماید.



قانون، رانت و ملاحظه کاری

بخش هفتم 

سلسله یادداشت هایی با عنوان «قانون ، رانت و ملاحظه کاری» در مباحث روزهای گذشته به رشته تحریر درآمد. این مطالب شخص خاصی را نشانه نرفته بود ولی به نظر می رسد تنظیم مطالب در معدودی از پاراگراف ها شخص یا افرادی را به ذهن مخاطب متبادر می سازد. 

خدمت تک تک دوستان عرض می کنم اینجانب در طول عمر مطبوعاتی نسبت به هیچ شخص خاص موضع گیری نکرده و انشاءالله نخواهم کرد. که این امر را به خطا می دانم. آنچه مورد توجه اینجانب است عملکردهاست که تلاش دارم با نقد و تحلیل مناسب؛ بستر خدمتگزاری بیشتر به مردم را فراهم نموده و اطلاعات عمومی را افزایش دهم. 

از همین جا از فرد یا افرادی که تصور نموده که خطاب بخشی از مطالب بوده اند پوزش می طلبم و تمام سعی خود را به کار خواهم گرفت مطالبم از جاده نقد عملکردها به خاکی هدف قراردادن اشخاص حقیقی منحرف نگردد. انشاءالله

آن که حساب پاک است

قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش ششم 

نظر یک دوست: 

سلام از این که نظر من را می خوانی تشکر حداقل به خودم امید وار شدم که در انتخابم خیلی اشتباه نکردم انصاف باید داد منظورم رای به شما *شما به این موضوع اشاره کردیید که در خصوص رانت دارید قلم میزنی وبرای اثبات ان دلیلی را نمی شود اورد ونمی شود ثابت کردپس شما چرا رانتی را که نمیشود ثابت کرد را مطرح میکنی وحرف های افرادی را که هیچ مدرک ودلیلی را ندارن میزنی واین به نظر من در شخصیت شما نیست دوست من باید مستند باشه حرف برای من شما هم میزنند این که درست نیست به نظرم رویکرد را عوض کن ووارد مسائل حاشیه ای نشو همون چیزی که شاید رقیب شما میخواهد هوشیار باش یا شاید اون چیزی که دشمنان مشترکتا ن میخواهند شما باید باجدیت کارت روادامه بدی برای ابادانی برزک تا از رقیب سبقت بگیری مرد عمل باید شوی این روزها واین حرفها تمام میشه وروسیاهی به زغال برای موفقیت شما دعا میکنیموارد حاشیه نشو فکرتان را مشغول میکنه ودر اخر اینکه من به سلامت رقیبتان ایمان دارم چون در طول این سالها تحقیقات زیادی کردم وهم در سلامت شما شکی نیست ارادتمند شما ع  

 

گفتگو  

سلام. از این که به من رأی دادید سپاسگزارم. امیدوارم حرف و عمل من به گونه ای باشد که مورد رضای خداوند قرار گیرد. فکر می کنم در مقدمه اظهار نظر شما اشتباهی وجود دارد که دیگر حرف هایتان را تحت شعاع قرار می دهد. من کاری به شخص خاصی ندارم. به نظر من رقابت در یک گروه هفت هشت نفری حرف بی معنایی است. در شهرهای کوچک مثل برزک چند نفر در فعالیت های اجتماعی باقی مانده اند که تازه آنها باهم رقابت کنند؟
من به دلسوزی همه افرادی که وارد فعالیت های اجتماعی برزک می شوند اعتقاد دارم. گاهی تفاوت در سلیقه ها است. گاهی در وسعت دید است. کسی که وسعت دید یک متری دارد  با کسی که وسعت دید بیشتری دارد هر دو دلسوز می باشند آنچه متفاوت است ابعاد وسعت دید است.
گاهی مشغول یک کوچه می شویم و از مسائل کلان و با اهمیت شهرمان غافل می گردیم و گاه وقتی به مسائل زیربنایی شهر می اندیشیم افرادی که تفکر کوچه ای دارند تصور می کنند که دغدغه های شهر رها شده است. آنها دغدغه های خود را به همه شهر تعمیم می دهند و بر این اساس دلخور و ناراحتند.
در طول زمان کوتاهی که از نزدیک با مسائل شهر روبرو شدم بسیاری از آسیب های فراروی پیشرفت شهر را رصد کرده و شناختم. یکی از آنها رانت است. من نگفتم رانت مدرک ندارد. شما به حرف من دقت کنید. من گفتم رانت کار به ظاهر قانونی است که منافع مردم و شهر را ضایع می کند. من به دنبال این نیستم که چه کسی از رانت استفاده کرده و می کند. من فقط تأکید کردم کسی که می خواهد به مردم خدمت کند باید دامن خود را از رانت پاک دارد.
من از نزدیک کسی را می شناسم که در یک منطقه 50 قطعه ای بیش از 10 قطعه زمین خریداری کرده است. هر کدام را به نام یکی از اقوام خود ثبت کرده است. هیچ عیبی هم ندارد. هیچ مشکل شرعی و قانونی ندارد. وی بر اساس هوش و ذکاوتی که داشته می دانسته این منطقه روزی آباد خواهد شد و ترقی خواهد کرد. پس مشکل کجاست؟
وقتی شما بیش از ده قطعه از یک منطقه کوچک را خریدی به دنبال ساخت آن که نیستی. می خواهی دور اندازی که قیمت بردارد. بنابراین هیچ مشارکتی در تأسیسات زیربنایی آن به خرج نمی دهی و منتظر می شوی تا چند فقیر و بیچاره به دنبال آب و گاز و برق آن منطقه بدوند و تو کنار بنشینی تا قیمت زمین شما افزایش پیدا کند. این کار تو باعث عقب ماندگی آن منطقه شده است. اگر ده نفر مالک آن ده قطعه در جمع مالکان حضور می داشتند قطعاً کمک می کردند که تأسیسات زیربنایی آن منطقه زودتر محقق گردد. ولی به نظر من شما در این خصوص از لحاظ قانونی پاکدامن ترین  فرد عالمی.
حالا گفتن این چیزها چه سودی برای شهر دارد. با وجودی که من شخص خاصی را مدنظر ندارم ولی مخاطبان متفاوت هرکدام با بخشی از این مطالب احساس قرابت می کنند و تصور می کنند که می خواهم عملکرد آنان را افشا نمایم. در صورتی که اینگونه نیست. من مسائلی را مطرح می کنم کاملاً کلی است. یک کار فرهنگی است. اگر شما اینگونه  هستی که خودت را پاک کن و حقوق مردم را ادا کن. و اگر اینگونه نیستی که چرا باید دلخور شوی. آن که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
با این وجود از نقد و نظر شما استقبال می کنم.

رانت یا زمین خواری

قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش پنجم 

نظر یک دوست  « ع پ»

سلام اقا مجید مطالب وبلاگ خوندم که ظاهرا منظور شما کنایه به رقیبتان هست  واین سوال اگه شما که در راس کار شورا حضور داری واطلا ع از سو استفاده این افراد دارید چرا علنا افشا نمی کنید در پس وبلاگ و این چیزا که فایده نداره اگه صحت داره تو وامثال شما مدیون هستید که جلو این ار  را نگیری واگر قصد شما اذیت کردن همدیگر هست به جز این که ابروی خودت را ببری هیچ فایده  نداره من شنیدم امام جمعه هم گفته من به این افراد که بحث زمین خواری را مطرح میکنن گفتم برید مدرک بیارید که الان چند ماه که رفتن ولی چیزی نیاوردن فکر کنم تو ام به بیراهه داری میر وی مواظب باش بازی نخوری  چون من خودم به شما رای دادم این موضوع را مطر ح کردم ارادت مند شما   ع پ 

 

پاسخ  

دوست عزیز آقای یا خانم ع پ 

با سلام و احترام

من به دنبال این نیستم که زمین خواری کسی را ثابت کنم.  حتی اعتقاد دارم برزک زمینی ندارد که زمین خوار داشته باشد. من با این کار مخالفم که به دنبال پرونده کسی راه بیفتیم و وقتی را که می توانیم برای پیشرفت و آبادانی بهره بگیریم صرف این مباحث بیهوده کنیم. 

من نه تنها با این کار مخالفم بلکه با بسیاری دیگر از کارهای اینچنینی مخالفم. من با این کار مخالفم که مراقب کسی باشیم که با چه کسی همنشینی می کند یا در رفت آمد است. من با این کار مخالفم که ساعت ها بر شاخ درختان بنشینیم تا سر از کار کسی در بیاوریم. من با این کار مخالفم که به رئیس و مدیر زنگ بزنیم و زیرپای کسی را خالی کنیم. من با این کار مخالفم که گیوه های خود را ورکشیم تا ریشه ی کسی را از زادگاهش دربیاوریم. من با این کار مخالفم که خاک توی بازی دیگران بپاشیم.  

من با این کار مخالفم پیش رو بگوییم «انگیزه ای برای خاک پاشیدن نداریم » ولی از پشت سر خنجر بزنیم. من با این کار مخالفم که برای کسانی که به دنبال کارهای شهر می دوند حاشیه درست کنیم. من با این کار مخالفم که برای به خاک زدن رقیب در زندگی شخصی اش تجسس کنیم.  

من با این کار مخالفم که در دل شب به اعضای شورا زنگ بزنیم و بگوییم کوچه ی ما پر از آشغال است چرا نمی آیید تمیز کنید. من با این کار مخالفم که وقت و بی وقت با تماس و پیامک تحقیر آمیز خدمتگزاران مردم در شورا را آزار بدهیم. من با این کار مخالفم که کاتولیک تر از پاپ بشویم و برای احقاق حقوق مردم ، اخلاق اسلامی را زیرپا بگذاریم.

من با این کار مخالفم اگر قدمی برای آبادانی شهر برداشته ایم در کوی و برزن داد بزنیم، جار بزنیم و من من کرده و منت آن را بر سر عالم و آدم بکوبیم. من با سوء استفاده مخالفم. من با رانت و رانت بازی مخالفم  

ولی  

من از رانت گفتم نه از زمین خواری. می دانید رانت با زمین خوار متفاوت است. رانت مشکل قانونی ندارد. هیچ سند و مدرکی لازم ندارد بلکه شما از طریق جایگاه و اطلاعاتی که دارید از مبادی قانونی برای خودت بهره برداری می کنی. کاری که یک شهروند عادی نمی تواند انجام بدهد. 

مثال بزنم 

فرض کنیم من به عنوان عضوی از شورا از وضعیت زمین های شهر آگاهی دارم. می دانم کدام زمین ترقی می کند و کدام زمین نمی کند. با استفاده از این اطلاعاتی که دارم اقدام به خریدن آن زمین ها می کنم. بعد از مدتی ترقی کرده و صاحب ثروت می شوم و دیگر  نیاز به هیچ کاری و کوششی ندارم. هیچ کجای این کار غیرقانونی نیست. در هیچ دادگاهی هم محکوم نمی شوم ولی من و خدایم می داند که خرید این زمین ها بر اساس اطلاعاتی است که شهروندان عادی از آن بی بهره بوده و تنها من با خبرم. به این می گویند رانت و نمی توان تا صد سال دیگر هم برای آن مدرکی پیدا کرد. البته مردم باهوش هستند و می دانند آنچه باید بدانند و در یک شرایط آزاد بر اساس آن تصمیم گیری می نمایند. 

در بخش های بعدی «قانون ، رانت و ملاحظه کاری» را با مثال های دیگری پی خواهم گرفت ولی همچنان نیازمند راهنمایی شما هستم اگر قابل بدانید.

 

 

خود کرده را تدبیر نیست

قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش چهارم 

امروز دوستی گفت : منظور شما در نخستین بخش «قانون، رانت و ملاحظه کاری» مرا نشانه رفته است و زمین و زمین خواری در افواه عمومی بر من اطلاق می گردد و شما بر آن تأکید کرده اید. گفت این مقاله به گواهی ده تحصیل کرده مرا منطور است و بس.
در آن یادداشت گفته بودم : ««رانت» دیگر واژه ای است که سردرگم محافل انس است. اگر من که عضو شورا هستم و از زمین های شهر باخبرم که کدام کجا و در چه ابعادی است و چه موقع ارزان است و چه موقع گران و مالکان و غیرمالکان آن در چه وضعیتی هستند و در این موقعیت از اطلاعات خود بهره گیرم و با ثمن بخس به خریداری و یا تملک زمین های مذکور همت کنم ، به اعتقاد برخی مورخین و محققین و اهل معرفت نام «رانت» بر آن گذاشته می شود و به اعتقاد برخی دیگر نام «حق الزحمه» دوندگی در شورا به خود اختصاص می دهد. هرچه هست هر دو از زاویه نگاه خود صحیح می گویند و بسته به آن است که از کدام جایگاه بر آن نظر اندازیم.»
من در این پاراگراف به یک تعریف ساده از «رانت» از دو منظر اشاره کردم و حتی بر نفی یا اثبات سخنی نراندم. فقط روایت کردم که  این لغت به این معنی است و هر کدام از مدعیان آن نیز نظر خود را درست می پندارند.
به نظر می رسد «ضمیر» مرجع خود را به سرعت پیدا کرده است ولی همچنان تأکید می کنم  در سلسله مباحث «قانون، رانت و ملاحظه کاری» که همت به ادامه دادن آن دارم از «ضمایر» بسیار استفاده خواهد شد ولی این مطالب با الگو گرفتن از هیچ و هیچ فرد و شخص خاصی به رشته تحریر در نمی آید و تنها نیت بر آن است «کتابنامه ای» برای غنای فرهنگ سیاسی در این خصوص تدوین گردد.
البته بدو گفتم : نوشتن؛ اقتضای شغل من است که روزنامه نگارم و همواره کار فرهنگی را ضرورت و نیاز جامعه امروز دانسته ام. ولی اگر در جایی بد گفته ام گردنی نازک تر از مو دارم و آماده پذیرش خطای خود می باشم ولی در غیر اینصورت پوزش می طلبم.
و گفت: چرا از بانک نمی نویسی که سالیان سال با سرانگشت تدبیر من برجای مانده بود و اکنون که شما پا به میدان مدیریت شهر گذاشته اید کمتر از طرفه العینی بال گشوده و در آسمان بلاتکلیفی معلق است.
گفتم: در قدرت بی نظیر شما حکایت ها نقل کرده اند ولی گفته اند اعتباری که از همجواری بیت المال وام گرفته شده است به بیراه صرافی می رود و اوضاع بانک یکی از نمونه های آن است که نقل است با اشارت همان سرانگشت به این وضعیت رسیده است تا ثابت شود که دیگران ناتوانند. با این وجود در نظر است مرقومه ای به نگارش درآید ولی نه از باب هوس اقلیتی  بلکه آنچه به مصلحت جامعه است که قطعاً با گفته های شما در تناقض خواهد بود.
که آنگاه گفت: «من چنانم که رستم بود پهلوان و اکنون که به گذشته می نگرم از کرده خود پشیمانم . نه از آن جهت که دیگران گمان می کنند بلکه به این خاطر که آن روز که پا به میدان رزم گذاشتی و در کنار مراجع سه گانه از من نیز نظرخواهی شد تو را تایید کردم که خود کرده را تدبیر نیست»

دسترنج

 قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش سوم

در بخش پیشین از سلسله مباحث «قانون، رانت و ملاحظه کاری» به بررسی «حق الزحمه» پرداختیم و در این مقال سعی بر آن است تا ««دسترنج» » را بکاویم.
در لغت نامه دهخدا ««دسترنج» » را اسم دانسته و «اجرت کاری که با دست انجام بدهند» معنی کرده اند. ولی با پیشرفت روزافزون تکنولوژی معانی نانوشته بسیاری بر آن مترتب است که به تعدادی از آنها اشاره می کنم.
«دسترنج» :
- من این چیزها حالیم نمیشه «دسترنج»  به من بدهید
- دلم می خواهد راه بروم ولی «دسترنج»   بگیریم
-  می خواهم بخوابم ولی «دسترنج»  بگیرم
- هیچی مهم نیست به غیر «دسترنج»
- نوشته مییشه «دسترنج»  خونده میشه راه رفتن
- اگر «دسترنج»  به من ندهید جیغ می زنم
- اگه «دسترنج»  به من ندهید داد می زنم
- اگه «دسترنج»  به من ندهید اوضاع را به هم می زنم
- اگه «دسترنج»  به من بدهید خبرها رو به شما منعکس می کنم
- من به اونایی که خبر بیارن «دسترنج»  میدهم
- شما سعی کنید «دسترنج»  من حفظ بشه من هم منافع شما را پیگیری می کنم
- منافع مردم کشکه فقط «دسترنج»  من برسه
- اعتبار از «دسترنج»  مشتق میشه و «دسترنج»  از اعتبار
- من حق الزحمه نمی خواهم جای دیگه «دسترنج»  می گیرم
- من هیچ نظری راجع به ««دسترنج» » ندارم .
- ««دسترنج» »  نظر دادنی نیست ؛ گرفتنی است.
و قصه ادامه دارد

حق الزحمه

قانون، رانت و ملاحظه کاری

بخش دوم


«حق الزحمه»‌ دیگر واژه مغفولی است که می خواهم در این مجال به آن بپردازم. تا زنجیر مطلب پیشین را که در باب «قانون، رانت و ملاحظه کاری» بود به حلقه ای دیگر گره زنم. قبل از آن لازم است مختصری در خصوص علت نگارش سلسله یادداشت هایی در این خصوص توضیح داده و اذهان مخاطبین را روشن سازم.

تغییر و تحولات روزافزون جامعه شهری باعث شده است بسیاری از واژگان معنی و مفهوم خود را از دست داده و برای موارد غیر از آنچه در زمان های گذشته از آن بهره برداری می شد به کار گرفته شود. ابداع واژگان، نخست برای تسهیل گفتگو و بیان منظور و هدف گوینده بنا نهاده شد ولی به مرور زمان تنها بکارگیری آن باقی ماند و معنی و مفهومش دگرگون شد.
مشکل زمانی رخ می نماید که گوینده کلمه «بنشین» را به کار گیرد و منظور «ایستادن» را درخواست کند. گوینده بگوید «من هدفی به جز خدمت کردن ندارم» ولی منظور وی آن باشد که به منظور خراب کردن، عزم جزم کرده باشد. گوینده بگوید: «من در این خصوص هیچگونه پیگیری نکردم» و منظور آن باشد که با تمام توان و قوا تلاش خود را به کار گرفتم تا با تیشه درختی را از ریشه درآورم.
گوینده بگوید: «نیت من خدمت است» و منظور آن باشد که فقط خود می دانم که تنها حب و بغض است که بر من حکومت می کند و نیتی جز پاشیدن آب بر آتش کینه جویی های خود ندارم.
ولی شناسایی تعاریف جدید واژگان چه فایده دارد و کاربردش چیست ؟
در عصر جدید بر هر واژه چند معنی مترتب است. تعریف، مرور و یادآوری تعاریف چندگانه واژگان این امکان را در اختیار رهپویان معرفت و مشتاقان خدمت قرار می دهد تا زمان بیان واژه از گوینده درخواست نمایند که منظور خود را شفاف تر بیان نموده تا کسی راه به خطا نرود.
 تعریف چندگانه «نیت من خدمت است» را به مجال دیگر وامی گذارم و در این مقال به «حق الزحمه» می پردازم.
در فرهنگ دهخدا «حق الزحمه» را «اسم» دانسته اند و به معنی «دستمزد و دسترنج» معنی کرده اند و در تعبیر عامه به معنی آن است که شما در جایی کاری انجام بدهی و در مقابل آن مبلغی دریافت نمایید. ولی تعاریف عصر جدید حق الزحمه که اینجانب گردآوری نموده ام به شرح ذیل است.
حق الزحمه:

من از گوشت بدم می آید پیف پیف

هم از انبان خوردن هم از آخور
گربه هم محض رضای خدا موش نمی گیرد.
با ذکر مثالی بحث را پی می گیرم. فرض بفرمایید من در جایی کار می کنم و خواهی نخواهی پولی در بساط نیست که به من پرداخت گردد. در این شرایط معنی نخست کاربرد دارد و ایجاب می کند تا با یک قیافه حق به جانب بگویم «پیف پیف . من از گوشت بدم می آید.»
گاهی ممکن است فردی در جایی کار کند که شرایط پولی خوبی دارد. نه تنها این شرایط باعث تأمین وی می شود بلکه می تواند از دیگر رانت هایی که این کار برای وی ایجاد نموده است استفاده کند. در این شرایط به جای حق الزحمه از «هم از انبان خوردن و هم از آخور» - دور از جناب شما -  به عاریت گرفته می شود.
در شرایط دیگری شخصی در جایی کار می کند و پول هم هست ولی از گرفتن آن سرباز می زند و در مقابل از موقعیتی که این کار برای وی ایجاد نموده است برای تحکیم شرایط خود در جای دیگر استفاده می کند. در این شرایط زمانی که گفته می شود «من حق الزحمه نمی خواهم» به معنی آن است که گربه هم محض رضای خدا موش نمی گیرد.
برای «حق الزحمه» در زمان های بسیار دور که سکه رایج نشده بود «جنس» پرداخت می گردید. پرداخت «گندم» بعد از  «درو» کردن به کشاورز نمونه ای از آن است. اکنون نیز می توان گفت حق الزحمه به پول کاغذی منحصر نمی شود. استفاده از «اعتبار»، «رانت» ، «اطلاعات» و «محکم کردن شرایط کاری» در مشاغل دیگر نمونه هایی از جایگزینی به جای «پول» در خصوص «حق الزحمه» است.
مطالعه و تحقیق در خصوص بازتعریف «حق الزحمه» همچنان ادامه دارد و در فرصت های بعدی به آن خواهم پرداخت.

قانون، رانت و ملاحظه کاری

 قانون، رانت و ملاحظه کاری 

بخش نخست

دوستی می گفت پنج شنبه، روز اموات است و جمعه؛ روز خانواده. و از همان ابتدای رفاقت تکلیف و تعریف این دو روز مشخص شد. این بدان معنی بود که در این دو روز هر کاری به غیر از سرزدن به مردگان و تکریم خانواده فعل حرام است حتی جلسه فوق العاده و غیرفوق العاده شورا! ولی تعریف و بازتعریف همه واژگان مورد استفاده زندگی روزمره به این سادگی نیست و گاه دغدغه هایی برای اهل بصیرت ایجاد می کند که ذکر چندی از آن در این مقال می آید و توضیح و تعریف و تشریح بیشتر در مجال دیگر اگر خدا بخواهد.
در تعریف قانون باید گفت ، گاه مدعیان سینه چاک قانون و قانون مداری گویی به میوه فروشی سرکوچه رفته اند و آن را به قول معروف «سوا» می کنند.  بی امان از محمل قانون، گرزی آتشین ساخته و بر سر دیگران می کوبند و در مقابل؛ قوانینی که کوچک ترین منافع شخصی آنان را به خطر می اندازد راه و نیمه راه از در و دیوار بالا می روند تا راه گریزی از آن پیدا کرده و خواسته های خود را تأمین نمایند.
«رانت» دیگر واژه ای است که سردرگم محافل انس است. اگر من که عضو شورا هستم و از زمین های شهر باخبرم که کدام کجا و در چه ابعادی است و چه موقع ارزان است و چه موقع گران و مالکان و غیرمالکان آن در چه وضعیتی هستند و در این موقعیت از اطلاعات خود بهره گیرم و با ثمن بخس به خریداری و یا تملک زمین های مذکور همت کنم ، به اعتقاد برخی مورخین و محققین و اهل معرفت نام «رانت» بر آن گذاشته می شود و به اعتقاد برخی دیگر نام «حق الزحمه» دوندگی در شورا به خود اختصاص می دهد. هرچه هست هر دو از زاویه نگاه خود صحیح می گویند و بسته به آن است که از کدام جایگاه بر آن نظر اندازیم.
واژه مغفول و مهجور «رانت» فراتر از «زمین» و «زمین خواری» است و کاربرد بسیار دارد که شرح و بسط آن در این مقال نمی گنجد ولی برای «تلطیف فضا» به موردی دیگر اشاره می نمایم. فرض بفرمایید اینجانب در سازمانی مشغول به کارم و نمی توانم با «عملکرد» ، «رفتار» و «اخلاق» خود رضایت مدیران سازمان را فراهم آورم. مدیران سازمان به این نتیجه می رسند که  ساز اخراج و یا تغییر محل کار مرا کوک نمایند. در اینجا «استفاده» و یا به تعبیر بهتر «سوء استفاده» از جایگاه شورا این فرصت «ذی قیمت» را در اختیار من قرار می دهد که پشت شورا سنگر گرفته و خود را از هر گونه تغییری در امان دارم.
به عبارت دیگر از اعتبار شورا برای منافع شخصی خود خرج می کنم. این اقدام نقطه مقابل خرج کردن از اعتبار خود برای شوراست. گاهی ممکن است دوستان من که در شورا هستند زن، خانواده و زندگی خود را به زحمت اندازند. موقعیت خود را گرو گذاشته و از اعتبار و جایگاه شخصی برای ارتقاء جایگاه شورا خرج کنند و من به راحتی از این اعتبار و جایگاه که ثمره خون شهداء و ایثار بسیاری از دلسوزان و خدمتگزارن نظام مقدس جمهوری اسلامی است برای منافع شخصی خود خرج نمایم.
و اکنون نوبت به واژه متداول و مرسوم «ملاحظه کاری» است که در زبان محاوره مدیران شهر و شهرستان کاربرد بسیار داشته و چون «نان قرضی» بده بستان می شود. معنی عام فهم «ملاحظه کاری» آن است که به عنوان مثال رئیس سازمانی که من در آن مشغول به خدمت هستم با وجودی که می داند حضور من در این جایگاه برای منافع مراجعه کنندگان سازمان مضر و مشکل ساز است ولی بر اساس ملاحظه شورایی بودن من، چشم فرو می بندد و دم بر نمی آورد و این امر در بقیه مسئولان نیز زنجیر وار ادامه پیدا می کند از رئیس شورا گرفته و شهردار تا امام جمعه و بخشدار
به عبارت دیگر ملاحظه کاری آن است که اینجانب مطالب خود را در لفافه بیان کنم و از تشریح آن تا وقت ضرورت پرهیز نمایم.