گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

آسیب های جامعه و روان آسیب دیده

آسیب های جامعه و روان آسیب دیده
برشی از آسیب های اجتماعی و نقش فکر و رفتار بر ارتقاء بهداشت روانی
یک آقای سبیلو و گردن کلفت را تصور کنید که می خواهد از یک طرف خیابان رفیق ، فامیل یا همشهری خود را صدا کند. آن هم داخل  خیابان شلوغ شهر. شهر مدعی کلاس مثل کاشان. دوتا انگشت زمخت خود را ته حلق فرو کرده و شروع می کند به سوت زدن. نه یک بار . نه دو بار ، چندین بار تا این که موفق می شود عملیات جلب توجه را به سرانجام مطلوب مورد نظر برساند.
این را بگذارید کنار صدای گوش خراش بوق تریلرها و اتوبوس و ماشین های سنگین که به خاطر نداشتن کمربندی از خیابان های اصلی شهر می گذرند. این را بگذارید کنار صدای بلند پخش های ماشین جوانان که بی مهابا از همدیگر سبقت می گیرند. این را بگذارید کنار ...
قصد ندارم ناهنجاری های شهر را بشمارم. به اندازه کافی ناراحت هستیم. گفتن این چیزها بیشتر ناراحتمان می کند. داشتم مطلبی راجع به بهداشت روانی می خواندم. با خود فکر کردم آیا در این سطح از معادلات موجود اجتماعی می شود به بهداشت روانی فکرد کرد؟!
دریک جامعه توسعه یافته برای هرکدام از رفتار ما یا مسائلی که به بهداشت روانی مربوط می شود ؛ سازمان یا اداره ای مسئول است تا با عملکرد خود شرایط زندگی سالم را رقم زند، «اگر به اطراف خود بنگریم متوجه می شویم که سازمان های کوچک و بزرگ اجتماعی در ارتباط با ارگانیسم انسانی در فعالیت هستند. سازمان هایی مانند آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان، کار و امور اجتماعی ، رفاه و بهزیستی ، حقوق و امور اقتصادی و مؤسساتی نظیر مهد کودک ها، رسیدگی به امور سالمندان، امور بی سرپرستان و ... بانی و متولی حقوق اجتماعی و درمانی افراد جامعه هستند. سرنوشت بهداشت روانی و جسمی افراد جامعه در حال و آینده با توجه به کارکرد این مؤسسه ها تعیین می شود.»
« صاحبنظران معتقدند تا زمانی که مفهوم عدالت، تساوی، حقوق اجتماعی و اقتصادی و بهداشتی و درمانی در جهان به نحو مطلوب پیاده نشود و توزیع عادلانه وسائل و امکانات درمانی و پیشگیری بیماری ها به طور منصفانه صورت نگیرد امکان سلامتی جسمی و روانی مطلوب برای جامعه بشری میسر نیست.»
البته بخشی از این چیزها از بی پولی است. هرچند به قول دوستی ما بیشتر گرفتار سوء مدیریت هستیم تا بی پولی که به نظر من حرف درستی است. ولی پول چه از جهت فردی و همچنین از منظر اجتماعی در کاهش آسیب های روانی موثر است. مثلاً اگر بالای شهر زندگی کنیم خوب کمتر آدم سبیل کلفت پشمالو روان ما را به هم می زند و یا اگر در شهرهای مختلف ناهنجاری ها کم و زیاد دارد. « برابر تحقیقات انجام شده، محرومیت های زندگی ناشی از پایین بودن طبقه اجتماعی در اختلال های کنشی و روانی نقش بسیار مهم داشته است. افراد پایین ترین طبقات اجتماعی ، بالاترین میزان روان درمانی را در بیمارستان ها داشته اند و هرچه موقعیت اجتماعی پایین تر بوده است تشخیص های روان پزشکی در مراحل پیشرفته تر بیماری صورت گرفته است.»
«کارل منینجر، می نویسد سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طول کامل شود.
واتسون بنیانگذار مکتب رفتارگرایی، معتقد است که رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است که موجب سازگاری او با محیط و در نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود. چنین رفتاری نشانه بهداشت روانی است.
از نظر کینزبرگ، بهداشت روانی عبارت است از تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به ویژه در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار و تفریح. به نظر وی استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده درست از فرصت ها، ملاک تعادل و سلامت روان است.
برخی معتقدند فردی از نظر روانی سالم است که بتواند از وضعیت و سمت اجتماعی خود استفاده کند و از عهده وظایف محوله به خوبی برآید.
با توجه به این که هیچ یک از افراد بشر در برابر بیماری های روانی مصونیت ندارند، بهداشت روانی را پیشگیری از بروز بیماری های روانی و سالم سازی محیط روانی – اجتماعی می دانند تا افراد جامعه بتوانند با برخورداری از تعادل روانی با عوامل محیطی خود رابطه و سازگاری درست برقرار کنند و به هدف های عالی رشد برسند. بهداشت روانی سلامت تمامی افراد جامعه را تأمین می کند و امری همگانی است که به تمام طبقات و گروهها مربوط می شود.
در زندگی هرکس تعارض های روزانه، رنج ها، اندوه ها، ناراحتی ها و ناکامی هایی وجود دارد. در نوجوانان رفتارهای زودگذر دیده می شوند که آنها در مراحل رشد از خود نشان می دهند. نوجوانان واکنش های تند و پرخاشگرانه و عصیان جویانه نشان می دهند، ظاهراً به دیگران بی اعتنایی می کنند و از قوانین اجتماعی عدول می ورزند. هیچ یک از این رفتارها نشانه بیماری روانی نیست بلکه رفتارهایی هستند که نوجوان برای رسیدن به استقلال و هویت و تثبیت موجودیت خود از خویشتن نشان می دهد. بنابراین کسی که بیمار روانی نیست الزاماً از بهداشت روانی کامل برخوردار نمی باشد.
اکثریت روان پزشکان توانایی سازش با محیط ، انعطاف پذیری، قضاوت عادلانه و منطقی در مواجهه با محرومیت ها و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی در خانواده و اجتماع و به اصطلاح سازش با محیط است.
روان پزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که بین رفتارها و کنترل او در برخورد با مشکلات اجتماعی، تعادلی وجود داشته باشد. انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم تلقی می شود. برابر این نگرش سیستمی ، عوامل متنوع زیستی انسان، بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و برعکس، از آن اثر می پذیرد. از این رو در بهداشت روانی، آنچه مورد بحث قرار می گیرد پدیده هایی است که در اطراف انسان وجود دارد و بر کل سیستم او تأثیر می گذارند و یا از آن متأثر می شوند....
در بهداشت روانی آنچه بیش از هرچیز مورد نظر است، احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است. روی این اصل، بهداشت روانی را دانش یا هنری می دانند که به افراد کمک می کند که با ایجاد روش های درست روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری حاصل نموده و برای حل مشکلات از راههای مطلوب اقدام نمایند.»
آنچه مسلم است زمین با همه ی ناهنجاری هایی که روی آن بوجود آمده است بخشی از واقعیت زندگی ماست. خانواده، کوچه ، خیابان ، صف نانوانویی ، محل کار و ارتباط با همکاران، بازار ، صدا و سیما ، رسانه ها ، دادگاه، بیمارستان ، تیمارستان ، قبرستان و همه و همه چیزهایی که روزانه با آن در ارتباط هستیم بخشی از زندگی ماست. و ما ناگزیر از ارتباط با آنها هستیم. بهتر نیست شرایط را پذیرفته و با تعامل نسبی خودمان را به ناهنجاری ها نزدیک کنیم و در حد خودمان برای رفع آن تلاش نماییم تا شاید روز به روز بهداشت روان ما ترمیم گردد.
* مطالب داخل گیومه برگرفته از کتاب بهداشت روانی دکتر محمد علی احمدوند