گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

وقتی صدا و سیما دست به دامان تلگرام می شود

تقدیم به یک دوست

وقتی صدا و سیما دست به دامان تلگرام می شود

دیشب برای اولین بار دلم به حال صدا و سیما سوخت. حرف درآورده بودند که رئیس رسانه ملی قهر کرده و سر کار نمی آید. روابط عمومی تکذیبیه صادر کرد و کارکنان ساعی و پرتلاش این رسانه در شبکه های تلگرام دست به دست هم دادند تا تکذیبیه را به اطلاع مردم برسانند و بگویند؛ اینطورها هم که می گویند نیست. کم مانده بود متوسل به قسم و آیات شوند که جناب سرافراز در محل کارشان حاضر است. این نشان به آن نشان که دور روز مانده به تحویل سال با فلان خبرگزاری مصاحبه کرده است و روز سال تحویل در محل کارش حاضر شده است. یکی هم نشانی دقیق تری داد و گفت؛ «خودم با چشم های خودم دیدم وقتی می خواستم به طبقه چهارم ساختمان شیشه ای صدا و سیما بروم جناب رئیس به من لبخند زد و حتی سلام علیک و عید نورزی کردیم و دیده بوسی برقرار بود و قس علی هذا.»

آخر یک نفر نیست به این آدم های بلانسبت شما، بیکار و بی عار و حرف مفت دربیار بگوید چرا روز تعطیل شایعه درست می کنند. وقتی همه ی روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها و نمی دانم هر رسانه موثر و اثرگذار تعطیل است ؛ وقت حرف مفت زدن است؟ باز خدا را شکر که چیزی به نام «تلگرام» درست شده است و دولت هم علی رغم همه فشارها دست فیلتر را بیخ گلویش فشار نداده است.حالا اگر تلگرام نبود، چگونه می توانستیم تکذبیه روابط عمومی صدا و سیما را به اطلاع مردم برسانیم؟ 

البته پیش خودمان بماند، وقتی روسای خودی سازمان ها و ادارات و متولیان امور در تنگنای شایعه و حرف مفت و از این چیزها گیر می کنند علی القاعده دست به دامن صدا و سیما می شوند که موضوع را رفع و رجوع کند و بعضی وقت هم ماست مالی کند ولی این که صدا و سیما از «تلگرام» استمداد می طلبد تا شائبه ها را از دامان رئیس این رسانه ملی پاک کند خود قصه ی پرغصه ی دیگری است که باید در کلیدواژه های «دشمن» ، «آمریکا» ، «صهیونیزم» ، «امپریالیزم» ، «بودجه» و تنگنای بودجه جستجو کنیم.

البته کمی منصف باشیم. همه ی تقصیرها مال دشمن نیست. خودمان هم گیر و گورهایی داریم. یکی به من بگوید چرا از هرکس می پرسیم چه شبکه ای را نگاه می کند انگشت ها به سمت شبکه جاسوسی «بی بی سی» اشاره می شود که هفت ساعت برنامه در شبانه روزی بیشتر ندارد ولی وقتی می گوییم «صدا و سیمای ملی» مثل این که نعوذبالله کفر گفته ایم! همه جور انگ و تهمت و تمسخر و توهین طراحی می شود تا تولید ملی را به حاشیه براند. البته خدا را شکر روابط عمومی صدا و سیما اطمینان داده است بعد از تعطیلات نوروز به محض این که قوه قضائیه و دادگاه و دادستانی شروع به کار کنند افراد مغرض را معرفی نموده و پیگیری های لازم را انجام خواهد داد تا دیگر کسی هوس نکند شایعه درست کند و بلانسبت شما حرف مفت دربیاورد.

 صدا و سیما این همه هزینه کرده است. این همه شبکه درونی و بیرونی ، آموزشی و خبری و فرهنگی و مذهبی ، فیلم و تفریح و کودک و نوجوان درست کرده است که عزیزان همه را ول کنند و به شبکه های خارجی پناه ببرند. آخر خدا رو خوش می آید؟ اصلاً مگر پول علف خرس است که صدا و سیما این همه هزینه کند و ما نگاه نکنیم تا جایی که عوامل زحمتکش رسانه ملی مجبور شوند برای اطلاع رسانی یک تکذیبیه به تلگرام متوسل شوند.

برای من کمتر فرصتی پیش می آید تا شبکه های رسانی ملی را نگاه کنم ولی از همه عزیزان درخواست می کنم در سال 95 برای یک بار تصمیم جدی بگیریم محض رضای خدا شبکه ها صدا و سیما را نگاه کنیم. اگرچه قبول داریم خیلی از تولیدات از لحاظ کیفی در سطح پایینی قرار دارد ولی بالاخره پول بیت المال هزینه شده است و حیف است که بیننده نداشته باشد و سزاوار نیست روز به روز از تعداد بیننده های صدا و سیما کم شود. دوستان ساعی و زحمتکش ما در صدا و سیما هم قول می دهند از لحاظ کیفی فکر به حال این اوضاع نابسامان کنند. انشاءالله

از نور واهمه دارند و به آسمان سنگ می اندازند

از نور واهمه دارند و به آسمان سنگ می اندازند

شبکه های اجتماعی فرصتی برای گفتگو است ولی افرادی که از نور می ترسند ، همواره هراس دارند تنویر افکار عمومی وضعیت شکننده و لرزان آنان را با مشکل مواجه سازد. از اینرو بی وقفه تلاش می کنند تا با ایجاد فضای تهدید و ارعاب فضای گفتگو را تنگ تر و تنگ تر نموده و صدای منتقد را خاموش کنند.

به محض آن که نفسی هرچند خفیف در شبکه های اجتماعی می پیچد ، مواردی از تبصره و ماده قانونی یادآوری شده و خط و نشان های ناملموس کشیده می شود.

ورود به زندگی شخصی افراد و تجسس نقاط ضعف و کمبود در حیطه کار و پست و مسئولیت منتقدان، حیله ی دیگری برای کنترل و تحت فشار قرار دادن نامحسوس کسانی  است که حرفی برای گفتن دارند.

اگر به خوبی در موضع گیری این افراد دقت کنیم در می یابیم که از طرح موضوع به شدت واهمه داشته و به جای بحث راجع به اصل و اساس مطالب منتشر شده تلاش می کنند حاشیه های آن را پررنگ نموده و هزینه های مادی و معنوی گوینده مطلب را افزایش دهند تا دیگر کسی هوس نکند حرف بزند و کلمه ای به زبان آورد.

البته ناگفته پیداست اظهار نظر در خصوص مسائل مختلف جامعه شرایط حرفه ای و خاص خود را طلب می کند. گفته های نامعتبر، گمانه زنی ، توهین ، هتک حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی و مطالب غیر مستند از منابع غیرموثق را نمی توان در جایگاه اظهار نظر کارشناسی در فضای گفتگو تلقی نمود و از آن دفاع کرد.

نویسنده حرفه ای تلاش می کند تا مطالب مستند از شخصیت های حقیقی و معتبر و همچنین نظرات مردم را بر اساس یک روال منطقی در کنار هم قرار داده و نظرات موافق و مخالف را احصا نموده و نتیجه گیری را به مخاطب خود واگذار نماید.

کاری که در مطلب <واکنش ها به ادعای منصوری> انجام شد تلاش شده است در این راستا باشد.

نویسنده در هیچ جای مطلب از اظهار نظر شخصی بهره نبرده است. تنها نظرات نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی را از یک سو مطرح نموده و واکنش ها نسبت به آن را برشمرده است.

این که ادعاهای مطرح شده درست است یا خیر متوجه کسی است که آن را مطرح نموده است و نمی توان به واسطه نقل قول، شخص نویسنده را مواخذه نمود. پیام واضح و مشخص مطلب آن است که ادعایی از سوی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی مطرح شده که حقی از مردم کاشان و آران و بیدگل ضایع شده است و به همین جهت گریه و ناراحتی افرادی را باعث گردیده است.

این ادعا درست یا نادرست با واکنش هایی مواجه گردیده است. بعنوان مثال در یک مطلب سراسر توهین وی را با خواننده ترک مقایسه نموده و گفته اند مگر تو ابراهیم تاتلیسی که پای ترانه هایت گریه کنند.

شوربختانه باید گفت برخی افراد در شبکه های مجازی در قامت نویسنده و صاحب نظر عرض اندام می کنند که به محض باز کردن دهان چیزی جز تهدید و توهین شنیده نمی شود. در هر صورت این را می توان حداقل کارکرد  شبکه های اجتماعی دانست که به این واسطه ماهیت واقعی افراد را از پشت قاب به ظاهر موجه آنان آشکار و عیان می سازد.

امید دارم که کاربران محترم به حداقل های شبکه های مجازی بسنده ننموده و با طرح مباحث مهم اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی در یک فضای آزاد و به دور از خط و نشان کشیدن های امنیتی فرصتی فراهم آورند تا فرهنگ گفتگو کارشناسانه و عالمانه در بطن جامعه نهادینه گردد. انشاءالله

واکنش ها به ادعای منصوری

واکنش ها به ادعای منصوری

تهدید ، توهین و ارعاب یا پاسخگویی منطقی و مستدل همراه با ادب و احترام

نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل درمصاحبه اخیر خود گفته  است؛ «در سال 94 حقی از مردم کاشان و آران و بیدگل ضایع شد» و آن را بعنوان تلخ ترین خاطره خود از سال 94 ذکر نموده است. تلخی که در در کنار شیرینی برجام قابل هضم است. منصوری می گوید: «شاهد گریه ها و غم های زیادی بودم... مردم همیشه نسبت به مظلوم حساسیت نشان می دهند و این را – باز ماندن از رقابت های انتخاباتی - ظلم در حق مردم می دانم.... ما انقلاب کردیم جمهوری اسلامی را به وجود آوردیم تا ظلم از بین برود ولی جوانان ظلم آشکاری را مشاهده کردند. ماها که در سیاست هستیم می توانیم هضم کنیم ولی برای جوانان خیلی سخت است»

خوشمان بیاید یا نیاید این ادعایی است که از طرف شخصیتی معتبر مطرح می شود. فردی که چهارسال نمایندگی مردم کاشان و آران و بیدگل را عهده دار بوده و همچنان این امانت را تا خردادماه 95 عهده دار است. شخصیتی که عضویت و مسئولیت کمیسیون های مهم سیاسی ، اجتماعی و امنیتی کشور را در برهه های مختلف بر دوش گرفته و همچنان مورد وثوق بسیاری از مردم منطقه است.

منصوری می گوید هرگونه تخلفی از وی سراغ دارند به صورت علنی برای مردم اطلاع رسانی کنند و هواداران منصوری معتقدند اگر مجوز حضور در رقابت های انتخاباتی به آنان داده می شد – حتی در شب انتخابات و بدون حضور تبلیغاتی درمهلت قانونی -  نه تنها برنده انتخابات بودند بلکه 120 هزار رأی مردم شهرستان های کاشان و آران و بیدگل در سبد آنان ریخته می شد. همه ی اینها مباحثی است که در بین بخش عمده ای از مردم وجود دارد و  نباید با پاک کردن صورت مسئله تصور کنیم از اذهان عمومی نیز فراموش می گردد و چنانچه به صورت شفاف پاسخی قابل قبولی برای مردم ارائه نشود همچنان بعنوان نقطه ای تاریک در انتخابات کاشان و آران و بیدگل خواهد ماند.

واکنش های مخالفان منصوری نیز جالب توجه است. یکی از هواداران ساداتی و منتقد منصوری می گوید: «مگر جنابعالی ابراهیم تاتلیسی که برات گریه کنند؟! یا مگر مردم کاشان و آران و بیدگل اینقدر اشکشان دم مشکشان است که مثل مردم ترکیه پای ترانه های ابراهیم تاتلیس گریه کنند؟!» و در پایان یادداشت خود می گوید: «آقای منصوری بیدار شو. الان در اسفند 94 هستیم. چهار سال از آن تاریخ گذشته، مردم آران و بیدگل 4 پیراهن بیشتر پاره کرده اند، مردم کاشان این بار حساب شده تر رأی دادند، چرا نمی خواهی از این کما خارج شوی؟!»

هوادار دیگری ساداتی و منتقد منصوری می گوید: «آقای ... دیگه حال همه رو بهم زدی بسکه این حرف های مفت این آقا را هی تکرار می کنی بسه دیگه»

انتخابات کاشان بدون حضور کاندیدای مدعی برگزار شد و به همت شورای اصول گرایی، شاهین اقبال بر دوش منتخب جوان و گمنام نشست و پرسش های اساسی در ذهن مردم بر جای گذاشت. با در نظر گرفتن شرایط موجود می توان با موج تهدید، ارعاب، توهین منتقدان را مجبور به سکوت نموده و بخواهیم ؛ نگویند، ننویسند و نپرسند آنچه دغدغه ذهنی اکثریتی از آنان است یا با ادب و احترام و پاسخ های منطقی و مستدل و محکمه پسند موجبات اقناع عمومی را فراهم سازیم.