گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

اصول اقناع و تبلیغ حسن خوش چشم آرانی

اصول اقناع و تبلیغ حسن خوش چشم آرانی


نقدی بر نویسنده و کتاب


حسن خوش چشم، آرانی است. درس خوانده دانشگاه امام صادق است. عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور است. در دانشگاه علمی کاربردی هم تدریس می کند. فعال اجتماعی است. رئیس ستاد روحانی در آران و بیدگل . مطبوعاتی است. مطلب هم می نویسد. مدیر مسئول یک نشریه محلی را نیز بر عهده دارد ولی آنچه پررنگ تر از همه اینها است ؛ آران و بیدگلی بودن حسن است که به اعتقاد من فراتر از همه موارد مذکور، وجه تمایز این استاد دانشگاه است.


همه با هم اعتراف داریم که آران و بیدگلی ها خونگرم هستند، باهوش هستند. کم توقع و قانع ، پرکار و زحمت کش. بی کینه و صمیمی هستند ولی آنچه از همه ی این چیزها که گفتم در معادلات اجتماعی نقش قابل توجه ایفا نموده است؛ ارتباط گرفتن و تعامل آنها است. گاهی به شوخی می گوییم همه ی اداره های کاشان دست آرانی و بیدگلی هاست. کاشان که هیچ برو بالاتر . اصفهان و تهران هم زیر پای اصرار و مداومت آنها نرم شده است. و صد البته بر بخیلش لعنت. 


حسن خوش چشم به خوبی دست این نقطه قوت را خوانده است و مطالعات و تدریس خود را بر پایه ی آن استوار کرده است؛ و از رهگذر ارتباطات خود ، دست نوشته ها و فکر و عقاید خود را در کتابی به نام «اصول اقناع و تبلیغ» به زیور طبع آراسته نموده است و کار باارزشی به جامعه دانشجویی و اهل مطالعه تقدیم کرده است. البته در این کار نقش– خانم منیر السادات میرافضل آرانی – همسر دکتر نیز حائز اهمیت است.


اگر خوش چشم از شهری غیر از آران و بیدگل بود همشهریان خرده می گرفتند چرا تکنیک های ارتباطی مردم شهر را که نقطه بارز آنها می باشد عمومی کرده است ولی مردم کویر آنچنان دلی دریایی و بزرگ دارند که نه تنها دل گیر نمی شوند بلکه بر آن می بالند و افتخار می نمایند. و باید گفت قطعاً هر کدام با وجود این که استاد روابط عمومی هستند ولی به رسم احترم و تقدیر نسخه ای از کتاب خوش چشم را تهیه نموده و به یادگار نگه می دارند.


شاید دوستانی که ادبیات خوش چشم را در گفتگوهای شبکه های مجازی و مطبوعات پیگیری می کنند بر من خرده بگیرند چرا چنین می گویم که لازم است خدمت دوستان عرض کنم یک روز با این عزیز گرانقدر همسفر شوید و ببینید چگونه برخوردها و تعاملات خوش چشم متناسب با واقعیت های جامعه است که البته شاید با علوم انسانی برگرفته شده از کشورهایی که بر بستری از اصول علمی روابط عمومی نهادینه شده ، کم و بیش فاصله دارد. 


چنانچه سختی گفتار و برخورد اولیه خوش چشم را بر خود همواره نموده و از سر مهربانی و تعامل به گفتگو بنشینیم خواهیم دید در پشت این رفتار زمخت ، شخصیت فرهیخته با قلبی مهربان قرار گرفته است که آمادگی دارد تا فرسنگ ها با همسفر خود همراه شده و از دانش و تجربه خود فرارتر از ساختارهای ذهنی بگوید و نظرات مختلف را با تواضع بشنود.


کتاب «اصول اقناع و تبلیغ» حسن خوش چشم آرانی و منیر السادات میرافضل آرانی که در قطع وزیری و شمارگان 1000 نسخه و قیمت 125000 ریال در مهر 94 منتشر شده است زمانی خواهد توانست حداکثر استفاده را برای مخاطب به ارمغان بیاورد که مطالب ارائه شده به همران بیان شیوای خوش چشم همراه گردد.

هزارتوی دنیای کودک

هزارتوی دنیای کودک
ضرورت نسخه پیچی برای کودکان بعد از ارزیابی کارشناسی
امروز بعد از یک روز کاری سخت وقتی برگشتم خانه ، نشسته و ننشسته، پسرم عرفان آمد کنارم و ناغافل زد تو چشمم و گفت؛
«امروز دوستم شاهرخ توی سرویس همین جوری زد توی چشمم»
در حالی که از درد تخم چشمم را سفت نگه داشته بودم گفتم ؛ کار بدی کرده پسرم! دیگه چکار کرد؟
گفت؛
«دیروز هم دودولش رو توی سرویس درآورده بود و نشان بچه می داد. همه می خندیدیم. آقای راننده پرسید ، چی شده. گفتیم؛ چیزی نیست. به موهای شاهرخ که فرفری هستش می خندیم.»
گفتم؛ برا چی راستش رو نگفتید؟
گفت: خُب اگر راستش رو می گفتیم آقای راننده شاهرخ رو دعوا می کرد!!!!
من به سختی طرفدار این هستم که بچه ها راحت بگذاریم. تا حرفی زدند و کاری انجام دادند برآشفته نشویم که ای داد و بیداد که تربیت بچه از دست هایم در رفت و ال شد و بل شد و همیشه اصل شایستگی سنی را مد نظر داشته باشیم.
«اصل شایستگی بر این نکته تأکید دارد که برای تشخیص رفتارهای نابهنجار در فرآیند تحول (رشد) باید انتظارات سنی را در نظر گرفت. به عبارت دیگر این اصل در برخورد با رفتارهای ظاهراً نابهنجار این سؤالات را مطرح می کند که «کودک چند ساله است؟ و آیا رفتار مورد نظر شایسته این سن خاص است یا خیر؟»
با درنظر گرفتن اصل شایستگی نمی دانم رفتار شاهرخ که به راحتی به دوستانش حمله می کند، بچه ها را می زند و دودول خودش را نشان بچه ها می دهد طبیعی است و رفتار عرفان که کتک خورده شده را سر پدرش در می آورد و هیچ وقت هم حاضر نیست دودول مبارک را نشان کسی بدهد!!!؟
شاید برای این کار لازم است که از طریق مصاحبه بالینی وضعیت کودک را ارزیابی کنیم. « برای اجرای یک فرمول بندی دقیق از سنجش و ارزیابی اختلالات روانی کودکان، توانایی در اجرای یک مصاحبه بالینی جامع، نخستین و بنیادی ترین گام است. برای اجرای یک مصاحبه مؤثر ، کارشناسان این مسأله باید اصول اساسی و زیربنایی فرآیند مصاحبه را بدانند. »
البته یادمان نرود مصاحبه با کودک مثل این مصاحبه من درآوردی های ما خبرنگارها نیست. – جسارت نباشد ، خودم را می گویم – به پرسش های خبرنگارها از بچه ها دقت کردید؛ سوال های «همورکرده ای» آنها را دیده اید؟ «پسرم ، دخترم ؛ چه احساسی داری» «بابا رو بیشتر دوست یا عمه ات رو» ، «دوست داری یا نداری» . خوب اینها هم سوال شد؟ من بعد از چهل سال که عمر از خدا گرفته ام هنوز نمی دانم چه احساسی دارم. یا دارم نمی تونم بیان کنم. حال این بچه مادرمرده چطوری جواب تو را بدهند؟ این را گفتم که اگر همه چیز کشکی باشد مصاحبه با کودک برای تشخیص و ارزیابی وی دیگر کشکی نیست. راه و رسم خودش را دارد. و توجه داشته باشیم؛ « مصاحبه کودکان با بزرگسالان بسیار متفاوت است. این خلاقیت یک روانشناس است که چگونه کودک را مورد ارزیابی قرار دهد.»
«اغلب کودکان همیشه به راحتی نمی توانند مسائل و مشکلات خود را بیان کنند. حتی گاهی اوقات نمی توانند با والدین خود مطرح نمایند . بنابراین طبیعی است که درمیان گذاشتن احساساتشان با یک فرد غریبه (روانشناس، مشاور) برایشان مشکل باشد.»
درکنار مصاحبه با کودک می توان از پدر و مادر کودک نیز کمک گرفت ولی « نکته مهمی را باید در نظر داشت و آن این که وقتی مادران در مورد گذشته گزارش می دهند، سوگیری هایشان در گزارش ها به شدت بالا می رود. تحقیقات زیادی وجود دارند مبنی بر این که گزارش های مادران هم سو با تصورات قالبی فرهنگی است.»
چیزی که در مورد شاهرخ شاید بتوانیم تصور کنیم. وقتی از آنها بپرسیم چرا پسرشان دست بزن دارد ممکن است با یک قیافه حق به جانب بگویند؛ واه، پسر من. خدا مرگم بده. پسرم ماهه . گله. چرا مردم چشم دیدنش رو ندارند؟! هرچه هست لازم است با ارزیابی دقیق و کارشناسی وضعیت رفتاری و روانی کودک را بررسی نموده و آنگاه برای آن نسخه بپیچیم.
* مطالب داخل گیومه امانت گرفته شده از کتاب روان شناسی مرضی کودک دکتر حمید کمرزین....

نظریه های بدیع، آرزوهای بر باد رفته

نظریه های بدیع، آرزوهای بر باد رفته


نقدی بر نقش نظریه های روان شناسی در اصلاح رفتارهای اجتماعی


وقتی می شنویم در زمان های بسیار دور کودکانی را که دارای معلولیت ذهنی یا جسمی بودند سر به نیست کرده یا از جامعه طرد می کنند ؛ گوش هایمان چهارتا می شود. مخمان تاب بر می دارد و آه از نهادمان بلند می شود که مگر می شود؟ به هندوستان آن زمان می رویم. کودکان باهوش شعر، ورزش و نمایش آموزش می بینند و کودکان فقیر به عنوان برده فروخته می شوند. و در آن سوی جهان – آمریکا - در چهارصد سال قبل اواخر سال 1600 کم کم رفتار محبت آمیز نسبت به کودک سو سو می کند ولی تنبیه ، کار اجباری ، زندانی کردن کودکان و حتی کشتن آنان در صورتی که حاضر به مهاجرت نشوند دیده می شود.


با نگاه به نوع رفتار به کودکان از زمان های گذشته تا کنون می خواهیم به این نتیجه برسیم که دنیا به مرور زمان بالغ شده و رفتار خود را اصلاح نموده است. از این رهگذر روان شناسان نیز از آب گل آلود ماهی خود را گرفتند و با بررسی رفتار آدمی در تمام حوزه ها سعی کردند نظریه های مختلفی ارائه نمایند. از جمله فروید که زندگی انسان را متأثر از دنیای کودکی فرد دانسته است.


فروید، بنیان گذار نظریه تحلیل روانی از طریق تحلیل ناهشیار سعی در کشف و سپس درمان مشکلات روحی افراد داشته است. در این رویکرد مفاهیمی همچون اضطراب ، ناخودآگاه ، مکانیزم های دفاعی روانی و مراحل رشد روانی جنسی از مفاهیم کلیدی محسوب می شوند. از نظر فروید، اضطراب بهایی است که بشر کنونی برای تمدن می پردازد. در نظریه فروید اضطراب در ایجاد بیماری ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به سه نوع تقسیم می شوند: اضطراب واقعی ، اضطراب نروتیک و اضطراب اخلاقی


فروید اضطراب واقعی را  تأثیر روانی که در مواجهه با خطرات و مشکلات حاصل می شود بیان نموده و  اضطراب نروتیک را عدم تعادل بین عناصر شخصیتی من – نهاد – من برتر عنوان می کند. همچنین از  اضطراب اخلاقی  به عنوان انجام عملی برخلاف وجدان و ارزش های مورد قبول فرد نام می برد. فروید معتقد است که فرد برای کاهش اضطراب خود از مکانیزم های دفاعی روانی مانند درون فکنی، برون فکنی ، سرکوبی و ... به صورت ناخودآگاه استفاده می کند.


آدلر دیگر نظریه پرداز مکتب روان پویایی است که با تأکید بر اهمیت عقده حقارت معتقد بود که تجربه دوران کودکی منجر به ایجاد این عقده شده و کودک با تمایل به فعالیت های مثبت و یا منفی به تدریج صفات شخصیتی خود را درونی می کند. به عنوان مثال فردی که در دوران کودکی خود تجارب شکست فراوانی را پشت سر گذاشته ممکن است با داشتن عقده حقارت در بزرگسالی ، متمایل به شخصیتی خشن و زورگو شود و یا آن که با داشتن عقده حقارت دوران کودکی، برای کاهش آن عقده متمایل به فعالیت های خیرخواهانه و انسانی شود. از دیگر نظریه پردازان در مکتب روان پویایی، کارن هورنای است که معتقد است شخصیت کودک تحت تأثیر چگونگی مقابله وی با اضطراب اساسی است که از احساس جدایی ناشی می شود. این احساس جدایی در تعامل فرد مقابله کننده به ویژه مادر ایجاد می شود. بر اساس نظر وی انسان تلاش می کند تا با انجام 3 نوع حرکت متفاوت، از اضطراب اساسی خود بکاهد.


وی این سه نوع حرکت ها را « حرکت به سوی دیگران که نتیجه آن اجتماع پذیری در فرد است.» ، « حرکت بر علیه دیگران، نتیجه آن رقابت گری است» و «جدا ساختن خویشتن، که نتیجه آن انزوا و شرمگینی است.» بیان می نماید.


در نقطه مقابل این دیدگاه ، دیدگاه رفتارگرایی پا به میدان می گذارد. دیدگاه رفتارگرایی یا دیدگاه یادگیری نقطه مقابل دیدگاه روان کاوی از منظر نحوه تأثیر محرک ها بر شخصیت انسانی و نوع انعطاف پذیری شخصیت انسانی در مقابل محیط است در این دیدگاه محرک های محیطی با رعایت قوانین محرکی و پاسخی می توانند هرگونه رفتاری را در انسان ایجاد کنند. این دیدگاه قوانین یادگیری را در انسان و موجودات دیگر مشابه دانسته و تفاوتی قائل نمی شود. الگوی شرطی کلاسیک در دیدگاه یادگیری به پاسخ های خودکار بدن – مانند ترشح بزاق، درد، ترس و ... – پاسخ غیرشرطی و به محرک های طبیعی که این پاسخ ها را تحریک می نماید محرک غیرشرطی می نامد. در شرطی نوع دیگر از دیدگاه یادگیری که به آن نوع عاملی می گویند، رفتارهای موجود زنده در مجاورت با پاداش و تنبیه مناسب اثر گرفته و رفتار مورد انتظار ایجاد می شود. این دیدگاه نقش موثری در اصلاح یا تغییر رفتار تا کنون داشته است.


در «دیدگاه شناختی» برخلاف «دیدگاه یادگیری» و «روان پویایی» که یک نوع جبر را بر رشد شخصیت و نیز رشد بیماری ها و صفات معتقد بود، بر انسان و فرآیندهای ذهنی وی تأکید نموده و مواردی هم چون حافظه، فرآیندهای یادگیری ، فراموشی، تصمیم گیری، و.... از مفاهیم مطرح و اساسی این دیدگاه می باشد. نظریه پردازان این دیدگاه افرادی مانند «دالارد ومیلر» باندورا، راتر، آلبرت الیس، کلی، بک می باشند. دالارد و میلر رفتار ناسازگارانه را نتیجه ارتباط تجارب نامطلوب با افکار نادرست می دانند. باندورا معتقد است که نبود خویشتن داری علت اصلی بیماری های روانی است. راتر، ریشه ناراحتی روحی افراد را در ارتباط با دیگران جستجو می نماید. آلبرت الیس به تفسیر تجارب ارتباطی از وقوع عینی ارتباطات را در ایجاد مشکل و نیز درمان آن موثر می داند. 


دوران یونان باستان با رفتار تبعیض آمیز با کودکان باهوش و معلول طی شده است. قرن ها بر رفتار ناثواب انسان بر کودک در شرق و غرب عالم نیز گذشته است. دانشمندان و روانشناسان ساعت ها ، روزها و ماهها و سال ها نیز بر این کودک زمان بررسی ها و آزمایش ها کرده اند و نظریه های در بوق و کرنا کرده اند. به خیال این که انسان را از کودکی شناخته ایم و می دانیم چه رفتاری کنیم که آن شود و چه رفتاری کنیم که آن نشود ولی امروز فجیع تر از همیشه در جای جای جهان شاهد شنیع ترین رفتارها از طرف انسانی هستیم که دست پرورده علم جهان معاصر است. داعش ، طالبان و حکومت هایی که با جنگ و خونریزی روز مردم را شب و شب را آوار می کنند. آیا در گذر زمان و بعد از طی قرن ها انسان های آن روز نیز از شنیدن وصفیات امروز ما گوششان چهارتا خواهد شد و با تعجب به ما خواهند نگریست؟

پیام 13 آبان ماه ؛ هوشمندی جامعه در صیانت از منافع کشور است

سرپرست فرمانداری کاشان:


پیام 13 آبان ماه ؛ هوشمندی جامعه در صیانت از منافع کشور است


فرماندار کاشان گفت: پیام 13 آبان ماه ؛ هوشمندی مردمی به خصوص دانش آموزان و دانشجویان در صیانت از منافع کشور در برهه های مقاطع تاریخی کشور است و لازم است با پاسداشت آن روحیه حق طلبی حفظ و تقویت گردد.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: رسالتی که بر دوش قشر فرهیخته و اندیشمندان دانشگاهی به عنوان چشم بیدار و تحلیل گر جامعه می باشد یه صورت خاص و ویژه می باشد و عموم مردم از آنان انتظار دارند تا شرایط روز را رصد نموده و بر اساس حق طلبی و استکبار ستیزی نسبت به اتفاقات جامعه ابتکار عمل به دست گرفته و فعالانه اقدام نمایند.


وی تأکید کرد: تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان ماه توسط دانشجویان در ظرف زمانی خود در راستا تحقق اصول و آرمان های انقلاب است که حق طلبی و استکبار ستیزی را در رأس آن قرار دارد.


دکتر مومنیان با بیان این که دشمنی آمریکا نسبت به ملت ایران یک دشمنی دیرینه است افزود: همانطور که مقام معظم رهبری نیز تأکید مبارزه با استکبار برخوردار از پشتوانه عمیق عقلانی و تجربی است و با توجه به اسنادی که به دست آمده است به صراحت نشان می دهد امریکایی ها در دوران شکل گیری نهضت، در مقابله رژیم ننگین پادشاهی با مردم و همچنین پس از انقلاب، پیوسته برای ضربه زدن به ملت ایران در تلاش بوده اند.


سرپرست فرمانداری کاشان تأکید کرد: اکنون نیز رسالت عموم مردم به خصوص جامعه فرهیخته و دانشگاهی و دانش آموزی آن است که مسائل جامعه را بررسی نموده و با روحیه حق طلبی و استکبارستیزی در جامعه حضوری با نشاط و فعال داشته باشند.


 


نخستین گزارش وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهرستان

فرمانداری کاشان ارائه کرد:


نخستین گزارش وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهرستان


برای نخستین بار آخرین گزارش سالانه اقتصادی و اجتماعی شهرستان کاشان شامل آمار و ارقام و مطالب تحلیلی در هجده فصل تهیه و منتشر شد.


معاون برنامه ریزی و اداری مالی فرمانداری کاشان با بیان این خبر گفت: آمار ، مقدمه برنامه ریزی است و لازمه تهیه و تدوین و سیاستگذاری در حوزه های مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شهرستان و منطقه در اختیار داشتن آمار ، اطلاعات صحیح ، دقیق و بهنگام و تحلیل مناسب آن می باشد.


مهندس محسن فخری  افزود: باید بپذیریم در خصوص آمار و اطلاعات از شرایط مطلوبی برخوردار نیستیم و بسیاری از مشکلاتی که امروز با آن مواجه می گردیم ناشی از این ضعف و آسیب می باشد ولی با این وجود تلاش کرده ایم در این مجموعه از آخرین آماری که از مراکز رسمی استخراج شده است نمای نزدیک به واقعیت از وضعیت شهرستان را ارائه نموده و بر اساس آن و با کمک تیم کارشناسی فرمانداری و سازمان های مرتبط تحلیل نماییم.


وی یادآور شد: مدیران نباید بگذارند تا فشار کارهای جاری و روزمره آنان را از برنامه ریزی و نگاه به آینده غافل نموده و شرایطی ایجاد کند تا وظایف روزمره معمول نسبت به وظایف برنامه ریزی و آینده نگری ارجحیت و اولویت بیشتری پیدا کند.


فخری تأکید کرد: برای کشتیبانی که نمی داند به کجا می رود ، هیچ بادی مساعد نیست و برای جامعه ای که مسیر و چشم اندازی برای آینده خود ترسیم نکرده است ، هیچ وضعیتی مناسب یا نامناسب به نظر نخواهد رسید.


معاون برنامه ریزی و اداری مالی فرمانداری کاشان افزود: البته در سنوات قبل ، سند چشم انداز توسعه کاشان بدون دسترسی به آمار ثبتی دقیق، و با نگاه استراتژیک و با عنوان کاشان 1404 تدوین شده و به تصویب شورای برنامه ریزی و توسعه استان رسیده است، این سند یک پلان جامع است ولی برنامه عملیاتی برای شهرستان نیست و لازم است سیاست های اجرایی و برنامه های عملیاتی آن بر اساس شرایط حال حاضر بودجه کشور و روش های نوین درآمدی به روز رسانی گردد.


فخری تأکید کرد: اکنون که در آستانه تدوین برنامه ششم توسعه کشور قرار گرفته ایم لازم است سند چشم انداز توسعه شهرستان متناسب با شرایط و واقعیت های موجود بازنگری و برنامه های اجرایی آن به تفصیل در زمینه های مختلف تهیه گردد.


وی افزود: از اینرو ضرورت داشت تا مجموعه ای کامل از آمار و اطلاعات در حوزه های مختلف توسعه ای شهرستان آماده و در اختیار مدیران ، کارشناسان قرار گیرد و تهیه «گزارش سالانه اقتصادی و اجتماعی شهرستان» در این راستا می باشد.


فخری با اشاره به پایش سالانه و مستمر برنامه های پنج ساله که در بند «و» ماده 178 قانون برنامه پنجم توسعه کشور مورد تأکید قرار گرفته است اظهار داشت: گزارش «وضعیت اقتصادی اجتماعی شهرستان کاشان» تصویری از عملکرد بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی شهرستان است و می تواند به عنوان ابزار کارآمد برای ارزیابی تلاش های انجام شده در مسیر نیل به اهداف سالانه برنامه توسعه به کار برده شود. به علاوه بیانگر شرایط حال حاضر شهرستان در هر بخش است که می تواند در شناخت وضع موجود شهرستان جهت تنظیم برنامه های توسعه شهرستان مبنا قرار گیرد.


معاون برنامه ریزی و اداری مالی فرمانداری کاشان یادآور شد: این مجموعه برای نخستین بار تهیه گردیده است و به یقین خالی از اشکال نیست. از همه فرهیختگان و اندیشمندان که به توسعه و بالندگی روزافزون شهرستان و منطقه می اندیشند درخواست می شود آن را مطالعه و نقطه نظرات خود را به این معاونت ارسال نمایید.


کاشان با چراغ های کم مصرف روشن می شود

سرپرست فرمانداری کاشان:


با نصب بیش از 50 هزار چراغ کم مصرف


کاشان با چراغ های کم مصرف روشن می شود


برای نخستین بار در کشور با جایگزینی بیش از 50 هزار چراغ های روشنایی معابر با چراغ های LED ؛ مصرف برق نزدیک به  نصف کاهش پیدا کرده و آلودگی های نوری مرتفع می گردد.


سرپرست فرمانداری کاشان با تشریح مصوبات جلسه مشترک مدیران آب و برق دو شهرستان با وزیر نیرو که با پیگیری نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی تشکیل شد گفت: توجه به مصرف بهینه انرژی و همچنین احداث رصدخانه ملی کامو در منطقه کاشان این ضرورت را برای مدیریت ارشد شهرستان ایجاب نمود تا برای صرفه جویی در مصرف برق و کاهش آلودگی نوری هوای منطقه اقدام نماییم.


دکتر حمیدرضا مومنیان با بیان این که این پروژه تا کنون پیشرفت خوب و قابل قبولی داشته است تأکید کرد: رصدخانه ملی کامو یک فرصت علمی و تحقیقاتی کم نظیر برای کشور و منطقه کاشان می باشد که لازم است کمک کنیم تا زودتر عملیات اجرایی آن نهایی شده و مورد بهره برداری قرار گیرد.


وی افزود: تغییر چراغ های معابر شهرستان در راستای کاهش آلودگی نوری شب های منطقه می باشد که در کنار آن صرفه جویی قابل قبولی در مصرف برق نیز خواهد داشت.


سرپرست فرمانداری کاشان گفت: ظرفیت قانونی از طریق مصوبات مجلس شورای اسلامی و همچنین وزارت نیرو این امکان را فراهم می کند که منابع مالی پروژه با استفاده از قابلیت های بخش خصوصی محقق شده و پرداخت آن از محل صرفه جویی ایجاد شده با ضمانت های دولتی تأمین گردد.


مومنیان تکمیل ظرفیت نهایی آب زاینده رو به کاشان و همچنین تأمین اعتبار تکمیل شبکه های آبرسانی در شهرستان را از دیگر مصوبات این جلسه ذکر کرد و یادآور شد: با توجه به این که منطقه کاشان در خصوص تأمین آب شرب شهروندان در تنگنا می باشد از وزیر محترم درخواست شد تا برای محقق شدن ظرفیت نهایی پروژه زاینده رود مساعدت نمایند.



حداکثر ظرفیت قانونی دستگاههای شهرستان در خدمت تأمین مسکن محرومان و نیازمندان جامعه است

سرپرست فرمانداری کاشان:


حداکثر ظرفیت قانونی دستگاههای شهرستان


در خدمت تأمین مسکن محرومان و نیازمندان جامعه است


سرپرست فرمانداری کاشان در جلسه مشترک شورای اسلامی شهر کاشان ، شهردار و مجمع خیرین مسکن ساز با تقدیر از زحمات این مجمع در تأمین مسکن محرومان منطقه گفت: اقدامات انجام شده خیرین مسکن ساز نشان از تلاش و زحمات بی شائبه این عزیزان در حوزه تأمین مسکن نیازمندان و محرومان منطقه و شهرستان دارد.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: ساخت 800 واحد مسکونی که بیش از 600 واحد آن واگذار گردیده است نشان می دهد که ظرفیت خیرین در حوزه تأمین مسکن محرومان مانند دیگر حوزه ها ، در سطح استان و حتی کشور به خوبی بروز و ظهور داشته است.


وی اظهار داشت: برای تأمین مسکن شهروندان در حوزه های مختلف اقدامات خوبی انجام گرفته است و لازم است بانک اطلاعاتی و شبکه به هم پیوسته ای در این خصوص ایجاد گردد تا با هم افزایی ظرفیت های موجود و سرمایه های  فکری بتوانیم با انرژی بیشتر خدمات شایسته ای در حوزه مسکن برای مردم داشته باشیم.


دکتر مومنیان با تأکید به حفظ حرمت افراد در خصوص واگذاری مسکن به محرومان، یادآور شد: ساز و کار جانمایی و واگذاری مسکن به محرومان باید به گونه ای طراحی گردد تا حرمت افراد رعایت شده و حیثیت و آبروی افراد صدمه ای نبیند .


سرپرست فرمانداری کاشان از همه دستگاههای خدمات رسان خواست با حداکثر ظرفیت قانونی برای تأمین مسکن در حوزه خیرین مسکن ساز همکاری نموده و اظهار داشت: الحمدالله شرایط خوبی برای همکاری در سطح استان و شهرستان ایجاد شده است تا بتوانیم قدم های مناسبی برای تأمین مسکن مردم در حوزه های مختلف برداریم.


وی تأمین مسکن را به عنوان نیاز اولیه مردم ذکر کرد و اظهار داشت: وقتی دغدغه زیبا شدن شهر را  داریم باید به این موضوع توجه داشته باشیم محرومانی که دغدغه مسکن دارند چگونه می تواند از زیبایی و خدمات رفاهی شهر استفاده کنند.


دکتر مومنیان با اشاره به انعقاد تفاهم نامه بین مجمع خیرین مدرسه ساز و شهرداری کاشان گفت: پیشنهاد می شود جزئیات این تفاهم نامه اعم از تأمین زمین ، صدور پروانه و شرایط واگذاری واحدهای مشترک به صورت مشخص مورد توجه قرار گیرد.


سوء تغذیه آبشخور اختلال های فکری و روانی

سوء تغذیه آبشخور اختلال های فکری و روانی
نانی که از آرد بدون سبوس و خمیر با جوش شیرین به دست آید و در آبگوشت بدون گوشت تیلت شود نباید انتظاری بیش از این داشت. به قول قدیمی ها می گفتند فقط «شکم پرکن» است. وقتی توی معده سرازیر شده و روی هم انباشته می گردد. به دیواره فشار می آورد. عصب های دیواره به خطا برای مغز پیام می فرستند که خیالت تخت ؛ سیر شدی . ولی مغز مبارک که خر نیست. وقتی جریان خون چیز درست و درمانی برایش نمی آورد، اعصابش بر هم می ریزد. برای خودش می رود توی کما، سستی و کرختی می آورد . خوش خیال از این که پویایی و انرژی در کف ما بگذارد. آنوقت ترجیح می دهیم توی اداره یا شرکت بنشینیم ، جوک و قصه بگوییم. داخل منزل چرت بزنیم و کانال های ماهواره ای را از این شبکه به اون شبکه بزنیم. توی کوچه و خیابان راه برویم و طبیعت را تماشا کنیم. یا این که یک گوشی لمسی با قرض و قوله بخریم و توی شبکه های اجتماعی وقت تلف کنیم. 
در چند مطلب قبل آسیب ها و اختلال هایی گفتی که در دام آن اسیر شده و قدرت حرکت از کف داده ایم. از افسردگی و اختلال های خلقی ، از اسکیزوفرنی و اختلال های روانی و در مطلب قبل به اختلال های شخصیت پرداختم و در بدبینانه ترین حالت گفتم همه سرخوشیم یا ناخوش. همه چیز گفتم ولی نگفتم بخشی از اینها از این تغذیه درب و داغونی است که این روزها گرفتار آن شده ایم. از غذاهای بی خاصیت که روزانه بی مهابا سرریز شکم می کنیم و با نوشابه های سمی تنگ و تای آن را پر می کنیم.
چندی پیش در کتابی می خواندم زمانی که برخی کشورهای شرقی مستعمره بریتانیا بود سیاستمداران انگلیسی به این فکر افتادند که چه کنیم تا استعمار خود را بر این کشورها دائمی کنیم. آنان بعد از مطالعه و بررسی دستشان آمد که گوشت قرمز را از سبد غذایی مردم حذف کنند. و اعتقاد داشتند هرچه گوشت قرمز کمتر بخورند فکرشان - به قول خودمون - کمتر  به کار می افتد و در نتیجه هیچوقت به این فکر نمی کردند تحت استعمارند و آنوقت به فکر چاره نمی افتند.
پیرو مطالعات روان شناسی که دارم به این مطلب رسیدم ؛ معمولاً دو اختلال تغذیه ای مهم مورد توجه روان شناسان بوده است که عبارتند از: بی اشتهایی روانی و پراشتهایی روانی. در جنبه روان شناختی مدل های شناختی مهمی برای تبیین بی اشتهایی و پراشتهایی روانی مطرح شده اند. مدل های شناختی در تبیین بی اشتهایی و پراشتهایی روانی به مجموعه ای از باورها و نگرش های تحریف شده نسبت به شکل بدن و وزن تأکید می کنند. چاقی به علت از دست رفتن جذابیت و پی آمدهای منفی دیگر نامطلوب ، و لاغری و کاستن از وزن به علت جلب توجه و کسب محبوبیت با ارزش شمرده می شوند. طرح واره زیربنایی مربوط به ارزش خویشتن بر اساس وزن را طرح واره خویشتن مربوط به وزن می نامند.
برای بعضی از افراد علاقه و اولویت دادن به کنترل وزن، منعکس کننده پایین بودن کلی عزت نفس و میل به کسب کنترل به یک جنبه از زندگی شان (تغذیه یا وزن ) می باشد. آنان وقتی بتوانند تغذیه و وزن شان را کنترل کنند، امیدوارتر شده و به احساس بهتری از خودشان دست پیدا می کنند. افسردگی که از رفتار بی اشتهایی روانی ناشی می شود، ممکن است احساساتی از عزت نفس پایین را شدت بخشد و وابستگی به کنترل وزن را به عنوان وسیله ای برای حفظ ارزش خویشتن افزایش دهد.
ولی هرچه فکر می کنم جامعه جهان سومی ما از اختلال تغذیه ای فراگیرتر از پراشتهایی و بی اشتهایی در رنج است و آن هم اژدهای خاموش سوء تغذیه است. چیزی که به اعتقاد من همه چیز ما را تحت شعاع قرار داده است ؛ فکر ، اخلاق ، رفتار ، شخصیت و .... که چندی پیش در مطلب مفصلی به آن پرداختم و آن هم ناشی از وضعیت بد اقتصادی است که طبیعی است در اختیار تک تک ماها نیست تا فکر و کاری برای آن بکنیم و چه بسا نجات من و شما هم از این گرداب بسی سخت و جانفرساست.

سنگینی اختلال بر شخصیت جامعه

سنگینی اختلال بر شخصیت جامعه
بررسی انواع اختلال های شخصیتی در طیف های مختلف
«روان جامعه درد می کند» عنوان مطلبی بود که چند روز پیش در همین جا نوشتم و گفتم؛ آدم های خوبی نیستیم. هرچه می خواهید اسم آن را بگذارید؛ ذاتمان مشکل دارد؟ بد تربیت شده ایم؟ به قول فروید بدی هایمان ریشه در دوران کودکی دارد؟ یا به قول علما ، نانی که خورده ایم شبهه ناک است؟ و گفتم فکرمان آفت زده است؛ از نظر تنگی است؟ از حسادت است؟ از غرور است؟ از بخل است؟ از جامعه ای است که در آن زندگی می کنیم؟ نمی دانم. هرچه هست. چیز خوبی نیست. و در ضمن گفتم من جامعه شناس نیستم. روان شناس هم نیستم. مدعی دانستن هم نیستم. و همچنین قرار نیست برای نشریه معتبری ، مقاله علمی بنویسم. نمی خواهم در نشریه غیر علمی زرد یا غیر زرد هم قلمفرسایی کنم. از رهگذر این نوشتن هم قرار نیست به آب و نانی برسم یا معروفیتی کسب کنم. شاید مرض نوشتن دارم. از نوع دلنوشته. خرده سوادی برای قلم به دست گرفتن و دل پر درد. البته اگر حریف دل و فکرم می شدم ساکتش می کردم. که اگر چنین می شد بهتر بود.
مطلب دیگری هم نوشتم با عنوان «مردم سرخوش، جامعه ناخوش» که در آن هم گفتم مردم تک به تک احساس سرخوشی می کنند ولی همه اعتراف داریم جامعه ناخوش است و البته در مطالبم تأکید کردم خیلی از این چیزها که به عنوان آسیب و اختلال بخشی از وجود ما شده است ناشی از آفت های اجتماعی است. و در مورد اسکیزوفرنیا مفصل گفتم و گفتم؛ مدیریت استرس و تغییر و تعدیل باورها بخشی از درمان است ولی چگونه می توان به کم کردن استرس فکر کنیم وقتی التهاب وضعیت اقتصادی خانواده ها تب بیمار را بیشتر و بیشتر می کند و چگونه به تغییر و تعدیل باورها و ذهنیت ها دل بندیم وقتی برنامه عمومی و قدم همگانی در این خصوص دیده نمی شود.
مطلب دیگری با عنوان «استخدام، مصونیت بی حساب و کتاب» تقدیم دوستان شد که به آسیب های افراد در شبکه ی اداری اشاره داشت و در اینجا بد نیست برای این که از کلی گویی فاصله گرفته و مصداقی صحبت کنیم ، به سراغ بررسی بیماری افراد در سیستم اداری و تشکیلاتی از نگاه روان شناختی پرداخته شاید به نتایجی دست پیدا کنیم.
یادمان نرود که در نگاه روان شناسی؛ شخصیت بزرگسالی را ترکیبی از نتیجه پاسخ های از قبل برنامه ریزی شده در تجارب کودکی می داند. طرحواره های شناختی غیرمنعطف در طول زمان رشد می یابند و هرکدام از آن ها رفتار را هدایت می نمایند. برای مثال باورهایی از «بد بودن» منجر به تنبیه خویشتن می شود، باورهایی از «دوستی بی معنا است» منجر به اجتناب از صمیمیت خواهد شد و غیره
امروزه بخش عمده ای از رفتارهای شخصی، منفعل در فعالیت های اجتماعی است. به عنوان مثال در اداره یا کارخانه کار می کنیم ولی هدفمان شخصی است. مهم نیست چه بر سر کارخانه یا اداره و سازمان می آید. مهم نیست مردم از بیرون به این اداره چگونه نگاه می کنند؛ یک اداره موفق یا ورشکسته. مهم آن است که حقوق سر برج ما تأمین شود. مهم آن است که نانی به خانه ببریم. مهم آن است که خوش باشیم و حتی خودمان هم همراه جماعت بدگو شده و از اداره، سازمان و شرکت خودمان بدگویی می کنیم. با این نگاهف موفقیت من و سازمان به هم گرده نخورده است. جدای از هم است. کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان یک نمونه است. چیزی که از گفته ها دستگیرمان می شود در آن زمان که کارخانه بر و بیایی داشت – قبل از ورشکستگی – برخی از کارگران دغدغه چندانی برای موفقیت کارخانه نداشتند و بر حقوق آخر برج خود می اندیشیدند.
برای بررسی این آسیب در نگاه اول به اختلال شخصیت از نوع اسکیزوئید  بر می خوریم. «طبق تعاریف روان شناسی علامت بارز این اختلال تنهایی مفرط و پرهیز از روابط اجتماعی است. این افراد عمری را به تنهایی صرف می کنند و هیچ علاقه ای به شرکت در امور اجتماعی ندارند. آن ها گوشه گیر، درون گرا و در خود فرورفته به نظر می رسند و فعالیت هایشان نیز غالب انفرادی و در تنهائی صورت می گیرد. این افراد دچار بی حالتی در احساس ، خستگی و خسته کردن دیگران، بی جاذبگی و یکنواختی می شوند و از خنده، شوخی و مزاح گریزانند. این افراد به ندرت احساسات خودشان را به طور مستقیم بیان می کنند. معمولاً تمام عمر در ابراز مستقیم خشم ناتوانند.
این افراد از وضع موجودشان ناراحت نیستند و علاقه ای به ایجاد صمیمت و ارتباط با دیگران ندارند و در شغل هایی که نیاز به روابط عمومی زیادی دارند بسیار بد عمل می کنند و به همین جهت دچار مشکلات شدید شغلی می گردند. میزان شیوع اختلال شخصیت اسکیزوئیدی به وضوح مشخص نشده است. اختلال اسکیزوئید ممکن است 5 / 7 درصد کل جمعیت را تحت تأثیر قرار دهد .»
در قدم بعدی نگاهی به کارهایی می اندازیم که اگر مراعات همدیگر و قوانین را نکنیم به دیگران لطمه زده ایم. از صف نانوایی گرفته تا عبور و مرور در خیابان و جاده ها. فکر می کنیم اگر در صف نانوایی نزنیم بی عرضه هستیم. یا هنر ما در عبور و مرور در خیابان ها زیر پا گذاشتن مقررات راهنمایی و رانندگی است. بهترین ماشین را سوار می شویم ولی آشغال های خودمان و ماشین را به خیابان پرت می کنیم. اینها چیزی غیر از نشانه های شخصیت ضداجتماعی و قانون گریز است. بیایید نشانه های این اختلال شخصیت را مرور کرده و خودمان را با آن بسنجیم.
«اصطلاحات شخصیت ضد اجتماعی و سایکوپات غالباً به جای هم دیگر به کار می روند. شخصیت ضد اجتماعی را به عنوان الگوی فراگیری از بی توجهی به قانون، تجاوزگری ، و زیرپا گذاشتن حقوق دیگران دانسته اند. دروغگویی، استفاده از اسامی مستعار ، فریب دادن دیگران، عمل تکانشی، بی توجهی به سلامت خود و دیگران از ویژگی های چنین افراد است. این گونه افراد تمایل دارند در یک سطح عینی عمل نمایند تا در یک سطح انتزاعی به همین جهت به آینده و به  عواقب رفتارهایشان نمی اندیشند . در نتیجه فاقد مهارت های حل مسئله هستند و به طور تکانشی بدون توجه به پیامدهای طولانی مدت اعمال شان به عمل می پردازند. میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی 3 درصد در مردها و یک درصد در زن ها گزارش شده است.»
شاید از آن دسته از افرادی هستیم که امورات ما در بندگی و چاکری و دستمال کشی دیگران می گذرد. فکر می کنیم برای خدمت به زن و بچه و تأمین خانواده باید دربست پاچه خار دیگران باشیم. تملق رئیس و مسئول را بگوییم و دربست خودمان را به معرض فروش بگذاریم. از خودمان هویت نداریم. اینها چیزی جز اختلال وابستگی نیست.
«افراد مبتلا به این اختلال نیاز دائم به اتکاء دارند. علاوه بر این بسیار فعل پذیر هستند، به همین جهت به اختلال شخصیت منفعل – وابسته نیز معروف است. شخص مبتلا به دلیل فقدان اعتماد به نفس، اداره امور خود را به دیگران می سپارند. برای این شخصیت زندگی بدون اتکاء به دیگران بسیار مشکل و ناراحت کننده است. خودش قادر به تصمیم گیری در امورات زندگی خود نیست، حتی اجازه می دهد رنگ لباسش را دیگران تعیین کنند. این گونه شخصیت به زندگی انگل وار علاقه مند است. از پذیرش مسئولیت می ترسد، و اگر لازم باشد یک کار یا تصمیمی را خودش به تنهایی انجام دهد، دچار اضطراب می گردد.
شخصیت وابسته همیشه به دنبال فردی است که به او تکیه کند به ویژه سعی دارد خود را به افراد «مهم» بسپارد و به همین جهت تنهایی را دوست ندارد. وقتی یک رابطه صمیمانه قطع شد، مصرانه به دنبال رابطه ای دیگر برای کسب حمایت یا توجهی که نیاز دارند ، می گردند. بدبینی، عدم اعتماد به نفس، فعل پذیری و ترس از ابراز احساسات پرخاشگرانه و دیگر احساسات مشخص کننده این نوع شخصیت است.
از جمله عواملی که سبب ایجاد این اختلال می شود، ابتلاء به بیماری در دوره ی کودکی و وجود والدین بسیار محافظت کننده هستند. گفته می شود احتمالاً کودکان آخر خانواده که بیشتر مورد توجه هستند، در صورت وجود عوامل مساعد دیگر مستعد ابتلا به این اختلال باشند.»
برخی از دوستان آنچنان نسبت به همه چیز بدبین هستند که اصلا پا در فعالیت های اجتماعی نمی گذارند. به برکت تعدد رشته و دانشگاه در سطح کشور تخصصی علمی قابل قبولی کسب کرده اند ولی در کار کردن منفعل هستند. چند وقت پیش فردی را دیدم که در حوزه کاری خودش مهارت لازم را کسب کرده بود. فوق العاده متعهد و منظم بود ولی همه چیز را تیره و تار می دید و نگاه بدبینانه نسبت به همه چیز داشت و این باعث شده بود بیکار بماند. شاید بتوان این را به نوعی اختلال شخصیت دوری گزین تصور کرد.
«اصلی ترین ویژگی افراد مبتلاء به اختلال شخصیت دوری گزین حساسیت شدید به طرد شدن، تحقیر شدن و داشتن عزت نفس پایین است. بر خلاف شخصیت های اسکیزوئیدی، که طالب تنهائی هستند و تمایلی به روابط بین فردی ندارند، افراد مبتلاء به اختلال شخصیت دوری گزین تمایل شدیدی به ارتباط دارند. ولی به علت حساسیت شدید به طرد شدن، به تنهایی روی می آورند. در روابط بین فردی به درجه بالایی از محبت نیازمندند و همواره دنبال تضمین های بیشتری نیاز دارند. هرگونه انتقاد یا بی توجهی نسبت به آن ها، به عنوان فاجعه ای غیرقابل تحمل تلقی می گردد. به همین جهت یا رابطه ای برقرار نمی کنند یا این که روابط آن ها فردی دردسرآفرین و ناکام کننده است. و به همین جهت به انزوا روی می آورند. این افراد به علت فقدان عزت نفس، خود را از نظر اجتماعی نالایق، فاقد جذابیت ، یا پست تر از دیگران تصور می کنند.
بیشتر این شخصیت ها به زندگی اجتماعی، خانوادگی و شغلی معمول ادامه می دهند. ولی در صورت کمبود منابع حمایتی، امکان ابتلا به افسردگی، اضطراب و خشم وجود دارد. این شخصیت ها معمولاً شغل های حاشیه ای انتخاب می کنند ، پیشرفت کمی دارند ولی در حرفه شان راضی به نظر می رسند.»
البته تنها نشانه این اختلال را خانه نشین شدن فرد ندانیم ؛ چه بسا برخی اساتید و صاحب نظرانی که در لاک اتاق خود در دانشگاه تنهایی را  بر ارتباط با مردم ، جامعه و سیستم اجرایی ترجیح داده و با محمل «تافته جدا بافته» ترجیح می دهند در کتاب های ترجمه شده بیست سال پیش کشورهای توسعه یافته غور نموده و چالش های زندگی را تنها با بحث های کم و زیاد کردن نمره دانشجو در پایان ترم خلاصه نمایند.
اگر از پا را از سطح اداری کمی بالاتر گذاشته و به سطح میانی مدیریتی در برخی شرکت ها و سازمان ها نگاه کنیم اختلال فراگیر دیگری را خواهیم دید. اختلال شخصیت نمایشی که قبلاً به افراد دارای این اختلال ، شخصیت های هیستریک می گفتند.
«اختلال شخصیت نمایشی دارای هیجانات شدید و زودگذر است. بیان اغراق آمیز هیجانات مشخصه این افراد می باشد. رفتار پرزرق و برق، نمایشی و برون گرایانه دارند. از نظر روابط انسانی به ظاهر اشخاصی خونگرم و اجتماعی هستند. غالباً به سرعت دوست می گیرند و عاشق می شوند. ولی در ارتباط با طرف مقابل بسیار خودخواه بی توجه، بی حرمت، استثمارگر، تهدید کننده، متوقع و اتکالی هستند. بعد از مدتی دوستی و عاشق شدنشان از بین می روند و انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده است.
یک جنبه ی مهم دیگر رفتار آنان توجه طلبی است. همیشه در پی جلب توجه هستند. حتی وقتی توجهی کسب نکنند، دچار مشکلات روانی دیگری به ویژه افسردگی می شوند. چشم آن ها به دنبال این است که چه قدر جلب توجه کرده اند. بسیار تلقین پذیر هستند و به آسانی تحت تأثیر پیشنهادها و اوامر دیگران به ویژه افرادی که مافوق آن ها هستند ، قرار می گیرند و ساده لوحانه نه با آن ها هم عقیده می شوند.
قضاوت های آنان سریع و بدون وسواس است و هیچ عمق و استحکامی ندارد، خیلی سریع تغییر می کنند . چشم بر چشم کسانی که می خواهند توجه آنان را جلب کنند ، می دوزند تا ببینند چقدر در آنان نفوذ کرده اند، با شیوه های مختلفی جهت جلب توجه افراد مافوق اغواگرایانه رفتار می کنند.
مکانیسم دفاعی اصلی شخصیت های نمایشی واپس زدن و تجزیه است. چنین بیمارانی از احساس های واقعی خود بی خبرند. و قادر به توضیح انگیزه های خود نیستند. تحت تأثیر استرس، واقعیت سنجی آنان به آسانی درهم می شکند.»
امروز با شما گرم و صمیمی هستند و فردا سرد و بی احساس. اظهار نظر و تصمیم گیری آنان از روی فکر نیست. شتاب زده است. شاید خالی از فکر و احساس هستند و این چیزی است که ریشه در شخصیت آنان دارد.
از همه ی اینها که بگذریم به اختلال دیگری بر می خوریم که درصد پایینی از اجتماع را مبتلا نموده ولی اثرگذاری آن بیش از همه ی آنهایی بود که ارائه شد. خودشیفته. هرچند همه ما به نوعی کم و زیاد درگیری این عارضه هستیم. فروید نیز بحث های زیادی در مورد خودشیفتگی داشته است و آن را مرحله ای از رشد طبیعی می داند.  ولی تخصصی شدن آن شخصیت خاصی را طلب می کند.
«خودشیفته یا نارسیسم از یک افسانه یونانی اقتباس شده است که در آن مرد جوانی به نام نارسیس عکس خود را در آب می بیند و زیبایی عکس، او را جذب می کند. نارسیس فکر می کند که عکس یک پری دریایی است، عاشق او می شود ولی چون نمی تواند به وصال برسد، افسرده شده و عاقبت می میرد.
علائم بارز این اختلال عبارت است از خود والابینی، شاخص بودن، اشتغال ذهنی دائمی با تخیلاتی در مورد موفقیت، قدرت، استعداد، درخشندگی ، زیبایی و عشق ایده آل. این افراد مغرور و نیازمند تمجید افراطی هستند و در روابط بین فردی استثمارگرند. همیشه برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهره کشی می نمایند. نسبت به دیگران حسود و فاقد هم حسی هستند. شیوع اختلال شخصیت خودشیفته در جمعیت عمومی کمتر از یک درصد است. این اختلال از جمله اختلال هایی است که درمان آن مشکل است. آن ها تحمل موقعیت هایی که باعث از بین رفتن، قدرت، شهرت، مقام و زیبایی آنان می شوند ، ندارند. به همین جهت احتمالاً با به وجود آمدن موقعیت هایی که منجر به موارد فوق شوند مثل از دست دادن مقام یا بالا رفتن سن به افسردگی مبتلاء می شوند.»
بحث و بررسی اختلال شخصیت در خصوص طبقات پایین تر و خلاف کاران مشهود در جامعه را به فرصتی دیگر موکول نموده و تنها یادآور شویم که در این میان «افراد دارای اختلال شخصیت سادیستی دارای الگوهای رفتاری حاوی رفتارهای خشن، تحقیرآمیز و پرخاشگرانه می باشند. آنان از انجام خشونت های فیزیکی و اهانت های کلامی که باعث ایجاد درد جسمی و روانی در دیگران می شوند، لذت می برند. در مقابل شخصیت های مازوخیستی نیز از مورد آزار قرار گرفته شدن، لذت می برند. مازوخیست های اخلاقی نیز وقتی مورد تحقیر دیگران قرار می گیرند احساس لذت می کنند.»
«بر حسب مطالعات جامعه ما بین 42 تا 74 درصد از افراد دارای اختلالات شخصیت مبتلا به افسردگی و بین 4 تا 20 درصد مبتلا به افسردگی دو قطبی گزارش شده است.» ولی به نظر من این اعداد و ارقام اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. شخصیت کلی جامعه متأثر از برآیند شخصیت تک تک افراد آن جامعه است و رفتارهای خرد و کلان ریشه در آن داشته و در سطح داخلی و خارجی بروز و ظهور می یابد. نمی دانم وقتی مریضی و اختلال در قالب شخصیت ها گریبانگیر جامعه می شود برای درمان چه باید کرد.؟
* مطالب داخل گیومه امانت گرفته از کتاب «آسیب شناسی روانی» دکتر غلامحسین جوانمرد می باشد.

برزک، ساماندهی رودخانه ؛ همچنان پیگیری در استان

برزک ویرانگر ترین سیل های شهرستان را در بیش از نیم قرن گذشته در خاطره خود تجربه کرده است. خاطره ای تلخ که خسارت های جانی و مالی فراوانی داشته است. سیل 35، سیل 86 و سیل 87 نمونه ای از آنها است.

علتش هم مشخص است. برزک در ارتفاع ، انتهای دامنه های وسیع و ابتدای سرشاخه ها  است. برزک در دره ای بنا شده که از ابتدا تا انتهای آن 25 کیلومتر است. و در یک کلام ،  سیل گیر است.

کارهای خوبی برای پیشگیری از این بلای طبیعی انجام شده ولی کافی نبوده است.

اخیرا ساماندهی رودخانه یکی از کارهایی است که با هدف پیشگیری از خسارت های سیل در حال پیگیری است.

امروز هم به لطف دوستان با مسئولین استان در این خصوص و دیگر مسائل برزک گفتگو کردیم. با معاون استاندار، مدیرکل مدیریت بحران، مدیر کل دفتر استاندار و حوزه مدیریت شهری همچون گذشته از ضرورت های اجرای این پروژه گفتیم.

مسئولین همه زحمت می کشند ولی کارها و نیازها زیاد است و منابع کم، از طرفی مسئولین استانی شاید کمتر با همه ی نیازها و ضرورت های تک تک روستاها و شهرهای استان آشنا باشند و لازم است اهمیت پروژه های شهری را مداوم گفته و پیگیری کنیم.

البته دسترسی به مسئولین به راحتی نیست. طبیعی است. مراجعات زیاد است و درخواست ها متعدد. با این وجود همیشه محبت مسئولین شامل حال ما بوده است که نشان از مهربانی و لطفشان دارد.

ناگفته نماند ، برزکی ها در خصوص تامین اعتبار ساماندهی رودخانه دنبال توجه خاص و ویژه نیستند. آنچه می گویند و می خواهند آن است که اعتبار دولتی متناسب با ضرورت پروژه و مشارکت مردمی باشد. 

همانطور که جناب مهندس گنجی مدیر امور منابع آب و همچنین مهندس شیشه فروش در جلسه شورای هماهنگی مدیریت بحران شهرستان به آن اشاره کردند. در جلسه ای که دوشنبه همین هفته در فرمانداری کاشان برگزار شد.

مهندس گنجی گفت؛' برآورد مشاور برای فاز اول این پروژه چهار و نیم تا 5 میلیارد تومان است. بیش از 35 درصد کار با مشارکت فعال مردمی انجام شده است.'

این بدان معنی است که یک میلیارد و 700 میلیون تومان کار انجام شده است. باید پرسید چه مقدار از این توسط اعتبار دولتی تامین شده است؟

مهندس شیشه فروش هم گفت 'وظیفه مدیریت شهری آن است که مخاطرات شهری را شناسایی کند و در جهت رفع آن بکوشد. کار بی نظیری که برزکی ها در خصوص ساماندهی رودخانه انجام داده اند.'

پروژه 4 یا 5 میلیاردی در مقابل پروژه های بزرگی که در جاهای دیگر انجام می شود عددی نیست ولی فراموش نکنیم که اولا این یک پروژه غیراقتصادی، غیر جذاب و زیرساختی است که همواره با تنش های اجتماعی و مردمی مواجه بوده ولی باید گفت در این مورد به خصوص؛ مردم برزک پیشقدم شده و فعالانه مشارکت نموده اند و یادمان نرود کسانی پای کار این پروژه هستند که ضعیف ترین طبقه اجتماعی بوده و کشاورز هستند.

به هر صورت تسریع و تسهیل تامین اعتبار دستاورد پیگیری امروز در استانداری بود که  به همراه دکتر خوش چشم و عبدی عزیز انجام شد.

 7 آبان ماه 94

استخدام؛ مصونیت بی حساب

استخدام؛ مصونیت بی حساب
واکاوی قانون استخدام و آسیب های ناشی از آن

خیلی که خواسته باشیم تملک چیزی را برای شخصی با تعریض و کنایه، قطعی و طبیعی بیان کنیم می گوییم «مگر از سر گور پدرش آورده است» یا محترمانه می گوییم «فکر کرده پشت قباله مادرش انداخته اند». من فکر می کنم اگر ادبا و نکته سنج ها قدیم که این ضرب المثل ها را کاملاً خلاقانه و بدیع آفریده اند قرار باشد امروز « اختیار تام و بدون پاسخگویی» را ضرب المثل کنند باید می گفتند «فلانی فکر کرده استخدام است که هر کاری دلش می خواهد می کند و به هیچ کس پاسخگو نیست.»
اختیار تام و بدون پاسخگویی نتیجه وجود دژ بی نفوذی  بنام «استخدام» است. خدا نکند بی تفاوتی و بی مسئولیتی در کنار این مصونیت قرار گیرد. خدا نکند از وجدان کاری و توجه به آموزه های دینی غافل شویم آن است که با این لباس به ظاهر زیبای استخدام به آرامشی کاذب و خطرناکی می رسیم که از تعاریف به ظاهر موجه ای از قانون در دامن ما نهاده شده است. 
نمی دانم این که چیزی در مملکت قانون شود و عملیاتی گردد ، معنی آن را می دهد که عدالت جاری شده است یا خیر. قانون استخدام یکی از این موارد است. تعداد زیادی بیکار در این مملکت وجود دارد. از بی سواد و کارگر گرفته تا متخصص و تحصیل کرده. دولت بر اساس قانون اساسی نتوانسته است برای همه شرایط کار مناسب و نامناسب فراهم کند. هر کدام از ما دور و اطرافمان عزیزانی را سراغ داریم که متخصص و توانمند هستند ولی شرایط کار برایشان فراهم نیست. در این وضعیت تعداد محدودی پست سازمانی و دولتی وجود دارد که در شرایطی خاص نصیب افرادی شده است و دست آنان را بند نموده است.
فرض کنیم کسی در سازمانی مشغول شده است هیچ پارتی هم نداشته است. کس و کاری هم نداشته که سفارش او را بکنند و کاملاً به صورت طبیعی از مسیر قانونی وارد بدنه شده است. مثلاً آزمون داده و استخدام شده است. یعنی سازمانی ده نفر نیرو می خواسته و روزنامه کرده و هزار نفر آمده اند و امتحان داده اند و ده نفر در آزمون و مصاحبه و گزینش پذیرفته شده اند. پرسشی اساسی مطرح می شود. آیا آن 990 نفر که نتوانسته اند از هفت خوان استخدامی سر به سلامت بگذرند به معنی آن است که توانمند نیستند؟ قابلیت پذیرش آن مسئولیت را نداشته اند؟ دولت نباید برایشان شرایط کار کردن فراهم کند؟ با پذیرش ده نفر عدالت در بین هزار نفر جاری شده است؟
حالا خدا پیغمبری یک سری به سازمان ها بزنیم. از دم در شروع کنیم. ببنیم این آقازاده ای که پشت میز نشسته و جدول حل می کند آیا در این خیل بیکار جامعه، توانمند تر از وی وجود ندارد که بجایش بنشیند و سری به کارمردم بسازد؟ حالا بیا و از رئیس سازمان بخواه ایشان را از این اتاق به آن اتاق و از این میز به آن میز جابجا کند. کاروان سفارش وکیل و وزیر می رسد که دست به فلانی نزن. فامیل ماست. عزیز ماست. نور دیده ماست و فلان و بهمان. اصلاً فرض کنید می خواهی یک آبدارچی که استخدام دولت است برای این که درست کار نمی کند و وجودش به صرفه و صلاح سازمان نیست بفرستی خانه اش و یک جوان لیسانس با انگیزه را بیاوری که چایی بریزد. مگر قانون استخدام می گذارد که چنین کاری بکنی. لامذهب استخدام، زره فولادی است. گلوله توپ هم به آن اثر نمی کند. آش خانه خاله حضرتعالی است. کار بکند یا نکند مهمان شما است. باید وجود مبارکش را بپذیری و دست به ترکیب نزنید.
نمی دانم بگویم خدا خیرش بدهد یا بگویم خدا هدایت و عاقبت به خیرش کند احمدی نژاد را. پای مبارک که به ریاست جمهوری رسید قوانین را زیر و رو کرد. همین قانون استخدامی را چنان بلایی به سرش آورد که مثل این که اداره ها را سوراخ سوراخ کرده باشند. از هر دستاویزی و سوراخی که به فکر برسد نیرو وارد بدنه دولت شد. همین انتقال کارمندان دولت از پایتخت به شهرهای دیگر نان داخل سفره ی خیلی ها گذاشت. می گویند امروز فلانی رفت در یک نهاد خصولتی یا نیمه دولتی یک قرارداد نیم بند بست و فردا از این قانون استفاده کرد و به یک شهر دیگر منتقل شد و استخدام دولت شد. حالا با پیکور و تریلی هم نمی توانی از جایش تکانش بدهی.
فکر کنید فردا بصیرت همه ماهایی که مشغول به کار هستیم یه ذره روشن تر شود. به اندازه یک اپسیلین منصف تر شویم. نمی گویم خدای ناکرده نیستیم. یک کم بیشتر منصف شویم و دور و برمان را نگاه کنیم. هر کدام از ما. ببینیم در پستی که اشغال کرده ایم؛ آیا کسی نیست که با انگیزه تر و توانمندتر بیاید و به عهده بگیرد. حضرت عباسی گول خودمان را نزنیم. می دانم زندگی خرج دارد و شکم خالی، دین و ایمان سرش نمی شود و انصاف حالی اش نیست. ولی من که فکر می کنم در چنین خیالی یک تغییر و تحول گسترده جامعه اداری را فرا بگیرد. بیش از 50 یا 60 درصد پست ها به عنوان غیر ضرور اعلام می شود و مملکت با بهترین نحو توسط 30 و 40 درصد افراد توانمند اداره شود.
اصلا فرض کنید هیچ کس کار به کارمان نداشته باشد. هیچ کسی نگوید چه کار می کنیم و عملکردمان چه هست و چه نیست. خدایی نباید خودمان کلاهمون را قاضی کنیم. با خودمون بگوییم؛ من که استخدام هستم و دیر می آیم و زود می روم و همه وقت اداری را صرف چایی خوردن و کتاب داستان خواندن و چرت و زدن و هرکاری به غیر کار مردم می کنم، از خودمان بپرسیم یک دفعه این عمل ما اشکالی ایرادی نداشته باشد. یک وقت حرام و حلالی نشود. نانی به خانه نبریم که آتش شود زندگی ما را دود و خاکستر کند. به قول قدیمی ها می گویند پول حلال هم از حلقوم ما پایین نمی رود چه برسد که شبه ناک هم باشد.
نمی دانم چه بگویم، فکر می کنیم، ولی جدا جدا فکر می کنیم. به بقیه فکر نمی کنیم، به خودمان فکر می کنیم. به این که چجوری شکم خود و زن و بچه امان را سیر کنیم. به این فکر نمی کنیم چقدر وجودمان می تواند برای اداره ای که در آن کار می کنیم مفید باشد به این فکر می کنیم که چجوری روز به روز جایمان را محکم تر کنیم. استخدام خیالمان را راحت کرده است. همین که در کشتی جامعه و در دریای پرتلاطم اوضاع و شرایط جایی برای خودمان دست و پا کنیم کفایت می کند. مهم نیست کشتی چگونه می رود و به کجا می رود.

اعتبار 50 میلیارد ریالی برای سامان‌دهی رودخانه برزک

مدیرکل مدیریت بحران اصفهان مطرح کرد


اعتبار 50 میلیارد ریالی برای سامان‌دهی رودخانه برزک


مدیرکل مدیریت بحران استان اصفهان، اعتبار مورد نیاز برای تکمیل فاز نخست سامان‌دهی رودخانه برزک را 50 میلیارد ریال ذکر کرد.


به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان، منصور شیشه‌فروش صبح امروز در جمع خبرنگاران اظهار کرد: مطالعات اولیه این پروژه به طول 25 کیلومتر در سنوات گذشته با اعتبار بالغ بر یک‌صد میلیون تومان توسط آب منطقه‌ای استان انجام گرفته است و عملیات اجرایی فاز اول آن از طریق مشارکت‌های مردمی و مساعدت مسئولین شهرستان و استان در حال انجام است.


وی تصریح کرد: منطقه کوهستانی برزک در معرض سیل است. سیل در سال‌های گذشته خسارات زیادی را برای مردم و منطقه در بر داشته و ضرورت دارد که با سامان‌دهی مسیل، از ضرر و زیان ناشی از حوادث غیرمترقبه در این گونه مناطق پیشگیری به عمل آید.


به گفته وی، فاز نخست پروژه سامان‌دهی رودخانه برزک که تا کنون بیش از 35 درصد پیشرفت داشته است، برای تکمیل نیاز به 5 میلیارد تومان اعتبار دارد.


این مسئول با بیان این که انجام پروژه سامان‌دهی رودخانه برزک مصداق بارز شعار سال است، یادآور شد: اجرای این پروژه با همدلی و همزبانی مردم در حال انجام است و مردم با کمک در آزادسازی‌های طول مسیر، همکاری در عملیات اجرایی و تأمین بخش مؤثری از هزینه‌های این پروژه قدم‌های مثبتی در جهت عملیاتی شدن این پروژه برداشته‌اند.


شیشه‌فروش متذکر شد: با توجه به ضرورت انجام پروژه و طی شدن مطالعات حریم و بستر و مطالعات سامان‌دهی به دنبال اعتبار لازم از طریق سازمان مدیریت بحران کشور برای تأمین هزینه‌ها و تسریع در انجام پروژه هستیم.

روان جامعه درد می کند

روان جامعه درد می کند
بررسی درد های روحی و روانی جامعه و درمان روان شناسی و نگاه جامعه شناختی
دل ها پر از کینه ، سینه مالامال عقده ، نظرها تنگ ، وجود سر ریز از بدی و شرارت . شاید روزم را خوب شروع نکرده ام که با افتادن آفتاب از بوم آسمان، شعاع نگاهم را با منفی بافی تا دور دست ها زمین گسترانده ام. وقتی وجود از این همه بدی و گژی سنگینی می کند چگونه می توان خیال را در بلندای آسمان صاف و آبی پرواز داد. دوست خوبم می گوید اکثر قریب به اتفاق مشکلات جامعه راه حل جامعه شناختی دارد. یعنی امر ، امر روان شناختی نیست. امر بیولوژیک هم نیست. یعنی نباید برویم دنبال این که بگوییم که مشکلات، ناشی از مسائل روحی روانی ایرانی هاست. من نه جامعه شناس هستم نه روان شناس. فقط وقتی به رفتار خودم و برخی از آدم های دور و برم نگاه می کنم – که البته نیاز نیست به دقت نگاه کنم و با چشم عادی و نگاه سطحی هم قابل برداشت است – می بینیم وقتی این فرش وجود را به دیوار زمان آویزان کنیم و با چوب نشیب و فراز روزگار به جان آن بیفتیم؛ چه بسیار گرد و خاک بدی و شرارت و جمیع اخلاق ناپسند شخصی و اجتماعی از آن تکانده می شود. چیزهای عجیب و غریبی که خیلی از آن ها را خودمان هم از آن بی خبریم.
خیلی ساده عرض می کنم. - جسارت و بی ادبی نباشد. آدم خاصی مدنظرم نیست.– شما هم خودتون را مخاطب این متن فرض نفرمایید. – ساده می گویم که مریض هستیم. نمی دانم چجوری اینجوری شدیم ولی شدیم. در مطلب قبلی گفته شد ؛ سرخوشیم یا ناخوش. وقتی حرف می زنیم ، حرف زدنمان فاقد هماهنگی لازم است. از این شاخه به آن شاخه می پریم. از عقیده ای به عقیده ای دیگر تغییر مسیر می دهیم. خودمون رو اذیت می کنیم که بگوییم بیشتر از همه می دانیم. بگوییم من ، منم. خوب همین مدل نشانه های اسکیزوفرنیا است.
آشفتگی در فرآیندهای تفکر معمولاً مشهورترین نشانه اسکیزوفرنی است. بیمار اسکیزوفرن افکار هذیانی و گاهی اوقات باورهای عجیب و غریبی در مورد خود یا دیگران دارد. گرفتار هذیان های بزرگ منشی است. باور به این که فرد ثروتمند، مشهور، و با استعدادی است. یا این که فکر می کند همه را باید کنترل کند. همه باید متأثر از فکر و ذهن او باشند یا این که خودش را متأثر از برخوردهای دیگران می داند. نمی دانم می پذیریم که گرفتار بیماری های روحی روانی هستیم یا نه و اگر پذیرفتیم قبل از هرچیز نیاز به درمان هست یا خیر.
البته ناگفته پیداست که بخشی از علل مشکلات روانی در طبقات پایین اجتماعی است. در استرس است که آن هم ریشه در سطح درآمدی مردم دارد. میزان بالایی از اسکیزوفرنیا در بین گروه های اجتماعی – اقتصادی پایین تر دیده می شود. محاسبه «ایتون و همکاران» نشان داده است که پایین ترین گروه های اجتماعی سه برابر بیشتر از بالاترین گروه های اجتماعی تشخیص اسکیزوفرنیا دریافت می کنند.
یک تبیین برای این یافته ها این است که ممکن است سطوح بالایی از استرس مربوط به پایگاه اجتماعی – اقتصادی به عنوان ماشه چکانی برای شروع اسکیزوفرنیا در افراد آسیب پذیر عمل نماید. این فرضیه به وسیله یافته هایی حمایت شده است که نشان می دهند به نظر می رسد بیش از 24 درصد دوره های اسکیزوفرنیا با بعضی از استرس های حاد زندگی تسریع می شوند.
استرس های طولانی مدت، نیز خطر ابتلاء به این وضعیت را افزایش می دهند. یک استروسور طولانی مدت خانواده ای است که فرد در آن زندگی می کند. یکی از نظریه های نخستین در این مورد رابطه بین کودک و مادرش را به عنوان یک عامل مهم در اسکیزوفرنیا تشخیص داده است. این نظریه روان تحلیل گرانه که به وسیله «فروم – ریچمن» ارائه شده است ، می گوید اسکیزوفرنیا پیآمد پرورش به وسیله مادری است که به نظر صمیمی و فداکار می رسد ولی در واقع خودمحور، سرد و مستبد است.
علائم دو گانه ای که چنین مادرانی از خود نشان می دهند، کودک را آشفته ساخته و تبیین کردن جهان آن ها را دشوار می سازد که در نهایت این فرآیند به رفتار و شناخت آشفته منجر می شود. مدل شبیه به این، توسط باتسون و همکاران بنام نظریه ی دوسوکور ارائه شد که می گوید برخی والدین غالباً با کودکان خود به شیوه های متضاد و سردرگم کننده برخورد می کنند. برای مثال ممکن است به کودکان خود با صدایی بگویند که آن ها را دوست دارند ولی لحن صدا متضاد با محتوای آن باشد. در معرض این علایم متضاد بودن ممکن است فرد را خیلی سردرگم کند، و نهایتاً چنان استرسی بر فرد اعمال نماید که منجر به برخی یا تمامی تجارب اسکیزوفرنی گردد. هر دو مدل منطق هایی برای خود دارند ولی شواهد کمی برای حمایت کسب کرده اند.
هرچند موارد ذکر شده با تحلیل های فروید در خصوص نقش کودکی در رفتار بزرگسالی متفاوت است  ولی به نظر ماهیتاً یکسان است. بالاخره وقتی رفتار مادر با کودک و همچنین فشارهایی که به لحاظ طبقات پایین اجتماعی و استرس های ناشی از آن شخصیت کودک را متأثر می سازد نتیجه آن در بزرگسالی به چشم می آید و آن می شود که ما اکنون بر سر آن در چالشیم.
بنتال و همکاران به نوع خاصی از هذیان که به هذیان تعقیب و آزار معروف است تأکید می کنند. پژوهش های آنان نشان داد که افراد دارای این نوع باورها، تحریف های شناختی دارند که در بیشتر اختلال ها رایج هستند. بیماران دارای این نوع هذیان یک سوگیری کلی در تفسیر رویدادها دارند. آنان رویدادها را تهدیدآمیز تفسیر و به یاد می آورند. مدل باورهای تعقیب و آزار که بنتال و همکاران ارائه می دهند مفاهیم انسان گرایانه خویشتن واقعی و ایده آل را مورد استفاده قرار می دهند. این مدل می گوید که بیشتر افراد دارای اسکیزوفرنی تصویر از خویشتن ضعیفی دارند، و تفاوت های مهمی بین خویشتن واقعی و خویشتن ایده آل خود تجربه می کنند، یعنی بین آن چه که هستند و آنچه که می خواهند باشند. این تفاوت ها ممکن است با سوگیری های توجهی و اسنادی حفظ گردد، به ویژه ، با مورد توجه قرار دادن این که با رویدادها و پیآمدهای منفی رفتارشان، نتیجه نقص های شخصی آنان است. آگاهی از تفاوت های بین خویشتن ایده آل و واقعی ممکن است منجر به افسردگی شود.
 باورهای تعقیب و آزار ممکن است به عنوان نتیجه ای از تلاش برای به حداقل رساندن این تفاوت رخ دهد. طبق نظر بنتال و همکاران، وقتی تفاوت ها بین خویشتن واقعی و ایده آل با رویدادهای منفی زندگی و یا با آغازگرهای دیگر فعال شوند، فرد سعی می کند این تفاوت ها را با تغییر دادن این اسناد به طرف دیگران ، به عنوان شکلی از مکانیسم دفاعی ، به حداقل برساند: فکر می کنم که من خوب هستم، هرچند که دیگران چنین نظری ندارند. ممکن است فرد با فکر این که دیگران او را ضعیف می بینند ، پریشانی کمتری از زمانی که بی کفایتیش را خودش قبول نماید، احساس کند. بنتال و همکاران اضافه می کنند که تاریخچه طبیعی اسکیزوفرنیا در داخل خانواده را می توان با این مدل تبیین کرد، زیرا سبک های اسنادی ممکن است از اعضای دیگر خانواده، آموخته شوند و انتقاد گری والدین ممکن است با به راه انداختن تفاوت خویشتن واقعی و ایده آل به عود بیماری سرعت بخشد.
البته در این مورد به خصوص راههای درمانی متفاوتی پیشنهاد شده است که مدیریت استرس و تغییر و تعدیل باورها بخشی از آن است ولی چگونه می توان به کم کردن استرس فکر کنیم وقتی التهاب وضعیت اقتصادی خانواده ها تب بیمار را بیشتر و بیشتر می کند و چگونه به تغییر و تعدیل باورها و ذهنیت ها دل بندیم وقتی برنامه عمومی و قدم همگانی در این خصوص دیده نمی شود. و چگونه می توانیم به اصلاح امور قبل از اصلاح فرد دلخوش باشیم و نگاهمان را بر تدبیر جامعه شناختی استوار سازیم. روان جامعه درد می کند. فکری برای آن کنیم.

برگزاری اولین جلسه هیئت حل اختلاف شوراهای اسلامی شهرستان کاشان

پس از شش سال توقف:


برگزاری اولین جلسه هیئت حل اختلاف شوراهای اسلامی شهرستان کاشان


نخستین جلسه هیأت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات شوراهای اسلامی شهرستان کاشان پس از یک توقف شش ساله با حضور فرماندار، رئیس دادگستری و نمایندگان شورای اسلامی استان و شهرستان در دفتر فرماندار برگزار شد.


سرپرست فرمانداری کاشان در این جلسه گفت: هیأت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات برای رسیدگی به شکایات مبنی بر انحراف شوراها از وظایف قانونی در شهرستان تشکیل می گردد.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: رویکرد فرمانداری آن است که با برگزاری دوره های آموزشی و تعامل نزدیک با شوراهای اسلامی شهر و روستا شرایطی را فراهم کند که اعضا در چارچوب وظیفه قانونی خود حرکت نموده و برای شهر و منطقه خدمات ارزنده ای ارائه نمایند و تشکیل این هیئت برای پیگیری معدود مسائل و تخلفات احتمالی حوزه شوراهای اسلامی می باشد.


سرپرست فرمانداری کاشان یادآور شد: فرمانداری کاشان تلاش می کند از همه ظرفیت های قانونی برای ارتقاء عملکرد شوراها و سازمان ها استفاده نماید و برگزاری هیئت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات شوراهای اسلامی شهرستان بعد از یک توقف شش ساله در این راستا می باشد.


مومنیان تأکید کرد: شوراهای اسلامی شهر و روستا یک نهاد مردمی است و هدف از تشکیل آن دخالت دادن مردم در تصمیم گیری و مشارکت دادن مردم در امور مربوط به خودشان می باشد و لازم است آسیب های این حوزه را شناسایی نموده و ظرفیت های و قابلیت های آن را در جهت خدمات رسانی بیشتر به مردم و منطقه به کار گیریم.


معاون فنی و امور عمرانی فرماندار نیز در این جلسه گفت: دبیرخانه هیئت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات شوراهای اسلامی در معاونت فنی و امور عمرانی تشکیل و شکایات مرتبط را دریافت نموده است.


مهندس علیرضا چله دوان افزود: شکایات واصله به محض دریافت در دبیرخانه بررسی شده و با استعلام از مراجع مرتبط مستندات لازم تهیه و جمع بندی های نهایی به هیئت حل اختلاف تقدیم می گردد.


وی تصریح کرد: پیش بینی می شود بتوانیم در یک برنامه ریزی فشرده و برگزاری منظم جلسات هیئت حل اختلاف شکایات رسیده را بررسی و احکام در نظر گرفته شده را برای اجرا ابلاغ نماییم.


نقش تاسوعا و عاشورا در زندگی امروز ما

تاسوعا و عاشورا معدود روزهایی است که یادمان می آید امام حسین داریم . هیئت ها به راه می اندازیم و بر طبل و سنج می کوبیم و هر چه صدای خودمان را بالاتر می بریم گوش دل را ناشنوا تر می یابیم تا پیام و رسالت عاشورا را نشنویم.

من متخصص حوزه مذهب نیستم و اظهار نظر در این وادی پر بیم و خطر را نیز به صلاح نمی دانم. همه ما ترجیح می دهیم تا نگوییم آنچه را که می بینیم. ولی بد نیست گاهی سر در چاه تنهایی خود فرو کرده و درد های اجتماعی را با خود نجوا کنیم.

آنقدر نمادها پررنگ شده است که فکر می کنی اگر سیاه نپوشی و به هیئت نروی و گریه نکنی ، سنگ می شوی ولی فکر نمی کنی آنچه را که خدا و پیغمبر و دین و ایمان از یک مسلمان می خواهد تا در رفتار شخصی و زندگی اجتماعی به آن توجه کند، اگر انجام ندهد چه می شود!؟ آیا در فکر و ذهن ما آب هم از آب تکان می خورد؟

نمی خواهم معضلات خودمان را در زندگی شخصی و اجتماعی ردیف کنم. همه به آن آگاهیم. تکرار مکررات است. بیان مجدد آن تف سربالاست ولی با خود می اندیشم چرا نباید آموزه های دینی در بهبود و ارتقاء جامعه ما نقشی ایفا کند؛ اگر نگوییم نتیجه معکوس داشته است.

منظور من از نتیجه معکوس آن است که همه این چیزها اگر دستاویز افراد به ظاهر مذهبی بشود خطرناک است . بهانه ای می شود تا هر زمان از کسی خوشمان نیاید فوری انگ بی دینی بچسبانیم و به راحتی از دایره اثرگذاری خارج کنیم.

تمام شهر در محرم و صفر سیاهپوش می شود. ایستگاهها صلواتی چایی در خیابان های پرترافیک  فعال می شوند. هیئت ها که در خیابان ها راهی می شوند بر این شلوغی می افزایند. صدای طبل و سنج و بلندگوها و اکو ها از همه طرف بلند است. کسی به خود اجازه نمی دهد که حتی این مسائل را عنوان کند چرا که محکوم به لامذهبی می شود. ولی هیچ کس دل خوشی از بی نظمی های به وجود آمده ندارد.

البته نگاه از زاویه دیگر نیز قابل تامل است. مشارکت مردمی در فعالیت های گروهی و اجتماعی که از صفر تا صد آن را خود نقش آفرینی می کنند حس خوبی به گردانندگان و مجریان امر می دهد. ولی چنانچه این حس مشارکت جویی به صورت هدفمند ساماندهی نگردد نتیجه آن می شود که هست و این موضوع، وظیفه حاکمیتی است که به نظر می رسد به عمد یا سهو مغفول مانده است .

آموزه های دینی و مشارکت جویی مردمی و همه اینها ظرفیت های بالقوه ی اجتماعی هستند که اگر در مسیر درست خود هدایت نگردد نه تنها مفید نخواهد بود بلکه روز به روز مشکلات بیشتری را برای مردم و جامعه رقم خواهد زد.

من عمیقا به این پیام معتقدم که همه زمین ها کربلا و همه روزها عاشورا است ولی نهادینه شدن آن را رسالتی می دانم که بر دوش متفکرین و اندیشمندان جامعه است. آنان که درد و دغدغه جامعه را  دارند تا به تبیین و تشریح آن پرداخته و عزم را جزم نموده و پیام عاشورا را در زندگی امروز ما جاری سازند.

پیشی گرفتن از رهبری ؛ زمینه ساز نفوذ دشمن است

امروز کسانی که در مواضع خود از رهبری نظام و ولایت فقیه جلو افتاده و پیشی می گیرند جاده صاف کن نفوذ دشمن هستند


سرپرست فرمانداری کاشان در شورای اداری شهرستان بر نیاز جامعه به امر به معروف و نهی از منکر بیش از هر زمان دیگر تأکید کرد و به تبیین و تشریح شرایط آمران به معروف ناهیان از منکر پرداخت و گفت: همانگونه که عقب افتادن از رهبری یک منکر است ، پیشی گرفتن از رهبری نیز به خصوص با توجه به شرایط و مسائل روز جامعه و مصالح نظام به خصوص در برنامه جامع اقدام مشترک – برجام – یک منکر بزرگ است.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: این دو فریضه سهل و ممتنع است. هم انجام شدنی است و همچنین پیچیدگی و ظرافت خاص خودش را دارد. برای اثرگذاری آن نیاز به سعه صدر داریم. نباید انتظار داشته باشیم با عمکرد آنی و مقطعی به نتایج مشهود و قابل قبولی دست پیدا کنیم و از همه مهم تر برای تثبیت و نهادینه کردن معروف و دور کردن جامعه از منکر، روی گشاده لازم است و زبان لین.


جانشین رئیس ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر شهرستان افزود: همه معتقدیم پیامبر اسلام صلوات الله علیه مبعوث شد برای تکمیل مکارم اخلاق و یکی از برجسته ترین جاهایی که این وظیفه اخلاقی به کار می آید و بعنوان یک ابزار موثر در اختیار امرآن به معروف و ناهیان از منکر قرار می گیرد توجه به اخلاق پسندیده است.


سرپرست فرمانداری کاشان توجه به ظرفیت افراد در توجه دادن به این دو فریضه بااهمیت را مهم و فوق العاده دانست و گفت: در این حوزه توجه به ظرفیت پذیرش افراد بسیار مهم است و گاهی چون به این نکته توجه نمی کنیم نتیجه عکس می گیریم. ما در اینگونه مسائل با انسان سر و کار داریم. مخاطب ما کسی است که دارای احساس است. صاحب نظر و فکر و اندیشه است و توجه به این مسائل می تواند در کسب نتیجه مطلوب امری مهم ، ضروری و راهگشا باشد.


دکتر مومنیان یادآور شد: بر اساس تعریف حقوق خصوصی ؛ شهروندان می توانند هر عملی انجام دهند مگر این که در شرع و قانون نفی شده باشد ولی برای دستگاهها و نهادها و به استناد مبانی حقوق عمومی هیچ کاری نمی توانند انجام بدهند مگر این که در شرح وظایف قانونی آنان قرار گرفته باشد.


وی تأکید کرد: نباید بگذاریم این دو فریضه با اهمیت به جهت اقدامات سطحی ، نسنجیده و غیر کارشناسی و صرفاً با داشتن نیت خیر ؛ سخیف گردد که انجام ندادن بهتر از سخیف کردن این امر مهم است و به هر صورت نباید امر به معروف و نهی از منکر مصداق مچ گیری بوده و بدبینی مردم را فراهم نماید.


سرپرست فرمانداری کاشان یادآور شد: امر به معروف و نهی از منکر از مقوله های فرهنگی و اجتماعی است و تحقق آن ابزار خاص و لازم خود را می خواهد. ابزار امر به معروف و نهی از منکر ؛ اندیشه، فکر و قلم است، نشر و رسانه است و برای تخلفات مشخص در جامعه ، دستگاهها و قوانین لازم پیش بینی شده است که لازم است براساس آن اقدام نماییم.


مومنیان به مسائل روز جامعه در خصوص برجام اشاره کرد و گفت: منکر بزرگی که این روزها در جامعه اتفاق افتاده است پیشی گرفتن از مقام معظم رهبری است، به همان نسبت که عقب افتادن آسیب زا است ؛ پیشی گرفتن هم صدمه می زند.


وی افزود: در بحث برجام با فراز و نشیب های بسیاری مواجه بودیم. در سالی که مقام معظم رهبری با تیزبینی و هوشیاری به سال همدلی و همزبانی ، دولت و مردم نام گذاری کردند بحث برجام هم مسیر مشخص و قانونی را طی نمود و در هرجا که لازم دیدند ورود پیدا کردند. حتی بارها مورد تهدید قرار گرفتیم و ضرب الاجل هایی مشخص شد ولی مقام معظم رهبری فرمودند که نظام جمهوری اسلامی متعهد به هیچ زمانی نیست و مذاکرات تا هر زمان لازم باشد ادامه پیدا می کند و تحت تأثیر ضرب الاجل زمانی نیستیم. یا بحث های پیچیده حقوقی که دخالت در نظام امنیتی نظام بود و سنگین ترین مباحث، که از دید برجسته ترین حقوقدان های بین المللی مغفول می ماند ولی رهبری به آن توجه داشته و تذکرات لازم را به تیم هسته ای عنوان می نمودند.


سرپرست فرمانداری کاشان با بیان این که تبعیت ما از رهبری تبعیت دوشادوش است تأکید کردند: متاسفانه در فضای کشور شاهد بیاناتی بودیم که به نظر می رسد آن در مسیر دشمن و جاده صاف کنی برای نفوذ دشمن است. این که بخشی از کلام رهبری را برداریم و بخشی را رها کنیم منکر بزرگی است که شاهد آن هستیم.


مومنیان در بیان مصادیق مشخص در این خصوص بیانات رهبری را نقل کرده و گفتند: موارد متعددی در سایت رهبری آمده است تحت عنوان بیانات صریح و شفاف مقام معظم رهبری درباره مذاکرات هسته ای است که ایشان هیئت مذاکره کننده را هیئتی امین ، غیور ، شجاع و متدین دانسته و درباره انتقاد از آنها فرمودند؛ انتقاد بکنید ولی توجه داشته باشید انتقاد ها با لحاظ این معنا باشد که آن طرف مقابل، بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر می کنیم ممکن است بدانند و یا ضرورت ها آنها را به اینجا رسانده است یا به هر دلیلی دیگر، البته من نمی خواهم بگویم که این ها معصوم هستند. نه معصوم نیستند . ممکن است انسان یک جاهایی در تشخیص و عمل خطا بکند ولی مهم این است که ما به امانت ، دیانت ، شجاعت و به غیرت این ها اعتقاد داریم.


وی تأکید کرد: مصالح کشور ، امنیت کشور و سربلندی کشور ما به واسطه این وجه تمایز نظام یعنی رکن ولایت فقیه نسبت به دیگر کشورها است و این وجه امتیاز و افتراق نظام جمهوری اسلامی است که لازم است تبعیت داشته باشیم.


امروز کسانی که در مواضع خود از رهبری نظام و ولایت فقیه جلو افتاده و پیشی می گیرند جاده صاف کن نفوذ دشمن هستند.


 


وقتی کف گیر تحلیل صدا و سیما به ته دیگ می خورد

زمستان گرم یا سرد


وقتی کف گیر تحلیل صدا و سیما به ته دیگ می خورد


چه می کند این صدا و سیما. کم کم مزه را از حد به در برده است. این قدر که حال آدم را یه جوری می کند. تنها برنامه ای که گاهی مردم را به تلویزیون وصل می کند، خبر است. اون هم دارند ملت را ناامید می کنند. به خصوص با خبرنگارانی که یا خیلی رئیس دوست هستند یا فکر می کنند مخاطبانشان خالی از اندیشه اند و   خیلی به حرف و موضع گیری و تحلیل و تفسیر آنها فکر نمی کنند.

امشب تصادفا گذارم به برنامه نشست خبری شبکه دو افتاد. در نیم ساعت برنامه 30 دفعه با خودم کلنجار رفتم. خاموش کنم. برم. نرم . شبکه دیگه ای را بزنم. برم ؛ موضوع مهم و جالب بود ولی اینقدر رفتار مجری و سوال هایش سخیف بود که آدم را در برزخ ماندن یا رفتن عذاب می داد.

 نمی دانم این روزها حیدری از معدود مجریان توانمند صدا و سیما کجاست. زمانی که برنامه اجرا می کرد ، کیف می کردیم. با رئیس جمهور مملکت هم که برنامه داشت خودش را از دست نمی داد. پاچه خواری نمی کرد. بی مزه بازی هم در نمی آورد و از همه مهم تر با وجودی که اقیانوسی از اطلاعات بود؛ نگاهش ؛ نگاه عاقل اندر سفیه نبود. با تواضع گفتگو می کرد. مبادی آداب بود. اینجوری بود که گفتگویش به دل آدم می نشست و هی به این فکر نمی کردی که وقت و زمانی که گذاشته ای و برنامه را نگاه می کنی پوچ شده است. تلف شده است و به شعورت هم توهین شده است.

امشب مردم را پای تلویزیون نشانده اند. رئیس هواشناسی را آورده و می گویند تو گفتی زمستان عادی است. وزارت نیرو و مدیریت بحران هم به دستگاههای اجرایی نامه زده اند که زمستان سخت است و پیش بینی های لازم را داشته باشند. حالا یا تو دروغ می گویی یا آن یکی.

آخر مرد حسابی. تهیه کننده محترم. خانم مجری که فکر می کنی هرچی بهت می گویند باید بگویی. برا چی اینقدر خودتون را اذیت می کنید. صاف و پوست کنده بگویید دولت تدبیر و امید ناکارآمد است. من قول می دهم آب از آب تکان نخورد . هیچ اتفاقی هم نیفتد.   هیچ مرجع قضایی هم نگوید بالای چشمتان ابروست. ولی خدایی اینقدر شان نقد و تحلیل و نشست خبری را پایین نیاورید.

قرار نیست وقتی کف گیر تحلیل و تفسیر به ته دیگ خورد برویم به جای نقد مچ گیری کنیم. خوب زشت است این کار. نکنید. مردم می خندند. طنز می شوید.

باز آی، هر آنچه هستی باز آی

زمان رفتن رسید؛


باز آی، هر آنچه هستی باز آی


هیچ چیز سخت تر از دل دادن و دل کندن نیست. حس رفتن چیزی کم از مردن - دور از جان شما - ندارد . حس بدی است. وقتی دل می بندی سرخوش می شوی بی خبر از آن که ناخوشی پیش روی ات است. به همین زودی . به یک چشم بر هم زدن . با هزار شوق و ذوق میایی ولی برای رفتن قدم از قدم برداشته نمی شود. مثل این که یک سنگ هزار منی به پاهایت بسته اند.


سفر برای ما ایرانی ها بیشتر از همه ، تداعی کننده آمدن به مشهد الرضا است. 

دوست داریم حداقل سالی یکی دوبار بیاییم و حتی ترجیح می دهیم محل اقامتمان نزدیک حرم باشد تا زیارت، قلب سفرمان شود.


معنویتی که در بارگاه امام  جاری است آنچنان از خود بیخودمان می کند که برای آمدن لحظه شماری می کنیم، وصال که  دست داد محو تماشای یار ، زمان از کفمان می رود. تا به خود میآییم وقت رفتن می شود. دلمان را جا می گذاریم و با جسم بی روح بال بال می زنیم تا چه شود که شاهین اقبال بازآید و توفیق دیدار ، جان به جسم فرسوده ی ما بازآورد.


حرم امام مرکز نور است.  جان و دل زوار در گرداگرد این خورشید تابان حس پرواز می گیرد. وجود ؛ تمام قد در اولین نگاه بر گنبد طلایی به تعظیم عاشقانه فرود می آید.


نگاهت که به ضریح می خورد. دلت آوار می شود. هوری می ریزد پایین. شکوه روحانی و عطر معنوی حرم عجیب است. . هر چه جلوتر می روی بیشتر و بیشتر تکانده می شوی.  درون واقعی از برون خود ساخته عیان می گردد.

گویی سر پل صراط است. خدا هست و تو. تو و دست خالی. خالیه خالی. عمر رفته. دنیای بر خواب و خیال گذشته. کوله بار خالی و انبوه کارهای نکرده. منیت های سر به فلک کشیده و توان بی توانی


ذوب در شعاع خورشید ، چنگ بر پنجره فولاد می زنی. زمان متوقف می شود.  آسمان بر هم می ریزد. ستارگان گرداگرد حرم به طواف می آیند. محشر می شود. صدای خدا، نوای دلنواز عالم گیر می شود؛

بازآی . هرآنچه هستی باز آی.

سد فریمان ؛ پدیده ای با دست خالی ، همت عالی


وقتی آدم به سد فریمان نگاه می کند در کار خدا می ماند. هر چند عظمت سد در برابر بزرگی کوهها و وسعت دامنه آن هیچ است ولی ایجاد این کار هنری ، عمرانی و شگفت انگیز در روز و روزگاری که از تکنولوژی های ساخت و ساز خبری نیست؛ کاری در خور تامل و فوق العاده است.

بیایید یک لحظه خودمان را به آن زمان ها ببریم. وقتی که هیچ وسیله و ماشین وجود ندارد. کچ و سیمان و میلگرد و بتن هم نداریم.  می خواهیم سد بزرگی بسازیم که هزارها مترمکعب آب را پشت خودش نگاه دارد؛ آنوقت چه باید بکنیم.

می گویند زمان رضا خان ساخته شده است. با دست خالی و بدون تجهیزات . می گویند ملات آن هم چیز عجیب و غریبی بوده است . سفیده تخم مرغ را با چندتا چیز دیگر قاطی کرده اند ؛ ملات شده است. می گویند زمان هاشمی رفسنجانی هم یک طبقه به آن اضافه کرده اند. 

هرچه هست: مهم نیست که ساخته و چه زمانی ساخته شده است .

آنچه مهم است این است که مردم ثابت کرده اند در این سرزمین  اهورایی بدون  فروش نفت و بودجه و اعتبار و برو و بیا، بگیر و ببند اداری هم می توانیم کارهای بزرگ و مفید بکنیم. با دست خالی ولی همت عالی

مردان ایرانی ثابت کرده اند کارهای بزرگ در برابر همت و غیرت آنان خرد، ناچیز و شدنی است.

بازدید امروز از سد فریمان این باور را برای من بیش از گذشته کرد و حس خوب سفر را افزون نمود.

کام تلخ کارخانه های قند خراسان

آخر این هم شد کار. آدم پا شود هلت و هلت از اون سر دنیا - ارومیه - چغندر بار کند بار تریلی و کامیون، بیاورد این سر دنیا - فریمان - که ازش تفاله و قند و شکر درست کنند. اونوقت کشاورز خراسانی هکتار هکتار گوجه کشت کند. کساد شود و صرف نکند حتی بچیند.

این یک شاهکار است. از نوادر روزگار است. 

من آدم منفی بافی نیستم. نظر تنگ هم نیستم. وقتی دیدم بیش از صد کامیون و تریلر در انتظار هستند تا بار چغندر را خالی کنند از این همه تحرک و پویایی کیف کردم . دلم حال آمد . خوشحال شدم. ولی وقتی شنیدم کارخانه فقط 3 ماه از سال کار می کند. وا رفتم. یخ زدم. حالم گرفته شد.

وقتی علت را پرسیدم گفتند چغندر کم است. این مشکل همه کارخانه های قند خراسان است. اینجا که کشاورز های فریمانی  وقتی دیدند با کلی زحمت چغندر کشت می کنند و کارخانه دارها برای خرید ناز می کنند ، درست نمی خرند و برای پرداخت پول وعده سر خرمن می دهند. اونها هم تو بازی رفتند. به سیم آخر زدند. رفتند به کار کشت خیار و گوجه گلخانه ای مشغول شدند.

هکتار هکتار زمین های کارخانه هم به حال خود رها شده است. دود بی مدیریتی از انبوه  درختان باغ به هوا می رود.  دل آدم را جزغاله می کند. می گویند از بی آبی است. می گویند چاه های کارخانه بی آب شده است.

یک نفر نیست بگوید آخر مرد حسابی اگر آب نداشتید چرا باغ درست کردید. اگر باغ درست کردید چرا آب نمی دهید و آن  را خشکانده اید.

سفر امروز من به فریمان پربار بود. میهمان دوستان عزیزی بودم. لطف بسیاری به من داشتند. به سد فریمان رفتیم. خانه مطهری و موزه مردم شناسی را دیدیم و در آخر از کارخانه قند فریمان بازدید کردیم.

بازدید از کارخانه قند فریمان هم خوشحالم کرد و هم ناراحت.

من اگر هیچی ندانم یه چیزی می دانم. آب داریم. خاک داریم. بیکار هم زیاد دارم. چرا مشکلات از سر و کولمان بالا می رود و روز به روز بیشتر می شود پرسشی است که باید بیش از این ها به آن بیندیشیم.

رفتار جوانی ، تجربه های کودکی

رفتار جوانی ، تجربه های کودکی
بررسی نقش تجارب کودکی و ژنتیک در شکل گیری ذهن و رفتار
خوشمان بیاید یا نیاد شخصیت امروز ما ریشه در تجارب دوران کودکی دارد. این برداشت من از نظریه فروید است. فروید بنیان گذار نظریه تحلیل روانی از طریق تحلیل ناهشیار است. رفتار ، فکر ، ذهن و عملکرد ما ریشه در مسائلی است که خوب یا بد در کودکی برای ما اتفاق افتاده است.
آدم ها بخواهی نخواهی متأثر از گذشته خود هستند. کاری که امروز انجام می دهیم ، فکری که در آسمان ذهن ما در پرواز است و برخوردی که با دیگران داریم برآیند چیزهایی است که در طول زمان با آن مواجه بوده ایم. ولی نکته ای قابل تأمل است. گاهی یک تجربه تلخ یا شکست ، فردی را در وادی خیرخواهی و مهربانی رهنمون می شود و گاهی همین چیزها دیگری را در باتلاق تبهکاری و جنایت غرق می سازد. آیا می توان گفت رفتار ، فکر و ذهن امروز ما متأثر از تجارب کودکی در کنار عامل دیگری به نام شخصیت است؟ شخصیتی که متأثر از ژنتیک انسان است؟
آدلر هم چیزی شبیه فروید می گوید. وی دیگر نظریه پرداز مکتب روان پویایی است که با تأکید بر اهمیت عقده حقارت معتقد بود که تجربه دوران کودکی منجر به ایجاد این عقده شده و کودک با تمایل به فعالیت های مثبت و یا منفی به تدریج صفات شخصیتی خود را درونی می کند. به عنوان مثال فردی که در دوران کودکی خود تجارب شکست فراوانی را پشت سر گذاشته ممکن است با داشتن عقده حقارت در بزرگسالی ، متمایل به شخصیتی خشن و زورگو شود و یا آن که با داشتن عقده حقارت دوران کودکی، برای کاهش آن عقده متمایل به فعالیت های خیرخواهانه و انسانی شود.
از دیگر نظریه پردازان در مکتب روان پویایی ، کارن هورنای است که معتقد است شخصیت کودک تحت تأثیر چگونگی مقابله وی با اضطراب اساسی است که از احساس جدایی ناشی می شود. این احساس جدایی در تعامل فرد مقابله کننده به ویژه مادر ایجاد می شود.
البته بیان این مختصر به معنی آن نیست که بتوانیم به راحتی نتیجه ای بگیریم و به عملکرد همگان تعمیم بدهیم.. انسان ها به تعدادی که روی زمین وجود دارند دارای رفتار ، ذهن و فکر متفاوت می باشند و نسخه مشترک برای همه پیچیدن کار درستی نیست ولی توجه به روان شناسی برای حل مشکلات شخصی و اجتماعی می تواند ما را در پرورش انسان های خوب و جامعه ای خوب تر کمک کند.
امروز اگر در کاشان سراغ مراکز روان درمانی تخصصی یا کلینیک های مشاوره بگیریم چیز قابل توجهی عایدمان نمی شود. بدتان نیاید. یک واقعیت است. معدود افرادی هم که به این کار اشتغال دارند اگر نگوییم کار دوم یا سومشان است کار نخست شان نیست. ولی وقتی به کشورهای توسعه یافته نگاه می کنیم حدود 100 سال پیش که با خودمان کلنجار می رفتیم که مکتب خوب است یا مدرسه ، آنجا دانشمندان در مراکز روان شناسی تخصصی به مطالعه و تحقیق و تأمل مشغول بودند.
در سال 1932 در آمریکا، حدود 200 درمانگاه به کار خدمات مشاوره ای و روان درمانی کودکان مشغول بودند و به تدریج دانشگاه ها و مؤسسات نیز به مطالعات دانشگاهی پیرامون کودکان و نوجوانان و درمان های روان شناختی ترغیب شدند.
این بدان معنی است که رسیدن به نتایج خوب و ارزنده تصادفی نیست. باید تلاش کرد و با یک برنامه ریزی درست و هدفمند رفتارهای جامعه را با ذره بین روان شناسی بررسی و آسیب شناسی نموده و برای اصلاح آن چاره ای تدبیر کرد.

مردم سرخوش ؛ جامعه ناخوش

 مردم سرخوش  ؛ جامعه ناخوش
آسیب شناسی رفتار شهروندان در زندگی شخصی و  مناسبات اجتماعی
 حرف که زیاد می زنیم. در هر حوزه ای هم صاحب نظریم. توجه کردید. به هر گروه و طیفی سر بزنید یه جورایی همه فن حریف هستند. از کارگر ساختمانی گرفته تا بقال و عطار و لبنیاتی سر کوچه. بنده خدا، دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاهی که حق دارد خودش را عقل کل بداند. اگر دری به تخته بخورد و کمی تا اندازه ای هم در اداره ای یا شورایی پست و مسئولیت گرفته باشد که دیگر هیچ؛ به کل نمی توانید کُنده اش را تا کنید.
به نظرم می رسد جامعه را یک نوع بیماری گرفته است. چیزی به نام  «اختلال خُلقی» ؛ خُلق به حالت شادی یا ناشادی غالب و پایدار فرد گفته می شود. واژه خُلق پیوستاری را در بر می گیرد که یک انتهای آن غمگینی مفرط و انتهای دیگر آن شادی بیش از حد است.
غمگینی را با افسردگی اشتباه نگریم. افسردگی یکی از نشانه های این اختلال خُلقی است. احساس افسردگی معمولاً به عنوان اَندوه شناخته می شود و می تواند به دنبال هر رویداد ناخوشایندی ایجاد گردد. غم ناشی از مرگ عزیزان و پایان یک رابطه محبت آمیز منجر به نوعی افسردگی می شود که داغدیدگی یا واکنش سوگ نام دارد. برخی محققان افسردگی و اندوه را دو چیز کاملاً متفاوت می دانند. مثلاً، برخلاف اندوه، اختلال افسردگی به وسیله ی اطمینان بخشی و نصایح مفید دوستان و خانواده تسکین پیدا نمی کند.
دانشمندی به نام «بِک» می گوید؛ نشانه های شناختی افسردگی را می توان در سه حوزه دسته بندی کرد. نخست، نظر منفی نسبت به خود، شامل عزت نفس پایین، احساس های شکست ، حقارت و بی کفایتی ، به دنبال این ها سرزنش کردن خود و احساس گناه، و موضوع بعدی؛ نظر منفی فرد نسبت به آینده شامل اعتقادات بدبینانه و ناامیدانه است و موضوع آخر؛ نظر منفی نسبت به دیگران است.
گردباد سیاه و ناپیدای افسردگی آسمان شهر را پوشانده است. هرچند می گویند افسردگی ژنتیکی است یا همین چیزهایی که گفتم؛ مرگ عزیز یا شکست عاشقی ولی شاید به موضوعی بی توجه هستیم. زندگی در اجتماعی که در آن ناهنجاری های اخلاقی بسیار دیده می شود و آدم ها در تنگناهای اقتصادی روز را به شب می رسانند اگر غیر از این باشد عجب است.
افراد افسرده انگیزه ای برای عمل ندارند و یا اگر داشته باشند نمی توانند انگیزه هایشان را به عمل تبدیل نمایند. افراد افسرده ممکن است روزها پشت سر هم بی حرکت بنشینند. به جایی و نقطه ای خیره بمانند و در حالت های شدیدتر به عدم شروع واکنش از سوی فرد افسرده، فلج ارادی می گویند.
مثلاً فکر کنید من جوان به دنبال کار بخواهم ازدواج کنم و در ذهن خود با خرید خانه و ماشین آینده ای را نقاشی کنم . حتی فرض کنید به کار خوبی هم اشتغال دارم و ماهی کم و زیاد یکی دو میلیون می گیرم. آنوقت با خودم حساب کتاب می کنم که خانه و ماشین بخرم و ازدواج کنم و زندگی خود و خانواده ام را اداره نمایم. هر جور فکر می کنم دخل و خرج جور در نمی آید. این می شود که به کلی ناامید می شوم و به قولی دست و دلم پی کار نمی رود. بعد این هم می شود نشانه های افسردگی!
البته فروید به گونه ای دیگر می گوید. می دانید که این نظریه پرداز، عامل هر آسیب روانی بزرگسالی را در کودکی جستجو می کند. او می گوید؛ افرادی مستعد افسردگی هستند که در گذر از مرحله ی رشد دهانی با شکست مواجه می شوند، زیرا آنان در این مرحله یا بیشتر از حد و یا کمتر از حد ارضاء شده اند. این چنین افرادی در طول زندگی شان برای کسب محبت یا تأیید دیگران وابسته می مانند، و به رویدادهایی که شروع کننده اضطراب ها یا تجارب از دست دادن هستند، آمادگی دارند.
من که هرچه به دوران کودکی خود می اندیشم اوضاع را بهتر از این روزها می بینم. مهر و محبت به همراه زندگی طبیعی، غذای سالم و اجتماع با نشاط. شاید هم اوضاع خوب است و ما بیخودی به خودمان تلقین می کنیم که این گونه نیست. به قول «مارتین سلیگمن» دچار یک «درماندگی آموخته شده» شده ایم.
نظریه درماندگی آموخته شده مارتین سلیگمن می گوید که افسردگی از این امر ناشی می گردد که فرد یاد می گیرد محیط فیزیکی یا اجتماعی خارج از کنترل شخصی او است.
نظریه درماندگی آموخته شده تجدیدنظر شده می گوید که افسردگی ، حاصل سه ذهنیت برای رویدادهای منفی است: وقتی مشکلی پیش می آید با خودمان می گوییم  همه اش «تقصیر من است» ، یا بعد از چند شکست پیاپی می گوییم «تلاشم فایده ندارد» و یا این که با ذهنی پر از منفی برای خودمان معتقد می شویم که «همیشه برای من رخ می دهد». البته می گویند عکس این هم می شود. به این معنی که وقتی مثبت فکر کنیم حال و خُلق ما هم بهتر می شود.
شاید همه ی این چیزها نسبی باشد و آنهایی که به زعم ما افسرده هستند، سالمند و دیگران مریض. یک مناقشه در مورد الگوهای شناختی افسردگی می گوید که ممکن است حق با افراد افسرده باشد و شاید ما اشتباه می کنیم. به عبارت دیگر ، شاید افسردگی یک اختلال نباشد، بلکه برعکس قضیه صادق باشد. فرضیه ی «افسردگی واقعیت گرا» می گوید که ممکن است افراد افسرده واقعاً در ارزیابی جهانشان دقیق تر از آنانی باشند که افسرده نیستند.
همه ی اینها را گفتم که بگویم یا افسرده ایم یا مانیا. افراد مانیایی به سرعت حرکت می کنند ، بلند و سریع صحبت می کنند ، و مکالمه های آنان غالباً پر از مزاح و تلاش هایی برای ابراز وجود است. پرزرق و برق هستند. معمولاً قضاوت آنها ضعیف است و فرد ممکن است به کارهای خطر آفرین اقدام کند که در حالت عادی آن ها را نپذیرد . آنان ممکن است به وسیله اعمال دیگران ناکامی را تجربه نمایند ، زیرا اعمال آنان را سدی در برابر نقشه های خود بدانند.
شاید این که در حرف زدن راه به کسی نمی دهیم و خودمان را عقل کل فرض کرده و در هر حوزه ای صاحب نظریم؛ بروز و ظهور نشانه هایی از مانیایی باشد. نشانه شخص گرفتار مانیا ؛ عزت نفس کاذب یا خود بزرگ بینی است، پرحرفی یا نیاز به ادامه صحبت یک نیاز نفس گیر مانیا است و پرش افکار یا تجربه این که افکار در حال مسابقه با هم دیگرند را نیز مانیا با خود دارد. اشتغال مفرط به فعالیت های دارای خطر و حواس پرتی از دیگر نشانه های این بیماری است.
در راستای این واقعیت برخی یافته های روان شناسان نشان داده اند که ممکن است رفتار مانیایی، نوعی خُلق افسرده در پشت نقاب باشد. نظریه پردازان دیگر معتقدند که «مانیک» حاصل فرآیندهای زیستی خود اصلاحی است. زمانی که فرد افسرده می شود، افسردگی با تبدیل شدن به حالت مغایر، یعنی شادی مفرط ، خاتمه می یابد. شاید بتوان این گونه نتیجه گرفت که یا حرف نمی زنیم یا اگر بگوییم خارج از قاعده است که هر دو بیماری است. سرخوشی ناشی از ناخوشی

هدف دولت الکترونیک؛ خدمات رسانی آسان به مردم است

معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در کاشان:


هدف دولت الکترونیک؛ خدمات رسانی آسان به مردم است


معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: دولت الکترونیک به معنی آن است که کلیه خدمات و اطلاعات به آسانی در دسترس مردم قرار گیرد. هدف آن است که کیفیت استفاده از خدمات و اطلاعات افزایش پیدا کرده و هزینه دسترسی به آن کاهش پیدا کند و بستری برای مشارکت آنان در تصمیم گیری ها فراهم گردد.


جلسه کارگروه فناوری اطلاعات و توسعه دولت الکترونیک شهرستان کاشان با حضور دکتر سعید قربانی معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ، مهندس فاضل از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ، مدیران ارشد شهرستان و مدیران ITدستگاههای اداری در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد.


در این جلسه دکتر سعید قربانی گفت:  باید کاری کنیم که تولید کاغذ در مکاتبات به صفر برسد. هر خدمتی را که باید به مردم ارائه بدهیم از طریق الکترونیکی باشد. در این صورت ترافیک را کم کرده ایم. هزینه ها را کاهش داده ایم و شاهد رضایت مندی شهروندان خواهیم بود.


وی افزود: نکته دیگر در این خصوص آن است که بسترهای دولت الکترونیک و فناوری اطلاعات باعث می شود تا خدمات را در دورترین روستاها در اختیار مردم قرار دهیم. برای این کار لازم است زیرساخت ها در همه ی نقاط شهرستان فراهم گردد. اقدامات خوبی انجام شده ولی تا رسیدن به شرایط مطلوب نیاز به تلاش بیشتر داریم.


قربانی به دیگر اهداف تحقق دولت الکترونیک اشاره کرد و یادآور شد: با اجرایی شدن کامل دولت الکترونیک رابطه دولت و ملت اصلاح می گردد. دولت باید پاسخگو باشد. مردم لازم است در توسعه و پیشرفت منطقه و شهر ضمن این که مشارکت دارند در تصمیم ها مشارکت داشته باشند و همه این ها به وسیله دولت الکترونیک فراهم می گردد.


معاون فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تأکید کرد: این که ادارات از طریق بسترهای الکترونیک باهم ارتباط داشته باشند و هچنین ارتباط بین استانی نیز تسهیل گردد فی النفسه ارزش نیست بلکه همه این کارها برای آن است که با خدمات رسانی ساده و روان، رضایت شهروندان فراهم گردد و این هدف تحقق دولت الکترونیک می باشد.


وی افزود: اکنون در عصری زندگی می کنیم که توسعه و پیشرفت مبتنی بر دسترسی آسان به اطلاعات و استفاده درست و بهینه از آن با عنوان فناوری اطلاعات می باشد.


دکتر قربانی تأکید کرد: استعداد لازم برای تولید ایده و تبدیل آن به محصول وجود دارد. این ظرفیت در قالب تولید نرم افزار محقق گشته است و در خصوص تولید سخت افزار نیز بایستی به جوانان میدان داده شود و به آنان اعتماد کنیم. برای این که به جوانان اعتماد کنیم و هزینه آن را بپردازیم و البته باید بدانیم این یک هزینه نیست بلکه یک سرمایه گذاری لازم است.


این مقام مسئول اظهار داشت: دغدغه نظام آن است که از ظرفیت ICT برای اشتغالزایی ، محرومیت زدایی و اضافه کردن درآمد ناخالص ملی و خدمات رسانی آسان به مردم استفاده شود ولی متأسفانه در این خصوص نسبت به سایر کشورهای مشابه در جایگاه مناسبی قرار نداریم.


وی تصریح کرد: وقتی وضعیت خود را با دیگر کشورها مقایسه می کنیم می بینیم سهم درآمد ناخالص ملی در استفاده از ظرفیت های ICT در کشورهای مشابه و همجوار بالای 7 و 8 درصد است. این رقم برای ژاپن 15 درصد است در حالی که برای ما کمتر از دو درصد می باشد. در حالی که در چشم اندازه متعهد شده ایم که به 2 برسیم که با این شرایط دیگر کشورها گوی سبقت را از ما ربوده اند.


دکتر قربانی گفت : اکنون بحث اصلی در حوزه ICT در دنیا،  دولت موبایل است. این بدان معنی است که کلیه خدمات را از طریق موبایل به شهروندان ارائه کنیم. ضریب نفوذ موبایل در کشورهای آمریکا و اروپایی به 100 درصد رسیده است. در ایران نیز از ضریب نفوذ بالایی برخوردار است و لازم است از این ظرفیت برای ارتقاء خدمات رسانی به مردم بهره برداری بنماییم.


در ابتدای جلسه معاون برنامه ریزی، اداری و مالی فرمانداری کاشان به اقدامات انجام شده در خصوص اقدامات انجام شده برای تحقق دولت الکترونیک در کاشان پرداخت و گفت: اقدامات انجام شده در راستای سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری در برنامه ششم توسعه می باشد.


مهندس محسن فخری افزود: هدف از دولت الکترونیک ؛ ایجاد تعادل در خدمات رسانی، افزایش بهره وری و استفاده حداکثری از ظرفیت های موجود کشور برای خدمات رسانی مطلوب به مردم و افزایش رضایت مندی شهروندان می باشد.


وی تصریح کرد: تهیه برنامه جامع ICT  شهرستان(ICT Master plan) با محوریت کارگروه فناوری اطلاعات فرمانداری و مشارکت دانشگاههای شهرستان یکی از برنامه های این کارگروه می باشد.


فخری تأکید کرد: طبق سیاست های ابلاغی و برنامه ریزی کارگروه؛ کلیه ادارت شهرستان موظف هستند تا پایان سال جاری همه خدماتی را که از طریق الکترونیکی قابل ارائه برای مردم می باشد شناسایی نموده و از طریق پورتال سازمانی خود در اختیار همشهریان قرار دهند.


معاون برنامه ریزی، اداری و مالی فرمانداری کاشان تصریح کرد: همه ی اقدامات انجام شده در راستای خدمات رسانی مطلوب به مردم و افزایش رضایت مندی شهروندان می باشد.


امنیت و آرامش جامعه حاصل زحمات نیروی انتظامی است

فرماندار کاشان در مراسم صبحگاه مشترک نیروی انتظامی


امنیت و آرامش جامعه حاصل زحمات نیروی انتظامی است


سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم صبحگاه مشترک در هفته نیروی انتظامی که در ستاد نیروی انتظامی شهرستان کاشان برگزار شد گفت: نیروی انتظامی مایه اقتدار ملی است و امنیت و آرامش امروز جامعه حاصل تلاش و زحمات نیروی انتظامی است.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: نیروی انتظامی ایران اسلامی از اقتدار و صلابت بسیار بالایی برخوردار است و این موضوع باعث افزایش امنیت عمومی در عرصه‌های مختلف شده است.


وی تصریح کرد: وجود رهبری در رأس نیروهای نظامی و انتظامی به عنوان رهبر و فرمانده کل قوا برای ملت ایران و مدافعان امنیت کشور یک ویژگی و امتیاز منحصر به فرد می باشد که باعث شده تا کشور در مخاطرات ملی و بین المللی و بزنگاه های سرنوشت ساز تاریخی به سلامت عبور کند.


مومنیان خدمت در نیروی انتظامی را عبادت دانست و گفت: مجاهدت و از خودگذشتگی فرزندان این مرز و بوم در نیرو انتظامی باعث شده تا امنیت و آسایش جامعه تأمین گشته و قطعاً در بستری از امنیت است که کسب و کار رونق گرفته و زمینه های رشد و تعالی جوانان فراهم می گردد.


وی کنترل ناهنجاری ها و برخورد با مفاسد را از دیگر مأموریت های نیروی انتظامی ذکر کرد و یادآور شد: نیروی انتظامی ضمن انجام مأموریت های تعریف شده خود توانسته است در کنار مردم به مردم خدمت رسانی نموده و قطعاً می توان گفت تجلی بارز شعار سال که همدلی و همزبانی دولت ، ملت و آحاد مردم است در عملکرد نیروی انتظامی به خوبی دیده می شود.



استقرار پایگاه امداد هوایی در مراسم قالیشویان



برای نخستین بار پایگاه امداد هوایی با هماهنگی های انجام شده بین اورژانس کاشان ، مدیریت بحران شهرستان و دانشگاه علوم پزشکی استان قم در مراسم قالیشویان مستقر شد تا مباحث امدادی این مراسم بزرگ را پشتیبانی نماید.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان با بیان این خبر گفت: شکوه مراسم قالیشویان که هر ساله در هفته دوم و سوم مهرماه در مشهد اردهال کاشان برگزار می شود ایجاب می کند تا کلیه مباحث این خیل عظیم زوار مشتاق به نحو شایسته مدیریت شود و استقرار این پایگاه در روز مراسم بر اساس این نگرش است.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: در این مراسم، بالگرد امدادی استان قم بعنوان نزدیک ترین پایگاه امداد هوایی با آمادگی کامل در پایگاه امداد هوایی مشهد اردهال مستقر شد .


وی یادآور شد: با استقرار پایگاه امداد هوایی در منطقه این فرصت در اختیار امدادگران قرار می گیرد تا برای انتقال مصدوم در کمترین زمان ممکن و بیشترین تعداد اقدام نمایند به نحوی که امکان انتقال همزمان 6 مصدوم فراهم می گردد.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان گفت: زمان انتقال مصدوم از این پایگاه امداد هوایی به مرکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی کاشان و یا دانشگاه علوم پزشکی قم کمتر از 20 دقیقه می باشد و قطعاً کاهش زمان انتقال با توجه به ترافیک ایجاد شده در روز مراسم امری ضروری و حیاتی می باشد.


دکتر مومنیان تصریح کرد: ستاد برگزاری مراسم قالیشویان از ماهها پیش تلاش کرده اند با بررسی همه جوانب برگزاری با شکوه این مراسم مشکلات احتمالی را مرتفع نموده و شرایطی فراهم کنند تا عزاداران و زوار با شرایط مناسب به آستان مقدس مشرف شده و از برکات معنوی این فضای روحانی بهره مند گردند.


وی افزود: از دیگر اقدامات انجام شده  ایجاد کنارگذر مشهد اردهال می باشد که به خوبی توانست بار ترافیکی که متوجه اطراف آستان بود کاهش داده و رفت و آمد زائرین حضرت علی ابن امام محمد باقر علیه السلام را تسهیل نماید.


 


پرواز روح در آسمان تن

بررسی نظریه های دانشمندان و فلاسفه ی اسلامی درباره ی «قوای نفس»


روح قبل از وجود بدن، هست یا نیست؛ موضوعی است که تاریخ علم به قدمت خود ، راجع به آن کلنجار  رفته و ره به جایی نبرده است.  ارسطو می گوید روح صورت بدن است و روح قبل از بدن وجود نداشته و پیش از حلول در جسم معرفتی نیندوخته است ولی افلاطون نظر دیگری دارد. او می گوید روح زمانی داخل جسد می شود که از معارف «عالم مُثُل» پر شده است.


می خواهیم راجع به «روح» نظر بدهیم. یا بررسی کنیم. آن هم از ظرف بسته و محدود به نام «عقل بشری». مثل این است که جنین در شکم مادر برای دنیای خارج بیندیشد. مانع اصلی این است. بررسی چیزی که فراتر از درک و فهم ما است. ولی می توانیم گمان و خیال خود را به کار گرفته و رنگ و آب فلسفی و منطقی به آن بدهیم.


طبق نظر افلاطون روح در عالم مٌثٌل در حال کسب معرفت است. به قولی در آسمان ها می چرخد تا جنینی تشکیل گردد و در بدن آن حلول پیدا نماید. اگر چنین چیزی باشد یعنی روح در حال کامل شدن است. یک جریان پیوسته است و بدن بازیچه آن می شود.


در این میان  پای ابزار دیگری به میان می آید. قلب. غزالی درباره ی وحدت تمام قوای نفسانی و ارتباط آنها با یکدیگر، از کانونی به نام «قلب» یاد می کند؛ قلبی که در سطح تشبیه او، در وسط و مرکز مملکت وجود انسان قرار گرفته است و مانند پادشاه در کشور خود است.


نمی دانم این قلب با آن قلب که وسط سینه ما خون را پمپاژ می کند یکی است یا آن چیز دیگری است. یا آن چیزی که حس عشق را به ما می دهد ، کاجی شکلی که تیری از وسط آن گذشته است. می دانیم قوای مختلف داریم. بعضی احساس است و بعضی از نتایج احساس ، ذهنیاتی درست می کنند و تصوراتی حاصل می شود. کندی قوای نفس را به ترتیب قوای حاسّه ، قوی متوسطه و قوای عاقله طبقه بندی کرده است.


قوای حاسّه که آلت های این قوّه، همان اعضای حواس پنجگانه (باصره، سامعه، لامسه ، ذائقه و شامّه ) است. قوه متوسطه که یکی از انواع آن ، قوّه ی مصوّره است. قوّه حافظه از دیگر قوای متوسطه به شمار می رود. قوه غضبیه و شهویه نیز از جمله قوایی است که کندی از آنها نام برده و بر روی هم هر دو قوّه ی «غلبیه» نامیده می شود. قوّه ی غلبیه نقش برانگیختگی در آدمی را ایفا می کند. و قوای عاقله؛ قوّه ای است صور اشیاء را مجرّد از هیأت آنها درک می کند.


پای عقل که وسط می آید ، صدای قلب کوتاه تر می شود. بشر مستمسک چیزی شده است که به آن عقل می گوید. ولی تا چه حد حرف های این عقل در ظرف دنیایی ما صادق است این هم چیزی است که فرای ذهن زمینی ماست.


فارابی عقل ارسطویی را به چهار مرحله تقسیم کرده ؛ مرحله عقل هیولایی یا عقل بالقوه ، عقل بالفعل یا عقل بالملکه، عقل مستفاد و عقل فعّال.  طبق دیدگاه فارابی عقل هیولایی عبارت از نیرویی در نفس است، که از آن در امر انتزاع ماهیّت امور استمداد می شود.


فارابی می گوید عقل فعّال صورتی است مفارق و مجرّد از مادّه ، که اساساً نه در مادّه بوده است و نه در مادّه خواهد بود. فارابی از این عقل به «روح الامین» تعبیر می کند.


عقل فعال که به جهتی عبارت از همان عقل بالفعل است با عقل مستفاد همگون است، ولیکن عقل فعال حقیقتی است خارج از نفس و در فلک قمر جای دارد و شبیه آفتابی است که الوان و رنگ های مختلف را از حالت «بالقوّه» به مرحله ی «فعلیّت» می رساند.


ابن سینا از معدود حکیمانی است که در خصوص عقل، آرای مبسوطی دارد. این حکیم عقل گرای در یک تقسیم بندی کلّی عقل را به دو گونه تقسیم کرده است:  عقل نظری یا قوّه ی عالمه و عقل عملی یا قوّه ی عامله


حکیم برای عقل مراتبی را قایل شده است که عبارتند از 1- عقل هیولایی، 2- عقل بالملکه ، 3- عقل بالفعل ، 4- عقل مستفاد ، 5-   عقل فعال و 6- عقل قدسی


عقل نظری در مرتبه ی ابتدایی خود که هنوز هیچ نقشی را نپذیرفته است ولی استعداد قبولی هر نقش معنوی یا معقولی را دارد «عقل هیولایی» نامیده می شود. این مرتبه از عقل را از آن جهت «هیولایی» می گویند، که به هیولای نخستین که به ذات خود به هیچ یک از صور مصور نیست و برای هر نوع شکل پذیری استعداد و قابلیت دارد تشبیه شده است.


روح قبل از بدن هست یا نیست. نفس چیست. نقش قوای نفسانی در روح چه می باشد. روح بسیط است یا مرکب. روح مسیر تکامل را در طول زمان طی می کند یا فرد بعد از وجود با روحی قرین می شود و اوست که صعود و نزول روح خود را به تماشا می نشیند. خوب و بد انسان از چه نشأت می گیرد و نقش اختیار در این در چه حد است. پرسش هایی که برای پاسخ دادن به آن نیاز به مطالعه ، بررسی و تحقیق بیشتر است. 



پیشرفت صنعتی ایران مشهود است

مشاور ارشد صنعتی نخست وزیر ایتالیا در دیدار با فرماندار کاشان مطرح کرد:


پیشرفت صنعتی ایران مشهود است


سرپرست فرمانداری کاشان در دیدار مشاور نخست وزیر ایتالیا گفت: ایران در یکی از طلایی ترین نقاط جغرافیایی منطقه واقع شده است و از اینرو توانسته نقش اثرگذاری در معادلات بین المللی ایفا نماید.


دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: اشتراکات فرهنگی اجتماعی ایران و ایتالیا باعث شده ارتباط و تعامل مناسبی در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بین دو کشور ایجاد گردد.


وی تصریح کرد: مواضع سیاسی ایران بعد از برجام توسط رئیس جمهور ایران در سازمان ملل متحد به دنیا اعلام گردید و برنامه ریزی در حوزه های مختلف بر این اساس پیش بینی و در حال تدوین و پیگیری می باشد.


سرپرست فرمانداری کاشان گفت: الحمدالله منطقه کاشان از زیرساخت های مناسبی برخوردار است و اولویت های شهرستان با توجه به مخاطراتی که از ناحیه بحران آب متوجه کشور می باشد سرمایه گذاری بر دو محور صنایع های تک و دانش بنیان و صنعت گردشگری می باشد.


مومنیان افزود: مدیریت شهرستان آمادگی دارد در حوزه هایی که اولویت منطقه است سرمایه گذاری های مشترکی با دیگر کشورها داشته باشد.


مشاور ارشد نخست وزیر ایتالیا در این دیدار گفت: روابط ایران و ایتالیا در دوران تحریم ضعیف شد ولی هیچگاه برخلاف بعضی از کشورها قطع نشد و این ارتباط در حوزه های کشاورزی و صنعت بین دو کشور ادامه پیدا کرد.


آنجلو ترومبونی افزود: اکنون وارد مرحله جدیدی شده ایم. برای ما روابط با ایران بسیار مهم است. و منتظر هستیم تا وضعیت بعد از برجام تثبیت گشته تا مرحله جدیدی از همکاری های خود را در حوزه ها مختلف تداوم بخشیم.


وی افزود: تمام اروپا در انتظار آن است تا وضعیت بعد از برجام مشخص شود تا بر اساس آن برنامه ریزی های دقیق تری در ارتباط و تعامل در حوزه های مختلف با ایران داشته باشند.


آنجلو ترومبونی گفت: سیاست ایتالیا آن است که ایران باید در مناسبت اجتماعی و مسائل بین الملل از حق برابر و تصمیم گیری برابر برخوردار باشد.


مشاور ارشد نخست وزیر ایتالیا افزود: ما اعتقاد داریم که نقش ایران در صلح و آرامش منطقه حائز اهمیت است و می تواند در برطرف شدن تنش ها نقش قابل توجهی داشته باشد.


وی در خصوص کاشان گفت: درباره کاشان مطالبی خوانده ام. در کاشان منطقه ای بنام سیلک وجود دارد که قدمتی دیرینه دارد که بیش از 5000 هزار سال قبل از میلاد بر می گردد و می توان گفت تمدن ایتالیا و روم با تمدن ایران در زمان های گذشته اشتراکاتی داشته و این باعث شده است که به هم نزدیک شده و تعامل خوبی داشته باشند.


آنجلو ترومبونی افزود: اول اگوست سال جاری وزیر صنایع ایتالیا با هیئت همراه به ایران آمدند و قرار است وزیر صنایع ایران و هیئت همراه هفته آینده به ایتالیا سفر کنند و این به معنی آن است که دو طرف در حال بررسی این موضوع هستند که بتوانند همکاری گسترده ای را برنامه ریزی نمایند.


مشاور ارشد صنعتی و بین المللی نخست وزیر ایتالیا گفت: هدف از سفر من به ایران آن است تا وضعیت صنعتی ایران را بررسی نموده تا بتوانیم در خصوص سفر هیئت بلندپایه ای که قرار است 50 روز دیگر با حضور وزیر صنایع و امور خارجه ایتالیا به همراه صاحبان صنایع به ایران بیایند در خصوص همکاری های مشترک و به صورت هدفمند برنامه ریزی مناسبی داشته باشیم.


مسئول کمیته صنعتی حزب حاکم ایتالیا افزود: اشتباه اروپا در خصوص ایران آن است که تصور می کرد با وجود تحریم ها ایران ضعیف خواهد شد ولی وقتی صنایع ایران را بررسی می کنیم می بینیم که تحریم ها باعث شکوفایی صنعت ایران شده و عاملی بوده که ایرانی ها با کمک ظرفیت و قابلیت ها داخلی ، دانش مورد نیاز خود را بدست آورده و با خلاقیتی که دارند از آن به بهترین نحو استفاد نمایند.


 



مدرسه سازی والاترین جلوه باقیات و صالحات

فرماندار در مراسم افتتاح مدرسه خاتم الانبیا در فین بزرگ


مدرسه سازی والاترین جلوه باقیات و صالحات است


مدرسه سازی والاترین جلوه باقیات و صالحات است . وجود مدرسه های با شکوه و متعدد خیرساز در شهرستان کاشان نشان از آن دارد که خیرین نسبت به این موضوع توجه ویژه دارند.


دکتر حمیدرضا مومنیان در مراسم افتتاح مدرسه خیرساز خاتم الانبیا با بیان این مطلب گفت: فرهنگ و آموزش ؛ پایه و بستر پیشرفت و توسعه جوامع است و مفتخریم در شهر و منطقه ای زندگی می کنیم که از حوزه های غنی فرهنگی و تمدنی است.


سرپرست فرمانداری کاشان افزود: یکی از ویژگی های این فرهنگ غنی ، حضور و مشارکت مردم و خیرین در مناسبت های اجتماعی است که نقش فعال و اثرگذار آنان مشهود است.


وی خیرین را از جمله سرمایه های اجتماعی جامعه ذکر کرد و گفت: ارزش سرمایه های اجتماعی بسیار بالاتر و والاتر از منابع مالی است و باید گفت کاشان گنجینه ی فاخری از این سرمایه مردمی و اجتماعی را دارد.


دکتر مومنیان معلم و دانش آموز را دو رکن اساسی آموزش و پرورش نام برد و تأکید کرد: روشن است که مسیر پیشرفت کشور به دست دانش آموزانی است که اکنون در این کلاس ها آموزش می بینند و شایسته است از ظرفیت دانش آموزان بعنوان افرادی هوشمند برای پیشبرد جامعه استفاده کنیم.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان افزود: آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد پایه و تخصصی در تربیت جامعه مطرح است و نقش معلم هدایت ، آگهی بخشی و روشنگری است و این نقش از نصیحت کردن صرف خارج شده است.


وی تصریح کرد: وجود فناوری های روز و تسهیل و تسریع در ارتباطات باعث شده است امکانات بسیاری به صورت آنلاین در اختیار دانش آموزش قرار گیرد که لازم است از این قابلیت برای کوتاه کردن زمان آموزش و رشد و بالندگی روز افزون دانش آموزان بهره برد و تهدید ها را به فرصت تبدیل نمود.


مومنیان تأکید کرد: اگر دانش آموز ایرانی در یک نظام آموزشی درست و در یک محیط با ابزار مناسب و لازم آموزش ببنید نتایج آن ارزنده و در خور تأمل است و نقش معلم و مربی در این خصوص یک نقش محوری ، کلیدی و با اهمیت است.


وی افزود: باید بپذیریم دانش آموزان در استفاده از تکنولوژی ها جلوتر هستند. از اینرو لازم است معلم دانش و سطح مطالعه خود را ارتقاء بخشیده و به روز کند. باید دانش خود را به سطحی برسانیم که استفاده صحیح از ابزارها را به دانش آموزان آموزش داده و البته بخش عمده ای از این مسئولیت بر دوش مدیران فرهنگی و سیاسی جامعه است.


سرپرست فرمانداری کاشان با تأکید بر عزم جدی فرمانداری کاشان در حمایت از آموزش و پرورش گفت: حمایت از آموزش و پرورش هم به عنوان یک وظیفه انسانی و همچنین حاکمیتی در دستور کار فرمانداری کاشان است و آمادگی داریم ظرفیت مجموعه سیاسی و مدیریتی شهر را برای تحقق اهداف تعریف شده آموزش و پرورش در جهت تعالی و پیشرفت جامعه قرار دهیم.

نامه یک دانش آموز به رئیس جمهور

نامه یک دانش آموز به رئیس جمهور
به نام خدا
جناب رئیس جمهور محترم
از شما متشکرم که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید تا گفتگو کنیم و غم انباشته شده در دلمان را برایتان بگوییم.
آقا، امروز که روز اول مهر بود همکلاسی من هم برایتان نامه نوشت. او خیلی با ما فرق می کند. به قول مادرم؛ از ما بهتران است. حتی قیافه اش هم از ما خوشگل تر است. حال و روزشان هم بهتر است. همه ی تابستان که من کنار پدر و مادرم کار می کردم او به همراه پدر و مادرش به سفر رفته بود. می گفت آن طرف آب هم رفته اند. نمی دانم آن طرف آب کجاست ولی حتما بهتر از این جاست که تا وقت به دست می آورند به آنجا پرواز می کنند.
هم کلاسی ام می گفت برای شما نوشته؛ نباید گول کدخدا را بخوریم. می گفت خدا روزی می رساند. می گفت خدا شریک ندارد که به خاطر روزی سراغ کدخدا برویم.
راست می گوید. چون همیشه غذاهای خوب می خورند ولی نمی دانم چرا وضع ما خوب نیست. شاید خدا ما را فراموش کرده است. خیلی از روزها غذا نداریم بخوریم. دیشب مادرمان پیاز سرخ کرد تا با نان بخوریم.
وقتی از هم کلاسی ام می پرسم روزی شما از کجا می آید ، صحبت پدرش را برایمان نقل می کند. می گوید؛ نان ما در تحریم است ولی من سر در نمی آورم. مگر تحریم سفره است که سر آن بنشینم و صبحانه ، ناهار و شام بخوریم.
دیروز که مادرمان به دکتر رفته بود می گفتند دارویش به خاطر تحریم نایاب است. کارتان نباشد. می گویند مادرم مریضی بد گرفته است. دارویش هم در تحریم گیر کرده است. من که سر در نمی آورم. نان پدر رفیقم در تحریم باشد ولی داروی مادرم در تحریم نباشد. مگر تحریم هم بین آدم ها فرق می گذارد.
آقای رئیس جمهور؛ پیش خور یعنی چه؟ وقتی به پدرمان می گویم چرا پول به دست نمی آورد. می گوید وضعیت بازار خوب نیست. پول در بازار نیست. قبلی ها نفت را پیش خور کرده اند. می گوید در دوره های قبل پول چاپ می کردند و به مردم می دادند. مگر شما دستگاه چاپ ندارید که پول چاپ کنید. چرا به فکر مردم نیستید؟
اصلاً مگر نفت را هم می شود پیش خور کرد. مگر نفت خوردنی است. پدرمان می گوید. نفتی که به خارجی ها فروخته ایم تا سال ها بعد با چاپ پول بی پشتوانه پیش خور کرده اند. پدرمان می گوید حالا شما باید بدهی های قبلی را صاف کنید.
آقای رئیس جمهور. پدر هم کلاسی من گفته است وقتی قافیه برایشان تنگ شود به صحرای کربلا می زنند. من که منظور حرف آنها را نمی فهمم ولی اگر خدای ناکرده مشکلی پیش آمد و دشمنی خواست خاک ما را تهدید کند روی ما حساب کنید. ببخشید که خیلی بلد نیستیم حرف بزنم ولی مطمئن باشید هر کاری از دستم بربیاید برایتان انجام می دهم.



«دیوار» ژان پل سارتر

«دیوار» ژان پل سارتر
شما را نمی دانم. خودم که تو هواپیما نشستم بخشی از این حس را داشتم که «پابلو» در کتاب «دیوار» ژان پل سارتر روایت می کند. «صادق هدایت» با نثر روان ترجمه کرده است. وقتی آن را می خوانیم تا آخر داستان میخکوب می شویم. شوخی نیست. فردا صبح قرار است اعدام بشوی. داغی گلوله ها را از همین الان روی بدنتان احساس می کنید. نمی دانم نویسنده چنین شرایطی را تجربه کرده که به خوبی به تصویر می کشد یا واقعاً هنرمندی است که «دیوار» را ندیده پدید آورده است.
هر چی هم آدم شجاع باشد و جوان؛ وقتی بگویند فردا قرار است بمیری یک دفعه پیر می شوی. دور از جان ، رنگ مرگ در صورتت پاشیده می شود. این موضوع در تعبیر «پابلو» از چهره «ژوان» آمده است که ؛ «سه روز پیش بچه ی ترگل و ورگل و دلربایی بود اما حالا به ریخت کهنه مخنثی درآمده بود و تصور می کردم اگر هم ولش کنند هرگز دوباره جوان نخواهد شد.»
ترس مرگ در یک شب دلهره آور و سرد باعث می شود که کنترل خودت را از تن و جسم از دست بدهی و گرم شوی در حالی که هوا به شدت سرد است. راوی از وضعیت خودش می گوید: « ناگهان ملتفت شدم. دستم را به صورتم مالیدم دیدم غرق عرق شده ام. درین سردابه. چله زمستان، در میان جریان هوا، عرق می ریختم. دستم را در موی سرم که از عرق به هم چسبیده بود فرو بردم. همچنین ملتفت شدم که پیرهنم تر و به تنم چسبیده است: اقلاً یک ساعت بود که عرق می ریختم و هیچ حس نمی کردم.»
از ترس به خود می شاشی و بدتر از همه نمی فهمی شاشیده ای. این را در تعرض «ژوان» به «پابلو» می بینیم؛ از جا در رفت و گفت: «راست نیست. من نمی شاشم. من چیزی را حس نمی کنم.»
با چشم های تن می دیدم و با گوش هایش می شنیدم اما آن جسم دیگر من نبودم. جسمم به تنهایی عرق می ریخت و می لرزید و من آن را نمی شناختم. من مجبور بودم آن را لمس بکنم و نگاه بکنم برای این که از حال آن خبردار باشم، مثل این که تن دیگری بود.
لحظه به لحظه که شب به سحر می رسد ؛ چشم های محکومین کم سو و کم سوتر می گردد. و جان زودتر از موعد از پاها به در می رود و وقتی محکوم را به سمت میدان تیر می برند نای رفتن ندارد و ناچارند زیر کولش را گرفته تا به دیوار برسانند. دیواری که پشت به متهم و روی به ماموران دارد.
«دیوار» ژان پل سارتر روایت بیم و امید است که یک موضوع هولناک را به زیبایی ترسیم می کند و شاید با زبان بی زبانی می گوید همه چیز ممکن است. بی گناهی تیرآجین شود و گناهکاری جان سالم از مهلکه به در برد.

جلای روح در تنگنای تن


مروری بر آراء و عقاید فلاسفه ی اسلامی درباره ی نفس


تا حالا شده سنگینی یک کوه را روی دوش تون احساس کنید. آن وقت درد توی تمام عضلات و استخوان هاتون زوزه می کشد و نمی توانید قدم از قدم بر دارید؛ پاهاتون همراهی نمی کند و فکر و ذهن تون از کار می افتد. این ها مشکلات روح است که تن شما را مچاله کرده و یا سختی کار است که اینگونه فکر و ذهن ما را درمانده نموده است.


همه ما در زندگی روزمره به نوعی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنیم. میشود گفت زندگی آرامی نداریم. قوانین خوبی نداریم. قواعد اجتماعی به گونه ای نیست که ما را اغنا کند و بوروکراسی اداری زندگی راحت و ساده ای برایمان رقم نمی زند و همه این ها باعث می شود که احساس خوبی نداشته باشیم. با این وجود بعضی ها ترجیح می دهند خیلی خودشان را به دردسر نیندازند. به قول معروف سری که درد نمی کند دستمالش نمی بندند. داشتن یک زندگی روتین می تواند تنش ها را حداقل کند و البته معدودی از افراد هم خودشان برای خودشان قصه درست می کنند.


ذهن و جسم نقطه تلاقی این تضادهاست. وقتی جسم در آرامش نیست روانمان در عذاب است و وقتی روان ناکوک است جسم در تقلاست. ابن سینا نفس و بدن را لازم و ملزوم می داند و معتقد است که تغییراتی که در هر یک از این دو قسمت یا جنبه ی دیگر را بی خبر نمی گذارد ؛ و شدیداً روی آن اثر می گذارد. و این همان چیزی است که در روان شناسی جدید، از آن با اصطلاح «پسیکوفیزیک» یا «روان تنی» یاد می شود.


نکته ی دیگری که ذکر آن بجاست این که گروهی از فلاسفه ی قدیم یونان، همچون فیثاغورث، افلاطون، و از متأخرین، مانند ، دکارت و بسیاری دیگر از حکما، نفس و بدن را دو ماهیّت متمایز و غیرمتجانس پنداشته و در واقع بدن را زندان و قفس نفس انگاشته اند، نفسی که در تعارض با بدن می کوشد از این زندان بگریزد و رها شود. ابن سینا با طرح مسئله ی «اتّحاد نفس و بدن» کوشیده است این مشکل را از میان بردارد.


وی می گوید، نفس و بدن دو ماهیّت متمایز از هم نیستند، بلکه جوهر واقعی، همان نفس است که بدن را حقیقت می بخشد و به حرکت در می آورد. وی این گونه استدلال می کند که نفس جوهر است نه عَرَض؛ زیرا اگر نفس عرض بود با جدا شدن آن از بدن، صورت نوعی (شکل و هیأت انسانی) از دست نمی رفت؛ در صورتی که برعکس ، هنگامی که حیوان یا انسان از نعمت حیات محروم شود فوراً به صورت لاشه در می آید.


بنابراین ، می توان چنین نتیجه گرفت که کالبد و تن در سایه ی وجود جان در این کالبد به درجه ی استکمال و تمامیّت می رسد، و نقصان در آن راه نمی یابد؛ و به همین سبب گاهی از نفس به کمال تعبیر کرده اند.


چنان که می دانیم ارسطو معتقد به ارتباط و پیوند جوهری و ماهوی و ذاتی میان نفس و بدن بوده است؛ زیرا نفس و بدن از نظر ارسطو برابر با یک حقیقت واحدی است که عبارت از «انسان» است. چنین نظریّه ای را جز عده ی کمی از فلاسفه و دانشمندان اسلامی نپذیرفته اند.


ابن سینا می گوید: ارتباط نفس و بدن، مثل رابطه ی زندانی و زندان نیست؛ بلکه یک شوق طبیعی این دو را به هم پیوند می دهد.


وقتی نسبت به کاربرد دو واژه «جسم» و «روح» کمی اغماض کنیم و تعابیر روزمره و نزدیک به ذهن را به کار ببریم می توانیم بگوییم وقتی جسم در سختی است. روح اوج می گیرد. وقتی مسئولانه و دواطلبانه بپذیریم تا در سختی خود خواسته قرار گیریم بدان معنی است که قدم در راهی گذاشته ایم که به وسیع شدن روحمان کمک کرده است و این بیم و امید و رنج و شوق دری به سوی ارتقاء روحی و توسعه شخصیتی فرد است.


ابن سینا نفس را مبدأ حرکت و کمال آلی می داند و آن را در کشور تن حاکم و فرمانروا می شناسد. بدین ترتیب همه ی حرکات بدن، چیزی جز نفس نمی تواند باشد.


حکیم در این بحث تا آنجا پیش رفته است که می گوید: نکته ی قابل ذکر این که تصرف و تأثیر نفس، تنها محدود به بدنی نیست که نفس در آن قرار گرفته است، بلکه از آنجا که نفس ها ذاتاً یکی اند، بنابراین، امکان دارد که نفس در بدنی هم که متعلّق به آن نیست تصرف کند و در آن وارد شود.


حکیم همچنین عقیده دارد که اگر نفس از علایق مادّی به دور مانده و در طبقه ی نفوس قوّیه آفریده شده باشد تأثیرش از اختصاص به بدن های مادّی تجاوز می کند و می تواند طبایع دیگر را تحت تأثیر خود بگیرد و آنها را قویتر کند.


ابن سینا می افزاید که با نشاط نفس، جسم نیز شاداب و سرخوش است و اگر نفس مکدّر باشد بدن نیز به تبع آن بیمار می شود.


با این استدلال نفوذ مردان معنوی در توده مردم قابل توجیه می شود. آنان خود را از دغدغه های مادی به دور نگاه داشته و نفس خود را تقویت نموده اند. خواه ناخواه تأثیر روح آنان از بدن مادی خود فراتر رفته و می توانند جماعتی را با فکر و ذهن خود همراه کنند.


غزالی هرچند اساساً در تعریف نفس، از ابن سینا و در نهایت از ارسطو پیروی کرده است، امّا در عین حال عقیده ی ارسطو را که ضمن آن که نفس را «صورت» جسم می داند مردود می شمارد.


غزالی در توجیه این مطلب می گوید: مقصود ما از «نفس» آن قوّه که طالب غذاست یا آن قوّه ای که محرّک شهوت و غضب است و یا آن قوّه ای که در قلب ساکن است و مولّد حیات و رساننده ی حسّ و حرکت است نیست؛ زیرا کلّیه ی این امور نمودهای روح حیوانی است، بلکه منظور ما از نفس، جوهر کاملی است که کاری جز تذکر و حفظ و تمییز و رویت ندارد.


نفس ، جزئیات را از طریق حوّاس پنجگانه و کلّیات را توسط مشاعر عقلی، درک می کند. گرچه انسان از لحاظ حوّاس با حیوان شریک است ولی از حیث مشاعر عقلی با حیوان تفاوت دارد.


 از نظر غزالی روح با چنین مفهومی دارای تمام صفات و خصوصیّات نفس ناطقه است. از این رو، در توصیف آن می گوید: این روح، نه جسم است و نه عَرَض، بلکه جوهری است ثابت و لایزال که فساد و اضمحلال و فنا و مرگ بدان راه ندارد. این روح از بدن جدا می شود و در انتظار بازگشت به آن به سر می رود و صلاح و فساد بدن از ناحیه ی اوست.


از ارتباط متقابل جسم و روح که بگذریم حادث یا قدیم بودن آن هم بحثی است که بین فلاسفه و دانشمندان مطرح و مورد بحث قرار گرفته است. روح با بسته شدن نطفه یا کمی بعد از آن به وجود می آید تا در بدن نوزاد زندگی را به ارمغان آورد و یا قدیمی است. در آسمان ها در پرواز است و هر دم سری به خانه ای می زند تا در وجود نوزادی چشم والدین را روشن کند، تا زمان فوت همراهی اش کند و بعد از آن باز آسمان را وعده نوازش با پرواز خود دهد. یک روح است یا هزاران؟ قدیمی است یا جدید؟ ماندگار است یا تمام می شود و نو به نو چرخه زندگی را به جریان می اندازد.


باید گفت که متفکران و فلاسفه ی اسلامی درباره ی قدیم بودن یا حادث بودن نفس با یکدیگر اختلاف دارند و این اختلاف بدان علت بوده است که قرآن کریم در این باره نظریه ی مشخصی نداده و درباره ی آن سکوت کرده است.


عده ای از متفکّران که اقلیتی را تشکیل می دهند به «ازلیّت» و قدیم بودن نفس نظر داده اند. دسته ای از متفکران اسلامی و اهل حدیث ، که اکثریت را تشکیل می دهند، معتقدند که نفس حادث است.


غزالی معتقد است که نفس قبل از جسم در جسم موجود نیست، و آن گاه که جسم برای پذیرش نفس آمادگی پیدا کرد خداوند متعال ، قوه ای را که همان روح یا نفس باشد در بدن ایجاد می کند...


ادیان آسمانی، همگی، بر اساس نظریه ی بعثت و رستاخیز و جزای اخروی، نظریه خلود – بقای نفس – را به رسمیت شناخته اند.


محققان تاریخ فلسفه درباره ی فارابی و داوری درباره ی او دچار اختلاف نظر شده اند. گروهی او را مویّد و طرفدار بقای نفس معرّفی کرده اند و عده ای وی را قایل به فنای نفس برشمرده اند. فارابی خود، گاهی مطالبی را بیان می کند که ضمن آن مویّد بقای بقای نفس است و گاهی آرا و نظریّه های او چنان است که نقطه ی مقابل آن یعنی فنای نفس را تأیید می کند.


از نظر غزالی مرگ، نوعی دگرگونی و تحوّل درحال روح انسان است و ذات روح پس از مفارقت از جسد، باقی و پایدار می ماند، و فقط از رهگذر مرگ، رابطه ی آن در زمینه ی تصرّف و تدبیر جسد، گسسته می شود؛ زیرا جسد پس از مرگ ، از حیطه ی اطاعت نفس و تسلط آن خارج می شود.


هرچه هست بیشتر که خسته می شوم روح بالاتر می پرد. روحی که شاید قدیمی است و واحد. از زمان های گذشته آمده است و مأموریتی در تن خاکی من بر عهده گرفته است و در انتظار رفتن و آمدن. امروز نوبت من است تا سختی ها را بر خود هموار کنم و از درد و رنج نهراسم تا به پرواز هرچه بیشتر روح فرصت دهم. وقتی جلای روح در سختی تن من است چرا دریغ کنم این رنج شیرین را


پیام سرپرست فرمانداری کاشان به مناسبت هفته دفاع مقدس


دفاع مقدس؛ مکتب ماندگار ایثار و شهادت است

دفاع مقدس مردم ایران مکتب ماندگار ایثار و شهادت است که ریشه در آموزه های دینی داشته و با فرهنگ غنی ما عجین است. شهیدان ، ایثاگران و جانبازان ؛ آموزگاران این مکتب هستند که با جان خود درس از خودگذشتگی را بر صفحه پرافتخار تاریخ ایران اسلامی ماندگار نموده و واژه ها را در قاموس ایستادگی جانی تازه بخشیدند.

هفته دفاع مقدس ، هفته ای در گذر ایام نیست. واژه ای در تنگنای زمان نیست. مجموعه کاملی از برجسته ترین دروس انسانی است که با دل سپردن به آن می توان فارغ بال در راه پرفراز و نشیب دنیای امروز گام برداشت و با سلامت به منزل مقصود رسید.

کاشان با تقدیم بیش از ۱۷۰۰ شهید و ۳۷۰۰ جانباز و ۱۹۰ آزاده ؛ پیشرو در مکتب آزادگی است و نشان از آن دارد که مردم خوب منطقه با جانفشانی های خود،  افتخاری برای دارالمومنین کاشان می باشند.اکنون جامعه بیش از هر روز نیازمند درس های برگرفته از دفاع مقدس است تا از این رهگذر برای تعالی و پیشرفت کشور، شهر و منطقه باسرعت بالاتری محقق شود.

فرا رسیدن هفته دفاع مقدس را که مجموعه ای از برجسته ترین افتخار مردم این مرز و بوم است به عموم ایثارگران و حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس و همه ی هم میهنان و به ویژه همشهریان گرانقدار تبریک عرض می نمایم و امید دارم با بهره گرفتن از  دروس این دانشگاه عظیم انسان ساز بتوانیم برای خدمت بیشتر به مردم عزیز قدم  های خوب و موثر و روزافزون برداریم.

سیلک نماد مدنیت بر پایه دانش است

سرپرست فرمانداری کاشان:

سیلک نماد مدنیت بر پایه دانش است


سیلک نماد مدنیت بر پایه دانش است و فعالیت های سازمان های مردم نهاد برای معرفی آن و کم کردن آسیب ها، در صورتی می تواند مفید باشد که  مبتنی بر آگاهی، همه جانبه نگری، در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و با اشراف بر اطلاعات کامل، دقیق و جامع الاطراف باشد.


سرپرست فرمانداری کاشان در خصوص مباحث مطرح شده این روزها پیرامون سیلک با بیان این مطلب گفت: کاشان بیش از هر زمان دیگر نیازمند حضور هوشمندانه سازمان های مردم نهاد است. سازمان های مردم نهاد نماد مشارکت مردم در مسائلی است که شهر منطقه و زندگی آنان را تحت تأثیر قرار می دهد و رویکرد دولت تدبیر و امید هم در این راستا است.


دکتر حمید رضا مومنیان تصریح کرد: در حال حاضر بیش از 60 سازمان مردم نهاد در حوزه‌های مختلف در کاشان مجوز فعالیت دارند. البته اثرگذاری مردم در حوزه‌های مختلف اجتماعی سابقه تاریخی و دیرینه به قدمت سیلک دارد.


وی افزود: حضور خیرین در حوزه‌های سلامت، بهداشت و درمان، مدرسه سازی، دانشگاه سازی، مسجد و حسینیه و تکیه و آب انبار نشان می‌دهد مردم کاشان در خصوص مشارکت اجتماعی پیشرو هستند.


سرپرست فرمانداری تأکید کرد: البته این یک جریان دوسویه است. فرمانداری سعی می‌کند فرآیند صدور مجوز برای سازمان‌های مردم نهاد و فعالیت های آنان را تسهیل و تسریع کند. تلاش ما این بوده است که مردم را برای حضور قانونمند و با ساز و کار مشخص در فعالیت اجتماعی تشویق و ترغیب کنیم. و انتظار می رود سازمان های مردم نهاد نیر در تعامل متقابل دغدغه های و ملاحظات مدیریت شهری را مورد توجه قرار داده و مباحث را در یک بازه زمانی طولانی مدت مورد قضاوت قرار داده و از بخشی نگری و نتیجه گیری های عجولانه پرهیز نمایند.


مومنیان گفت: وقتی صحبت از زنجیره انسانی اطراف سیلک می شود باید ببینیم تا چه میزان به اهداف موضوع می رسیم و آیا در جریان اقداماتی که مدیریت شهری تاکنون در این خصوص انجام داده است؛ این موضوع محقق نمی شود؟ اکنون در چه مرحله از فرآیند انجام کار قرار داریم؟ نتایج این تجمع چه می تواند باشد؟ مشکلات و نواقص کار در کجاست؟ راه حل چیست؟ آیا این تجمع برای رسیدن به هدف کمک می کند و یا نقش بازدارنده می تواند داشت باشد؟


وی افزود: اگر سازمان های مردم نهاد هدف مشخص و سازنده ای را در نظر دارند – که قطعاً همین گونه است - باید همه جوانب آن را مدنظر قرار داده به آن توجه کنند و صرف برگزاری همایش و زنجیره انسانی بدون توجه به جوانب و حواشی آن نمی تواند نمادی از مشارکت مردمی بوده و برای شهر و جامعه سازنده باشد.


سرپرست فرمانداری کاشان تأکید کرد: رویکرد دولت تدبیر و امید در فعالیت های اجتماعی و سازمان های مردم نهاد باز کردن فضای مشارکت مردم است و روند اعطای مجوز به سازمان های مردمی موید این ادعا است.


مومنیان ظرفیت های جدید مردمی ناشی از فناوری های نوین و روز را مورد توجه قرار داده و گفت: رسانه های مجازی، شبکه های اجتماعی و همه این ها ابزاری، برای مشارکت بیش از پیش سازمان های مردم نهاد و مشارکت های مردمی است ولی باید توجه کنیم از آسیب های احتمالی این فضا به سلامت عبور کنیم.


وی تأکید کرد: قرار نیست ابزارها در خدمت مچ گیری های شخصی ، باندی و گروهی قرار گیرد و به محض این که موضوعی مطرح می شود؛ بدون بررسی و دریافت اطلاعات پیرامونی آن ، جبهه گیری نموده و شرایط بدبینی مردم را فراهم کنیم. فراموش نکنیم که بزرگ ترین سرمایه اجتماعی برای پیشرفت شهر ، اعتماد عمومی بین مردم و خدمتگزاران می باشد که چنانچه آسیب ببیند از آن هدف مشترکی که مدنظر همه ماست عقب خواهیم ماند.


مومنیان یادآور شد: پروژه هایی در سطح منطقه و شهر در جریان است که به واسطه مدیریت جمعی مسئولین شهرستان رقم خورده است. کنارگذر شهرستان ، آزادسازی عرصه و حریم سیلک، خط ریلی قم – کاشان، منطقه ویژه اقتصادی ، فرودگاه ، نمایشگاه بین المللی و ... از جمله این پروژه ها است که مردم در انتظار به ثمر نشستن آن هستند تا از برکات آن استفاده نمایند.


وی افزود: سازمان های مردم نهاد و رسانه ها می توانند با توانمندی هایی خود؛ مدیریت جمعی شهرستان را در تحقق این پروژه ها یاری نموده تا زودتر شاهد به بار نشستن آن باشیم و از طرف دیگر هم می توانند آن را دست مایه گروکشی های سیاسی ، باندی و شخصی خود قرار داده و عقب افتادگی شهر و شهرستان را که از گذشته های دور به ارث رسیده است تداوم بخشند.


سرپرست فرمانداری کاشان در خصوص آزادسازی عرصه و حریم سیلک گفت: از سال گذشته که همایشی در این خصوص در سیلک انجام شد و از قبل از آن اقداماتی در این خصوص توسط مدیریت شهری انجام گرفته است. عرصه و حریم از محدوده شهری خارج شده و اراضی فتح المبین به محدوده شهری الحاق گشته است. قرار شده است شهرداری از بخشی از عواید این اضافه شدن محدوده برای آزادسازی عرصه و حریم سیلک اقدام کند که فرآیند کار در حال انجام است.


وی تأکید کرد: بخشی ازمسائل شهرستان فراتر از بحث های شخصی و جناحی است و باید مردم و خدمتگزاران در هر دولت این مسائل را به عنوان منافع با اهمیت شهر پیگری نمایند در خصوص سیلک نیز همه باید دست به دست هم بدهیم و این گونه نباشد که کسی که با من اختلاف نظر و یا سلیقه ای دارد منافع شهرستان را بر سر آن قربانی کند.


مومنیان یادآور شد: منحصر کردن اقدام ها و انتساب فعالیت ها به یک دستگاه؛ نشان می دهد که منافع کلان مردم را نادیده گرفته و به دنبال جریان دیگری است. در شهر اگر کار و خدماتی اتفاق می افتد نخست یک وظیفه بوده و حاصل تلاش جمعی است و غیراز این هم نمی توان شاهد اقدامات موثری در سطح شهرستان و منطقه باشیم.

رونمایی از بزرگ ترین فرش ماشینی جهان در کاشان


افتخار تولید فرش مسجد امام علی(ع) شهر کپنهاک در کشور دانمارک که توسط هنرمندان و صنعتگران کاشانی رقم خورده است از دو جهت حائز اهمیت است. نخست بعد معنوی آن است که بزرگ ترین مسجد شیعیان در اروپا با فرش کاشان مفروش می گردد و دوم آن که از لحاظ طرح ، نقشه و مسائل فنی شاهد کار بزرگی هستیم.


سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم رونمایی از بزرگ ترین فرش ماشینی جهان با بیان این مطلب گفت: عرصه هنر به ویژه هنر فرش عرصه ای سهل و ممتنع است. هم زیبا و جذاب و هم شوق آفرین است و هم طاقت فرسا. وقتی این همه زیبایی را می بینم که در فرش متجلی شده است دلش نمی آید پا روی آن بگذارد. وقتی دستان هنرمند طراح و صنعتگر خالق چنین اثری می شود و بعد از تلاشی نفس گیر با لحاظ کردن رنگ بندی و طرح و نقشه چنین کاری از آب و گل در می آید و به عرصه عمل در می آید زیبایی وصف ناشدنی خلق می کند که همه را به تحسین وا می دارد.


دکتر حمیدرضا مومنیان تصریح کرد: کاشان نخستین شهر کشور و دومین شهر جهان –بعد از غازی آنتپ ترکیه - در تولید فرش ماشینی است. تلفیق هنر و صنعت در شهرستان کاشان و آران و بیدگل باعث شده است که این منطقه به عنوان قطب تولید فرش ماشینی در کشور شناخته شود.


وی تأکید کرد: کاشان کالایی به نام فرش ماشینی تولید می کند که متفاوت با فرش دستباف است. البته وجوه مشترکی دارند ولی هر کدام عرصه متفاوتی را رقم می زنند و به نظر من ایجاد مباحث تصنعی در میان اصحاب فرش دستباف و فرش ماشینی است که خدشه و آسیب به هر دو موضوع است.


سرپرست فرمانداری کاشان یادآور شد: آوازه کاشان در حوزه صنعت و هنر ، آوازه بلندی است و پیشنیه اطمینان بخش کاشان نیز موید این قدرت است و این باعث می شود کار را حتی از دیگر کشورهای جهان به کاشان سپرده و بدینوسیله فرآیند اشتغال، کارآفرینی و توسعه و تحقیقات را بیش از پیش تسریع و تسهیل نمایند.


دکتر مومنیان همچنین در خصوص اهمیت جایگاه فرش دستباف کاشان در بعد ملی و بین المللی گفت: ثبت مهارت های تولید فرش دستباف کاشان در سازمان جهانی مالکیت فکری wipo نشان از آن دارد که کاشان به واسطه ظرفیت های بی نظیر خود مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفته است.



نگاه تخصصی در برگزاری جشنواره ها ضروری است

لازم است جشنواره ها با نگاه منطقی و تخصصی همراه باشد. لازم است دستگاههای تخصصی حضوری موثر و فعال داشته باشند. و در صورتی که ارزیابی اصولی از روند برگزاری داشته باشیم می توانیم یک مسیر درست و قابل قبولی را در سال های بعد رقم زده و از نتایج ارزنده آن برای تعالی و پیشرفت منطقه استفاده نماییم.


سرپرست فرمانداری کاشان در جشنواره نعنا که در باغ تاریخی فین کاشان برگزار شد با بیان این مطلب گفت: گفته می شود محصولات کشاورزی مصرف آب بالایی دارد و به عنوان مثال نیاز تولید یک کیلو سبزی را بیش از 40 لیتر آب عنوان می کنند. می دانیم کشور و به خصوص کاشان با مشکلات کم آبی دست و پنجه نرم می کند. مسائل کاملاً درستی است ولی نباید از انتقادها واهمه داشته باشیم. باید با سعه صدر بشنویم و از آن استفاده کنیم و جشنواره ها بهترین محمل برای تخصصی کردن نگاهمان به این مسائل است.  ولی همه اینها به معنی آن نیست که از ظرفیت ها و قابلیت جشنواره ها در بعد منطقه ای ، استانی و ملی چشم پوشی کنیم.


وی افزود: توجه به مزیت های نسبی منطقه با اهمیت است. نمونه آن برگزاری جشنواره گل و گلاب است. وقتی وضعیت گردشگری شهرستان را بررسی می کنیم می بینیم رونق کسب و کار با استفاده از ظرفیت های گردشگری شهرستان یکی از دستاوردهای  برگزاری جشنواره ها گل و گلاب در منطقه است.


وی تأکید کرد: البته توسعه و پیشرفت بخش کشاورزی مستلزم ورود این حوزه به فناوری های دانش بنیان است. مدیریت استفاده درست و اصولی از منابع لازم است که در حوزه دانش بنیان رقم  می خورد و امیدوارم افراد مسئول در این جشنواره ها با ارتباطی که با مجامع عملی برقرار می کنند برای تخصصی شدن آن تلاش نمایند.


سرپرست فرمانداری ویژه کاشان گفت: حوزه طب سنتی و کاربردهای گیاهان دارویی در این حوزه از دیگر مسائل است که می توان از طریق این جشنواره های فرهنگ سازی کنیم. بی انصافی است که به ظرفیت این جشنواره ها در این خصوص بی توجه باشیم. ولی باید منطقی تر به موضوع نگاه کرده و از بیان مشکلات نهراسیم. ضرورتاً این کارها ، نگاه و تلاش حرفه ای را طلب می کند.


مومنیان افزود: باید توجه به اقلیم و منابع آب و خاک منطقه را مورد توجه قرار دهیم. البته وقتی به پیشینه شهرستان با توجه به تمدن دیرینه آن نگاه می کنیم می بینیم کاشانی ها در طول تاریخ توانسته اند منابع آب خود را به خوبی مدیریت کنند. کمبود آب یک مشکل جهانی است و کاشان بیش از همه متأثر از آن است که البته اکنون یکی از راهکارهای این مدیریت گذر از سازو کارهای سنتی در آبیاری و استفاده از تکنولوژی های نوین است.


سرپرست فرمانداری کاشان گفت: وقتی به دستاوردهای کشورهای توسعه یافته در حوزه ها مختلف نگاه می کنیم متوجه می شویم که این پیشرفت ناشی از توجه به شرکت های دانش بنیان است. آنان از دانش برای زندگی بهتر استفاده می کنند و توجه صرف به منابع و نیروهای انسانی ندارند که آن هم در جای خود مهم و با اهمیت است و لازم است در منطقه خشک و بی آب کاشان این موضوع مورد توجه جدی قرار گیرد.


دکتر مومنیان یادآور شد: جامعه ما نیاز به نشاط دارد تا در سایه آن برای سازندگی بیش از پیش تلاش نماید و از این نظر است که از برگزاری جشنواره های حمایت می کنیم. نباید با بروز بعضی از مشکلات صورت مسئله را پاک نموده و برگزاری جشنواره را نفی کنیم بلکه آسیب ها را شناخته و با ارزیابی عملکردها برای کارهای بهتر اقدام نماییم.


سرپرست فرمانداری کاشان تأکید کرد: ابزارهای معرفی قابلیت های شهرستان و منطقه در سطح ملی و جهانی خیلی متناسب و متوازن نیست. با این وجود جشنواره یک ابزار خوب فرهنگی است که می توانیم برای معرفی کاشان از آن بهره برداری نماییم.


وی یادآور شد: در حوزه تعاملات فرهنگی نیز دستاوردهای خوبی به دست آمده است. و می توانیم غنای فرهنگی منطقه را از این مسیر به سراسر کشور انتقال داده و باید گفت تولید مستندات ، اخبار و گزارشها به بهانه برگزاری جشنواره ها یک از راههای این موضوع است.